جايگاه پژوهش در آموزش و پرورش
غلامرضا گُلى زواره
ارزش پژوهش
تحقيق زيربناى اغلب ابتكارات و
كليد حل مشكلات انسانى و توسعه همه جانبه است. تحقيق، مطالعه دقيق و منظمى است كه
پژوهشگر را به هدف مورد نظر خود نزديك مىسازد. فكر انسان محقق به سوى مجهولات و
ناشناختهها رهنمون گرديده و در اين راستا مىكوشد تيرگيهاى جهل را با فجر پژوهش
از هم شكافته و خورشيد دانش را بر مشتاقان، نويد دهد. قرآن كريم انسانها را به
تفكر، تدبر، تعقل و مشاهده در پديدههاى هستى و جهان آفرينش دعوت مىنمايد و بر
تحقيق و كنجكاوى تاكيد وافرى دارد. كلام حق و نور وحى با فرمان “اقراء” (بخوان)
آغاز مىشود. مهمترين معجزه رسول گرامى اسلام(ص) كتاب است و ما پيرو آيينى هستيم
كه خواندن و نوشتن و دانشاندوزى و نيل به كمالات و طى مدارج علمى را ارج مىنهد و
اهل دانش را مورد توجه و عنايت قرار مىدهد. ستارگان درخشان آسمان ولايت وامامت
براى دانشوران و انديشمندان احترام والايى قائل بودند و در احاديث منقول از آنان،
پيروان اهلبيت به انجام چنين عملى دعوت شدهاند. ارزش دانش و پژوهش در اسلام به
حدى است كه دانشمندى كه به اصول اسلامى معتقد باشد و مردمان از دانش او بهرهمند
شوند بر هفتاد هزار عابد برترى دارد. در نظرگاه اسلام، انتشار علم در جامعه،
زمينهاى است براى روشن شدن حقايق، تحقق عدالت و رفع جهالتها و تبعات سوء آن و نيز
رسيدن جامعه اسلامى به استقلال واقعى.
از سويى يكى از عاليترين
گرايشهاى فطرى انسان، حقيقتجويى است، اين انگيزه به رغم موانع و مشكلات، انسان
جستجوگر را به سوى درك حقايق، رهنمون مىسازد به طورى كه كشف حقيقت و نايل گرديدن
به قله كمال براى انسان وجد و سرور خاصى دارد. دانشهاى متنوعى كه اكنون پديدار
گشته حاصل تكاپوى بىوقفه انسانهاى تلاشگرى بوده كه چون تشنهاى به دنبال چشمه ناب
حقايق و حكمتها بود و سرانجام موفق شدهاند از منبع پرفيض انديشه بهرهمند گردند.
در تعاليم اسلامى به رشد و پرورش و شكوفايى اين ميل درونى توجّه خاصّى شده است.
انقلاب اسلامى كه با الهام از
تعاليم اسلام و رهبرى حضرت امام خمينى – قدس سره – به پيروزى رسيد ارزشهاى معنوى
را ارج مىنهد و براى دانشوران متعهّد و محققين دلسوز، احترامى زايد الوصف قائل
است. نظام آموزش و پرورش؛ بازوى توانمند فكرى و فرهنگى انقلاب اسلامى است و توسعه
كشور در گرو تعليم و تربيت صحيح است. اين سازمان وسيع، كه هر روز گستره فعاليت آن
رو به تزايد است، بايد در تعيين خط مشى و برنامه ريزىها از روشهاى منطقى، عاقلانه
و عالمانه بهره گيرد. در راستاى تحقق چنين آرمانى بايد نظام آموزشى كشور به تحقيق
و پژوهش به عنوان زيربناى فعاليتهاى آموزشى ارج نهد و به اين نكته توجه داشته باشد
كه توان فرهنگى اين تشكيلات عظيم را پژوهشهاى علمى و فرهنگى افزون مىنمايد. آنچه
آموزش را به نتيجه مىرساند و قلمرو آن را توسعه مىدهد پژوهش است، اعتلاى دانش در
گرو اعتنا به تحقيق است و بايد نهادهاى آموزشى و دست اندركاران تعليم و تربيت بدين
سو روى آورند و معلمان را به اين فعاليت علاقهمند كنند. مطالعه و تحقيق در محيطى
سالم و در جوّى صميمى براى عرضه افكار ضرورتى اجتناب ناپذير است و هر چه تعاطى
افكار سالمتر و بازار مباحثه و نقّادى و ارزيابى مسائل آموزشى داغتر باشد و تحقيق
رونق يابد، كيفيت آموزشى رو به تزايد مىرود و ارتقاى فهم و بينش را سبب مىشود.
اهميت تحقيق در نظام آموزش جديد
نظام جديد آموزشى طرح عظيمى
است كه پياده كردن آن بسى عظيمتر مىنمايد و تنها معلمان دانا و مبتكر و مجهّز به
جديدترين يافتههاى علمى مىتوانند در خصوص اجراى آن اقدام كنند و هر چه توان علمى
و كارآيى اين قشر اميدبخش افزايش يابد زمينه براى توسعه فرهنگى و رشد ملى بيشتر
فراهم مىشود. بديهى است كه اجراى اين طرح در قالب انجام وظايف روزانه و عمل كردن
به چندين بخشنامه ممكن نخواهد شد و به هدف مورد نظر خود نخواهد رسيد. بايد با
تلاشهاى روز مره، معلمان در جهت به كار گرفتن روشها و راههاى ابتكارى و نوآورىهاى
آموزشى، مطالعه منابع مفيد علمى، انجام برخى تحقيقات موردى، ايجاد مراكز، منابع و
رسانههاى آموزشى، مشورت و جدال احسن علمى بر سر روشهاى ابتكارى و بديع سوق داده
شوند تا در اين ميدان مفيد و پرثمر فرهنگى كارشناسانى خبره، ورزيده و توانمند به
بار آيند چرا كه به فرمايش مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنهاى:
“تا تحقيق و پژوهش انجام نگيرد
كار تدريس به نتيجه نخواهد رسيد.”
مسلّم است كه آموزشهاى ضمن
خدمت و كوتاه مدت و امتحان دادن چند جزوه و شركت در كلاسهاى مشخص شده، آن هم توسط
بخشنامههاى صورى و تحت رفتارهاى ادارى براى اين امر مهم كارساز نخواهد بود و بايد
براى تحقق هدفهاى نظام آموزشى جديد، تعالى فرهنگ تعليم و تربيت و شكوفايى
استعدادهاى معلمان، مربيان و دست اندركاران آموزشى يك بسيج فكرى و فرهنگى ايجاد
شود و سنگرهاى پژوهش و تحقيق در ادارات و آموزش و پرورش مستقر گردد.
نگرش توأم با پژوهش
از وظايف مهم فرهنگيان، پرورش
و آماده سازى دانش آموزان براى خودآموزى و حركت به سوى يادگيرى خود انگيخته و تلاش
به سوى پويايى است. آنان براى رسيدن به اين امر مهم و سرنوشت ساز، بايد به موازات
تدريس به مطالعه، به عنوان وسيلهاى حياتى در جهت ارتقاى فكرى، و يافتن روحيه
تحقيق و نگرش توأم با پژوهش اهميت بدهند. هر معلم در نظام آموزشى برحسب رشتهاى كه
تدريس مىكند و نيز به دليل آن كه با نوجوانان و جوانان سر و كار دارد و بايد با
جنبههاى روحى و رفتارى و گرايشهاى شخصيتى اين نسل آشنا باشد و از سويى چون با
اعتقاد به مبانى اسلامى و در نظام اسلامى به جوانان مسلمان مطالبى را تدريس مىكند
با سه موضوع برخورد مىكند كه بايد در خصوص آنها مطالعه داشته باشد:
الف: شناخت ارزشهاى اسلامى،
باورهاى دينى و موازين اخلاقى.
ب: مطالعه درباره مسائل روان
شناسى و شخصيتى نسلى كه به وى درس مىدهد.
ج : آشنايى و تسلط به رشتهاى
كه بايد تدريس كند.
بديهى است كه معلّم به دليل
ضيق وقت و مشكلاتى كه دارد نمىتواند خود شخصاً منابع مورد مطالعه را شناسايى كند
و به دليل عدم وسع مالى قادر نيست كتابها و نشريههاى گران قيمت را بخرد، البته
موارد نادرى وجود دارد كه از اين امر جداست. بنابراين ادارات آموزش و پرورش بايد
ترتيبى اتخاذ كنند كه همكاران فرهنگى در تهيه متون و منابع مورد تحقيق – كه در
افزايش راندمان كارى آنان تأثير بسزايى دارد – اقدامات بايستهاى كه شايسته اين
برنامه باشد به عمل آورند. با وجود آن كه در برخى مناطق به اين امور توجه شده و با
وسعت نظر مسؤولين، توسط افرادى كارشناس، علاقهمند و پرتلاش و باهمّت به صورت
خودجوش، كتابخانههاى پژوهشى و آرشيو مجلات و جرايد ايجاد شده امّا متأسفانه بايد
اعتراف كرد كه در تشكيلات آموزش و پرورش در پارهاى شهرستانها نه تنها به اين امر
حياتى بهايى داده نمىشود بلكه اگر حركتى پويا و مفيد و كارساز از سوى فرد يا
افراد دلسوزى صورت پذيرد به عنوان كارى زايد و فوق برنامه بدان نگريسته مىشود و
گاهى حركات تنگ نظرانه، برخوردهاى منفى ادارى و رفتارهاى توأم با رشك و حسادت،
چنين جوشش و كوششى را كم رنگ مىسازد.
ادارات آموزش و پرورش براى
تقويت شركت تعاونى فرهنگيان، خانه معلم و رفاه مادى كاركنان در تشكيلات مشخصى
فعاليتهايى را انجام مىدهند ولى براى تغذيه فكرى و افزايش توانمندى علمى معلمان،
كه اساسىترين نياز دستگاه تعليم و تربيت است و چون خون در شريان فرهنگ و انديشه
بايد جريان داشته باشد، كمتر برنامهاى دارند و گاهى حتى يك فضاى كوچكِ چند مترى
براى فعاليتهاى فكرى و علمى معلمان و مربيان در نظر گرفته نشده است. راستى اگر
معلمى بخواهد با آثار جديد منتشر شده كه با رشتهاش ارتباط دارد و احياناً منابعى
كه بدانها نياز دارد و مقالاتى كه در نشريات گوناگون انتشار مىيابد، آشنا شود
بايد چه كند و به كجا مراجعه نمايد. مربى پرورشى كه با بسيارى از مشكلات و معضلات
و گرايشهاى گوناگون روحى و اخلاقى دانش آموزان رو به روست به منظور افزايش بصيرت و
بالابردن ميزان دانستههاى خود در خصوص دانش آموزان بايد از چه كسى كمك بگيرد و به
كجا مراجعه كند و در چه مركزى به مطالعه و تحقيق بپردازد؟ اين در حالى است كه در
برخى كشورهاى پيشرفته نه تنها معلمان در مركزى خاص كه از سوى آموزش و پرورش در نظر
گرفته شده، مشغول مطالعه و تحقيقاند بلكه با راهنمايى معلمان، دانش آموزان سالهاى
آخر دبيرستان در خصوص درسهايى كه مىخوانند به تهيه مقاله، گزارش و تحقيق
مىپردازند و افرادى با پست سازمانى مشخص با مدارس ارتباط دارند تا معلمان را براى
آشنايى با منابع مورد نياز و يافتن خوراك فكرى مناسب يارى دهند و يا احياناً با
يكديگر مشورت كنند و راههاى ترغيب دانش آموزان را به مطالعه پى گيرند.
فرهنگ و پژوهش
توجه و رويكرد به تبليغ و
ترويج كتابخوانى و بازآورى فرهنگ كتابخوانى بين معلمان، كار ضرورى است كه عملاً به
آن اعتنا نمىشود و يا توجه به آن ناچيز و صورى است. در نظام آموزشى ما كتابخانه و
استفاده از منابع آن، جايگاه فعالى ندارد و اصولاً مدار فعاليت آموزشى، كتاب درسى
است كه محتواى آن هم به صورتى كه هدف اصلى آن بوده تدريس نمىشود. دانش آموزى كه
در اين نظام تربيت مىشود، كمتر پويايى و ابتكار و روحيه كاوش و جوشش دارد و در
دانشگاه اغلب دانشجويى است جزوهخوان و بيزار و بىرغبت نسبت به تلاشهاى فكرى. اگر
بافت نظام آموزشى به گونهاى بود كه براى دست يافتن به مقاصد و اهداف آموزش و
پرورش استفاده از كتابخانه به عنوان ابزارى اجتناب ناپذير مورد توجه بود طبعاً
ميزان توجه به كتابخانه و منابع تحقيق از سوى دست اندركاران مسائل آموزشى بالا
مىرفت. به علاوه چگونگى نگرش معلمان به مثابه الگوهاى رفتارى نسبت به كتاب و
كتابخوانى در ايجاد آمادگى ذهنى و انگيزه مطالعه در دانش آموزان اثرى بسيار دارد.
برخوردارى هر اداره از كتابخانهاى زنده و پويا و برخوردار از منابع پرارزش و
معلمانى علاقهمند به كتاب و كتابخوانى، مناسبترين بستر براى گرايش دانش آموزان به
دانش افزايى است و اگر ما بخواهيم فرمايش مقام معظم رهبرى را مبنى بر آن كه: “فرهنگ
مطالعه و كتابخوانى بايد وارد زندگى مردم شود” تحقق بخشيم بايد از مدرسه شروع
كنيم، زيرا الگوهاى رفتارى بيشترين نقش را در ايجاد نگرش مثبت و عادتهاى مطلوب
فرهنگى دارد.
وقتى كه معلمى بر فرض علاقه به كتاب و كوشش،
براى به دست آوردن منابع مورد نياز مركزى را در اختيار نداشته باشد كه از آن
استفاده كند و از سويى خود شخصاً در تهيه منابع و احياناً خريد آنها توانايى لازم
را نداشته باشد چگونه توقع داريم اهداف علمى و آموزشى مندرج در بند يك طرح كليات
نظام آموزشى را كه ذيلاً مىآيد تحقق بخشيم:
تقويت روحيه حقيقت جويى، تعقل،
تفكر، تعمق، تحقيق، ابتكار و نقّادى در تمامى زمينههاى اسلامى، فرهنگى و علمى.(طرح
كليات، ص6)
و در جاى ديگر اين طرح آمده
است:
توجه به تحقيق و پژوهش به
عنوان ابزار مؤثر ايجاد زمينه براى نوجويى، خلاقيت و ابتكار.
(طرح كليات، ص56)
وقتى يك معلم، مشتى اطلاعات را
كه برخى از آنها از نظر علمى هم چندان معتبر نيستند و با يافتههاى جديد و شرايط
فعلى همخوانى ندارند، تحت حاكميت كتابهاى درسى و بخشنامههايى كه مدام به سوى دفتر
مدرسه سرازير مىشود، كسب مىكند و همراه با انبوهى از مشكلات رفاهى و اجتماعى،
سال تحصيلى را به انتها مىرساند قطعاً در تحقق عوامل مذكور موفق نخواهد بود.
خوشبختانه در طرح جديد نظام
آموزشى به هويت واقعى و نقش شايسته معلم در امور آموزشى، توجه خاصى شده و معلم به
جاى وسيله انتقال مطالب، به عنوان يك هدايتگر ايفاى نقش مىكند. البته مقدمه اين
كار بازآموزى، تحقيق و پناه بردن به تازههاى دانش و پژوهش است.
در صفحه 68 طرح كليات آمده
است:
“هر معلم در كلاس خود بايد
نقشى فعال و تعيين كننده داشته باشد و كتابهاى درسى تنها به عنوان يك منبع معتبر
درسى به كار گرفته مىشود و نقشى در حد مشخص ساختن عناوين اصلى مطالب و موضوعات
مشترك براى عموم دانش آموزان يك پايه را خواهند داشت. بدين ترتيب محتواى آموزشى هر
كلاس با مشاركت دانش آموزان و فرايندى سازنده از ميان كليه منابع مكتوب و متنوع
موجود در محيط و فعاليت خلاق ذهنى و عملى معلم و دانش آموزان توليد خواهد شد.”
در بند يك از اصل 33 آمده است:
“به طور كلى شيوه آموزش و
پرورش در اجراى برنامهها شيوهاى فعال مىباشد.تربيت معلمان براى آشنايى با اين
شيوه و تسلّط و چيرگى آنها در كاربرد آن در كلاس و در محيط آموزشى و فراهم نمودن
تسهيلات لازم براى به كارگيرى اين شيوه همواره مورد توجه خواهد بود.”
(طرح كليات، ص94)
و در صفحه 60 طرح كليات آمده
است:
“در تدوين و اجراى برنامههاى
آموزشى و پرورشى بايد از شيوههايى استفاده شود كه توان تفكر، تحليل و نقد، ابتكار
و خلاقيت را تقويت كند و زمينه مناسب براى خودآموزى آنان را فراهم كند.”
بند 4 از اهداف مرحله اركان و
ارشاد براى رسيدن به اين منظور مىگويد:
“معلم در اين دوره تمام وقت
است و بخشى از وقت خود را صرف رسيدگى به دانش آموزان مخصوصاً دانش آموزان مشكلدار،
تهيه مواد و منابع آموزشى، مطالعه و تحقيق و ارائه خدمات مشاورهاى به دانش آموزان
و اولياء و اجراى طرحهاى ارزشيابى و برنامههاى تجربى مىنمايد.”
بنابراين در اكثر بخشهاى طرح
كليات نظام آموزشى به امور تحقيقى، توجه خاصى شده و تقويت روحيه حقيقت جويى از
مسائل اساسى در اين طرح است. براى تحقق اين امرو يارى بخشيدن به معلم جهت عينيّت
يافتن موارد ذكر شده، تعيين محتواى آموزشى و انتخاب منابع مناسب با توجه به متغيرهاى
گوناگون، كمك به دانش آموز براى يادگيرى عميقتر، فراهم آوردن فرصت بيشتر براى
تكميل مطالعات در زمينه موضوعات محورى كتب درسى، كسب اطلاعات جديد و محدود نشدن به
كتب درسى، ضرورت دارد ادارات آموزش و پرورش در شاخه “معاونت پرورشى” كتابخانه
پژوهشى را تدارك ببينند تا اين مركز به عنوان خانه علمى معلم بتواند مراجعين را به
لحاظ منابع مورد نياز تغذيه كند و در اطلاع رسانى يار و مددكار معلمان باشد. علاوه
بر منابع علمى مورد نياز معلم بايد به اين نكته توجه داشت كه معلم با انسان رو به
روست و علاوه بر تدريس، نقش تربيتى هم به عهده دارد. او باغبان بوستانى است با
گلهاى رنگارنگ و رايحه گوناگون. انسانهايى با روحيهها، گرايشها، هيجانات،
تربيتهاى اجتماعى و ضد و نقيض خانواده، باورهاى سنّتى و بومى و توقّعات خاص كه
بايد در جهت تعديل و كنترل و هدايت رفتارهاى دانش آموزانى اين گونه از يافتههاى
تربيتى و روان شناسى و اخلاقى مدد بگيرد و چون به متخصصين اين رشته كمتر دسترسى
دارد بايد حداقل تأليفات و آثار نگاشته شده در اين خصوص را، كه نتايج تلاش محققان
و مؤلفان مجرب است، در اختيار داشته باشد و توسط اين منابع، اطلاعات خود را در
زمينههاى مزبور غنى سازد.
البته كتابخانههاى آموزشگاهى،
مىتوانند كارساز باشند ولى وضع فعلى اين مراكز چندان مطلوب نيست، چون از كتابها و
نشريههاى جديد و متنوع، بىبهرهاند و اصولاً در اغلب شهرستانها به جز موارد نادر
اين كتابخانهها وضعيت بسيار نامطلوبى دارند و از نظر امكانات و تجهيزات و مكان در
تنگنا هستند. نگارنده كه در سه استان تهران، اصفهان و چهار محال و بختيارى از دهها
كتابخانه دبيرستانها و مدارس راهنمايى بازديد دقيق به عمل آورده در عمل، چنين وضعى
را مشاهده نموده است و اين به خاطر آن است كه كتابخانه در آموزشگاه نه تنها اصل
نيست بلكه در مواردى فعاليتى فوق برنامه هم به حساب نمىآيد. و كتابداران اين
كتابخانهها اغلب كتابشناس نيستند و علاقهاى به كتاب و كتابخانه ندارند و بيشتر
آنان افرادى هستند كه از حضور در كلاس عاجزند يا به دليل بيمارى و مشكلات ديگر
قادر به انجام كارهاى ديگر نيستند. البته در بين اين كتابداران انسانهاى
علاقهمند، كوشا و كارشناس هم ديده مىشود. اگر طالب مراكز آموزشى با محيط پويا
هستيم و درصدد آنيم تا در مسائل آموزشى تحركى حاصل شود و معلم را فردى جستجوگر و
عمل تعليم و تربيت را جستجو بدانيم، به اين واقعيت مىرسيم كه معلم بايد در ارتباط
با رشد كمى و كيفى فعاليتهاى آموزشى خود در مطالعه و تحقيق باشد و اين كار بدون
دسترسى به يك مركز پژوهشى و علمى، كه آرشيوى نسبتاً غنى از منابع گوناگون داشته
باشد، امكان پذير نيست.
تأسيس و گسترش پژوهشگاه معلم و
كتابخانهاى مركزى از سوى ادارات آموزش و پرورش، معلمان و مربيان را در جهت كسب
دانش بيشتر و سهيم شدن در رشد علمى جامعه مهيا مىكند و تحقق اين كار منوط به
استفاده مؤثر و كارآمد از گنجينهاى است كه كتابخانه و مركز اطلاعاتى به فرهنگيان
عرضه مىدارد. مسؤولين ادارات آموزش و پرورش، نيك مستحضرند كه كتاب وسيله خوبى
براى ارتباط و ابلاغ پيام و تربيت انسانها و حفظ ميراث بشرى است و در شكوفايى
استعدادها و رشد خلاقيتها تأثير بسزا دارد و در يك كلام، كتاب از آثار جاويدانى
است كه حضورش در مسير سازندگى سير تصاعدى دارد و وجود كتابخانهاى با منابع
ارزشمند، خود مىتواند نردبان مفيدى براى رشد و تعالى فكرى معلم باشد و روند منطقى
تحقيق و پژوهش را به عنوان ابزارى مهم براى تحرك علمى و كسب آگاهى در مراكز آموزشى
برقرار سازد.