تحليل پديدههاي
سياسي
قسمت پنجم
سيد موسي
ميرمدرس
تذكار:
در نوبتهاي
پيشين، مباحث مفهوم سياست، اقسام تحليل
سياسي و مفاهيم اصطلاحات تحليل، از نظر گذشت و در اين راستا مبحث مهم تحليل
سياسي ديني يا تحليل دين از سياست نيز خاطرنشان شد. اكنون به بخش ديگري از اين گفت
و گو ميپردازيم.
***
اهداف تحليل
سياسي
«يكي از
اهداف مهم تحليل سياسي، افزايش آگاهي بر سلسله شقوق ممكنهاي است كه در سياست وجود
دارد».[1]
به ديگر سخن «يكي از دلايل كوشش به كسب مهارت در تحليل سياست اين است كه تحليل
سياسي به انسان كمك ميكند تا جهاني را كه در آن زندگي ميكند بهتر بشناسد و از
ميان شقوق گوناگون پيش روي خويش بهترين را انتخاب كند و بالاخره موفق شود به
تغييرات كوچك و بزرگ كه هر كدام يكي از جنبههاي لاينفك زندگي ميباشند، تأثير
بيشتر ببخشد».[2]
اصولاً تحليل
سياسي، نخست جهت درك و ارزيابي فرد از حوادث، دوم براي تحليل و توجيه هواداران و
كساني كه به تحليل او وقعي ميگذارند و سوم براي تدابير لازم و احياناً اتخاذ موضع
اصولي و نيز پيشبيني آينده، به عمل ميآيد.
بنابراين
تحليلگر رخدادهاي سياسي بايد داراي ويژگيهايي باشد كه وي را در رسيدن به اهداف
فوق كمك نمايند. از اين رو به ذكر عمده آنها بسنده ميكنيم:
ويژگيهاي
تحليلگر
الف- دارا
بودن بينش سياسي
ادعاي گزافي
نيست اگر گفته شود: همه انسانها فطرتاً متمايل به دخالت در سرنوشت سياسي خويش؛ يا
به سخن ديگر، داراي بينش سياسي هستند. ارسطو- شاگرد مبرز و برجسته افلاطون و پرآوازهترين
محقق و حكيم يوناني- بر اين باور است كه «آدمي طبعاً براي زندگي در جامعه سياسي
ساخته شده است»[3]؛
يعني انسان طبعاً موجودي سياسي است. بدين جهت ميتوان گفت كه تمام مردم بدون
استثنا در مسائل سياسي دخالت ميكنند، حتي آنهايي كه انگاره جدايي دين از سياست را
پذيرفتهاند و آنهايي كه سياست را، كار از ما بهتران ميدانند و بطور كلي شعار ميدهند:
سياست را بايد به اهلش واگذاشت! نهايت امر هر كدام به گونهاي در اين عرصه حضور
دارند و گاه خودشان نيز توجه ندارند كه واقعاً سياسياند!
ناگفته نماند
كه بينش و شم سياسي بسان نور ميماند كه در پارهاي از آدميان، كم سوتر از نور شمع
و در برخي ديرگ فزونتر از تابش نورافكنهاي بسيار قوي است و البته خانه، مدرسه- اعم
از مدرسه، دبيرستان، دانشگاه يا حوزه علميه- محيط كرا و زندگي اجتماعي، همگي در
تقويت يا تضعيف و گاه در مضاعف نمودن سرعت انتقال و تقويت بينش سياسي مساعدت مينمايند.
نبايد فراموش
كرد كه نهضتها و انقلابها و برخورد با جريانهاي ظالمانه و بي عدالتيها و … و در
مسير اين حوادث قرار گرفتن، در- تقويت بينش سياسي- اجتماعي مردم فوق العاده مؤثر
است.
از اين رو
مشاهده ميكنيم كه مردم ايران به مراتب از توده كشورهاي ديگر، سياسي و انقلابيترند،
بطوري كه بسياري از انسانهاي معمولي، جهتگيري كلي سياستهاي بين المللي را ميدانند
و معمولاً از حوادث داخلي و خارجي تحليل دارند و از همه مهمتر اين كه در برابر
رخدادهاي سياسي بين المللي از حساسيت زايدالوصف برخوردار هستند.
اين نكته را
هم بايد افزود كه به هر ميزان از انقلاب فاصله گرفته شود- مراد بعد زماني است و نه
لزوماً فاصله از ارزشهاي انقلاب؛ گرچه فاصله از ارزشها، خطر آفرينتر است- حساسيت
مردم نسبت به جريانهاي سياسي كاهش خواهد يافت و اين وظيفه سياست گذراران نظام
اسلامي است كه از غلتيدن مردم در چنين وادي مهلكي، جلوگيري نمايند و يكي از موانع
كاهش حساسيت، ورود در وادي تحليل رويدادهاي سياسي و دريافت تداوم ظهور در صحنه
سياسي است.
ب- برخورداري
از آمادگي ذهني و تعمق انديشه
در سياست،
اصولي مانند «اصل تسلسل در حوادث»، «اصل تعدد علل و نفي عامل واحد» و امثال آن
وجود دارد؛ بنابراين چه بسا پديدهاي رخ مينمايد، در حالي كه:
اولاً: عوامل
متعددي، علت تحقق يافتن آن بوده.
ثانياً: ممكن
است موارد مشابهي داشته باشد.
ثالثاً:
محتمل است كه ريشه برخي از اين عوامل به گذشته دور برگردد. لهذا اولاً آمادگي ذهن
و ثانياً ارتباط دادن اين پديدهها به هم است كه ميتواند تحليلگر را به نقطه
مطلوب برساند. البته جمعآوري اطلاعات و منابع لازم، بخشي از مشكل را مرتفع ميسازد،
ولي ارتباط بخشيدن ميان پديدهها بستگي تام به آمادگي ذهني و تعميق انديشه دارد.
فيالمثل
بارها شده است كه با جريانها و حوادثي برخورد نمودهايد كه چه بسا به نتيجهاي نيز
رسيده باشد، لكن در مواجهه با ديدگاههاي تحليلگران دريافتهايد كه يا اصلاً
نتيجهگيري شما ناقص بوده يا به بسياري از عواملي كه در تحقق آن پديده نقش داشتهاند،
توجه نكردهايد و پس از بيان تحليلگران، آگاه گشته و تازه متوجه پيچيدگي موضوع
شدهايد؛ بويژه اين كه بسياري از موضوعات و جريانهاي سياسي به ميزاني از بغرنجي
برخوردارند كه بزرگان دانش و فن سياست با دشواري ميتوانند به تحليل آنها اقدام
كنند.
ج- عدم تعجيل
در اظهار نظر و بررسي همراه با احتياط پديدهها
بسياري از
افراد مايلند كه بدون تأمل و تعمق با اخذ ظواهر، داد سياست داده و تحليلهاي
گوناگون تحويل دهند، در حالي كه بارها و بارها دريافتهاند كه تحليلهاي قشري و
نشأت گرفته از عدم اطلاعات و منابع و روش تحليل، دستاوردي جز اثبات نداشتن شرايط
لازم تحليل، برايشان نداشته است.
شايد بتوان
ادعا كرد كه هيچ دانش و هنري مانند سياست وجود ندارد كه بسياري از تئوريهاي مبتني
بر اصول و قواعدش، در عمل با شكست مواجه ميشوند. بر اين اساس گفتهاند: «تاريخ
يگانه آزمايشگاه علوم سياسي است»، و «گذشته چراغ راه آينده». بنابراين سياست،
اصولاً هويتي حساس و متغير دارد و گام نهادن در اين عرصه، بدون رعايت شرايط تحليل
سياست، غير آزموده و نادرست است!
از اين رو
كساني كه به واقع در انديشه اصلاح شيوه تحليل گري خويش برآمدهاند، رواست توصيه
علماي اخلاق در بعد محاسبه نفس و ارزيابي اعمال را، رعايت كنند، و اگر در صحت و
سقم نظريات خويش ترديد دارند، يك دوره كارورزي را شروع كنند و پس از ثبت ديدگاههاي
خويش درباره موضوعات گوناگون، هرازگاهي پس از گذشت زمان، رجوع مجدد نمايند و به
نقاط ضعف و قوت آنان دست يابند. و اگر بر بي پايه بودن تحليلهاي خويش واقفند،
رواست كه در صدد يافتن روشهاي صحيح تحليل سياسي برآيند و حوادث را با احتياط دنبال
كنند!
د- آشنايي با
زبان سياست
بسيارند
سياست پيشگاني كه از روي تعمد، مقاصد خويش را با زباني غير از متعارف مردم بازگو
ميكنند و چه بسا سخني درباره جريان و حادثهاي زشت يا زيبا جلوه كند، ولي واقعيت
در روي ديگر سكه باشد. البته گاهي اوقات، هوشمندي و كياست ميطلبد كه سياستمدار با
زبان سياست سخن بگويد. به هر تقدير تحليلگر بايد اين زبان را بشناسد تا به مقاصد
صاحبان آن، نايل آيد.
ماجراي اعلام
الحاق چين به شوروي توسط مائوتسه تونگ- رهبر انقلاب سوسياليستي 1949 چين- و رد اين
پيشنهاد از ناحيه ژوزف استالين- رهبر وقت شوروي سابق- به اين دليل كه در واقع مائو
ميخواهد شوروي را جزو كشور بزرگ و پر جمعيت چين كند، از مثالهاي بارز سياسي در
اين مورد است. لكن مايلم مثالي بياورم كه شايسته است الگوي عالمان و مؤمنان نيز
قرار گيرد.
سعيد بن جبير
از معروفترين قراء طبقه سوم- كساني كه پيامبر(ص) را درك ننموده و قرآن را از صحابه
يا تابعين فرا گرفتهاند- و يكي از پنج نفري است كه از مقربان و نزديكان امام
سجاد(ع) به شمار ميروند و به واسطه همين تقرب، وسيله حجاج بن يوسف ثقفي، به شهادت
رسيد.
در فضل و
دانش به ميزاني است كه دربارهاش گفتهاند: «ما علي وجه الارض احد الا و هو يحتاج
الي علمه» و از نظر عبادت نيز در مقامي بود كه تمام قرآن را در دو ركعت نماز،
قرائت مينمود. وي با حجاج ملاقات ميكند، اما آنچنان كه با زبان سياست و
هوشمندانه با وي سخن ميگويد كه او را به ناكامي ميكشاند!
ماجراي اين
ملاقات را چنين نوشتهاند:
«لما ادخل
علي الحجاج. قال له: أنت شقي بن كسير. قال: امي كانت اعرف بي، سمتني سعيد به جبير.
فقال له الحجاج: ما تقول في ابي بكر و عمر، هما في الجنة ام في النار؟ قال: لو
دخلتهما لعلمت من فيهما قال: ما قولك في الخلفاء؟ قال: لست عليهم بوكيل. قال ايهم
احب اليك؟ قال: ارضاهم لخالقه. قال: فايهم ارضي للخالق؟ قال: علم ذلك عند الذي
يعلم سرهم و نخواهم. فقال الحجاج: ابيت ان تصدقني؟ قال: بل لم احب ان اكذبك»![4]
حجاج: تو شقي
فرزند پست هستي؟
سعيد: مادرم
به من آگاهتر است و مرا سعيد نام، نهاده.
حجاج: درباره
ابوبكر و عمر چه ميگويي، آيا آن دو سزاوارتر بهشتند يا دوزخ؟
سعيد: اگر به
فردوس و جهنم وارد ميشدم، در مييافتم كه چه كساني را در خود جاي دادهاند!
حجاج: درباره
خلفاء چه ديدگاهي داري (حق با كداميك است)؟
سعيد: من
وكيل آنها نيستم!
حجاج: كداميك
نزد تو محبوبتر است؟
سعيد: هر
كدام بيشتر تسليم خداست.
حجاج: كداميك
بيشتر تسليم خداست؟
سعيد: خدا
آگاه است.
حجاج: آيا
اِبا داري از تصديق من!
سعيد: دوست
نداردم تو را تكذيب كنم!
4-
پارامترهاي تحليل سياسي
مراد از
پارمترهاي تحليل سياسي، محورهايي است كه تحليلگر با كمك آنها خواهد توانست توفيق
تحليل دست كم نزديك به صواب را كسب كند. البته اين محورها اعم از شيوهها و دانشها
هستند؛ به عبارت ديگر در اين مقال هم از مقدمات و دانشهايي كه تحليلگر نيازمند
بدانهاست سخن ميرود و هم از روشها و شيوههاي تحليل. ادامه دارد