دانستنيهائي
از قرآن
بسم الله
الرحمن الرحيم
ان هذا
القرآن و ان الذين لا يهدي للتي يومنون بالاخرة اقوم و يبشر اعتدنا لهم عذابا
المومنين الذين اليما* و يدع يعملون الانسان بالبشر الصالحات ان دعاءه بالخير و
کان لهم اجراً کبيراً* الانسان عجولا*
اسلام نور
است
«أمن شرح
الله صدره للاسلام فهو علي نور من رّبه فويلٌ للقاسية قلوبهم من ذکر الله، اولئک
في ضلالٍ مبين».
(سوره زمر ـ
آيه 22)
آيا آن کسي
را که خداوند براي اسلام، به او ضرح صدر عطا کرد و سينهاش را گشود و انديشهاش را
روشن نمود، پس راه او به نور پروردگارش روشن گشت، آيا او با سنگدلان تاريکدل، که
از قساوت، دلهايشان از ذکر خدا فارغ و به دور است، يکسان ميباشند و همانا اين
سنگدلان در يک گمراهي روشن و واضحي بسر ميبرند.
***
اينان که
شايستگي پذيرش اسلام واقعي را دارند، خداوند به آنها نوري عطا ميکند که با آن
نور، حق را دريابند و از باطل کنارهگيري کنند. قلب اينها هرگز قساوت و شقاوت
ندارد، بلکه قلبشان براي پذيرش حق باز است؛ هر جا حق را ببينند، به دبنال آن روند
و هر جا باطلي را بنگرند، از آن دوري جويند.
اينها که
سينه خود را براي قبول اسلام گشودند و تسليم اوامر خداي سبحان گشتند و با بصيرت وب
ينائي، راه خود را يافتند و در آن گام نهادند و از راه باطل و کژي و انحراف، کنارهگيري
کردند، خداوند به اينان نوري داده است که با آن نور الهي، پيوسته راه او را دبنال
کنند و در ظلمات و تاريکيهاي انحرافها و بدعتها و گمراهيها نروند، قطعا اينچنين
مؤمنان هدايت شدهاي، با آن کافران سنگدل، مساوي نيستند؛ چرا که لازمه سنگدلي و
قساوت، عدم شرح صدر است، چنانکه لازمه رقت قلب، شرح صدر بود. و بيگنان کساني که
شرح صدر ندارند و تسليم اوامر خدا نشدهاند، پيوسته از ذکر خدا دوري جسته و به او
روي نميآوردند. اينها در گمراهي محض فرو رفتهاند و قابليت پذيرش حق و بازگشت به
خدا و تسليم در برابر اوامرش را ندارند.
لازمه
هدايت، شرح صدر و لازمه گمراهي، قساوت قلب است و همچنين نتيجه هدايت، داشتن نور
الهي و دست آورد گمراهي، غوطهور شدن در تاريکي ضلالت است.
در روايت
آمده است که رسول گرامي اسلام(ص) پس از تلاوت اين آيه مبارکه فرمود:
«ان النّور
اذا وقع في القلب، انفسح له و انشرح».
ـ نور اگر
در قلب انسان قرار گرفت، قلب براي آن نور، گشوده و باز ميشود.
از رسول خدا
پرسيدند: فهل لذلک علامة يعرف بها؟
ـ آيا آن را
نشانه و علامتي هست؟
فرمود:
«التّجافي
عن دار الغرور و الانابة الي دار الخلود و الاستعداد للموت قبل نزول الموت».
ـ از دنيا
که دار غرور و خانه فريب استف دوري جستن و به خانه جاويدان آخرت دل بستن و آمادگي
براي رسيدن مرگ پيش از رسيدنش.
آري! مؤمنان
واقعي هستند که از چنين نوري برخوردارند و اين نور اگر در قلبي پيدا شد، ديگر دنيا
و مظاهر فريبندهاش هرگز او را فريب نميدهد و دلبستگي جز به آخرت و خانه جاويدان
و دائمياش ندارد. چنين کسي هرگز مرگ را از ياد نميبرد و پيوسته آماده رحلت از
اين دنياي فاني و رسيدن به آخرت است.
ميگويند:
يکي از علماي بزرگ، مشغول مطالعه بود، از او پرسيدند: اگر الآن به تو خبر بدهند که
تا دو روز يا سه روز ديگر از دنيا ميروي، چه ميکني؟
فرمود:
همين کاري
را که الآن انجام ميدهم.
يعني: من
کاملا آمادگي دارم که مرگ را دريابم، تمام حقوق و واجباتم را انجام دادهام و تمام
اعمالم، طبق وظيفه است؛ پس اين مطالعهام در چنين وقتي، جز وظيفه نيست.
اينچنين
انساني با نور الهي راه خود را يافته و قلبش تسليم در برابر خدا است. بايد ما هم
تلاش و سعي کنيم که واجبات و اعمال خود را طبق دستورات اسلام انجام بدهيم تا اينکه
خداوند، قلبهاي ما را نيز براي اسلام بگشايد و با شرح صدر، راه خود را در ميان راههاي
باطل بيابيم و همواره در جستجوي حق و حقيقت باشيم و از باطل و انحراف و فساد و
تباهي در تمام ابعاد و اشکالش، دوري جوئيم.
آمين رب
العالمين