بررسى كنفرانس جمعيت و توسعه
ميناهاشمى
كنفرانس بين المللى “جمعيت و
توسعه” از چهاردهم شهريور سال جارى، برابر سپتامبر 1994 به مدت نه روز در قاهره و
با هدف تعيين جدولِ كارى در بيست سال آينده تشكيل شد. اين كنفرانس جزو سلسله
جلساتى است كه از سال 1934 ميلادى (1313 ه. ش) شروع شده است و در سال آينده نيز
ادامه مىيابد.
پيش نويس سند كنفرانس كه طى
كنفرانس 1353( 1974 ه. ش) در “بخارست” و 1363( 1984ه.ش) در “مكزيكوسيتى” و سه
اجلاس ديگر تنظيم شده بود، حاوى نكتههاى جنجال برانگيزى در
ميانمحافلمختلفسياسى ومذهبى جهان بود و اعتراض گسترده مردم در نقاط مختلف دنيا
را بهدنبالداشت.
با توجه به ابعاد اعتقادى،
فرهنگى، سياسى و اجتماعى اين كنفرانس – بويژه آن كه با عَلَم جانبدارى از حقوق زن
همراه بود – برآنيم تا به بررسى موضوع بپردازيم.
1- بررسى انگيزه
تشكيلكنفرانس قاهره:
چندى پيش انستيتوى بينالمللى
محيط زيست هشدار داد كه جهان در آستانه دوران گرسنگى است.
بنا به گفته “كاترين برتينى”،
مدير اجرايى “برنامه تغذيه جهانى”، – وابسته به سازمان ملل – تنها در آفريقا در
سال جارى ميلادى، بيش از 24 ميليون انسان به كمكهاى غذايى انسان دوستانه نيازمند
خواهند بود. در مقياس كلّىتر، 35 ميليون انسان در 46 كشور جهان در سال 1994 به
كمك غذايى اضطرارى (بخور و نمير) نياز دارند.
صندوق جمعيت سازمان ملل نيز
گزارش تكان دهندهاى در مورد سرعت رشد جمعيت در دنيا انتشار داده است. بنابر اين
گزارش در پايان قرن بيستم، جمعيت جهان به رقم شش ميليارد و سيصد ميليون نفر خواهد
رسيد و با روند فعلى ميزان رشد جمعيت، در هفت سال آينده افزايش جمعيت، به ميزان يك
ميليارد نفر پيش بينى مىگردد. بين سالهاى 1950 تا 1992؛ يعنى تنها 42 سال جمعيت
جهان تا بيش از دو برابر افزايش يافته است؛ يعنى از دو ميليارد و پانصد نفر به پنج
ميليارد و پانصد نفر رسيده است!
همچنين آخرين برآورد سازمان
ملل متحد حاكى است كه جمعيت جهان تا سال 2025 به 8/5 ميليارد نفر و تا سال 2050 به
ده ميليارد نفر بالغ خواهد شد.
هشدار دهندهتر آن كه در حال
حاضر 59% جمعيت فعلى جهان در آسيا و 12% در آفريقا و مابقى در آمريكاى لاتين و
اروپا و آمريكاى شمالى و استراليا سكنى دارند؛ كه با توجه به وضع توسعه نيافته
كشورهاى اين دو قاره جهان، نسبت به ساير قارهها، روشن است كه اكثر جمعيت جهان را
محرومين تشكيل مىدهند!
هنوز در دنيا 960 ميليون
بىسواد وجود دارد؛ يعنى از هر 5/5 آدم يك نفر بىسواد است كه 23 آنان، زنان
هستند.
15 مردم دنيا؛ يعنى 1/1
ميليارد نفر با روزى كمتر از يك دلار زندگى مىكنند و تنها 75% مردم جهان به آب
آشاميدنى سالم دسترسى دارند.
آمار مىگويد با ميزان فعلى
رشد جمعيت، جهان به سوى فاجعه بزرگ
ترديد نيست كه بانى اين
كنفرانس، آمريكا و همدستانش بودهاند و تجربه نشان مىدهد كه آمريكا به هيچ اقدامى
جز با انگيزههاى شوم سياسى دست نمىزند حتى اگر در قالب حقوق بشر،
آزادى،تنظيمخانوادهو…باشد.
انسانى پيش مىرود. فاجعهاى
كه زنان به عنوان بخش مولّد بيشترين قربانيان آن خواهند بود، زيرا در هر دقيقه يك
زن در آسيا، آفريقا و آمريكاى لاتين به دليل نبود امكانات بهداشتى و درمانى در
دوران باردارى و زايمان تلف مىشوند و سالانه پنجاه هزار زن در كشورهاى جهان سوم
در دوران باردارى جان خود را از دست مىدهند. خطر مرگ و مير مادران باردار در
كشورهاى جهان سوم نسبت به كشورهاى صنعتى، سيزده برابر است و 90% مرگ و مير سالانه
زنان باردار تنها در قاره آفريقا و منطقه جنوب آسيا رخ مىدهد.
اين خطر بزرگ جهانى، بهانه
موجّهى شد تا غربيان به سركردگى آمريكا پا در ميدان نهند و در وراى نقاب انسان
دوستى و حقوق بشر، پرچمدارى مبارزه با رشد بىرويه جمعيت را در دست گيرند و
غيراخلاقىترين و زشتترين عادتهاى اجتماعى خود را – كه مخالف مسلّم اديان الهى و
حتى فطرت بشرى است – در قالب اخلاق و انسان دوستى تجويز كنند.
در مقابل – با توجه به بيدارى
و حضور ملتها – مخالفتهاى شديدى از جانب جمعيتهاى اسلامى و مسيحى و غير آن صورت
گرفت؛ پارهاى كشورها، شركت در كنفرانس را تحريم كردند و برخى همچون جمهورى اسلامى
ايران، به اميد آن كه منشأ تغييراتى در پيشنويس سند كنفرانس باشند در آن شركت
كردند.
2- تأملى در مواضع مخالفان
پيش نويس سند كنفرانس:
به طور كلى مواضع مخالفان را
مىتوان در دومحور مورد مطالعه قرار داد:
1-2 مخالفان كنترل رشد جمعيت:
آنان كه به انگيزه اعتقادى يا
سياسى، مخالفت با اصل كنترل جمعيت را در ظرف مقابله با كنفرانس طرح مىكردند و
اعتراض اين گروه به سه موضوع جنجال برانگيز پيش نويس كنفرانس (تجويز سقط جنين،
آموزش جنسى كودكان و نوجوانان و همجنس بازى) در حقيقت دستاويزى براى مخالفت با اصل
تنظيم خانواده و اعمال كنترل جمعيتى بود كه به طور طبيعى مخالفتهاى اين گروه شدت
بيشترى داشت، و واتيكان و برخى حكومتها، متفكرين و مردم كشورهاى اسلامى از اين قبيلند
و ما در مقاله آينده به بررسى دلايل اين گروه خواهيم پرداخت.
2-2 موافقان كنترلِ رشد جمعيت:
كه خود در دو گروه مشخص موضع
نشان دادند:
الف: – موافقان شركت ايران در
كنفرانس قاهره:
اين گروه با مردود دانستن
سياست صندلى خالى، كنفرانس قاهره را “به سود مسائل اجتماعى و انسانى ناشى از
انفجار جمعيت” تحليل نموده، از همه مدافعان ارزشهاى اسلامى دعوت كردند تا براى
جبران ضعفها و تأكيد بر امتيازات اين كنفرانس فعالانه در آن شركت كنند.
نيز با وجود آن كه نخست وزير
نروژ – در سخنرانى خود در كنفرانس قاهره – از نيّت ضددينى غربيان با جملاتى مانند “دين
مانع پيشرفت زن است” پرده برداشت و حسنى مبارك نيز – پس از كنفرانس و در پى سوء
استفاده سياسى – حضور هيأت ايرانى در اجلاس قاهره را نشانگر مخالفت اسلام با
تروريسم دانست و هيأت ايرانى نيز پس از كنفرانس اعلام كرد كه به نيات پشت پرده آمريكا
با ديد مشكوك مىنگرد و نقص اساسى سند، هنوز باقى است و تلاش جبهه اسلامى فقط
توانست از اثرات منفى سند جلوگيرى كند،1 اين دسته، شركت ايران در كنفرانس را يك
تصميم خوب، تحليل مىكنند و به طور كلى راضى بوده، احساس مىنمايند كه در اين “واقعه
بزرگ تاريخى” حضورى مثبت داشته و گرچه به تمامى خواستههايشان نرسيدهاند امّا
نتايج بسيارى نيز گرفتهاند.2
ب – مخالفانحضورايراندركنفرانسقاهره:
اين دسته، دلايل زير را وجه
مخالفت خود ذكر مىكنند:
1- ترديد نيست كه بانى اين
كنفرانس، آمريكا و همدستانش بودهاند و تجربه نشان مىدهد كه آمريكا به هيچ اقدامى
جز با انگيزههاى شوم سياسى دست نمىزند، حتى اگر در قالب حقوق بشر، آزادى، تنظيم
خانواده و… باشد و مؤيّد آن تهديد اقتصادى است كه پيش از برپايى كنفرانس نسبت به
كشورهاى مسلمانِ مخالف با آن، انجام داد.3
2- در سند كنفرانس تحت لواى
كنترل جمعيت، سقط جنين، همجنس بازى و آموزشهاى جنسى به كودكان و نوجوانان تجويز
شده بود كه نه تنها با اعتقادات دينى در تضاد است، بلكه بر خلاف فطرت بشرى است.
3- با توجه به دليل دوم، به
ناچار مذهبيون – خصوصاً مسلمين – عليه كنفرانس ياد شده موضع گرفتند و در اين
موضعگيرى حتى پاپ مسيحى و عربستان وهابى نيز شركت داشتند و از ملل آزاده و
آزاديخواه مسلمان دنيا، گروههاى زيادى از ملت مصر و از كشورهاى ديگر مانند:
پاكستان، بنگلادش، سودان، لبنان و … كنفرانس را تحريم كرده، اعتراضات گستردهاى
عليه آن انجام دادند. در اين ميان از جمهورى اسلامى به عنوان طلايهدار اسلام،
انتظار مىرفت، به جاى شركت و همگامى با كنفرانس، با تحريم آن در صف ديگر مخالفان
قرار گرفته، آن را محكوم نموده، خود رهبرى اين جريان را بر عهده بگيرد.
4- سوابق شركت در مجالسى با
نتايج از پيش تعيين شده همچون حضور ايران در كنفرانس غير متعهدها، در مصر كه منجر
به تأييد طرح غزه – اريحا شد، خود مىتوانست رهنمود لازم براى تصميمگيرى در شركت،
يا عدم شركت ايران در كنفرانس باشد.
5- حدود بيست روز قبل از
برپايى كنفرانس، رژيم مصر به واشنگتن اطمينان خاطر داده بود كه اين قطعنامه با
مخالفت كشورهاى اسلامى مواجه نخواهد شد 4 و اگر چه وزير خارجه رژيم مصر، در روزهاى
ابتدايى تشكيل كنفرانس، سخن از تغيير پيش نويس قطعنامه راند و در ظاهر با هيأت
ايرانى “كمال جديت و همكارى را براى رسيدن به يك سند مقبول داشت”،5 ليكن مسلمانان
آزاده جهان به روشنى مىدانستند كه رژيم مصر بر عهد و پيمانش با آمريكا بيش از
اعتقادات مردمش پاى بند است.
3 – كرانه:
به هر روى تذكر چند نكته در
اين باب لازم به نظر مىآيد:
1 – موجب شگفتى است كه گروهى
با آن كه پيش از برگزارى كنفرانس قاهره مخالفتهاى بسيارى از خود ابراز داشتند،
هنگام شركت هيأت ايرانى در كنفرانس چنين اظهار نظر نمودند:
“يا بايستى اين مسأله از
دستور كار اجلاس قاهره حذف شود يا آن كه كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى معتقد به
موازين الهى با حضور نيرومند خود از تصويب اين پيش نويس، جلوگيرى به عمل آورند.
اگر كشورهاى اسلامى با قدرت كامل در اين اجلاس شركت كنند و مواضع يكپارچهاى را
مبتنى بر آموزشهاى اسلامى در پيش بگيرند، ترديدى نيست كه آمريكا نخواهد توانست از
ديدگاههاى ضد انسانى و ضد مذهبى خود دفاع كند… .”
و آنگاه پس از اتمام كنفرانس
به شماتت هيأت ايرانى پرداخته نگاشتند:
“سؤال مهمى كه مطرح مىشود
اين است كه شركت در چنين كنفرانسى كه به طور طبيعى بىاعتنايى به نظرات علما و
مراكز علمى معتبر جهان اسلام و برخى دولتهاى اسلامى تلقى شد، آيا به مصلحت نظام
جمهورى اسلامى بود يا بىاعتنايى به برگزار كنندگان اين كنفرانس، عدم شركت در آن و
همسويى با جهان اسلام؟ با توجه به اين كه ترديدى نيست كه همسويى با جهان اسلام
اساس سياست جمهورى اسلامى را تشكيل مىدهد، پاسخ هم روشن است.”
اين نوع عملكرد؛ يعنى سياست “يكى
به نعل و يكى ميخ”، نه تنها در شأن مطبوعات مهم و مؤثر نيست، بل همواره مورد
انتقاد آنان نيز بوده است!
2 – در اين جا لازم مىدانم به
عنوان يك زن مسلمان، نسبت به سخنان نخست وزير نروژ، خانم “گروهارلم بروندتلند” –
در اولين روز كنفرانس قاهره – تذكراتى ارائه دهم:
وى در نطق خود، هدف از اجلاس
را پاسخ به يك درخواست اخلاقى عنوان كرد و خواستار توجه به مسائل انسانى شد و آن
گونه كه گذشت، دين را مانع پيشرفت زن خواند.6
از ايشان بايد پرسيد: در كدام
يك از كشورهايى كه در گسترش آموزشهاى جنسى كودكان و نوجوانان پيش رفتهاند، اصول
اخلاقى حاكم است؟ آيا شمار زياد كودكان نامشروع، همجنس بازى – حتى در حد مسؤولين
حكومتى برخى كشورها – سوء استفاده جنسى از كودكان، گسترش تهيه و توزيع فيلمهاى
مشمئز كننده، درهم ريختن بنياد اصيل خانواده، اشاعه بيمارى خطرناك ايدز، قتل و
جنايت حتى در مدارس و كلاسهاى درس و مانند آن در كشورهاى غربى جزو اخلاقيات است كه
ديگر ملل محروم! دنيا را به آن فرا مىخوانيد؟
شما كه پيشنهاد مىكنيد
مسلمانان و واتيكان در مورد سقط جنين واقع بين باشند! چگونه جهان را به توجه به
مسائل انسانى دعوت مىكنيد در حالى كه خود يكى از كمترين اصول بشرى كه همانا حفظ
جان انسانها – كوچك يا بزرگ – است را ناديده مىانگاريد؟ اگر دين در نظر شما مانع
پيشرفت زن است، لابد بى دينى را سبب پيشرفت او مىدانيد؛ ليكن لازم است بدانيد كه
دين مبين اسلام، مانع تحقير زن است، تا بتواند با آزادى از اسارت سوء استفادههاى
غير انسانى از او، به نقش عظيم و جهانى خود، يعنى تربيت نسلهايى به دور از
عقدههاى روانى و با فرهنگى استوار بپردازد؛ همان چيزى كه جوامع بىدين از فقدان
آن رنج مىبرند و البته اين به معناى قبول ظلم و ستمى كه بر زنان و دختران مىشود
– و دين به شدت با آن مقابله كرده – نيست.
3 – اگر چه جمهورى اسلامى، در
مجامع بين المللى – براى رساندن پيام انقلاب اسلامى – شركت مىكند، ولى به علت
اسلامى بودن نظام و بيگانگى و مخالفت گردانندگان آن مجامع با اسلام، نمىتوان
تصميمات آنها را اصل گرفته، برنامههاى خود را بر آن اساس استوار ساخت و به اقدامى
دست يازيد كه منجر به پايين آوردن شأن والاى جمهورى اسلامى گردد كه از پيامدهاى آن
نيز تعريف و تمجيدهاى نمايندگان كشورهاى غربى از ايران و سوء استفادههاى سياسى بى
شمار آنها و دولت خائن مصر باشد؛ تا جايى كه رئيس هيأت شركت كننده در كنفرانس
اذعان نمايد:
“]در پى تعريفهاى غربيان
[ما نيز در خود شك كرديم و واقعاً بررسى كرديم كه يك جاى كار ما مىلنگد… .”7
4 – به هر روى مسؤولان محترم
جمهورى اسلامى بخوبى بر اين امر واقفند كه: مردم و حوزههاى علميه با تمام وجود در
صحنهاند و با حساسيت و هوشيارى، اقدامات و تصميمات را – بخصوص در سطح جهانى و آن
جا كه با آبروى نظام و حفظ ارزشهاى انقلاب بر اساس خط ولايت – در ارتباط مستقيم
است، دنبال مىكند و حتى احتمال ايجاد روابط پنهانى با كسانى كه رهبرى انقلاب
اسلامى رابطه با آنان را منع نمودهاند، نمىپذيرند و از نمايندگان مجلس شوراى
اسلامى انتظار حساسيت و پيگيرى جدى نسبت به اقدامات و موضع گيريهاى اين چنينى را
دارند.
پاورقيها:
1- روزنامه جمهورى
اسلامى، شماره 1373/7/2 ،4437، گفتگوى اختصاصى با حجةالاسلام تسخيرى درباره
پيامدهاى شركت هيأت ايرانى در كنفرانس قاهره.
2- همان، شماره 1373/6/26 ،4431،
به نقل از گزارش رويتر از قاهره.
3- همان، شماره 1373/5/30 ،4408.
4- همان.
5- همان – شماره 1373/7/2 ،4437،
گفتگوى اختصاصى با حجةالاسلام تسخيرى در مورد پيامدهاى شركت هيأت ايرانى در
كنفرانس قاهره.
6- همان، شماره 1373/6/16 ،4423.
7- همان، شماره1373/7/2 ،4437،
گفتگوى اختصاصى با حجةالاسلام تسخيرى در مورد پيامدهاى شركت هيأت ايرانى در
كنفرانس قاهره.