نگاهى گذرا به نقش والدين در تربيت و آموزش فرزندان

قسمت اول
اشاره
كلاس اوّل تربيت و آموزش انسان در خانواده است و كودك دروس اوليه زندگى را از پدر و مادر و اطرافيانش فرامى گيرد. از اين رو، اگر زبان والدين عربى باشد، كودك به زبان عربى آشنا مى شود، و اگر فارسى باشد، به زبان فارسى و اگر ترك باشد به زبان تركى … اگر خانواده اهل ساز و دهل و ترانه و تصنيف باشند، كودك از همان خردسالى به طور نهادى آنها را مى آموزد. و اگر اهل نماز و دعا و عبادت باشند، باز روى قانون تبعيت كوچكتر از بزرگتر، مُهر را از مقابل والدين برداشته و به تقليد از آنها خم و راست مى شود و مىبوسد؛ اگر والدين اهل فحاشى و دشنام باشند او نيز دشنام و فحاشى مي‌آموزد. و اگر اهل بى بندوبارى و هرزگى در سخن و رفتار باشند، او نيز به همان شيوه بارخواهد آمد. خلاصه چشمان درخشان كودكان شب و روز حركات پدر و مادر و روابط آنها را مىنگرند و گوشهاى حسّاس آنان، مانند يك دستگاه گيرنده قوى و مجهّز مواظب حركات و سكنات آنهاست؛ براين اساس ناگفته پيداست كه اگر كانون خانواده گرم و دوستانه باشد و پدر و مادر و اعضاى ديگر خانواده، داراى روابط خوب و صميمانه‌اى باشند، معمولا كودكانى سالم، با شخصيتى مثبت و فعال در آن پا به عرصه جامعه خواهند گذاشت؛ و گرنه افرادى بى بندوبار و لاابالى، بزهكار و بى دين و … وارد عرصه جامعه شده و چون خود مفسدند، فساد بارمي‌آورند. در اين نوشتار مختصر برخى از آثار مثبت و منفى را كه محصول روابط والدين در كانون خانه و خانواده است را ضمن بيان ويژگىهاى ارتباط سالم، مورد بررسى قرار مى دهيم.
جايگاه فرزند در كانون خانواده
پى بردن به ارزش و اهميت هر چيزى مستلزم شناخت حقيقت آن مى باشد؛ زيرا اگر انسان به ارزش واقعى چيزى پىنبرد براى حفظ و نگهدراى آن اهتمام نمي‌ورزد. بدون ترديد، بسيارى از پدران و مادران آن گونه كه بايد فرزندان خود را نشناخته، به امر پرورش و تربيت آنها همت نمى گمارند. امام على(ع) در اينباره مىفرمايد: “الناس اعداء ماجهلوا”()مردم دشمن ندانستههاى خود
هستند. پدران و مادرانى كه اهميت و جايگاه فرزندان خويش را نمى شناسند، نه تنها در تربيتشان سهل انگارى مىكنند، بلكه آنان را دشمن خود تصور مىكنند. بنابراين، ضرورى مىنمايد كه جايگاه و منزلت فرزندانمان را بشناسيم تا نسبت به وظايف خود، درباره آنان بى اعتنا نباشيم، بلكه گوهرشناس باشيم و به فرزندان، اين گوهرهاى نفيس زندگى، عشق بورزيم.()
جايگاه فرزند در آيات و روايات
قرآن كريم در برخى آيات از فرزندان با عنوانهايى همچون: “نور چشم”()؛ “زينت بخش زندگى”() و “وسيله آزمايش بشر”() ياد كرده است.
پيامبر اكرم(ص) و ائمّه معصومان(ع) نيز هر كدام تعابير بسيار زيبايى درباره فرزند بيان كرده‌اند. اين تعابير گوياى اين هستند كه فرزند از منزلت و جايگاه بالايى برخوردار است كه اگر والدين اين حقيقت را دريابند، با
آگاهى بيشتر در تربيت و آموزش فرزندان، اين ميوههاى زندگى، اهتمام مى ورزند. پيامبر(ص) فرزند را گلى از گلهاى بهشت “الولد الصالح ريحانة من رياحين الجنة”() جگرگوشه مؤمن و موجب شفاعت و آمرزش آنها مى داند: “الولد كبد المؤمن إن مات صار شفيعآ و إن مات بعده يستغفرالله له فيغفر له.”() آن حضرت در جاى ديگر مهر ورزيدن به فرزندان را موجب دستيابى به درجات بهشت معرفى مىكند و مى فرمايد: “قبّلوا اولادكم فانّ لكم بكل قُبلة درجة فى الجنة و ما بين كل درجتين خمس مائة عام”() فرزندان خود را ببوسيد؛ زيرا براى هر بوسه‌اى كه به فرزندان مي‌زنيد، يك درجه در بهشت خواهيد داشت كه فاصله هر درجه تا درجه ديگر به اندازه پانصد سال راه است.
ابن عمر از پيامبر اكرم(ص) نقل مى كند: “من سقى ولده شربة ماء فى صِغَرِه سقاه الله سبعين شربة من ماءِ الكوثر يوم القيامة”() هر كس به فرزند خردسال خود جرعه‌اى آب بنوشاند، خداوند به پاداش آن در روز قيامت هفتاد جرعه از آب كوثر به او مى نوشاند. در جايى ديگر، پيامبر (ص) فرمود: “نظر الوالد الى ولده حبّاً له عبادة”() نگاه كردن پدر و مادر به فرزند از روى مهر و محبت، عبادت است.
از مجموع آيات و روايات كه به برخى از آنها اشاره شد، استفاده مىشود كه فرزند عطيه و موهبتى الهى و نعمتى است كه خود منشأ نعمتهاى بى شمار ديگر است. وجود فرزند در خانه، فضاى آن را از خير و بركت و مهر و محبت لبريز مى كند، رابطه معنوى و الهى والدين و فرزندان هر دو را از رحمتهاى واسعه ربوبى بهره مند مىگرداند.() با چنين نگرشى به فرزندان چگونه مى توان نسبت به شخصيت و نيازهاى آنها و تربيت و شكوفايى استعدادهايشان غفلت ورزيد؟
اسلام و حقوق فرزند
آيات و رواياتى كه ذكر شدند پدران و مادران را برآن مى دارد كه در باب پرورش و آموزش فرزند احساس وظيفه كنند؛ وظيفه‌اى سنگين و مسئوليتى بزرگ كه هرگز نمى توان آن را ناديده گرفت و نسبت به آن كوتاهى نمود؛ زيرا تعليم و تربيت از
جمله حقوق فرزند بر والدين است كه اين امر علاوه بر رشد، نياز به شهامت دارد. درباره اهميت تربيت و آموزش فرزندان و اقامه حقوق آنها مسئله در حدّى است كه اگر فرزندان به وظيفه خود در برابر والدين عمل نكنند عاق والدين خواهد بود، اگر والدين هم به وظائف مقرّره از شرع عمل نكنند، قطع رحم كرده‌اند و از طرف فرزندان خود عاق خواهند شد؛ زيرا پس از والدين نزديكترين ارحام به انسان، فرزندان او هستند. بر اين اساس در برخى روايات، حقّ فرزندان به عهده والدين، همانند حقّى شمرده شده است كه پدر و مادر بر عهده فرزندان دارند.
در روايتى آمده است: مردى از رسول خدا(ص) پرسيد: يا رسول الله! به چه كسى نيكى كنيم؟
حضرت فرمود: “بَرَّ والِدَيك. قال: لَيسَ لى والدان. قال: بَرَّ وَلَدِك كما أنَّ لِوالِدَيك عَلَيك حقَّآ كَذلك لِوَلَدِك حقّآ”() رسول خدا(ص) به آن مرد فرمود: به پدر و مادرت نيكى كن. گفت: پدر و مادر ندارم (از دنيا رفته‌اند). فرمود: به فرزندانت نيكى كن؛ همانگونه كه پدر و مادر بر تو حق دارند، همانطور فرزندانت نيز داراى حقوقى هستند.
به هر حال، در آموزههاى دينى “عاق والدين” و “عاق فرزندان” هر دو مطرح است كه بر اساس آن چنانچه ترك فرزندان در اثر ترك حقوق والدين به آثار وخيمه عقوق والدين مبتلا مى شوند، همچنين والدين هم در صورت ترك حقوق فرزندان به آثار وخيمه آن مبتلا مى شوند. چنان كه پيامبر اكرم(ص) در ضمن سفارشهايى به امام على (ع) فرمود: “يا علىُّ لَعَن اللهُ والدين حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ يا علىُّ! يَلزِمُ الوالدينِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مايَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهما”() رسول اكرم(ص) به على (ع) فرمود: خدا لعنت كند پدر و مادرى را كه فرزندان خويش را بد تربيت كنند و موجبات عاق خود را فراهم نمايند. اى على! همانگونه كه فرزند عاق والدين مى شود، والدين نيز عاق فرزند خواهند شد.
اسلام به مسئله تربيت و آموزش فرزندان تا آن حد اهميت داده كه آن را حقّ مسلّم فرزند بر پدر دانسته است. امام سجاد (ع) نيز در “رساله حقوق” بدين وظيفه خطير
چنين اشاره مى فرمايد: “فأعمل فى امره عمل من يعلم انه مثاب على الاحسان اليه، معاقب على الاسائة اليه”() عمل كن درباره فرزند خويش چون عمل كسى كه مى داند اگر به فرزند خود احسان كند پاداش داده مى شود و اگر بدرفتارى كرد مؤاخذه و عقاب مى گردد. در جاى ديگر، امام با تفصيل بيشترى مى فرمايد: “و امّا حقّ ولدك فتعلم انّه منك و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شرّه، و انّك مسئول عمّا ولّيته من حسن الادب و الدلالة على ربّه و المعونة على طاعته فيك و فى نفسه. فمثاب على الاحسان اليه و معاقب على الاسائة عليه. فاعمل فى امره عمل المتزيّن بحسن اثره عليه فى عاجل الدنيا المعذر الى ربّه فيما بينك و بينه، بحسن القيام عليه و الاخذ له منه”() و اما حق فرزند تو اين است كه بدانى او پاره‌اى از وجود توست و در نيكى و بدى خود در اين دنيا به تو وابستگى دارد و تو در تربيت و ادب آموزى و خداشناسى او مسئوليت دارى و بايد او را در اطاعت فرمان خدا، در آنچه مربوط به تو و اوست، كمك رسانى. در احسان به او پاداش مى گيرى و در بدى به او كيفر مى بينى. عمل تو درباره او مانند كسى است كه يقين دارد به كارهاى نيكوى او در دنيا آرايش مى يابد و به واسطه حسن قيام به وظايف و مسئوليتها در پيشگاه خداوند معذور است.
پيشواى عاليقدر شيعيان امام سجاد(ع) در اين حديث شريف به مسئوليت پدران در تربيت فرزندان تصريح فرموده است. امام(ع) پرورشهاى اخلاقى و ايمانى فرزند را از وظايف مسلم مذهبى آنان (پدران) دانسته و خاطر نشان نموده است كه تربيتهاى پسنديده پدران، مانند اداى يك فريضه مذهبى موجب اجر و پاداش در پيشگاه خداوند است و پرورشهاى ناپسند مانند ترك واجب يا ارتكاب گناه، پدران را مستحق عقاب و كيفر الهى خواهد كرد.
رسول اكرم(ص) فرمودند: “ما مِن مَولُودٍ يُولدُ على الفطرة فَأبواهُ يُهوّدانِهِ و يُنصّرانِهِ و يُمجّسانِهِ”()هر فرزندى بر فطرت توحيد و خداپرستى متولد مى شود، و اين پدر و مادر او هستند كه او را يهودى يا مسيحى و يا زردشتى سوق مي‌دهند (و او را از راه
فطرت دور مىسازند).
افزون براين، در اصل ششم اعلاميه جهانى حقوق كودك (مصوب اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد، بيستم نوامبر 1959) چنين آمده: “كودك جهت پرورش كامل و متعالى شخصيتش نياز به محبّت و تفاهم دارد و بايد حتى الامكان تحت توجه و سرپرستى والدين خود، و به هر صورت در فضايى پر محبت در امنيت اخلاقى و مادى پرورش يابد. كودك خردسال را به جز در موارد استثنايى نبايد از مادر جدا كرد.”() بنابراين، هم قوانين پذيرفته شده بين المللى و هم آموزه هاى دينى با تأكيد بيشتر، والدين را مسئول مي‌دانند و از اين رو، خانواده هايى كه به سعادت فرزندان خود مي‌انديشند و نسبت به آينده آنها احساس مسئوليت مى كنند بايد براى طفل، پيش از تولدش، بلكه پيش از انعقاد نطفه برنامه‌ريزى كنند() و همه نيازهاى كودكان را براى رشد و تعالى تأمين نمايند.
تأثير روابط والدين در تربيت فرزندان
چشمان ظريف و تيزبين كودك مانند دوربين حسّاس از تمام صحنه هاى زندگى خانواده و به خصوص حركات و رفتار والدين و ديگر اعضاى آن، فيلم بردارى مى كند. از لبخندها، زمزمه ها و نوازشهاى والدين درس خوش بينى، اميدوارى، اعتماد و محبّت مى آموزد و به عكس، از تنديها، بد رفتاريها و عصبانيت هاى آنها درس تندى و بداخلاقى مى گيرد. معمولا كودك سخن گفتن، آداب معاشرت، رعايت نظم يا بى نظمى، امانتدارى يا خيانت، راستگويى يا دروغگويى، خيرخواهى يا بدخواهى را در محيط خانه فرامى گيرد.()براين اساس، نخستين كسانى كه كودك از آنها شكل مىگيرد و بسيارى از روحيات و غرايز او در اثر تماس با آنها به وجود مي‌آيد، والدين هستند. آنها از آن جهت كه بسيارى از ويژگيها و صفات را از خود و اجدادشان به كودكان منتقل مىكنند، عامل وراثتند و از آن جهت كه در تماس هميشگى با فرزند خويش هستند و اعمال و رفتار او را زير نظر دارند و او نيز آنها را الگوى خويش قرار
مي‌دهد، يك عامل محيطى براي تربيت به حساب مي‌آيند. پس پدر و مادر (خانواده) اولين بذر رشد فردى و شخصيت آدمى را مىكارند؛ زيرا كودك در بيشتر حالات خود، مقلّد پدر و مادر خواهد بود. مهمترين و سنگينترين رسالت تربيت به عهده اين عامل است كه با بهرهگيرى از ابزار مختلف، در اين ميدان وسيع، قدم برمي‌دارد و نيازهاى روحى، عاطفى، اخلاقى و اجتماعى كودك را تأمين مىكند.
پدر و مادر، اگر خود داراى ثبات نظر، آرامش روحى و دوستى باشند و هرگونه كينه و خشونت را از خود دور سازند، در ايجاد آرامش روحى فرزند و دلبستگى او به خانه و خانواده، كمك كرده‌اند. بسيارى از كودكان منحرف و كسانى كه در بزرگسالى به جرمهاى سنگين رو مي‌آورند، به خاطر نبود آرامش در خانواده آنهاست.
روابط خانوادگى نقش بزرگى در تحكيم اساس خانواده و تقويت همبستگى ميان اعضاى آن دارد. اين روابط چنان است كه بر رشد و تربيت فرزندان، رسانيدن آنان به مرحله كمال و استقلال تأثير به سزايى دارد.
ضرورت روابط سالم در تربيت
يكى از نيارهاى اساسى والدين و مربيان در امر تربيت و پرورش اخلاقى كودكان، برقرارى ارتباط سالم با آنهاست .
ارتباط صحيح بين پدر و مادر و روابط سالم آنان با كودكان، اولين و مهمترين زمينه رشد و پرورش اخلاقى نونهالان است .
بهترين ملاك و معيارى كه براساس آن تربيت و كيفيت پرورش اخلاقى كودكان را مى توان مورد ارزيابى و دقت قرار داد، همان شبكه ارتباطى اعضاى خانواده با يكديگر است؛ ازاين رو، امروزه خانواده را به “سيستم ارتباطى” تعريف مى كنند كه سلامت جامعه، بازتابى از سلامتى سيستم ارتباطى خانواده است؛ زيرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانوادهها امكان پذير نيست.
“سيستم” در اينجا به معناى مجموعه عناصر و يا افرادى كه با هم در جهت اهداف و منافع مشترك، ارتباطى متقابل داشته و در حقيقت يك هويت را مى سازند، به طورى كه اگر در اين سيستم اختلالى ايجاد شود و يا براى يكى از عناصر و يا اعضاى آن مشكلى پديد آيد به ساير عناصر و اعضاى سيستم سرايت مى كند. به قول سعدى شيرين سخن :
بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
بنابراين، اساس تربيت سالم فرزندان جامعه، بستگى كامل به سلامتى خانواده دارد و سلامتى خانواده مستلزم ارتباط سالم بين اعضاى خانواده است.
“ارتباط يا روابط” عبارت است از: فرايند مبادله اطلاعات و احساسات. مبادله بر وزن مفاعله، امرى است طرفينى و دو جانبه، پس ارتباط جريانى است متقابل.
ارتباط سالم و صحيح آن است كه، طرفين در امر مبادله اطلاعات و احساسات در فضايى مناسب مشاركت كرده و با يكديگر هماهنگى داشته و در اين ارتباط، هر دو احساس ارزشمندى كنند. در اينجا جهت تبيين مطلب، مهمترين ويژگيهاى يك ارتباط سالم را در كانون خانواده بين والدين مورد بررسى قرار مى دهيم.
اوّل مهر و محبت: بايد در محيط خانه و خانواده مهر و محبت و عاطفه و دوستى حاكم باشد، و هيچ گونه اثرى از نفرت و كينه و عداوت در آن نباشد و افراد خانواده همديگر را دوست داشته باشند و محبتشان را ابراز و اظهار كنند؛ به ويژه پدر و مادر بايد محبت، ثبات و آرامش را در داخل خانه گسترش دهند، چنان كه خداوند در قرآن كريم فرموده است: “وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِى ذَلِكَ لاَ يَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ”()
از نشانه هاى الهى، آن كه از خودتان براى شما جفتهايى آفريد تا در كنارشان بياراميد و در ميانتان دوستى و مهر نهاد. در اين، نشانههاست مردمى را كه مى انديشند.
بنابراين، ارتباط بين زن و شوهر يا پدر و مادر بايد ارتباط محبت آميز و آميخته با رحمت و شفقت باشد و چنين رابطه‌اى مايه آسايش نفس، و آرامش اعصاب، اطمينان روح و جسم و همچنين موجب همبستگى خانواده، تحكيم اساس آن و دوام موجوديت واحدش خواهد بود.
عشق و محبت و مهربانى، احترام متقابل و هميارى واقعى در گشودن گره تمام مشكلات و برطرف كردن موانع از سر راه خانواده ها را در پى خواهد داشت و وجود روابط محبت آميز در برقرارى تعادل روحى فرزند يك ضرورت محسوب مى شود.
دكتر اسپاچ مى گويد: “آسودگى فردى و اساسى كودك به طور پيوسته نيازمند اتّحاد پدر و مادر و انسجام و هماهنگى آنان در رويارويى با مسئوليتهاى زندگى است.”()
در ميان اعضاى خانواده وظيفه پدر سنگين تر است؛ زيرا او بايد مهر و محبت را بين اعضاى خانواده گسترش دهد؛ به ويژه نسبت به همسرش مهربان باشد و نيازهاى او را برآورده سازد، چون اين هم از حقوق اوّليه همسرش است و هم موجب تربيت صحيح فرزند مى گردد تا بدين وسيله مهر و محبت و دوست داشتن را به فرزندانش منتقل كند.
از پيامبر اكرم(ص) چنين روايت شده: “لِيَتَأسَّ صغيركم بكبيركم، وليَرؤف كبيركم بصغيركم…”() كوچكترهاى شما بايد از بزرگانتان پيروى نمايند و بزرگترهاي شما بايد به كوچكترها مهر و محبت كنند.
پدر نبايد در كانون خانواده بزرگى نمايد، بلكه بايد با افراد خانواده متواضع و دوست و مهربان باشد.
رسول خدا (ص) فرمود: “خيرُ الرّجال مِن اُمَّتى الَّذين لا يَتَطاوَلون عَلى اهلهم ويحنُون وَلايظلمونَهُم…”() بهترين مردان امت من، كسانى هستند كه بر خانواده شان بزرگى نمىفروشند و به آنان مهر مى ورزند و بر آنان ظلم و ستم روا نمي‌دارند.
والدين بايد با قدرشناسى و احترام نمودن به يكديگر، فرزندان را به اين روش پسنديده عادت دهند.
همه روانشناسان معتقدند كه كودكان به موازات نيازهاى زيستى و فيزيولوژيكى به ويژه در سنين نخستين، نيازمند ارتباطات عاطفى و پذيرش از جانب ديگران هستند كه برآورده كردن اين نيازها، موجب بسترسازى آرامش و تعادل روانى و دستيابى به برخى از بالندگىهاى روانى است. آرامش روانى، امنيت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدين، الگوگيرى در مهرورزى به
ديگران و پيشگيرى از انحرافات، نمونه‌اى از اين امتيازات است. به اعتقاد برخى از روانشناسان، مهرورزى و محبت نمودن به كودكان، نه تنها موجب تندرستى بلكه بهترين پل ارتباطى براى تربيت كودكان در ساحتهاى گوناگون اعم از تربيت اخلاقى، دينى، سياسى، عاطفى، فيزيكى و آموزشى است.
ارتباط عاطفى با فرزند موجب مىشود كه وى با والدين خويش صميمى باشد، به آنان اعتماد كند و آنان را پناهگاه خويش در بحرانهاى زندگى بداند. خداوند در قرآن كريم، خطاب به پيامبرش مىفرمايد: “فبما رحمةٍ من الله لِنتَ لهم ولو كنت فظّآ غليظ القلب لانفضّوا من حولك”() به خاطر رحمت خدا بود كه تو با آنان ارتباط صميمى و مهرآميزى پيدا كردى، اگر يك فرد خشن و گستاخ بودى، هر آينه هيچ كس دور تو جمع نمىشد.

پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. بحارالانوار، ج ،78 ص .14
. محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ،1376 ص .31
. سوره فرقان، آيه .74
. سوره كهف، آيه .46
. سوره انفال، آيه 28، سوره تغابن، آيه .15
. فضل طبرسى، مكارم الخلاق، بيروت، دالحوراء، 1408ق، ص 2188 محدث نورى، مستدرك الوسايل، بيروت، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1409 ق، ص 113 حسام الدين المتقى، كنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، بيروت، مؤسسة الرساله، 1409ق، ج،16 ص .273
. محدث نورى،مستدرك الوسائل، ج 15 ص .112
. فضل طبرسى، مكارم الاخلاق، ص .220
. حسام الدين متقى هندى، كنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، ج 16، ص .443
. محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج ،15 ص .170
. محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت، ص .34
. شرح رساله حقوق امام سجاد(ع)،ج 1،ص .97
. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة،ج ،15 ص .123
. فضل طبرسى، مكارم الاخلاق، ص 421 محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج 15،ص .168
. على بن شعبه حرانى، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتى ذيل سخنان امام سجاد(ع)؛ رسالة الحقوق، ص 263، ح .23
. صحيح بخارى، جزء ،2 باب الجنائز، ص .118
. احمد بهشتى، اسلام و حقوق كودك، چ چهارم، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، 1380، ص .19
. همان، ص .12
. ابراهيم امينى، آيين تربيت، قم انتشارات اسلامى، 1368،صص 12 و 13.
. سوره روم، آيه .21
. دكتر اسپاك، مشاكل الاباء فى تربية الابناء، ص 44، موسسة العربية للدراسة و النشر، 1980 م، چاپ سوم.
. بحارالانوار، ج ،74 ص ،168 ح .35
. مكارم الاخلاق، ج ،1 ص .468
. سوره آل عمران،آيه .159