رهنمود های مقام معظّم رهبری

مقام
معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه‏اى

 

من عقيده ندارم كه اين گرانى كه الآن در كشور ما
وجود دارد، غير قابل اجتناب است. اين را من قبول ندارم. من مى‏گويم يك مقدارى از
آن قابل اجتناب است. البته اگر ما كشور خودمان را با كشورهاى همسايه مقايسه كنيم،
در كشور ما ارزانى است. اما ما به كشورهاى همسايه چكار داريم؟ ما امكاناتى در كشور
داريم. اين گرانى البته براى بعضى‏ها اصلاً محسوس نيست. اما يك قشرى هم هستند كه
اين گرانى را با همه وجود حس مى‏كنند. من اين افراد را مى‏بينم. من مى‏گويم مى‏شود
جلوى اين گرانى را تا حدودى گرفت و بايد تلاش كرد… بايد حتماً براى قشرهايى از
مردم تلاش بشود. مثلاً اين اتيكت زدن كه اخيراً قرار شد انجام بگيرد، بخشى از كار
است و همه كار نيست البته همين هم بايد كنترل بشود كه درست انجام بشود. دوستانى كه
مسئول اين كار هستند بايد به اين نكته توجه كنند.

دولت مظهر اقتدار يك ملت است. اگر اقتدار شما كم
شد به اين معنى نيست كه شما و چيزى را كه متعلق به خودتان است از دست داده‏ايد،
خير! شما چيزى را كه متعلق به مردم است از دست داده‏ايد. نگذاريد اقتدار دولت
شكسته بشود. بعضى‏ها دوست دارند اقتدار دولت را بشكنند كه اينها در حقيقت
مى‏خواهند اقتدار ملى را بشكنند. شما اين را اجازه ندهيد. دستگاههاى امنيتى و
انتظامى مسؤوليت دارند. بايد با كسى كه با نظم عمومى مقابله و معارضه مى‏كند و
اختلال و خدشه ايجاد مى‏كند برخورد بشود. نبايد نسبت به كسى كه نظم عمومى را خراب
مى‏كند حتى اندك اغماض روا داشت. كسانى هستند كه امنيت و نظم را به هم مى‏زنند.
يكى از مظاهر حفظ اقتدار دولت اين است كه سياستهايى كه اعلام مى‏شود، سياستهاى
سنجيده‏اى باشد كه البته بنا هم بر همين است.

هيچ كس بنا ندارد سياست نسنجيده اعلام بكند. اما
گاهى از اوقات انسان احساس مى‏كند سياستهايى كه از برخى از دستگاهها مشاهده
مى‏شود، گويا نسنجيده است. بعد هم بعضى از سياستها و تصميم‏ها به خاطر اينكه فلان
كس مخالف بوده يا فلان كس در فلان جا اعتراض را كرده، بلافاصله عوض مى‏شود. من عرض
مى‏كنم كه اولاً سياستها و تصميم‏هايى كه اتّخاذ شد روى آن پافشارى بشود. مردم از
اين خوششان مى‏آيد و اين را دوست مى‏دارند. البته پافشارى بر تصميم غلط مورد قبول
و توقع نيست، تصميم‏هاى درست مورد نظر است. تبدل رأى‏ها و تغيير زود به زود آنها
درست نيست.

نكته ديگرى را كه باز از برادران عزيز مى‏خواهم
آن را دنبال كنند، مسأله احياء روحيه حمايت از توليدات داخلى است.

 در مردم اين تعصب را بوجود
بياوريد كه توليد دست خودشان را دوست بدارند. يك روز اروپائيها افسانه‏اى را در
ايران رايج كردند كه ايرانى قادر نيست لوله هنگ هم بسازد. اگر كسى چيز خوبى هم
مى‏ساخت مى‏گفتند خوب نساخته و بد ساخته است. بعضى از سازندگان اجناس باورشان آمده
بود كه ايرانى بايد سست و بد بسازد. آن روز گذشت و امروز، ما مصنوعات و توليدات
بسيار خوب و بهتر از توليدات خارجى در كشورمان داريم. نمونه‏هاى زيادى دارد.

آخرين سخن كه ترجيع بند همه حرفهاى ماست، اهتمام
به قشرهاى ضعيف و عقب مانده جامعه است. شما هر چه براى اينها تلاش كنيد، كم تلاش
كرده‏ايد. برادران عزيز واقعاً يك عده در اين كشور هستند كه از لحاظ گذراندن زندگى
به اينها سخت مى‏گذرد و با سختى زندگى را مى‏گذرانند. ما اساساً مبارزات و تلاشمان
قبل و بعد از تشكيل جمهورى اسلامى و تلاشهايى كه مسئولين اين كشور كرده‏اند براى
چه بوده است؟ ما براى تأمين عدالت اجتماعى اين كارها را كرديم.1373/6/10

 

تعليم و تربيت

 

 “خداى تبارك و تعالى در يك
سطر آموزش و پرورش را ذكر مى‏فرمايد و در هيچ چيز از امور دنيايى خدا نفرموده است
كه من منّت بر مردم گذاشتم، لكن در قضّيه آموزش و پرورش مى‏فرمايد كه “لقد منّ
الله على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و
يعلّمهم الكتاب و الحكمة”.

 خداى تبارك و تعالى در
مورد تزكيه، در مورد تعليم، تربيت، آموزش و پرورش با تعبير منّت گذاشتن بر مردم
مى‏فرمايد منّت گذاشته و پيغمبر را براى آموزش و پرورش فرستاده و پرورش را قبل از
آموزش ذكر مى‏فرمايد: “يزكيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة”. اول تزكيه است… با آن
تعبير “منّ الله على المؤمنين” فرستادن پيغمبر. از اين آيه شريفه استفاده مى‏شود
كه اصلِ آمدن پيغمبر براى آموزش و پرورش بوده است”.59/4/10

 “بيشتر صدماتى كه به بشر
وارد مى‏شود، از طريق آموزش و پرورش است. تمام اين آلاتى كه درست شده است، تمام
اين آلات جنگى كه درست شده است، آلات منهدم كنى كه درست شده است، به دست اشخاصى
بوده است كه آموزش داشته‏اند لكن پرورش صحيح نداشتند و لهذا با علم خودشان طرح
فناى برادرهاى خودشان، همجنسهاى خودشان را مى‏ريزند. در مملكت ما هم آن مقدار كه
از دست آموزش و پرورش خواهان و آنهايى كه آموزششان زياد بوده است صدمه ديده‏اند
ملّتها، از دست ديگران نديده‏اند، براى اين كه اين متفكران و اين دانشمندان بودند
كه طرحهاى تخريبى را، طرحهاى فنا كننده ملّت را مى‏ريختند براى اين كه آموزش
داشتند لكن آموزش در كنارش پرورش نبود”.58/1/24

 “انسان از اوّل اين طور
نيست كه فاسد به دنيا آمده باشد، از اول با فطرت خوب به دنيا آمده، با فطرت الهى
به دنيا آمده، “كلّ مولودٍ يولد على الفطرة” كه همان فطرت انسانيّت، فطرت صراط
مستقيم، فطرت اسلام، فطرت توحيد است، اين تربيتهاست كه يا همين فطرت را شكوفا
مى‏كنند، و يا جلوى شكوفايى فطرتها را مى‏گيرند، اين تربيتهاست كه يك كشور را ممكن
است به كمال مطلوبى كه از هر جامعه انسانى است برسانند و يك كشور، كشور انسانى
باشد، كشور مطلوب اسلام باشد و همين تربيتها يا تعليم‏هاى بدون تربيت ممكن است كه
اينها را در آن وقتى كه مقدرّات يك كشورى دست آنهاست و همه چيز كشور به دست
آنهاست، كشور را به تباهى بكشند”.59/11/10

 “ملت عزيز ايران و ساير
كشورهاى مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهاى شيطنت آميز قدرتهاى بزرگ تا آخر نجات
پيدا كنند چاره‏اى جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و اين ميسر نيست جز با دست
اساتيد و معلمان متعهدى كه در دبستانها تا دانشگاه‏ها راه يافته‏اند و با تعليم و
كوشش در رشته‏هاى مختلف علوم و تربيت صحيح و تهذيب مراكز تربيت و تعليم از عناصر
منحرف و كج انديش، نوباوگان را كه ذخاير كشور و مايه اميد ملتند، همدوش با تعليم
در همه رشته‏ها به حسب تعاليم اسلامى تربيت و تهذيب نمايند و علوم اسلامى را كه
مربّى اخلاق و مهذّب نفوس است به دست كارشناسان اسلامى داده تا نوباوگان و جوانان
عزيز را بدين مكتب جامع روانبخش آشنا و از تعاليم علمى و عملى آن برخوردار سازند و
به يقين بدانند كه اسلام مكتبى است كه انسانها را به گونه‏اى مى‏سازد كه به جز حق
و مبدأ خلق به هيچ مكتبى تسليم نشوند و تحت تأثير هيچ قدرتى واقع نگردند”.

60/10/7

 “اين كودكها مورد علاقه من
هستند، بچه‏هاى منند، عزيزان منند، به ملكوت نزديكترند، از آلودگيهاى طبيعت دورند
و من اميدوارم كه معلمهاى اين بچه‏ها و اين كودكها در تربيت انسانى – اسلامى اينها
كوشا باشند و از آن تعليمات سويى كه در سابق بود مبرا باشند.

 معلمان مدارس در هر جا
هستند عنايتشان به اين كودكها بيشتر باشد اين كودكها اميد آتيه مملكت ما هستند و
از اين كودكهاى امروز، انسانها و دانشمندان فردا درست مى‏شود. اينها هستند كه در
آتيه مملكت ما را اداره مى‏كنند و پس از ما اينها بايد استقلال مملكت و آزادى را
حفظ كنند. معلمان از اين كودكهاى نورس قدردانى كنند و اين كودكهاى نورس را كه
آلوده نيستند به آن چيزهايى كه ما بزرگها آلوده هستيم، نگذارند آلوده شوند”.58/7/1