امام خميني ثابت و استوار از آغاز تا پايان
امام حسين(ع) عصاره نبوت و يادگار ولايت
«اگر سيدالشهدا نبود، اين نهضت هم پيش نميرفت،
سيدالشهدا همه جا هست «کل ارض کربلا» همه جا محضر سيدالشهداست، همه منبرها محضر
سيدالشهداست، همه محرابها از سيدالشهداست اگر سيدالشهدا نبود يزيد و پدرش و
اعقابشان اسلام را منسي کرده بودند، اگر نسيان شده بود، يک رژيم طاغوتي در خارج
منعکس شده بود. معاويه و يزيد، يک رژيم اسلامي را رژيم طاغوتي داشتند معرفي ميکردند،
به جاهليت برميگرداندند، اگر حالا من و تو هم مسلم بوديم مسلم طاغوتي بوديم، نه
مسلم امام حسيني. امام حسين نجات داد اسلام را، ما براي يک آدمي که نجات داده
اسلام را و رفته کشته شده هي سکوت کنيم؟ ما هر روز بايد گريه کنيم، ما هر روز بايد
منبر برويم براي حفظ اين مکتب، براي حفظ اين نهضتها، اين نهضتها مرهون امام حسين
سلام الله عليه هست». (17/4/58)
«امام حسين با عده کم همه چيزش را فداي اسلام
کرد، مقابل يک امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه»
محفوظ بماند و اين مجالسي که هست، مجالسي
است که دنبال همين است که اين «نه» را محفوظ بدارد». (30/7/58)
«اگر عاشورا و فداکاري خاندان پيامبر نبود
بعثت و زحمات جانفرساي نبي اکرم را طاغوتيان آن زمان به نابودي کشانده بودند و اگر
عاشوار نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان که ميخواستند قلم سرخ بر وحي و کتاب بکشند
و يزيد يادگار عصر تاريک بتپرستي که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشيدن فرزندان
وحي اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام «لاخبر جاء و لا وحي نزل»
بنياد حکومت الهي را برکند، نميدانستيم به سر قرآن کريم و اسلام عزيز چه ميآمد.
لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهائي بخش و قرآن هدايت افروز
را جاويد نگه دارد و با خون شهيداني چون فرزندان وحي احياء و پشتيباني فرمايد و از
آسيب دهر نگه دارد و حسين بن علي آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را برانگيزد، تا
جان خود و عزيزانش را فداي عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اکرم نمايد، تا در امتداد
تاريخ، خون پاک او بجوشد و دين خدا را آبياري فرمايد و از وحي و از ره آوردهاي آن
پاسداري نمايد». (16/3/60)
«اين خون سيدالشهداست که خونهاي همه ملتهاي
اسلامي را به جوش ميآورد و اين دستجات عزيز عاشوراست که مردم را به هيجان ميآورد
و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا ميکند. در اين امر سستي نبايد کرد».
(4/8/60)
«حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه به همه آموخت
که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه بايد کرد. اينکه از اول ميدانست
که در اين راه که ميرود راهي است که بايد همه اصحاب خودش و خانواده خويش را فدا
کند و اين عزيزان اسلام را براي اسلام قرباني کند، لکن عاقبتش را هم ميدانست. اگر
نبود اين نهضت، نهضت حسينبن علي، يزيد و اتباع يزيد اسلام را وارونه به مردم نشان
ميدادند و از اول، اينها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولياء اسلام حقد و
حسد داشتند. سيدالشهدا با اين فداکاري که کرد علاوه بر اينکه آنها را به شکست
رساند و ا ندکي که گذشت مردم متوجه شدند که چه غائلهاي و چه مصيبتي وارد شد و
همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بنياميه شد، علاوه بر اين، در طول تاريخ آموخت
به همه که راه همين است. از قلت عدد نترسيد، عدد کار پيش نميبرد، کيفيت اعداد،
کيفيت جهاد اعداء مقابل اعداء، آن است که کار را پيش ميبرد. افراد ممکن است خيلي
زياد باشند، لکن در کيفيت ناقص باشند يا پوچ، و افراد ممکن است کم باشند، لکن در
کيفيت توانا باشند و سرافراز» (25/7/61)
«شما ملاحظه کنيد که بهترين خلق الله در عصر
خودش، حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه و
بهترين جوانان بنيهاشم و اصحاب او شهيد شدند و از اين دنيا رفتند با شهادت، لکن
وقتي که در آن مجلس پليد يزيد صحبت ميشود، حضرت زينب سلام الله عليها قسم ميخورد
که «ما رأينا الا جميلا» رفتن يک انسان کامل، شهادت يک انسان کامل در نظر اولياء
خدا جميل است، نه براي اينکه جنگ کرده و کشته شده براي اينکه جنگ براي خدا بوده
است، قيام براي خدا بوده است». (21/11/65)