امام خميني ثابت و استوار از آغاز تا کنون
«بمناسبت 27 رجب، سالروز بعثت پيامبر گرامي اسلام»
انگيزه بعثت انبياء
«انبيا يک روزشان براي خودشان صرف نشده است، يک ساعتشان توجه به خودشان
نبوده، همه توجه به اين بوده است که اين مريض ها را، اينهايي که دارند خودشان را
به چاه مي اندازند، اينهائي که دارند خودشان را به عاقبت هاي بسيار بد مي اندازند،
اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدري که در توانمان است- البته ما کوچکتريم از
اينکه بگوئيم که انبيا مي کردند ما هم مي خواهيم بکنيم- آنقدري که در توانمان هست
براي نجات ملتها، براي نجات ملت خودمان و براي نجات ملتهاي ديگر از اين ظلمت هايي
که برايشان پيش آمده است، از اين گرفتاريهائي که برايشان پيش آمده است ما بايد
فعاليت بکنيم و اين اشخاصي که در خلاف واقع شدند و خودشان ملتف نيستند خصوصاً اين
جوان هاي تازه رس، اين جوان ها، اين دخترها، اين پسرها که اين بي انصاف اينها را
به خط اعوجاجي کشاندند، انحرافي کشاندند اينها را، ما جديت بايد بکنيم به اينکه
انشاءالله تربيت بشوند اينها».
(23/10/1360)
«انبياء عظام سلام الله عليهم از آدم تا خاتم که تشريف آورده اند و انبياء
بزرگ اولي العزم که در بين مردم تشريف داشته اند، همه آنها براي اينکه پرچم توحيد
را و عدالت را در بين ملت ها برپا کنند. پيامبران، تمام پيامبران در طول تاريخ
اينطور نبوده است که فقط يک ناصحان باشند، بلکه آنها براي تهذيب اخلاق مردم به
گفتار، به کردار، به عمل، به فعاليت مأمور بودند و خداي تبارک و تعالي آنها را
براي اينکه انسان ها را بسازند، براي اينکه خلق انساني در آنها رشد پيدا بکند و
اعمال و افعال انساني داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالي که بوده اند
کوشش خود را کرده اند».
(27/8/1361)
«انبيا هم که مبعقو شدند، براي اين مبعوث شدند که معنويات مردم را و آن
استعدادها را کشوفا کنند که درآن استعدادها بفهمند به انيکه چيزي نيستيم وعلاوه بر
آن مردم را، ضعفا را از تحت سلطه استکبار بيرورن بياورند. از اول انبيا اين دو شغل
را داشته اند، شغل معنوي که مردم را از اسارت نفس خارج کنند. از اسارت خويش خارج
کنند (که شيطان بزرگ است) و مردم و ضعفا را از گير ستمگران نجات بدهند. اين دو
شغل، شغل انبيا است».
(21/4/1362)
«انبيا آمده اند که آدمي که شيطان قسم خورده است که او را اغوا کند، اينها
از کيد اين شيطان او را نجات بدهند و به صراط مستقيم انسانيت او را دعوت کنند و
خودشان هم عملا نشان بدهند که راه چي هست؛ چطور بايد در مقابل شيطان ها ايستاد؛ چه
شيطان هاي انسي و چه شيطان هاي غير انسي».
(4/2/1364)
«انبيا مظهر رحمت حق تعالي هستند، مي خواهند که همه مردم خوب باشند، مي
خواهند همه مردم معرفت اله داشته باشند، مي خواهند همه مردم سعادت داشته باشند.
وقتي مي بينند که اين مردم دارند رو به جهنم مي روند، آنها افسوسش را مي خورند، در
قرآن هم اشاره اي به اين هست، [فلعلک باخع نفسک]؛ اين که اينها مؤمن نشدند. مسأله
اين است که همه دنبال اين بودند که مردم را آشنا کنند با خدا».
(9/9/1364)
«تمام مقاصد انبيا، برگشتش به يک کلمه است وآن معرفت الله، تمام مقدمه اين
است، اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذيب نفس شده است، اگر دعوت به
معارف شده است، تمام برگشتش به اين است که آن نقطه اصلي را که در فطرت همه انسان
ها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است، مقصد عالي
همين است».
«همه انبيا برايانيمعنان آ«دن که اين انسان را به آن چيزي که در باطن ذاتش
هست و آن فطرت الهي است (که توجه به خداست، همه چيز مربوط به اوست)، ما را يک
اندکي معرفت عنايت کند که اين را بفهميم، بفهميم که خودمان چي هستيم و دنيا چي
است، نسبت به حق تعالي چه وضعي دارد، گفتنش آسان است که همه فاني اند، همه چه اند،
اما يافتنش مشکل است، که ما بياييم اين مطلب را که انبيا چه خواستند از ما و خود
انبيا چه بودند، در عين حالي که آن طور بودند، مع ذلک اظهار عجز مي کردند و حق هم
همان است، براي اينکه عظمت حق فوق اين مسائل است».
(1/1/1365)