جوان و تبليغ
آخرين قسمت
ميناهاشمى
اشاره:
در نوبت پيشين، گفته شد كه اين
مقال در دو محور: 1 – جوان در اسلام 2- شيوههاى تبليغ در بين نسل جوان، پىگيرى
خواهد شد. آن گاه در تعقيب بخش نخست، به اهميت نسل جوان در اسلام؛ از ديدگاه قرآن
و تاريخ صدر اسلام پرداخته شد و اينك ادامه بحث:
2- اهميت نسلجوان
ازديدگاه امام – رضوانالله تعالى عليه –
امام خمينى، طلايهدار راستينِ
انقلاب، و حكيم بلندپايه در وصيتنامه سياسى – الهى خود، كه مىتوان آن را چكيده
افكار بلند و خواستهاى ارزشمندش دانست، بر نقش آينده سازانِ انقلاب تأكيد ويژهاى
نمودهاند كه در اين جا به ذكر فرازهايى از آن، بسنده مىكنيم:
1-2 “توصيه اين جانب آن است كه
نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هر چه بيشتر با
روحانيون و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند و
از نقشهها و توطئههاى دشمن غدّار غافل نباشند.”14
2-2 “از جوانان، دختران و
پسران مىخواهم كه استقلال و آزادى و ارزشهاى انسانى را ولو با تحمل زحمت و رنج،
فداى تجملات و عشرتها و بىبند وباريها و حضور در مراكز فحشا، كه از طرف غرب و
عمّال بىوطن به شما عرضه مىشود، نكنند كه آنان – چنانچه تجربه نشان داده – جز
تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان به چيز ديگر، فكر نمىكنند و مىخواهند با
اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نيمهوحشى نگهدارند”.15
3-2 “بايد همه بدانيم كه آزادى
به شكل غربى آن – كه موجب تباهى جوانان و پسران مىشود – از نظر اسلام و عقل محكوم
است و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومى و
مصالح كشور حرام است”.16
× × × × ×
اين نمونهها در صحيفه انقلاب
و غير از آن در پيامها و سخنرانيهاى ايشان كم نيستند و نظر بلند آن بزرگ مرد الهى
را – كه بقا و تداوم انقلاب را بر دوش نسلجوانسپردهاست –
مىرساند.امّافراترازآن،قشرجوانانقلاب،پيوند معنوى
عميقىباپيرعشقيافتهبودندكهازخصوصياتبىنظيررهبريشمحسوبمىگردد.
وى، آن گاه كه از شور و عشق و
شهادتطلبى، ايثارگرى و ساير ارزشهاى والاى انسانى سخن مىراند يا قلم مىزد، گويى
از زبان يا قلم جوانى پرشور و بسيجى مىگويد يا مىنويسد. او كه هرگز اهل گزافه و
غلو نبود و صداقتش، نقطه جاذبه تمامى مردم و ملتهاى محروم خصوصاً نورستگان و
جوانان انقلابى بود، بانگ مىزد كه:
“رهبر ما، آن طفل دوازده
سالهاى است كه با قلب كوچك خود – كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است – با
نارنجك خود را به زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت
نوشيد”.17
او به توانايى و كارآيى و
ايمان و نشاط جوانان اين مرز و بوم ايمان داشت، او مراد جوانان بود، او راهنما بود
و جوانان سر سپرده راه او، خمينى، جانِ جوانان شده بود و به آنها اميد داشت و
مىدانست كه آرمانهايش تنها با تلاش نسل جوانى خود ساخته و در راه خدا، محقق خواهد
شد.
× × × × ×
3- اهميت نسل جوان در
رهنمودهاى مقام معظم رهبرى
جانشين بحق خمينى؛ رهبر عزيز
انقلاب، با اقتدا به علمدار بزرگ انقلاب، بارها نقطه پيروزى و موفقيّت ملّت مسلمان
ايران را بر جوانان منطبق دانستهاند، كه به فرازهايى از آن اشاره مىگردد:
1-3 “شما دانشجويان و دانش
آموزان – چه پسرها و چه دخترها – وظايف سنگينى بر دوش داريد. شما غير از وظيفه درس
خواندن كه وظيفه دانش آموزى و دانشجويى است، وظيفه انقلابى و اسلامى و دينى هم در
محيط دانشگاه و مدرسه بر دوش داريد. اين مبارزه، مبارزه امروز و يك روز و دو روز و
يك سال و دو سال نيست. مبارزه نسلهاست… شما دانشجويان و دانش آموزان امروز،
گردانندگان فرداى چرخهاى اين كشور هستيد.”18
2-3 “در محيط دانشگاه، جوانان
انقلابى و مسلمان، مانند يك دست و يك تن با يك فكر حركت كنند كه آن فكر، اسلام و
انقلاب است. محيط را اسلامى و انقلابى كنيد. از هر چيزى كه مخلّ به يگانگى در راه
خدا و انقلاب باشد، پرهيز كنيد.”19
3-3 “در حال حاضر تلاش وسيعى
براى سوق دادن نسل جوان جامعه به سوى ابتذال و فساد اخلاقى صورت مىگيرد و اين
مسأله يكى از بخشهاى اساسى تهاجم فرهنگى است.
امروز دشمن جبهه وسيعى را با
استفاده از ابزارهاى خطرناك و كارآمد و نيز با بهرهگيرى از علم و تكنولوژى تشكيل
داده است تا جمهورى اسلامى ايران را هدف يك يورش همه جانبه فرهنگى قرار دهد و
مقابله با اين تهاجم بسيار خطرناك ويرانگر نيازمند هوشيارى و استفاده از ابزار و
روشهاى مناسب مىباشد.”20
4-3 “جوانان با ايمان و مخلص
پاسدار و بسيجى كه بهترين فرصت زندگى خود را براى رضاى خدا و حفاظت از انقلاب و
آرمانهاى والاى آن در ميدان جنگ صرف كردند، چگونه مىتوانند نظارهگر اظهار
نظرهايى در مورد ارتباط و آشتى با مستكبران و دشمنان و به تعبير امام، گرگها
باشند؟”21
5-3 “وظيفه بزرگ جوانان مؤمن
كشور اين است كه نظام را به شكل پيراسته، سالم و خالص حفظ كنند.”22
ب – شيوههاى تبليغ در بين
نسل جوان:
1- استفاده از فطرت پاك و
خداجوى جوانان:
از آن جا كه افكار جوان، آلايش
كمترى دارد تعلقات دنيوى و مادى آن را در حصار خويش قرار نداده و چشمهسار زلال
فطرتش با شوائب مختلف مخلوط نگشته است، دلش همچون آينه، پاك مىباشد و افكارش دست
نخورده، لذا در برخورد با حرف حق زمينه پذيرش بيشترى دارد و آن گاه كه حق را
پذيرفت و به آن اعتقاد ورزيد تا عمق جانش ريشه مىدواند. پس ابلاغ كلام حق به او
معمولاً نتيجه بخش است و دشمن نيز از همين فطرت خداجوى جوان، سوء استفاده كرده و
مىكند و با توجيهات ظاهر فريب و زينت دادن باطل خويش، به عنوان هدف نهايى و كمالِ
عالى، سعى در منحرف ساختن آنان دارد.
از عمدهترين دلايل گرايش
جوانان به ابتذال غرب دست يافتن به كمالى است كه در ذهنشان جلوهگر شده است.
داستان حضرت ابراهيم را به
خاطر آوريد. آن پيامآور بزرگ توحيد در مواجهه با ستاره پرستى و ماهپرستى و
خورشيد پرستىِ قوم جاهل خويش، كه در تشخيص كمال مطلق به اشتباه و انحراف افتاده
بودند، دست به شگردى ابتكارى و جالب زد كه بر اساس نماياندن طريق صحيح پاسخگويى به
فطرت اصيل، طرح گرديده بود.
او با ديدن ستاره و ستاره
پرستان گفت: اين خداى من است و آنگاه كه ستاره ناپديد شد، فرمود: من غروب كننده را
دوست ندارم. چون ماه را ديد، گفت: اين پروردگار من است و چون غروب كرد گفت: اين را
هم كه نمىماند، نمىخواهم و اگر خداى، من را به راه راست راهنما نباشد، از
گمراهان خواهم بود. چون روز شد و خورشيد را ديد، گفت: اين پروردگار من است اين
خورشيد، بزرگتر است و چون غروب كرد، گفت: اى مردم، من از آنچه شريك خدا مىگيريد
بيزارم، من روى به كسى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريد (يعنى تمام اينها از آن
اوست)، روى آوردنى در كمال استقامت و ثبات، و از شرك آورندگان نيستم.23
توجه دادن جوان به كمال مطلق و
منصرف ساختن ذهن و جانش از گرايشهاى زودگذر، اصلى ترين اقدام يك مبلّغ و كار
تبليغى است. كه بهترين شيوه آن همانا روش پرچمدار توحيد است يعنى نماياندن علايق و
گرايشهاى دروغين آن گونه كه هستند و افول پذيرى و موقتى بودن هر آنچه دشمن، سعى در
ساختن بت از آن دارد، همچون مد و لباس و مسائل اقتصادى و جنسى و… و اين كه تنها
راه بقا و جاودانگى و كمال بشرى – كه اساسى ترين خواسته اوست – سرسپردن در راهى
است، كه خداوند متعال در پيش رويش نهاده است.
تذكّر اين نكته بجاست كه روان
شناسان، ايمان و اعتقاد قلبى به خداوند و رابطه معنوى با او را بهترين راه پيشگيرى
و درمان اختلالات روانى تجربه كردهاند كه در نوجوانان و جوانان با توجه به
خصوصيات سنّى آنان بيشتر احتمال بروز دارد.
× × ×
2- بارور ساختن جوانههاى اميد
يكى از عوامل كج روى انسان از
جاده نورانى حق و روى آوردن به خدايان دروغين، روحيه يأس و نااميدى است. قرآن
مىفرمايد:
“و لا تيأسوا من روح اللّه
اِنَّهُ لا ييأس من روح اللّه الاّ القوم الكافرون؛24 از رحمت خدا نااميد نباشيد
كه جز مردم كافر از رحمت خدا نااميد نمىشود.”
نااميدىِ جوان، زمينه كشانيدن
او به بسيارى مفاسد اجتماعى را فراهم مىسازد؛ زيرا عواطف و احساسات در او شدّت
بيشترى داشته، كمترين بهانه و يا شكستى وى را مأيوس ساخته، موجبات بدبينى و عوارض
ديگر آن را فراهم مىآورد. اين عارضه در مورد انجام وظايف و تكاليفى كه دين بر
عهده جوان نهاده، خطرناكتر و در بروز از شدت و حدّت بيشترى برخوردار است. گاه گناه
و يا لغزش گذشته با يأس منضم شده، به جاى جبران گذشته، هر چه بيشتر وى را در
منجلاب خطا غوطهور مىسازد.
جوان مىبايست اميدوار باشد و
اين امكان ندارد مگر آن كه مَنظَر فرد به زندگى خويش و اجتماعِ پيرامونش از فراز
قله بصيرت و شناخت باشد. چه، انسانى كه به رحمت واسعه الهى تكيه دارد و از او مدد
مىخواهد و بدو اميد بسته، نه تنها مصائب و ناملايمات، وجودش را نمىلرزاند، بلكه
او را با سپردن تجربيات ارزشمند در غلبه بر مشكلات و موانع بعدى كمك و يارى
مىرساند.
توصيههاى دينى و عبادتهاى “واجب
يا مستحب” در پيوند انسان با درياى بيكران الهى، سهمى بسيار مؤثر داشته، دهشت و
وحشت تنهايى او را به غنا و بىنيازى و سلطه بر خويشتن و بر مشكلات، مبدّل
مىسازد.
اين است كه در جهت زدودن يأس و
نوميدى، تلاش در ايجاد انس هر چه بيشتر جوانان با دعا و نيايش و نماز، لازم و
ضرورى است و اين همان ابزارى است كه در طول دفاع مقدس، در دل سنگرهاى تنگ و تاريك
از رزمندگان ما، شيرمردانى پولادين ساخت كه نعره اللّه اكبرشان دشمن زبون را فوج
فوج به تسليم و يا فرار وا مىداشت؛ همان وسيلهاى كه به يك باره، تمامى درهاى
نااميدى را بسته، افق “احدى الحسنيين” را به جوانان رزمنده نماياند و آنها را در
ميان آتش و خون شجاعانه به پيش راند. جنگ تحميلى و دفاع مقدس، تجربيات ارزندهاى
براى ملت ما، بويژه جوانان، به يادگار نهاده است ولى با كمال تأسف برخى از مسؤولين
عهدهدار مسائل فرهنگى، اتمام جنگ تحميلى را برابر بستن كتاب پر رمز و راز ارزشهاى
آن تلقى مىنمايند و تغيير ميدان نبرد با دشمن را دليلى موجه براى ترويج ضد ارزشها
مىدانند؛ تا آن جا كه مانع نصب يادمانِ شهيدان مىگردند! به زعم اين گروه اگر در
دوره دفاع مقدس، معنويّت و معيارهاى اخلاقى رواج داشت اكنون ديگر بايد به انجام
كارهاى بىهدف در قالبهاى مختلف بپردازند، بهانه هم ايجاد فضاى شاد براى توده است.
اما مگر شادى جز در سايه سعادت و خوشبختى و عزّت يك ملّت حاصل مىشود؟ اسلام هم
براى پيروان خود شادى به ارمغان مىآورد. امّا نشاطى پايدار و همگانى نه زودگذر و
فردى، وگرنه تفرعن عدهاى مرفّه بىدرد در حال رنج بردنِ دهها تن در زير بار فقر و
مشكلات اجتماعى ديگر و يا در زمانىكههويّتفرهنگى ما در خطرى جدّى قرار گرفته
است، چه ارزشى دارد؟
اينان بايد باور كنند كه
يادآورى مسؤوليتهاى بزرگ جوان به او و موقعيت حسّاسى كه دارد، همراه با اميد و شور
و نشاط ناشى از توجه به حق و مدد جستن از او، سعادت وى و جامعهاش را تأمين خواهد
نمود.
كلام گهربار مولى الموحدين على
بن ابىطالب(ع) را كه فرمود: “روزى كه در آن، معصيت خدا نباشد عيد است.”25 مىتوان
بر ملتها نيز تعميم داد؛ آن روزى كه يك ملت در مسير خويش توجه به آرمانهاى بلند
الهى داشته باشد و روى پاى خود بايستدو در سلوك و زندگى خويش سر دريوزگى بر آستان
بيگانگان نسايد، آن روز عيد آن امّت است و مگر چه معصيتى بالاتر از چراغ سبز نشان
دادن به قدرتهاى جهانخوارى است كه استثمار و به استضعاف كشاندن ملل مظلوم، ذاتى
آنان است؟ و مگر رابطه گرگ و ميش با شرط و شروط و اگر و مگر، اصلاح پذير است؟
در يك جمله: بايد جوانان كشور
را اميدوار ساخت و اين كار تنها از طريق شناساندن مسؤوليتها و باور تواناييها
امكان پذير است، نه بىتفاوتى و سرگرم ساختن آنان به سبك غربى.
× × ×
3- دادن پاسخ منطقى به
سؤالات اعتقادى و شبهات موجود
معارف اسلامى براى جوان
نبايستى تنها به عنوان كتاب درسى در كنار كتابهاى درسى ديگر مطرح باشد بلكه بايد
باور نمايد، آيين مقدس اسلام، برنامه كامل زندگى اوست كه در تمامى ابعاد وى را
رهنماست. خوشبختانه جوانان ميهن اسلامى به لطف الهى علاقهاى وافر به اسلام، قرآن
و اهل بيت عصمت و طهارت دارند، اما هنوز سطح شناخت و معرفت دينى آنان به حد مطلوب
نرسيده و يكى از بزرگترين نقاط ضعف ما در برابر تهاجم فرهنگى دشمن همين نكته اساسى
است، چون جوان، توانايى رويارويى با شبهات القا شده از طرف خصم را ندارد و به علت
فقدان تجربه و وجود احساسات كنترل نشده در او در خطر دادن پاسخ مثبت به دسائس دشمن
است.
جوانان ما تشنگانى هستند كه
سراسيمه به دنبال آب به هر سوى در جستجويند، اما به طور غالب آب نمىيابند و آن
گاه شيطانِ عداوتپيشه از راه رسيده و چقدر نزديك است تا شراب زهرآگين خود را بر
حلق اين پاكان سرازير سازد تا در سايه مستى آنان، به اهداف شوم و ددمنشانه خود دست
يازد.
در كارهاى تبليغاتى، بايد
سؤالات اعتقادىِ جوان، طرح شود و پاسخى منطقى بيابد. در اين راستا جداى از مجالس
سخنرانى و وعظ و خطابه، مطبوعات و صدا و سيما نقش تعيين كنندهاى ايفا مىنمايند.
× × ×
4- تشكيل كانونهاى فرهنگى
جوانان
با عنايت به بند پيشين،
كانونهاى فرهنگىِ جوانان مىتوانند همراهِ ارائه تفريحات سالم زير نظر مربيانِ
باتقوا و متعهّد به انقلاب و اسلام، برنامههايى در جهت آشناسازى اين گروه سنّى با
قرآن و تفسير و ايجاد زمينه انس بيشتر آنان با قرآن و نيز آموزش احكام مبتلابه
آنان، طرحريزى كنند. بدين ترتيب انرژى سرشار نوجوانان و جوانان در جهت مثبت و
بسيار مؤثر به كار گرفته مىشود.
امام جعفر صادق(ع) فرمودند:
“من قرأ القرآنَ و هو
شابٌّ مؤمنٌ اختلط القرآن بلحمه و دمه و جَعَلَهُ اللّه عزّوجلّ مع السفرةِ
الكرامِ البَرَرَه و كان القرآن حجيزاً عنه يوم القيامة؛26 كسى كه در حال جوانى
قرآن بخواند و با ايمان هم باشد، قرآن با گوشت و خونش بياميزد و خداى عزّوجلّ او
را با فرشتگان پيغام برنده نيكرفتارش رفيق كند و قرآن براى او در روز قيامت پرده و
مانعى از آتش باشد.”
اختلاطِ قرآن با گوشت و خون
جوان براين حقيقت اشعار دارد كه آشنايى وى با كتاب بيان آنچنان در جانش اثر دارد،
كه با او عجين مىگردد و از او جدانشدنى است و همين او را شايسته همنشينى با
فرشتگان الهى مىسازد و در قيامت مانعى از آتش خشم الهى است كه خود بر اهميت آموزش
قرآن و مفاهيم بالاى آن در اين سنين مىافزايد.
× × ×
5- بهرهگيرى از روشهاى
هنرى
از ابزارهاى قوى دشمن، كه
بهرههاى فراوان از آن گرفته و مىگيرد، سود جستن از رشتههاى مختلف هنرى براى
القاى مفاهيم ضد اخلاقى و ضد انسانى و گرايشهاى مادّى است.
فعاليتهاى دشمن در زمينه فيلم،
عكس، نقاشى، موسيقى و… ابعاد بسيار گستردهاى دارد ولى محتواى ارائه شده پوچ و
بىاساس است. چنانچه تبليغات ما با توجّه به گنجينه بىنظيرى كه از اسلام در دست
داريم با لطايف هنرى، زينت بيشترى يابد و با در نظر آوردن احساسات و گرايشات جوان،
تدوين گردد، ولو با توجه به امكانات ما، به گستردگى تبليغات دشمن نباشد، گيرايى و
جاذبهاى صد چندان خواهد داشت.
× × ×
6- ايجاد پيوند محكم با اهل
بيت – عليهم السلام – و تقويت محبت به آنان:
خاندان رسالت، حجّت خدا در
زمينند. خداوند خانهها و حرمهايشان را بهترين محل براى اوجگيرى ذكرش بر شمرده27
و محبّت و مودّت آنان را (و نه تنها شناخت و اعتقاد به حقّانيتشان) اجر رسالت پر
رنج و درد رسول گرامى اسلام(ص) دانسته است28 و اطاعت از آنان را همرديف فرمانبرى
از پيامبر و اطاعت از خود ذكر فرموده است.29
اينكه پيامبر(ص) فرمود: “أنا
مدينة العلم و علىٌ بابها؛30 من شهر علم هستم و على درِ آن شهر” و با تأكيد فراوان
فرمود: “إنّي تاركٌ فيكم الثّقلين كتاب اللَّه و عترتي اهل بيتى و قرابتي31؛ من در
ميان شما دو ثقل گرانبها به وديعت گذاشتم: كتاب خدا و اهل بيتم” و آنگاه فرمود اين
دو از هم جدا نمىشوند تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، بيانگر اين است كه دست
يافتن به معارف الهى و علوم اسلامى و قرآنى جز با مددجستن از رهنمايى على بن
ابىطالب و خاندان بزرگوارش امكانپذير نيست.
پس جوانِ مسلمان بايد، براى
مصون ماندن از آفاتِ راه، قلبش با محبّت اهل بيت(ع) عجين گردد. البته محبّتى از سرِ
شناخت و معرفت. جوانان را بايد با زندگانى و سيره آن بزرگواران آشنا كرد و نقاط
مبهم و شبههانگيز را در ذهن آنان برطرف ساخت و براى تحقّق اين امر بايد به اسناد
معتبر و قابل اعتماد، تكيه كرد و كوشش نمود تا در نقل برخى روايات و احاديث و
حوادث تاريخى مربوط به زندگى پرافتخارشان، موقعيت اجتماعى و فرهنگى و سياسى آن
زمان – در حد امكان – تشريح گردد.
نيز جوان را بايد به گونهاى
راهنمايى نمود كه از سلوك آن برترين و خود ساختهترين انسانها، ملاك حق را تشخيص
بدهد تا بتواند الگوسازى مناسب را به انجام برساند.
در يك قرن اخير، اقدامات
گستردهاى از جانب قدرتهاى استكبارى براى زدودن ذهن مسلمانان از توجّه به ائمه(ع)
و انصراف از آنان، صورت گرفته كه فرقه گمراه و گمراهكننده وهّابى سهم عمده آن را
بر دوش مىكشد و آثار شبهات القا شده آنان در ميان جوانان و آثار برخى روشنفكران
مشهود است. بجاست شبهات و القائات به نحو صحيح و پيش از آن كه افكار قشر جوان را
طعمه خويش سازد، پاسخ داده شوند.
بقيه در صفحه 50
بقيه از جوان و تبليغ
7- از ميان بردن
محدوديتهايى كه عرف به نام شرع بر دست و پاى جوان بسته است:
از چشمگيرترين خصوصيات مكتب
نورانى اسلام، جاذبه فراوان آن است. هر ضمير پاكى كه نواى دعوت به اسلام ناب را
شنيده، دلباخته بر گرد شمع وجودش حلقه زده و تا سوختن، پروانهوار آن را طواف كرده
است، امّا برخى تندرويها، انحرافات و خرافاتِ ناشى از تعصبات قومى و فردى، جهالتها
و توطئه دشمنان، موجب تحميل محدوديتهاى غيرمنطقى بر مسلمانان گرديده، كه اصلاً
ربطى به دين ندارد و تنها با ظاهرى از دين زينت يافته است.
برخى اقشار جامعه، در مقابل
تحميلات و كج انديشيهاى اين چنينى، آسيب پذيرند و متحمل خسارات بيشترى هستند كه
يكى از آنان، جوانان مىباشند كه آداب و رسوم و خرافات، به نام دين، گاه آنها را
در حصارى تنگ قرار مىدهد، تا آنجا كه جوان، براى فرار از آن، خود را مجبور به ترك
ديندارى مىبيند.
به راستى ازدواج و آداب آن و
ملاك شايستگى و عدم شايستگى دختر يا پسر براى پذيرش مسؤوليت همسرى در اسلام، چقدر
با آنچه در جامعه ما حكمفرماست فاصله دارد.
در اسلام فرزند دختر و زن تا
چه اندازه ارج دارد و حقوقش حفظ شده است و تلقّى خانوادهها از او چيست و تا چه
اندازه براى او ارزش قائلند؟
روابط انسانها در اسلام چگونه
و با چه ملاكى تنظيم مىگردد و ضوابط و روابط ما چگونه است؟
حيا و شرم و سازگارى و… در
اسلام چه مفهومى دارد و محدودهاش تا كجاست و در جامعه ما چسان تعريف مىشود؟ و…
.
در كارهاى تبليغى بايد افكار
خرافى را به شدت زدود و مرز تلقّيات عرفى باتكاليف شرعى
را،براىجوانانىكهدرمرحله انتخاب راه هستند، مشخص كرد.
× × ×
8 – راهنمايى جنسى جوانان
دوران نوجوانى و جوانى – آن
گونه كه گذشت – به واسطه تحولات شديد جسمى، مرحله غليان احساسات جنسى است. خواهش
جنسى و عدم شناخت كافى از مسائل مربوط بدان، زمينه غلتيدن جوانان را به دام مفاسد
فراهم مىكند، از اين رو براى داشتن جامعهاى پاك و به دور از چنين آلودگيهايى
لازم است جوان در جهت ازدواج به موقع و آموزشهاى جنسى لازم و وظايف و تكاليف؛
راهنمايى گردد و البته اين كار بايد با ظرافت توأم باشد و بايد توجّه داشت كه
راهنمايى جنسى با تحريك آن تفاوت دارد.پايان
پاورقيها:
14 ) صحيفه انقلاب، ص13.
15 ) همان، ص16.
16 ) همان، ص27.
17 ) صحيفه نور، ج14، ص60.
18 ) پاسدار اسلام، شماره
132، ص11.
19 ) همان، ص12.
20) 71/9/19
21) 71/11/6
22 ) همان.
23 ) انعام )6) آيات 79 –
75.
24 ) يوسف )12) آيه 87.
25 ) كل يوم لايعصى اللّه
فيه فهو عيدٌ، نهج البلاغه، فيضالاسلام، ص1286.
26 ) اصول كافى، ج2، ص603.
27 ) فى بيوتٍ اذن اللّه
ان ترفع و يذكر فيها اسمه “نور )24) آيه 36”.
28 ) قل لا اسئلكم عليه
أجراً إلاّ المودة فى القربى “شورى )42) آيه23”.
29 ) يا أيّها الّذين
آمنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولى الأمر منكم “نساء)4) آيه 59”.
30 ) ميزان الحكمة، ج1،
ص210.
31 ) بحارالأنوار، ج23،
ص109.