امام خمینی ثابت و استوار از آغاز تا پایان
مرگ بر سلمان رشدی
«به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب
آیات شیطانی- که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است- همچنین
ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا
در هر نقطه که آنان را یافتند سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند
به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله.
ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به
مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد». (25/11/67)
رسانه های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام
جمهوری اسلامی نسبت می دهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند، حکم اعدام
درباره او لغو می گردد. حضرت امام خمینی «ره» فرمودند: «این موضوع صد در صد تکذیب
می گردد سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با
جان و مال، تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام
اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا
سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این
عمل می خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند. (29/11/67)
«مسأله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدند ریشه دین
و دینداری در رأس آن اسلام و روحانیت است. یقیناً اگر جهانخواران می توانستند،
ریشه و نام روحانیت را می سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس
بوده است و انشاء الله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آنکه حیلاه و مکر و فریب
جهانخواران را بشناسیم…».
«… خیلی جالب و شگفت انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتی یک نویسنده مزدور
با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه دار می
کند و عده ای در رابطه با آن شهید می شوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین
دموکراسی و تمدن است اما وقتی بحث اجرای حکم و عدالت به میان می آید، نوحه رأفت و
انسان دوستی سر می دهند. ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته
ها به دست می آوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت ازز جریان ضد
اسلامی و ضد ارزشی است که بنگاه های صهیونیستی و انگلیس و آمریکا به راه انداخته
اند و با حماقت و عجله خود را رو به روی همه جهان اسلام قرار داده اند. البته باید
ببینیم که بعض دولتها و حکومتهای اسلامی چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد می کنند.
این که دیگر مسأله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان
از صدر اسلام تا کنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در
فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم ایهن اول ماجراست و استعمار از این مارهای
خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد.
ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و
مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان
وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و
آرم می گذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و
اصول دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما
خامی کرده ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا
جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع
گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به
ملت ما و مسلمین می گذارند. این یک نمونه است که خدا می خواست پس از انتشار کتاب
کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت
چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی
به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی نگذاریم و با
تمام وجود درک کنیم که مسأله اشتباه ما نیست. بلکه تعمد جهانخوران به نابودی اسلام
و مسلمین است والا مسأله فردی سلمان رشدی آن قدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست
ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند. (3/12/67)