شرح زيارت
امين الله(ع)
قسمت
پانزدهم
آيت الله
محمدي گيلاني
* عطيه ذکر
الله
* حديث
قدسي: ذکري حسن علي کل حال.
* قرآن و
روايات در فضيلت ذکر.
* اوصاف قلب
در قرآن متجاوز از شصت نوع است.
* از عاليترين
اوصاف قلب در جانب سعادت، طمأنينه است.
* طمأنينه،
ثمره ذکر خداي تعالي است.
* قلب چون
جمره افروخته، هر يک از اميال و شهوات همانند هيزم، بر لهيب آن ميافزايند.
* طمأنينه
است که اين اخگر هلوع را خاموش ميسازد.
* ذکر خداي
تعالي نه فقط آرامش باطن را در پي دارد، بلکه آرامش ظاهر و ابدان را مستلزم است.
* انتشار
طمأنينه در سطح اجتماع از هزاران جنايت و خيانت و دغل و غيره جلوگيري ميکند.
قوله(ع):
«… مولعة بذکرک و دعائک». ـ نفس و جانم را به ذکر و دعايت حريص گردان.
گفتيم که
امان زينالعابدين(ع)، در کنار مزار شريف اميرالمؤمنين(ع) هنگام زيارت، سيزده عطيه
از حضرت جواد مطلق مسئلت مينمايد که نفس و جانش را بدانها مزين فرمايد که در
هيچيک از آنها چشم داشت به مطلوب مادي و حيواني ندارد، از آن جمله نفس او را به
ذکر و دعاء خويش آزمند و حريص سازد و در همه احوال با حرص و ولع خدا را ياد کند.
روايت
گرديده که موسي«علي نبينا و آله و(ع)» در مناجات عرض کرد: «آيا از من دوري تا تو
را به آواز بلند بخوانم، يا نزديکي که آهسته بخوانمت»، خدايتعالي به وي وحي فرمود:
«أنا جليس من ذکرني»، موسي عرض کرد: پروردگارا، گه گاه در احوالي هستم که ذکرت را
در آن احوال شايسته نميبينم، خداوند متعال فرمودند: «يا موسي ذکري حسن علي کل
حال».
شايسته است
که در ذکر، قلب و زبان و ارکان بدن با هم هماهنگ باشد و مراد ازهماهنگي ارکان بدن
با قلب و زبان، استيلاء خشوع بر آن است که حياءاً من الحضور بين يدي الولي الجواد
است.
کافي است در
فضيلت ذکر قوله عزّ اسمه: «فاذکروني اذکرکم» ذکر عبد چه ارزشي داردکه خدايتعالي او
را جزاء به مثل دهد و او را ذکر فرمايد، و آن همه تأکيد بليغ در قیآن مجيد در اين
باره آمده است:
«اذکروا
الله ذکراً کثيراً» و «فاذا قضيتم الصلوة فاذکروا الله قياماً و قعوداً و علي
جنبوکم» و «فاذا قضيتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آباءکم او اشد ذکرا» و «الذين
آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب» الي غيرها من الآيات.
اوصاف و
احوال منسوب بقلب، متجاوز از شصت نوع در قرآن آمده است که به دو قسم سعادت خيز و
شقاوت انگيز تقسيم ميشودند و يکي از عاليترين اوصاف و اطوار قلب در جانب سعادت
که در قرآن چند بار آمده است، طور طمأنينه است که حاصل و ثمره ذکر خداي تعالي است
که قلب را منقلب و مبدل به سکون و آرامش ميکند، و همه اضطرابها و پريشانيها و
غم و اندوهها و نگرانيها و دردها و رنجهاي سوزان را زدوده ميکند.
گوئي که
قلب، جمره افروخته اي است و هر يک از مشتهيات نفس همانند هيزم خشکي است که لهيب آن
را افزونتر مينمايد، وهم مال و منال و جاه و کامجوئيها نه فقط آن را سير نميکند
بلکه بر گشنگي و اشتهايش ميافزايند و اضطراب و قلق آ ر مضاعف ميسازند فقط
طمأنينه بذکر الله تعالي است که همچون آب اين اخگر سوزان را سکون و قرار ميبخشد و
در عين دگرگوني و گردوني، آن را ثبات و آرامش ميدهد، و غير طمأنينه که حاصل و
ثمره ذکر است هيچ چيز ديگر اين اخگر هلوع را خاموش نميکند: «الا بذکر الله تطمئن
القلوب».
با وجود
طمأنينه، اين محصول مغبوط ذکر الله عزوجل، همه عوامل اضطراب، همه تعصبها و
تقليدها و تلقينهاي ابليسي و عجبها و غرورهاي ناشي از بياعتمادي به نفس، و همه
رذائل و پليديها به صفات حميده و حسنات مبدل ميشودند که کيميائي است بيهمتا.
نماز بيذکر«اقم
الصلوة لذکرِي» و حضور با صدبت در آستين، با باد استغناء بر باد ميرود.
بهوش باش که
هنگام باد استغناء هزار
خرمن طاعت به نيم جو ننهند
با وجود
طمأنينه، نماز ناهي از فحشاء و منکر و زرق و سالوس و ريا، نمازي که تهذيب نفس و
صفاي روحي و آراستگي به صفات ملکوتيان را موجب است جايگزين«فويل للمصلين» ميگردد.
با وجود
طمأنينه اين ثمره ذکر الله، قرآن و مقدسات از دام تزوير بودن منزه ميشوند و طبعا
گسترش اين خلق الهي مستلزم آسايش جامعه است و اين آرامشهاي دلها آسايش تنها و
معيشتها و معاشرتها را به دنبال خواهد داشت و سعي تلاش در استقرار اين ثمره ذکر
الله در جامعه نه فقط بهبهود بخشيدن به معنويات است، بلکه سعي و تلاش در تأمين
اتقاصد و معيشت جامعه به بهترين طريق است، زيرا انتشار طمأنينه اين وليد ذکر الله،
در اجتماع از هزاران جنايت و دغل و دروغ و دزدي و خيانت و تهمت و بزهکاري و
تبهکاري که ميلياردها بودجه براي پيشگيري و محوآثار بعد الوقوع صرف ميشود،
جلوگيري ميکندو کسي را با کسي کاري جز مودت و خيرخواهي نيست و چنان اجتماعي بهشتي
است بيآزار.
بلکه با
وجود طمأنينه اين مولود مبارک ذکر الله، موضوع براي اين جنايات و خيانات باقي نميماند،
تا پيشگيري شود يا آثار آنها بعد الوقوع محو و زدوده گردد، زيرا صاحب طمأنينه جز
خدا نميبيند و معيار وي: «انا لله و انا اليه الراجعون» است.
بلي طمأنينه
چنانکه گفتم همه نگرانيها را بر باد ميدهد ولي فقط يک نگراني را نميتواند بر باد
دهد و صحاب طمأنينه فقط يک محنت داردو بس و آن محنت خوف مهجوريت است که عالي گفته
است:
محنت قرب ز
بعد افزون است جگر از هيبت قربم
خون است
هست در قرب
همه بيم زوال نيست در هجر جز اميد
وصال
و عاليتر
سيد الموحدين فرموده است:
«الهي و سدي
و مولاي و ربي صبرت علي عذابک فکيف اصبر علي فراقک وهبني صبرت علي حر نارک فکيف
اصبر عن النظر الي کرامتک».
بلي:
آتش بيم دل
و جان سوزد شمع اميد روان افروزد
بعضي از
فقهاء عظام ذکر الله تعالي را به شش نوع تقسيم فرمودهاند، به اين توضيح:
1- ذکر الله
تعالي علي سبيل التمجيد يعني ذکري که در آن عظمت و مجد و جمال خداي تعالي است.
2- ذکر الله
تعالي علي سبيل التسبيح که در آن تنزه حضرت حق تعالي از صفات نقيصه است.
3- ذکر الله
تعالي علي سبيل التحميد که در آن، حمد و سپاس خداوند سبحان است.
4- ذکر الله
تعالي علي سبيل التهليل که در آن توحي الوهي حضرت«الله» تعالي است.
5- ذکر الله
تعالي علي سبيل التکبير که مدلول کلمه الله اکبر است.
6- ذکر الله
تعالي علي سبل الدعاء است که مخ عبادة الله عزوجل است.
و دعاء يا
استعاذه است يا استغفار يا صلوة بر نبي اکرم و آل بيت آن حضرت صلوات الله عليه و
عليهم يا طلب حوائج است.
از پيمبر
اکرم آمده است:
«ما قلت و
لا قال القائلون من قبلي کلمة افضل من لاالهالا الله».
ـ نه من
گفتم و نه هيچ قائلي قبل از من گفته کلمهاي برتر از لاالهالاالله.
و باز از آن
حضرتر وايت شده است:
«کلمه لاالهالاالله
را هيچ ميزاني نميتواند وزن کند زيرا اگر آن را در کفه گذارند و آسمانها و زمينها
با آنچه که در آنها است در کفه ديگر قرار دهند، لاالهالاالله رجحان خواهد شد و
اين کلمه محبوبترين کلمات نزد خداي تعالي است، و اگر کيس آن را با اخلاص بگويد
داخل بهشت ميشود و اين کلمه ثمن بهشت است».
همه اين
تعبيرها و نظائر آن از رسو الله است(ص) و گفتهاند: افضل ذکره«لاالهالا هو الحي
القيوم» است.
مستفاد از
بعضي از احاديث، آن است که تلاوت قرآن افضل از ذکر است چه آنکه در حديث نبوي(ص)
است:
«افضل عبادة
امتي تلاوة القرآن». زيرا علاوه بر آنکه قرآن قسمي از اقسام ذکر الله است مزايائي
بر ذکر دارد که از آن جمله کلام الله تعالي است و در آن اسم اعظم است و قرآن ينبوع
علوم است و در خبر ديگر از آن سرور کائنات است:
«قراءة
القرآن افضل من الذکر و الذکر افضل من الصدقه و الصدقه افضل من الصيام، و الصوم
جنة من النار».
بعضي از
علماء گفتهاند: افضل بودن قرائت قرآن بر ذکر، به نحو عموم نيست بلکه از باب
اکثريت است چه آنکه افضليت قرائت قرآن بر ذکر براي عموم خلق ثابت است مگر براي اهل
سلوک در بدايات احوال وي و برخي از نهايات احوالش که ذکر براي او اضل است، و
مادامي که شخص محتاج به تهذي باخلاق و تحصيل معارف است قرائت قرآن که مشتمل بر
صنوف معارف است براي او افضل است و کسي که از اين منزل گذشته و ذکر الله تعالي بر
قلب وي استيلاء يافته بگونهاي که اميد ميرود او را به استغراق منتهي سازد مداومت
ذکر براي وي اولي است، زيرا قرائت قرآن براي چنين سالکي ممکن است او را مجذوب به
رياض جنت کند و مريد سالک الي الله را با جنت چه کار.
(در اين باب
به خلاصة الاذکار فيض«ره» مراجعه شود)
ادامه دارد