هشدار به دستگاه‌هاي اجرائي

ارزشهاي
اسلام و انقلاب را پاسداري کنيم

حجة الاسلام
و المسلمين محمد تقي رهبر

هشدار به
دستگاه‌هاي اجرائي

رهبر معظم
انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه‌اي، در حکم تنفيذ رياست جمهوري اسلامي فرمودند:

«رئيس جمهور
محترم و برادر گرامي خود را به رعايت تقوي و بي اعتنائي به زخارف دنيا و دوام ذکر
الهي و اعتماد به قدرت حضرت احديت و ناچيز شمردن قدرت خود و همه قدرتمندان مادي در
برابر قدرت کامله الهي و مهرباني با بندگان خدا و حسن سلوک با مردم بخصوص قشرهاي
ضعيف و حفظ موضع مستحکم هميشگي خود در برابر دشمنان و مخالفان و بدخواهان توصيه مي
کنم».

در توصيه
مقام معظم رهبري چند نکته بنيادين شايان توجه است: «تقواي خدا و توکل بر او، بي
اعتنائي به دنيا، حسن سلوک با مردم».

تمام موفقيت
نظام در نکات فوق نهفته است. اين توصيه اي بود که حضرت امام راحل(ره) بنيانگذار
نظام اسلامي با مسئولين و کارگزاران امور کشور داشتند. و اين نصيحتي بود که
اميرالمؤمين(ع)، با واليان و نمايندگان خود، مطرح مي فرمودند و جاي جاي نهج
البلاغه و خطبه ها و نامه هاي آن حضرت گواه است.

در نامه به
عثمان بن حنيف (نامه 45) مي نويسد:

«آيا کافي
است نامم فرمانرواي مؤمنان باشد اما شريک غم و رنج آنها نباشم؟»

و در منشور
سياسي خود به مالک اشتر فرمودند:

«تو را امر
مي کنم به تقواي خدا و اطاعت و تسليم در برابر اوامر و نواهي او، و پرهيز از خطر
نفس اماره که آدمي را به پرتگاه هلاکت مي کشاند».

و در بخش
ديگري  خاطرنشان ساختند:

«اي مالک!
بايد بهترين امور در نظر تو قدم برداشتن در شاهراه حق و عدل و تلاش در جهت رضا و
خشنودي رعيت باشد و در اين وظيفه دستخوش رضاي خواص نباش، بلکه توده مردم را درياب
که آنان سپر بلا در حوادث و آبروي حکومت و دژ دفاعي کشورند…».

در اين اصول
که برگرفته از کتاب و سنت و سيره معصومين است جاي ترديد نيست و آرمان چهره ها و
ارکان سه قوه (مقننه، قضائيه و مجريه) جز اين نمي باشد. اما ببينيم در عمل همه
کارگزاران، اين راه را پيموده اند؟ آيا عملکرد دستگاه اداري کشور که بخشي از قوه
اجرائيه است بگونه اي بوده که خدا را خوش آيد و ملت را طمأنينه نفس بيفزايد؟ آيا
وجدان مردم که قضاوتشان معيار است از روند امور راضي است؟ اين را با سنجش افکار و
محاسبه بي طرفانه مي توان دريافت.

مي دانيم که
مردم به نظام اسلامي وفا دارند و اين را در هر فرصت از جنگ گرفته تا راهپيمائيها و
انتخابات به نمايش مي گذارند و مسئولين نظام را نيز در رده هاي عالي به حساب اسلام
و انقلاب دوست دارند و تأييد کرده و مي کنند، اما اگر فکر کنيم اين حضور مردمي به
معناي خشنودي از عملکرد همه کارگزاران و روند امور است دستخوش ساده انديشي شده ايم
لذا مسئولين نظام بايد بدين نکته توجه بيشتر داشته باشند و آنرا باور کنند و از
کنار آن بي تفاوت نگذرند. در اينجا تنها به دو نکته حساس اشاره مي کنيم:

1-   
وضع اقتصادي

در اين
زمينه، گرچه نمي توان انتظار داشت که همه چيز به روال گذشته ها باشد و تعرفه ها و
نرخ هاي پيشين ثابت بماند زيرا تورم و گراني يک جريان بين المللي است و ما نيز از
آن مصون نيستيم اما در عين حال مديريت اقتصادي کشور مي تواند بهتر از اين عمل کند
و نارضايتي ها را در اين خصوص کاهش دهد. مشکل جنگ، ويراني ها، بازسازي، تأمين
نيازهاي حياتي بدون شک باري سنگين بر دوش دولت و در حقيقت بر دوش ملت. و بي انصافي
است که تلاش مسئولين در اين خصوص مد نظر نباشد. اما در عين حال روند امور و
بازسازي و عمران و آباداني کشور بگونه اي تدريجي و با در نظرداشتن اولويت ها مي
بايست صورت عمل پذيرد که فشار آن کمر ملت و بويژه قشرهاي آسيب پذير و کم درآمد را
نشکند و بعلاوه سياست بازار آزاد نبايد فرصت را براي سوء استفاده و بحران آفريني
هاي اقتصادي فراهم سازد. سياستگذاران و مجريان امور اقتصادي نبايد اجازه دهند هر
سودجوئي بر وفق مراد خود عمل کند تا بدانجا که حتي نانوا آرد دولتي را بگيرد و نان
سنگک را هر يک عدد ده تومان بفروشد بدون آنکه کمترين نظارتي و برخوردي در اين خصوص
باشد، و يک کيلو گوشت گاو تا ششصد تومان و بيشتر برسد و تنها حسرت آن براي طبقات
محروم باقي بماند! آنچه براي سياستگذاران اقتصادي ما مي بايست اصل باشد همان عدالت
اجتماعي و اعتلاي کشور است که رياست محترم جمهور نيز بر آن تأکيد فرمودند، اما حفظ
جبهه رواني مردم و رضايت عمومي و پيشگيري از جوسازي و شايعه و فشار و خشم و تنفر
مي بايست قبل از آن ملحظ گردد. ما اگر در عمران و توسعه صنعت و تکنولوژي کندتر
حرکت کنيم اما توان مردم را در نظر گرفته و پشتوانه رواني مردمي را حفظ کنيم، شايد
بيشتر به صلاح نظام باشد تا با حرکتهاي تند و جهشهاي اقتصادي و حتي ريخت و پاشهاي
نه چندان ضروري پشتوانه هاي توده اي را تضعيف کنيم و آنچه امروزه نقل هر مجلس و
ورد زبان هر محفل است همين تورم و گراني رو به تزايد و لجام گسيخته اي است که بدون
مهار و لحظه به لحظه روند جاري دارد و کنترل آن از دست مديريت اقتصادي خارج شده و
مردم ناظر رشد فزاينده آنند. اين تورم و به موازات آن فشار زندگي به مصداق «من لا
معاش له، له معاد له» حتي در زيربناي اعتقادي و ديني مردم رخنه مي اندازد تا چه
رسد به ديگر مسائل…

عوارض زندگي
شهري، اجاره نشيني، کمي  درآمد و ضرورتهاي
زندگي شوخي نيست که بتوان با تعارف و شعار و مثلاً 10% اضافه حقوق آن را حل کرد.
کسي که در فشار زندگي اقتصادي  و در کنار
آن تبعيض است به همه چيز ديگر بي اعتنا مي شود و وعد و وعيدها و توصيه‌هاي اخلاقي
براي او مفهوم مي گردد.

از سوي ديگر حاکميت
نظام بانکي با سودهاي کلان و در پوشش توجيهات شرعي، عقايد بسياري را نسبت به آنچه
از مباني دين مي شناختيم سست کرده و موجب نوعي ترديد در حراست از موازين شرعي شده
است، اينها و مانند آن مسائلي است که در چهارچوب مصالح انقلاب و کشور و مهمتر از
آن سرنوشت اسلام بايد بدان توجه داشت که خداي نخواسته در موج توفنده جهان مادي
کنوني نيافتيم و در اصالت ماديت و اقتصاد غرق نشويم؛ که آنچه بعد از چهارده قرن
بنام اسلام در جهان ظهور کرده چهره‌اي مسخ شده ارائه بشود و در اين ميان مسئوليت فقهاي
عظام که بحمدالله در نهادهاي مختلف نظام حضور دارند از همه سنگين تر است که رسالت
آئين مقدس اسلام ناب محمدي(ص) را به نسلهاي ديگر برسانند تا تجربه ناموفقي از دين
ارائه نشود.

2-   
مديريت شهري

مسئله ديگري
که امروزه براي نظام اهميت فوق العاده دارد مديريت شهري است. مديريت شهري به معني
اداره شهر و امور رفاهي، بهداشتي و امکانات حياتي شهروندان است که نوعاً در حوزه
مسئوليت شهرداريها است. البته توجه داريم که مشارکت مردم در اداره شهر و انتخاب
شهردار و شوراهاي شهر مي تواند در حسن اداره و حسن تفاهم مديريت با شهروندان مؤثر
و سازنده باشد.

حال اگر
مديريت شهري به شيوه‌اي قدرتمندانه و با اعمال قدرت يک طرفه و تصميم گيريهاي فردي
و يا گروهي و خارج از رأي و نظر مردم صورت پذيرد، براي شهر و شهروندان و بالمآل
براي کشور و نظام و مديريت فاجعه بار و ويرانگر خواهد بود. هر چند با برنامه هاي
رفرميستي و آب و جارو و ظاهرسازيها و گلکاريها همراه باشد…

مع الاسف در
اين زمينه نيز عملکرد اين مديريت از شيوه دوم و در هاله اي دور از تصميم و
ديدگاههاي مردم بوده و عواقب بسيار نامطلوبي را ببار آورده که ناظران مسئوليت آن
را فراتر از شهرداريها مي بينند و متوجه نهاد اجرايي کشور مي کنند. بايد اعتراف
کرد عملکرد شهرداري در سالهاي اخير يکي از عوامل زيانبار براي جامعه انقلابي ما
بوده و دلائل آن را در عوارض کمرشکن، هوافروشي و توسعه بي رويه شهري و تخريبها و
ناشي گريها و برج و باروهايي که امروزه در کشور بويژه تهران مي جوشد مي توان ديد،
چنين به نظر مي رسد که در نظام شهري همه چيز با پول و عوارض قابل حل است. مثلاً يک
شرکت ساختماني مي تواند در زيرکوهها و به قول کارشناسان در خطر زلزله برج بيست
طبقه بدون آب و امکانات بسازد  و پول بدهد
و پروانه ساختماني بگيرد که نمونه آن را در شمال تهران، شميرانات و ولنجک و سعادت
آباد و فرح زاد مي توان ديد. مسئوليت اين امر متوجه چه کساني است؟

فضاي تهران
دودآلوده‌تر و تراکم افزونتر و تردد مشکلتر و شرايط بهداشتي دشوارتر از گذشته شده
و شهرداري به زمنيهاي کوچک اجازه ساختمانهاي بسيار بلند حتي در مرکز شهر را مي
دهد، و توجيه گر اين ساخت و ساز پولهاي کلاني است که بصورت عوارض هوابها پرداخته
مي شود. از سوي ديگر در همين شهرداريها ارباب رجوع همچون اسيراني پشت گيشه ها و
روزنه هاي کوچک ايستاده و اسير بروکراسي و سردوانيدن ها هستند و ديگر دوائر نيز کم
و بيش به همين درد مبتلا هستند، رشوه و فساد و پارتي و پول، رايج شده و در بعد
اخلاقي و حفظ  موازين اسلامي نيز، جاي حرف
است. کارمندان زن چندان به حجاب اسلامي کار ندارند و  پيش چشم مراجعين با همکاران مردم گپ مي زنند و
هنگام نهار اداره تعطيل و مردم براي يک کار کوچک چند روز و بسا چند ماه سرگردانند.
برخورد ديکتاتور مآبانه با ارباب رجوع کار عادي بعضي دوائر دولتي است. البته در
اين ميان هستند اقليت کارمنداني که از شيوه انساني و اخلاقي برخوردار باشند اما
روند جاري همان است که در بالا گفته شد.

امر به معروف
و نهي از منکر عملاً تعطيل شده و انجمنهاي اسلامي ظهور و نقشي ندارند و نيروهاي
حزب الله منزوي شده و يکه تاز ميدان اغلب افراد بي تعهدند. و تأسف آنکه بالاي
سرکارمندان عکس بزرگان ما نصب شده و شعارهايي نقش بسته که عملاً ضد تبليغ است!!

بطور خلاصه،
دوائر دولتي مردابي براي پرورش ضد انقلاب شده و کافي است گذار کسي به اين اماکن
بيافتد و آه و ناله و فحش و ناسزاها را بشنود. اگر يک روحاني با لباس روحانيت به
اداره اي بگذرد و مثلاً کاري در شهرداري داشته باشد صدها فحش و چشم غره را از سوي
مردم بايد نوش جان کند که اين شمائيد که اين وضع را بوجود آورده ايد!!

مشکل امر اين
است که گذار مسئولين به اين اماکن نمي افتد تا باور کنند خطر اين نوع مديريت از
خطر ارتش خارجي کمتر نيست و بلکه از بعد رواني بيشتر است.

نظام ما که
در برابر قدرتهاي خارجي و تهاجم بين المللي ايستاده امروز دستخوش ين وضع است و دود
آن به چشم اسلام، روحانيت، انقلاب و مسئولين عالي کشور مي رود. اگر مقامات از اين
وضع باخبرند که بايد چاره اي بيانديشند و اگر بي خبرند که بايد چاره اي بيانديشند
و اگر بي خبرند در صدد تفحص و تحقيق برآيند و آنگاه باور مي کنند که نظام اداري
چون موريانه انقلاب را از درون مي خورد و مي پوساند.

گفتني در اين
زمينه بسيار است. انتظار اين است که دولت به جريان امور نظارت دقيق تري داشته باشد
و از کارگزاران زيردست بطور جدي بخواهند واقعيات جامعه را درک کنند و منتقل کنند.
و به انتظار ننشينند فاجعه اي به وقوع پيوندند تا به فکر چاره برآيند. از
صاحبنظران بخواهند بجاي تبريکها و تعارفها و کليشه اي معمول حقايق را صريح بگويند
که به فرموده امام صادق(ع): «صديقک من صدقک لا من صدقک»- دوست واقعي کسي است که
راست و صريح بگويد نه چاپلوسي و ظاهرسازي و رياکاري کند.

در يک سخن
دستگاههاي اجرايي آنگونه که انتظار مي رود 
درخور اين انقلاب و ملت قهرمان و فداکار عمل نمي کند و لذا بايد بدون واسطه
و بدور از چشم مسئولان زيردست و با کسب اطلاعات واقعي و تفحص و سنجش افکار واقعيات
را دنبال کنند و به گزارش کارگزاران بسنده نکنند که آنها سعي مي کنند همه چيز را
خوب جلوه دهند.

نگارنده اين
مقال از آن رو که در متن جامعه حضور دارد و سعي مي کند واقعيات جاري را در سطوح
مختلف دريابد، وضع جاري را نامطلوب و خطرناک مي بيند و شاهد عقده ها و عقده آفريني
هاي بسياري است  و از آن رو که از روز
نخستين نهضت اسلامي هنگام اين انقلاب بوده و ان شاءالله خواهد بود و حفظ نظام را
فريضه ديني مي داند برخود لازم ديد به موجب وظيفه «والنصيحة لائمة المسلمين»
مشاهدات خود را بازگويد تا فرصت از دست نرفته مسئولين دلسوز نظام به فکر چاره جوئي
برآيند.

امام
حسين(ع):

«ان حوائج
الناس اليکم من نعم الله عليکم، فلاتملوا النعم».

نيازهاي مردم
به شما از نعمتهاي الهي براي شما است، بنابراين از اين نعمتها خسته نشويد.