امام و رسالت نویسندگان

جاودانگی راه
امام

حجه الاسلام
و المسلمین اسدالله بیات

امام و رسالت
نویسندگان

یکی از
خصوصیاتی که در زوایای زندگی سیاسی حضرت امام «ره» به چشم می خورد و از برجستگی
خاصی برخوردار است، اعتماد و اعتقاد به مطالب و سخنانی است که به زبان می آورد و
آنها را در اختیار دیگران قرار می دهد و کمتر 
افرادی را سراغ داریم این قدر بر حقانیت اهداف و آرمانهائی که داشت باور
داشته باشد و با این قرصی و محکمی سخن بگوید و از آن دفاع کرده و روی آنها تا
آخرین توان ایستادگی نماید. امام روی همین باور محکم و قطعی که خود داشت و
کوچکترین احتمال و زمینه تزلزل و تردید در آن به خود راه نمی داد، انتظار داشت
صاحبان فکر و اندیشه سیاسی و هنرمندان صاحب قلم و خرده گیران جامعه با فکری باز و
واقع بینانه به مسایل نگاه کرده و حقایق موجود در انقلاب اسلامی و ایران انقلابی
را مشاهده نمایند و اهداف بلند و بالای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن را ببینند و
با دیگر حرکتهای سیاسی و انقلابی به وجود آمده در سراسر علام مقایسه نمایند و دست
آوردهای آن را به عنوان یک ارزش بشناسند و امت را در جریان خیانتها و توطئه های
تهیه شده از سوی شیاطین بزرگ جهان قرار دهند و مردم را از عمق جنایتهای آنان مطلع
سازند و در معرفی انقلاب اسلامی و اهداف سیاسی و فرهنگی آن از تمامی امکانات
استفاده نمایند.

در دید حضرت
امام «ره» نویسندگان و گویندگان و روشنفکران جامعه در مقام مقایسه با دیگران از
رسالت و مسئولیت زیادتری برخوردار هستند زیرا مسئولیت هدایت و جه دهی افراد جامعه
در عهده آنان است و لذا همیشه باید به عنوان پیشروان جامعه در تمامی زمینه ها،
چندین قدم جلوتر از دیگران حرکت کرده و نقش امامت و رهبری فکری مردم را به عهده
گیرندو در آگاهی آنان تلاش نمایند و به عنوان رسولان امین جامعه اخبار درست و مطمئن
را در اختیار مردم گذاشته و در بیداری دوست داران نظام مردمی و دولت الهی نقش خود
را ایفاء کرده و جلو نفوذ استعمارگران و مستکبران را در اثر آگاهی رساندن به مردم
و آماده نگهداشتن آنان بگیرند و با تحریف حقایق و وارونه جلوه دادن واقعیتها و
پیروزیها و مجدها و ایثارگریها آب بآسیاب دشمن و صاحبان مطامع سوء نریزند و موجب
خوشحالی دشمنان انقلاب اسلامی و افسردگی قلب و خاطر طرفداران نهضتهای اسلامی و
انقلاب اسلامی ایران نگردند.

روی این
حساب، در دید حضرت امام «ره» نوسیندگان جامعه که به طور عمده هدایت مطبوعات و
رسانه های گروهی قلمی اجتماع را در دست دارند و گویندگان جامعه که به نوعی دیگر
حرکت فرهنگی را در جامعه بوجود آورده و مردم را به سوی عقلانی و اندیشمندانه زندگی
کردن سوق می دهند و روشنفکران جوامع بشری- که نقش جلودار و پیشرو را ایفاء می
نمایند- اگرچه در هر جامعه که باشند، رسالت هدایت و بیداری ملت ها را به عهده
داشته و در آزادی و شرافت و عزت آنان و نیز در نابودی و وابستگی و سقوط آنان نقش
فعال و اساسی را در عهده دارند لیکن در محیط اسلامی و جامعه ایکه با توجه به
معیارهای اسلامی و ارزشهای آن مردم به حیات خود ادامه می دهند، از یک سری ویژگی ها
و خصوصیات که از متن اسلام نشئت می گیرد، باید برخوردار گردند و با توجه با آنها
وارد این میدان وسیع و گسترده آگاهی رسانی و تعلیم و ساختن افراد جامعه شوند و در
صورت فقدان آنها وارد نشوند و اگر وارد هم شوند نه تنها برای روشنگری افراد جامعه
نفشی نخواهند داشت و برای هدایت مردم سودی نخواهند بخشید، بلکه موجب زیانها و
خسرانهای غیرقابل جبران هم خواهند شد.

شرایط
نویسندگی در جامعه اسلامی

آنچه که از
نظرات و سخنان امام «ره» در جاهای مختلف و گوناگون به دست می آید و روی آنها تأکید
دارند ، این است که صاحبان قلم و روشنفکران اجتماع در یک محیط اسلامی و انقلابی،
باید دارای شرایط و ویژگیهای مخصوصی باشند و این شرایط و ویژگیها از متن مکتب و
مقرارت اسلام و ماهیت انقلاب اسلامی و مسئولیت و رسالت سنگین وظیفه نویسندگی و
گوینده بودن نشئت گرفته و از هویت روشنفکری اسلامی و انقلابی منورالفکران جامعه
اسلامی به دست می آید.

بنابراین، می
توان اینطور گفت: در یک جامعه اسلامی و انقلابی که حرکت عظیم دینی در زمینه های
مختلف، شروع و با بسیج همگانی روح واحد و یگانه ای به مردم دمیده می شود و آنان را
به صورت سیل خروشان و بنیان کنی در می آورد و موجی را در سراسر جهان برای رهائی
بشر از اغلال و زنجیرهای اسارت فکری آغاز می نماید و در دل دشمنان رعب و وحشت به
وجو می آورد و در درون انسانهای پاک و سلیم الفطره روح ایثار و گذشت را تا مرز
شهادت احیاء می کند و دژ محمکی را در برابر ستمکاران و تبهکاران می سازد و انگیزه
تهاجم و اعمال فشارهای سخت و سنگینی را از ناحیه مخالفان و استکبار جهانی علیه امت
های انقلابی و مبارز و انقلاب اسلامی تحریک می نماید و نویسندگان و گویندگان و
روشنفکران چنین جامعه انقلابی باید دارای شرایطی باشند که به طور فشرده و خلاصه به
آنها اشاره می شود:

الف- تعهد:

اولین و
محوری ترین شرطی که در نویسندگان و گویندگان اسلامی و روشنفکران لازم است وجود
داشته باشد، تعهد بالای آنها است. مفهوم و کاربرد تعهد این است که آنان در برابر
ایستادگی ها و فداکاری های مردم و مقاومت آنان، احساس مسئولیت کرده و در تقویت و
پایداری آنان به کوشش خویش ادامه می دهند و پرده های خیانت و جنایت و توطئه ها را
کنار زده و چهره زشت و گریه دشمنان قسم خورده اسلام و اذناب داخلی آنا را معرفی
نموده و برای توده مردم افشاء می نمایند و در نتیجه زمینه های نفوذ استکبار و
چپاولگران عالم- که بی اطلاعی و نا آگاهی توده ها است- از بین رفته و با آگاهی
آنان، شرایط برای استقرار و پایداری حکومت اسلامی و مردمی فراهم تر گردیده و پایه
های آن استوار و محکم می گردد.

اگر در یک
اجتماع، نویسندگان همان جامعه از تعهد کافی برخوردار نباشند و در برابر مردم احساس
مسئولیت ننمایند و یا گویندگان آن جامعه- خدای ناخواسته- افراد بی تفاوت و فاقد
تعهد باشند و در ارشاد و هدایت جامعه احساس وظیفه نکنند و یا روشنفکران جامعه،
انسانهای وابسته و مزدور دیگران باشند و بجای اینکه به مسایل اساسی کشور و مردم
بپردازند به مسایل دیگران و منافع اربابان بیاندیشند، معلوم نخواهد شد که سرنوشت
ملت و کشور به کجا منتهی می شود و آنان کشور را به کدام سمت سوق خواهند داد.

اگر در طول
تاریخ انقلابات معمولاً به سرنوشت شوم و رقت باری مبتلا گردیده و امتها پس از
مبارزات زیاد و فراوان دوباره به همان اسارت و وابستگی قبلی برگشته اند و روی
خونهای مقدس شهدائی که در راه اصلاح جامعه و آزادی بشریت و انسانیت به زمین ریخته
اس، نشسته اند و تمامی فداکاری ها و حماسه های دوران مبارزه را فراموش کرده اند،
عمدتاٌ به خاطر بی تعهدی صاحبان قلم و زبان و روشنفکران جامعه بوده اس؛ اگر باور
ندارید با دید پژوهشگرانه و واقع بینانه به تاریخ نگاه کنید و سرگذشت ملتها و
انقلابها را در سراسر تاریخ مطالعه کنید. در همین جا به فرازی از وصیت نامه سیاسی
الهی حضرت امام «ره» گوش فرا می دهیم:

«وصیت من به
نوسیندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکال تراشان و صاحب عقدگان آن است که به جای
آنکه وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری اسلای صرف کنید و هرچه توان دارید و در
بدبینی و بدخواهی و بدگوئی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید و با این
عمل کشور خود را به سوی ابرقدرتها سوق دهید، با خاای خود یک شب خلوت کنید و اگر به
خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزه باطنی خود را که بسیار می
شود خود انسان ها از آنها بی خبرند، بررسی کنید. ببینید آیا با کدام معیار و با چه
انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبهه ها و در شهرها نادیده می گیرید و با
ملتی که می خواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال
و  آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود
به دست آورده و با فداکاری می خواهد آن را حفظ کند به جنگ اعصاب برخاسته اید و به اختلاف
انگیزی و توطئه های خائنانه دامن می زنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز می
کنید».

در جای دیگر
روحانیون و اهل محراب و منبر را (و در واقع گویندگان جامعه را) چنین مورد خطاب
قرار داده است:

«من چند جمله
راجع به تکالیف کلی روحانیون و اهل محراب و منبر باید عرض بکنم و بعد مشلاتی که
هست آقایان روحانیون و خصوص اهل منبر، خطباء اینها سخنگوی اسلام هستند، اگر حکومتی
سخنگو می خواهد سخنگوی اسلام آقایان خطبائ هستند، وقتی می توانید آقایان خطباء
سخنگوی یک اسلامی باشند، آن اسلامی که همه چیز در آن هست، این اگر خودشان را
اسلامی کنند و مطالبی که گفته می شود اسلامی باشد و از قلب پاکیزه اسلامی بیرون
بیاید، این صلاحیت سخنگوئی برای اسلام را دارد. سخنگوی دولت های دیگر هیچ کاری به
این ندارند که این حرفی که تو می زنی باور داری؟ از روی قلب است؟ به قلب هیچ کاری
ندارند، اینها فقط کار دارند که این خوب صحبت بکند و مطالب دولت را خوب ادا بکند
حالا به حسب قلبش معتقد باشد یا نباشد کاری به آنها ندارند و از سخنگویی او هم
چیزی کسر نمی شود، اما الام اینطور نیست، اسلام 
آن قدری که به قلب اعتناء دارد به زبان اعتناء ندارد و مرکز قلب است، مرکز
لب انسانی است. اگر خدای نخواسته شما حرف هایی که می زنید همه اش اسلامی باشد لکن
از یک قلب اسلامی بیرون نیاید،این شایستگی برای سخنگویی در اسلام را ندارد ولو
خیلی هم خوب صحبت کند».[1]

آری! این دید
شخصی حضرت امام «ره» به عنوان یک رهبر و پیشوای سیاسی و اعتقادی نیست بلکه دید یک
انسان کارشناس دینی و آشنا به مکتب اسلام می باشد. و در واقع این دید رسولان الهی
و مصلحان غیبی است که برنامه هدایت و رسالت خود را از عالم فوق طبیعت دریافت می
کردند و در اختیار بشر قرار می دادند و امروز به صورت کتاب الهی و سخنان و سیره و
سنت رسول اکرم(ص) و اهل بتی او(ع) در اختیار بشریت موجود است و یکی از مطمئن ترین
و غنی ترنی منابع فکری و سیاسی و مدیریتی و رهبری جامعه کنونی تا قیامت می باشد. و
حضرت امام «ره» با اشرافی که به این منابع داشت و سالیان متمادی و طالنی توأم با
ریاضت و اخلاص و شب زنده داری در استخراج مطالب و مفاهیم آنها از خود اجتهاد و
استنباط کرده بود، به این جمع بندی دست یافته بود.

نظر اسلام و
مکتب این است که اگر کسی در جامعه اسلامی بخواهد از اسلام سخن بگوید باید نسبت به
سخنان خود احساس تعهد داشته باشد. و اگر درباره اسلام مقاله بنویسد وبه صورت
مکتوب، مطالب ومسایل اسلامی را مورد تحیل قرار دهد، باید دارای تعهد باشد و اگر در
صف روشنفکران جامعه قرار دارد و بار سنگین تنویر افکار اجتماع را به دوش می شکد،
باید نسبت به افکار و اندیشه ها و ملت خود احساس تعهد نماید و به جای اینکه دلال
افکار و اندیشه های وارداتی دیگران باشد، مروج و مبین افکار و اندیشه های اصیل و
مستقل خود شود.

حضرت امام
«ره» در ادامه وصیت نامه چنین می فرمایند:

«آیا بهتر
نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس را راهنمائی برای حفظ میهن خود
نمائید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم و محروم کمک کنید و با یرای خودا
حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوه قضائی را
از آنچه در زمان رژیم سابق بود، بدتر می دانید؟ ایا از یاد برده اید ستمهائی که آن
رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم بی پناه روا می داشت؟ آیا نمی دانید که کشور اسلامی
در آن زمان یک پایگاه نظامی برای آمریکا بود و با آن عمل یک مستعره می کردند و از
مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضه آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان
با این ملت و ذخایر آن چه می کردند».[2]

رهبر انقلاب
جهانی اسلام از این نگران نبود که انقلاب اسلامی پیروز نگردد چون انقلاب اسلامی به
پیروزی رسیده و عقبات و گردنه های مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سرگذاشته بود.
نگرانی ایشان از این بود که افرادی غیر متعهد به اسلام و انقلاب اسلامی امت
انقلابی، قلم در دست بگیرند و از زبان گویندگان مزدور و وابسته استفاده کرده و با
ارائه تحلیلهای آبکی و وارونه منور الفکران تحت تأثیر افکار و اندیشه های دیگران
قرار گرفته، حقایق موجود در انقلاب اسلامی را تحریف نموده و در بقاء و استمرار آن
ضربات و خطرات مؤثر و کاری را وارد می سازند. این نگرانی به حق است و جالب این است
که همه مصلحان بشری این نوع نگرانی را داشتند و قرآن کریم با صراحت این موضوع را
به پیامبر خود که رسول خاتم است، پیش بینی کرده و فرموده است:

«محمد (ص)
نیست مگر رسول خدا، اگر با مرگ طبیعی از دنیا برود و یا (با توطئه دشمن) کشته شود
شما بعد از آن به قهقرا برخواهید گشت و مسیر حرکت دوران حیات پیامبر را وارونه و
منحرف خواهید ساخت و باید بدانید هر کس به عقب برگردد و مسیر انحرافی را شروع
نماید هیچ موقع به خدا و دین الهی ضرر و ضربه ای نخواهد زد، بلکه ضرر این نوع
کارها متوجه خود آنان خواهد شد و خدای جهان به آنانی که شاکرند و از مسیر درست
منحرف نمی شوند و در همان راه می مانند جزای نیکو خواهد داد».[3]

ادامه دارد



[1] – صحیفه نور- جلد8- ص165.