دانستيهائي از قرآن

دانستنیهائی از قرآن

سؤالهای نابجا

«یا ایّها الّذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم
تسؤکم، و ان تسئلوا عنها حین ینزّل القرآن تبدلکم عفا الله عنها، والله غفور
حلیم». (سوره مائده- آیه 101)

ای مومنان! از مسائی سؤال نکنید که اگر برایتان روشن شود،
شما را ناراحت کند و اگر وقت نزول قرآن از آنها بپرسید، برای شما آشکار خواهد شد.
خداوند از آنها صرف نظر کرده و خداوند آمرزنده و حلیم است.

***

در شآن نزول این ایه، آنطور که در مجمع البیان از حضرت امیر
علیه السلام نقل شده، خلاصه اش این است که «عکاشه» نزد حضرت رسول صلی الله علیه و
آله و سلم آمد و پرسید: آیا دستور خدا درباره حج به این معنی است که هر ساله باید
به حج برویم؟ حضرت پاسخ نداد. او لجاجت کرد و سه بار سؤال خود را تکرار کرد که
پیامر بر او فریاد زد:

چرا اینقدر اصرار می کنی؟ اگر به شما بگویم که هر ساله حج
واجب است باید هر سال به حج بروید و چنین امکانی را ندارید و اگر مخالفت کنید،
گناه کرده اید. پس مادام که دستوری داده نشده است، شما اینقدر اصرار نکنید که
گذشتگان با با پیامبرشان چنین اصرارها می کردند و سؤال های بیجا می نمودند. من اگر
به چیزی دستور دادم، به اندازه قدرتتان آن را انجام دهید و اگر از چیزی شما را نهی
کردم. امتناع ورزید.

نکته ای که در اینجا لازم به تذکر است این است که سؤوال های
بی جا و بی مورد، مورد نکوهش قرار گرفته است وگرنه سؤالهای لازم، در مسائل شرعی و
احکام و مطالب علمی،همیشه باید باشد و باید از افراد دانشمند و علم به امور و
احکام ، سؤال بشود و آنها باید پاسخ بدهند و خداوند در آیات قرآن نیز به ما دستور
داده است که سؤالهای خود را از اهل ذکر و علما و اهل بیت علیهم السلام بپرسیم. و
این نه تنها مذموم و ناپسند نیست که هم ضروری و هم بسیار پسندیده است.

ولی آن سؤالهای بی جا که از روی اصرار و لجاجت و عناد
پرسیده می شود و افرادی که قلبشان مریض است، برای نکته گرفتن یا اذیت کرده می
پرسند، بسیار مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است. و متأسفانه در جامعه ما چنین
افرادی زیاد دیده می شوند که مثلاً از یک نفر عالم،  مسئله ای را می پرسند و اگر ایشان پاسخ را به
آنها داد، با اصرار سؤالهای بی ربطی در همان زمینه می کنند که غرضشان نه تنها چیز
یاد گرفتن نیست که فقط اذیت کردن است. و گاهی دیده می شود یک آدم بی سواد (در
مسائل شرعی) می خواهد فلسفه یک حکمی را بپرسد و تلاش می کند که روحانیون را در
منگنه قرار دهد زیرا آنها نمی توانند او را قانع کنند چون او ساود علمی ندارد و او
هم خیال می کند که با چند دقیقه می تواند از یک حکم شرعی سر در بیاورد غافل از
اینکه علمای خست کوش ما سالهای طولانی زحمت می کشند و با مطالعه و آموزش نزد
اساتید فقه و اصول و زحمت تلاش بی شمار، می توانند به درجه ای از درجات والای علم
بالا بروند و خدا می داند کهی کفقیه مجتهد چقدر شب ها را با فراگیری علم از لابلای
متون علمی بهصبح می رساند تا بتواند یک حکم واقعی را از احکام الهی بدست بیاورد.
تازه پس از آن همه زحمت، غالباً با احتیاط و دست به عصا نسبت به احکام برخورد می کند،
با این حال می بینیم یک آدم ناشناس و ناوارد که ممکن است چند صفحه کتاب توضیح
المسائل را خوانده است می خواهد با چند دقیقه فلسفه یک حکم را بداند، گو اینکه
فلسفه احکام را خود مجتهدین هم نمی دانند.

پس باید افراد متعهد و مؤمن در این گونه موارد، سر تسلیم در
برابر احکام الهی فرود آورند و اصرار و لجاجت برای دریافت فلسفه احکام نورزند و
علما و روحانیون را در فشار قرار ندهند.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام طی روایتی که در مجمع البیان
نقل شده، در این زمینه می فرماید:

«ان الله افترض علیکم فرائض فلا تضیعو ها و حدّ لکم حدوداً
فلاتعتدوها و نهی عن اشیاء فلا تنتهکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیاناً
فلا تتکلفوها»

-خداوند فرائض و واجباتی را برای شما قرار داده و به آن امر
نموده، پس آن واجبات را ضایع نکنید و حدّ و مرزهائی قرار  داده، از آنها فراتر نروید و از مسائلی خودداری
کرده و نهی نموده، از آنها پرده دری ننمائید و از مسائلی سکوت کرده و آنها را برای
شما صلاح ندیده نه اینکه آنها را فراموش کرده باشد، پس اینقدر برای آن مسائل اصرار
نورزید و لجاجت نکنید.

آری! اگر خداوند بعضی از مسائل را با لطف خود کنار گذارده و
دستورش ر ا به ما نداده است، چه داعی داریم که ایندر اصرار بورزیم تا بر خود امر
را مشتبه سازیم یا کرفتار وسواس و تردید شویم! پس لازم است که در احکام شرع، آنچه
را واجب است انجام داد و آنچه حرام است، از آن دروی جست و موارد ناگفته را دنبال
نکرد.

والحمدالله رب العالمین