پاسخ به نامه ها

پرسشها و پاسخها

 

 سؤال:

 1- در اقتدا به امام جماعت، تا
چه حدّ ملزم به تحقيق و تجسّس هستيم و همچنين جهت شنيدن صداى قرائت امام جماعت،
چقدر بايد سعى كنيم؟

 2- روزه نذرى و روزه قضاى ماه
مبارك رمضان – كه هر دو واجب مى‏باشند – كداميك حق تقدم دارند؟

 3- ظاهراً در مورد نجس بودن
منى انسان، در رساله چيزى نوشته نشده است فقط منى حيوان كه خون جهنده دارد نوشته
شده است، پس آيا منى انسان پاك است يا نجس؟

 (ب. م. ب)

 پاسخ:

 1- در امام جماعت عدالت شرط
است و عدالت صفتى است نفسانى كه انسان را از گناه باز مى‏دارد. دقت كنيد! تنها
گناه نكردن نيست بلكه داشتن آن ملكه و صفت نفسانى شرط است. ولى براى اطلاع از
عدالت انسان، حسن ظاهر كافى است؛ يعنى اگر كسى به حسب ظاهر، انسان باتقوايى است كه
از گناه اجتناب مى‏كند و در اداى تكاليف سستى نمى‏ورزد، اين حالت دليل بر عدالت
اوست، مگر اين كه بدانيم اين يك تظاهر و ريا است. پس اگر كسى را بشناسيم كه چنين
حالتى به حسب ظاهرِ حال، دارد مى‏توانيم به او اقتدا كنيم و همچنين اگر كسى از سوى
دو نفر به عنوان عادل معرفى شود كه خود آنها عادلند يا ببينيم كه دو نفر عادل به
او اقتدا مى‏كنند، اينها دليل عدالت آن شخص است. و همچنين كسى كه در ميان جامعه
معروف به عدالت باشد، به طورى كه انسان اطمينان به عدالت او پيدا كند، بلكه از هر
راهى انسان اطمينان به عدالت امام جماعت پيدا كند، كافى است؛ مثلاً از اقتداى چند
نفر از متدينينِ مسأله دان، ممكن است اطمينان به عدالت شخص پيدا شود و همين كافى
است. و اما كسى كه از رفتار او هيچ اطلاعى نداريم و اقتدا كنندگان او را هم به هيچ
عنوان نمى‏شناسيم نمى‏توان به او اقتدا كرد. و اما صداى قرائت لازم نيست شنيده شود
ولى اگر قابل شنيدن بود، مستحب بلكه احتياط مستحب است كه به آن گوش دهيد.

 2- فرق نمى‏كند و هر كدام را
مى‏تواند مقدم بدارد.

 3- انسان هم حيوانى است كه خون
جهنده دارد؛ حيوان يعنى موجود زنده.

 4- آن آب پاك است و غسل ندارد
و حالت شما طبيعى است. در مورد سردرد به پزشك مراجعه كنيد.

 × × ×

 سؤال:

 1- وقتى كه وضو مى‏گيرم – چند
ماهى است – احساس مى‏كنم بادى از معده خارج شده و شك دارم، چون اصلاً آن حالت را
ندارد و براى يك نماز دو الى سه بار وضو مى‏گيرم. لطفاً در مورد شك آن توضيح دهيد.

 2- پس از استبرا رطوبتى خارج
مى‏شود و به احتمال زياد، آن بول است و بعضى وقتها شك مى‏كنم و لباس زير خود را
براى نماز تعويض مى‏كنم و اين كار شايد چند بار در روز تكرار مى‏شود. لطفاً در
مورد اين سؤال نيز توضيح دهيد.

 (فارس: م. ا)

 پاسخ:

 1- اين وسوسه شيطان است و
نبايد به آن اعتنا كنيد. اعتنا كردن به وسوسه‏هاى شيطان گناه است، وسواسى بيچاره،
گناه مى‏كند به قصد قربت!

 2- پس از استبرا هر رطوبت
مشكوكى خارج شود پاك است هر چند احتمال زياد بدهيد كه بول است. به شك خود اعتنا
نكنيد. تعويض لباس در اين صورت براى شما جايز نيست زيرا اطاعت از شيطان است. در
روايت است كه پس از استبرا اگر رطوبتى خارج شود كه تا كف پاى انسان برسد نبايد به
آن اعتنا كند.

 × × ×

 سؤال:

 1- پولى كه شخص در زندگى به آن
نياز دارد، ولى بنا به اين دليل كه در آينده بيشتر مورد نياز خواهد بود، آن را در
بانك مى‏گذارد، آيا به اين پول خمس تعلق مى‏گيرد؟

 2- كسى كه از اولِ تكليف، خمس
نداده و نمى‏داند، پولها و وسايلى كه در زندگى استفاده كرده است چه مقدار بوده،
چگونه خمس آن اموال را حساب بكند؟

 3- كسى كه از ابتداى تكليف به
علت كوتاهى كردن پدر و مادر در امر عبادت او، نماز و روزه و اعمال ديگر از واجبات
را انجام نداده، تكليف نماز و روزه‏اش چيست؟ و اگر روزه‏ها را بايد قضا كند، براى
هر روزه چند روز بايد روزه بگيرد – حتى پدر و مادر يك بار هم به او نگفته باشند كه
نماز بخوان، يا روزه بگير.

 4- انسان‏از طريق تحقيق بايد
به توحيد، عدل و معاداعتقادپيداكند،اين‏تحقيق‏راچگونه‏انجام‏دهد؟

 5- اگر پدر و مادر از رفتن
فرزندشان به جلسات دينى جلوگيرى كنند، آيا فرزند آنها مى‏تواند متوسل به دروغ شود (مثلاً
بگويد مى‏خواهم به مدرسه بروم) تا بتواند به آن جلسات برود؟ و علت جلوگيرى پدر و
مادر هم از جهالت آنها باشد و بگويند كه به اين گونه جاها پيران مى‏روند و جوانان
را چكار به اين كارها؟

 6- در مورد ساير شماره‏هاى
مجله كه فرموده بوديد بصورت سالنامه در 9 جلد موجود مى‏باشد آيا مى‏توانيم اين
سالنامه‏ها را به صورت جدا (تك جلدى) دريافت كنيم (به صورت جزئى باشد، نه كلى).(زنجان:
ف. م)

 پاسخ:

 1- اگر پول از درآمد يا حقوق
باشد و سال بر آن بگذرد خمس دارد.

 2- كسى كه خمس بر او واجب شده
و نپرداخته است، تصرف او در آن مال باطل است و بايد براى صحّت تصرفات گذشته از
حاكم شرع اجازه بگيرد و در مورد مقدار خمس كه بر ذمه او هست نيز مصالحه كند. منظور
از حاكم شرع، مرجع تقليد يا نماينده اوست كه بدانيد از او اجازه اين گونه تصرفات
را دارد.

 3- نماز و روزه‏اى را كه پس از
تكليف انجام نداده يا باطل انجام داده است بايد قضا كند. كفاره در چنين مورد با
شرايطى كه نوشته‏ايد به دليل ندانستن مسأله و عدم التفات به آن واجب نيست.

 4- در زمينه عقايد، كتابهاى
بسيارى نوشته شده است بخوانيد و اعتقاداتتان را از راه دليل و برهان محكم نماييد.

 5- دروغ در مورد ضرورت جايز
است و در چنين مواردى دروغ ضرورت ندارد. پدر و مادر حق ندارند با اين گونه عذرها
فرزند را از حضور در مجالس مذهبى و تحصيل علم و معرفت به امور دينى و احكام شرع كه
واجب عينى هر مكلف است باز دارند. اطاعت در اين زمينه واجب نيست بلكه جايز نيست
ولى سعى كنيد آنها اذيت نشوند و مانعى ندارد طورى سخن‏بگوييدكه‏دروغ هم نباشد و
آنها هم متوجه حقيقت نشوند. البته اگر ممكن است آنها را روشن كنيد تا به طيب خاطر
موافقت نمايند.

 6- سالنامه‏ها هر كدام جدا
مى‏باشد و 12 شماره مجله در يك جلد به صورت سالنامه و صحافى شده موجود مى‏باشد. به
هر سالنامه يا مجلات هر سال كه نياز داريد مكاتبه نماييد تا راهنمايى به عمل آيد.

 × × ×

 سؤال:

 1- آيا احضار روح حقيقت دارد؟
اگر بلى آيا كراهتى ندارد؟

 2- تكليف بچه‏هاى تازه به
تكليف رسيده در مورد مسائلى مانند شطرنج كه مراجع آنها را حرام كرده‏اند چيست، با
توجه به اينكه بزرگترها به دليل تقليد از حضرت امام بازى مى‏كنند؟

 3- آيا قبل از حضرت آدم
انسانهايى نيز وجود داشته‏اند؟(قم: ع . ى)

 پاسخ:

 1- طبق نقلهايى كه مى‏شود و
مورد اعتماد است احضار روح حقيقت دارد و اين خود بزرگترين دليل بر تجرد روح و بقاى
آن است و ثابت مى‏كند كه انسان نه تنها با مردن از بين نمى‏رود بلكه قدرت بيشتر و
ديد وسيعترى پيدا مى‏كند و حقايق عظيم جهان خلقت براى او روشن مى‏شود. ولى از نظر
فقهى به فتواى حضرت امام(ره) و بسيارى از فقها ملحق به سحر و حرام است.

 2- هركس بايد طبق فتواى مرجع
خود عمل كند. البته فتواى حضرت امام هم چنين نبود كه بدون قيد و شرط شطرنج حلال
است، بلكه فرمودند: اگر اكنون به عنوان قمار مطرح نيست و فرض بر اين باشد كه در
اين بازى شرطى بسته نشود اشكال ندارد ولى معلوم نيست چنين باشد و احتمالاً هنوز هم
به عنوان قمار مطرح است هر چند فوايد ديگرى نيز بر آن مترتب باشد بنابراين اگر به
عنوان قمار مطرح باشد نمى‏توان آن را به فتواى حضرت امام حلال دانست.

 3- شواهد علمى بر وجود
انسانهايى بسيار قديم وجود دارد. هر چند تاريخى كه تعيين مى‏شود قطعى نيست. و اگر
فرض بر اين باشد كه تاريخ هبوط حضرت آدم – عليه السلام – ؛ مثلاً در حدود ده هزار
سال پيش باشد با وجود اين شواهد، بايد گفت: انسانهايى يا موجوداتى شبيه انسان، قبل
از حضرت آدم بوده‏اند ولى هيچ دليلى كه تاريخ هبوط حضرت آدم را معين كند وجود ندارد
و آنچه معروف شده كه ايشان به عنوان اولين انسان ده هزار سال پيش به جهان طبيعت
قدم گذاشته است از ساخته و پرداخته‏هاى تورات محرّف است و نويسندگانى در كتب
اسلامى هم از آن پيروى كرده‏اند ولى روايت اصيل اسلامى در اين زمينه وجود ندارد.
بنابراين حتى اگر ثابت شود كه انسان چند ميليون سال پيش از اين بر كره زمين بوده
است،نمى‏توان آن را دليل بر وجود انسانى قبل از حضرت آدم – عليه السلام – دانست.

 

 سؤال:

 علت و فلسفه احكام شرعى مانند
نماز، روزه، خمس و… چيست؟ و آيا بدون دانستن علت اين احكام، به جا آوردن آنها،
فايده‏اى دارد؟

 (تهران، ك. سعادتمند)

 پاسخ:

 فلسفه و علت قطعى احكام شريعت،
بسى دشوار است، زيرا اين احكام از طرف خداوند – كه احاطه كامل به انسان و نيازهاى
مادى و معنوى و فردى و اجتماعى او دارد – جعل شده‏اند. بنابراين چه بسا يك حكم
شرعى مانند وجوب نماز يا حجاب و… از علل و انگيزه‏هاى فراوانى سرچشمه گرفته باشد
كه علوم اندك بشر نتواند به درك آن برسند. چه اين كه دستاورد پژوهشهاى دانشمندان
رشته‏هاى مختلف انسان شناسى در مرحله‏اى است كه مى‏گويد: “علومى كه از موجودات
زنده بطور عموم و از فرد آدمى بخصوص، بحث مى‏كند، هنوز در مرحله توصيفى باقى
مانده‏اند، و نمى‏توانند آدمى را به آسانى بشناسانند.”

 بارى دانشمندان اسلامى ثابت
كرده‏اند كه يا در جعل احكام شرعى، مصلحت هست يا احكام بر پايه مصالح و مفاسد
واقعى جعل شده‏اند، گرچه ما اين مصالح را درك نكنيم. البته علت اساسى در همه احكام
الهى، ايجاد روح تعبد و بندگى در انسان است، بنابراين اگر حكمت خداوند را
پذيرفته‏ايم كه بيهوده، هيچ كارى را انجام نمى‏دهد و عدالتش را باور داريد كه هر
چيز را در جايگاهش مى‏نشاند، و به مصالح و مفاسد بندگانش كاملاً آگاه است، پس همه
احكام او، از روى مصلحت و صلاح بندگان است.

 به فرموده قرآن: “چه بسا انسان
به علت عدم شناخت كافى به امورى، راغب گردد كه به زيان اوست و چه بسا از چيزهايى
روى‏گردان و متنفر باشد؛ در حالى كه سعادت و نيك بختى او، در گروه آنهاست.” (بقره
/ 216). و شايد چيزى را كراهت داشته باشد، ولى خداوند در آن خير بسيار قرار داده
باشد(نساء / 19). ناگفته نماند حكمتهايى در آيات و روايات براى برخى از احكام ذكر
شده، كه موجب شناخت بيشتر ماست و اگر هم ذكر نمى‏شد، باز ما بطور تعبّدى قبول
مى‏كرديم. و چه دليل بالاتر از اين كه خداوند فرموده است كه عمل به آن موجب سعادت
است. ان‏شاءالله در فرصتى ديگر، مفصلتر در اين باره صحبت خواهد شد.