پاسخ به نامه ها

پرسشها و پاسخها

 سؤال:

 1- حدّ و مرز تحريم و تجويز
احضار ارواح و هيپنوتيزم را بيان فرماييد.

 2- عدّه‏اى از علما قايلند
تحقيق و سفر به ساير كُرات آسمانى اشكال دارد، در حالى كه يكى از راههاى شناخت
حضرت بارى‏تعالى مطالعه طبيعت و نظم موجود در آن مى‏باشد.

 3- حديثى است از حضرت رسول(ص):
“انّ من اشدّ اهل النّار يوم القيامة عذاباً المصوّرون” لطفاً منظور از مصوّرون را
بيان فرمائيد و آيا نقاشى و طرّاحى كه جزو هنر محسوب مى‏شوند داراى اشكالند؟

 4- اختلاف در ولايت فقيه كه
مُطْلَقه است يا غير مطلقه را بيان فرماييد و در صورت امكان در شماره‏هاى آينده از
مسأله مهم ولايت بحث بفرماييد.(آذربايجان شرقى: اباصلت. ف. ز)

 پاسخ:

 1- اين مسأله از نظر فقهى جاى
بحث و گفت و گوست ولى به فتواى حضرت امام(ره) – در تحرير الوسيله – همه انواع و
حدود آن حرام است.

 2- كسانى كه سفر به كرات ديگر
را حرام مى‏دانند از جهت نماز و روزه اشكال مى‏كنند و آنها سفر به مناطق قطبى كه
ماهها در روز يا شب‏اند را نيز مشكل مى‏دانند، ولى حضرت امام (ره) تكليف اين گونه
مسافرتها را در تحريرالوسيله ذكر فرموده است و اكثر فقهاى معاصر در حاشيه عروه
وظيفه نماز و روزه اين گونه مسافرتها را بيان نموده‏اند و معناى آن اين است كه
اشكالى در اين سفرها نيست. البته اگر فرضاً حرام باشد مطلبى كه شما نوشته‏ايد دليل
جايز بودن آن نيست.

 3- به حسب ظاهر آن حديث،
نقّاشان منظورند ولى طبق روايات ديگر بايد اختصاص به نقّاشى حيوان يا انسان داشته
باشد، و نقاشى غير آنها هيچ اشكالى ندارد و طبق فتواى بسيارى از فقها من جمله حضرت
امام(ره) نقاشى انسان و حيوان هم اشكال ندارد بلكه اختصاص به مجسّمه‏سازى دارد و
آن هم جاى بحث است. و به هر حال آن حديث از نظر سند معتبر نيست!

 4- در مورد ولايت فقيه مجموعه
مقالاتى تحت عنوان “سخنى پيرامون ولايت فقيه” در ده شماره مجله – از 74 تا 84 به
جز 83 – آورده‏ايم به آنها مراجعه نماييد.

  × ×

 سؤال:

 1- ما در نماز در سلام آخر
مى‏گوييم “سلام بر شما” منظور در اين جا از شما چه كسانى هستند؟

 2- خداوند در قرآن كريم
مى‏فرمايند: “گمراه مى‏كند به آن مَثَلْ بسيارى را و هدايت مى‏كند بسيارى را و
گمراه نمى‏كند به آن مگر فاسقان را” (آيه 26، سوره بقره)، مگر نه اين است كه انسان
خود داراى اختيار است و خود اوست كه تصميم مى‏گيرد به راه خوب برود يا به راه بد
كشيده شود؟ منظور از اين كه خداوند عدّه‏اى را به راه راست هدايت مى‏كند و عدّه‏اى
را گمراه مى‏كند چيست؟ و منظور از فاسق و اين كه فاسقان را گمراه مى‏كند چيست؟ مگر
فاسقان گمراه نيستند؟

 3- افرادى كه كبوتر نگهدارى
مى‏كنند، اگر كبوترانى از جايى ديگر پيش آنها بيايند آيا براى آن فرد حلال است يا
نه؟ و اگر صاحب اين كبوتران را نشناسد حكمش چيست؟ و اگر چند روزى آب و دانه به
آنها بدهد آيا مى‏توان گفت صاحب آنها مى‏شود؟

 4- اين كه شيطان يك فرشته است
و همه فرشتگان يك نيروى بازدارنده از گناه دارند و قدرت گناه ندارند، پس چرا
نافرمانى خدا را كرد و در جلوى آدم سجده نكرد كه باعث رانده شدنش از درگاه الهى
شود؟

 5- وقتى كه مجرمى را اعدام
مى‏كنند يا به اندازه كار خلافش مجازاتش مى‏كنند آيا گناهى كه كرده بخشيده مى‏شود
يا اين فقط مجازات دنيوى است و بايد در آخرت هم جواب پس بدهد؟

 6- اگر ما بخواهيم كارى را
انجام بدهيم ولى نظر يكى از والدين موافق آن كار و نظر ديگرى مخالف آن باشد و هر
دو نيز دليل قانع كننده‏اى، براى نظر خود داشته باشند و هيچ يك نيز خلاف اسلام
نباشد، نظر كدام‏يك مقدّم است، پدر يا مادر؟(س. حمزه)

 پاسخ:

 گفته شده است كه منظور از جمله
“السلام علكيم” در نماز فرادى دو ملكى است كه مراقب اعمال انسانند و در نماز جماعت
منظورِ امام، آن دو ملك و مأمومين است و منظورِ هر مأموم، آن دو ملك و امام و ساير
مأمومين است و در “السلام علينا و على عبادالله الصّالحين” منظور از عباد صالحين
پيامبران و ائمه و ملائكه موكل بر نگهدارى انسان‏اند. امّا در اين جهت كه آيا در
سلام نماز بايد قصد سلام كردن و تحيّت باشد يا چنين قصدى لازم نيست، ميان فقها
اختلاف است. و به نظر حضرت امام – قدس سره – احتياطاً نمازگزار هم قصد اداى وظيفه
شرعى در خواندن اين جمله‏ها را داشته باشد و هم قصد سلام كردن به همانهايى كه
منظور شارع است هر چند آنان را كاملاً به ذهن نياورد و فرموده‏اند مردم هم به طور
ناخودآگاه همين گونه عمل مى‏كنند.

 2- منظور از اين جمله اين است
كه قرآن در عين اينكه براى مؤمنان هدايت و نور و شفاى دردهاى معنوى است، براى
ستمگران و كافران مايه تباهى و گمراهى بيشتر است نه اين كه آنها را به جبر گمراه
مى‏كند، بلكه موجب گمراهى مى‏شود و با اختيار آنها منافاتى ندارد. اين مطلب در چند
جاى قرآن به آن تصريح شده است مانند آيه82، سوره

 اسراء “و ننزّل من القرآن
ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظّالمين الاّ خساراً” سرّ اين مطلب اين است
كه تا قرآن نازل نشده است حجّت بر همگان كامل نيست و فقط به مقدارى كه عقل و فطرت
انسان حكم مى‏كند مؤاخذه مى‏شود، ولى پس از فرود آمدن كتاب خدا، حجت تمام است و
لذا نپذيرفتن راه حق در اين زمان، موجب خسارت و زيان بيشترى است و هر چه آيات بيشتر
و روشنتر فرود آيد و معجزات بيشتر ديده شود، كار آنها مشكلتر و خسارت آنها زيادتر
خواهد بود.

 مضافاً به اين كه آمدن اين
آيات – به دليل عناد و لجاج گمراهان – موجب طغيان بيشتر و دشمنى بيشتر آنها با
رسول اكرم(ص) مى‏شد. از اين بيان معلوم شد كه فاسقان با اين كه گمراهند ولى
گمراهتر مى‏شوند!

 3- اگر معلوم نيست آن كبوترها
صاحبى دارند يا نه مى‏تواند آنها را براى خود بردارد در صورتى كه تحت سلطه او
درآمده باشند و اگر مى‏داند آنها مالك دارند، احتياطاً بايد از خانه‏هاى اطراف و
تمام جاهايى كه احتمال مى‏دهد از آن جا آمده باشند تحقيق كند تا صاحب آنها را
بيابد و اگر پيدا نشد به فقيرى صدقه بدهد.

 4- به صراحت قرآن، شيطان فرشته
نيست، بلكه از نوع جنّ است.

 5- بخشيدن گناه در آخرت بستگى
به توبه انسان و پذيرش خداوند دارد.

 6- هر كدام را بخواهيد
مى‏توانيد مقدّم بداريد.

  × ×

 سؤال:

 چنانچه به شخصى مبلغى پول
بدهكار باشيم و بناچار بخواهيم به وى به صورت اقساط و يا در وقت ديگرى پرداخت
نماييم، آيا آن شخص مى‏تواند در قبال آن، زيان ديركرد و يا سود دريافت نمايد؟

 (گرمسار: د. ش.411)

 پاسخ:

 خير! مطالبه هيچ پول يا چيز
ديگرى به عنوان ديركرد نمى‏تواند بكند و اگر بگيرد ربا و حرام و از بزرگترين
گناهان است!

  × ×

 سؤال:

 1- همانطور كه مى‏دانيد در
پاره‏اى روايات از خواندن شعر در شب به طور كلى و نيز در شب و روز جمعه به طور اخص
حتى شعر نيكو نهى شده است، در حالى كه ديده شده است در نماز جمعه و محافل و مجالس،
روحانيون بر منابر شعر مى‏خوانند، از سوى ديگر مثلاً يك دانشجوى ادبيّات دائماً با
شعر سر و كار دارد و مسأله شب شعر هم در كشور ما امرى رايج است و برنامه‏هاى ادبى
صداى جمهورى اسلامى – كه در شب پخش مى‏شود – نيز برقرار است. توجيه اين روايات و اعتبار
آنها چگونه است؟

 2- امام جماعتى در سوره قدر به
كلمه “بإذن” كه مى‏رسد به علت وضع خاص دندانش “ذ” را “ز” تلفّظ مى‏كند، تكليف
مأموم چيست؟

 3- اگر امام جماعتى در قرائت
سوره والعصر در كلمه “ان الإنسان” چنين تلفظ كند “اِنَّلِنْسان” و يا در سوره جمعه
بجاى “قل انّ” بگويد “قُلِنَّ” با اين توضيح كه در قرائت اساتيد تجويد قرآن اين
گونه تلفّظ شنيده مى‏شود و فكر مى‏كنم در عرف عرب هم مرسوم باشد، تكليف چيست؟

 (تهران: س. د)

 پاسخ:

 1- البته روايات نهى از شعر در
مواقع خاص، روايات معارضى دارد و جمع بين آنها اين است كه شعر حق و مفيد كراهت
ندارد، گرچه در بعضى روايات تعميم داده شده است و شايد كراهت آن كمتر باشد و به هر
حال اين نهى بطور كلّى حمل بر كراهت شده است و حرام نيست.

 2- اگر شما تلفّظ “ذ” را صحيح
ادا مى‏كنيد و مطمئن هستيد كه تلفّظ امام صحيح نيست، نمى‏توانيد به او اقتدا كنيد.

 3- تلفّظ به اين همزه‏ها لازم
است و بدون آن نماز صحيح نيست و نمى‏توان اقتدا كرد.

  × ×

 سؤال:

 بنده اقدام به خال كوبى در بدن
نمودم و اين عمل در موقعى انجام گرفت كه جُنب بودم و بعد شنيدم كه اين كار باعث
مى‏شود كه من ديگر نتوانم به نماز و عبادات ادامه دهم. لطفاً بنده را در اين امر
راهنمايى كنيد.

 (آبادان : ع. ح . 135)

 پاسخ:

 خالكوبى زير پوست است و مانع
رسيدن آب به بشره نمى‏شود، بنابراين غسل شما صحيح است.

  × ×

 × تبريز : برادر الف

 سؤال خود را از دفتر استفتاء
بپرسيد.

 × فاروج: خواهر آ. ن

 1- مادر حق بسيار بزرگى دارد.
انكار زحمتهاى پدر و مادر و ناسپاسى آنها هر چند اكنون رفتار خوبى نداشته باشند
كفران حق آنهاست. و اين كار نزديك به كفران حق خداوند است. انسان نبايد به خاطر
برخى اشتباههاى پدر و مادر زحمات طاقت فرساى آنها را فراموش كند، سعى كنيد با
رفتار متواضعانه خود او را متوجه اشتباهش در برخورد با شما جلوى ديگران بنماييد
ولى هرگز پاسخ تند نگوييد كه خشم خدا را در پى دارد. شما نوشته‏ايد كه خدا را
بسيار دوست داريد پس به خاطر او اشتباهات مادر را ناديده بگيريد و آن را تحمل كنيد
تا خداوند از شما راضى شود و شما را دوست بدارد.

 2- وسوسه نكنيد كه حرام و گناه
است و زندگى را بر شما و اطرافيانتان سخت و دشوار مى‏كند، ترشّح آب در موقع تطهير
در توالت معمولاً پاك است، شرايطى دارد كه در رساله ذكر شده است و معمولاً آن
شرايط حاصل است و اگر تطهير با شيلنگِ متّصل به آب كُر مانند آب لوله كشى شهرى
باشد، به هر صورت باشد ترشّح آن پاك است و تا چيزى را يقين صددرصد به نجاست آن
پيدا نكرده‏ايد پاك است به شك و وسوسه هرگز اعتنا نكنيد، نمازتان را مانند ديگران
و به طور معمول بخوانيد و تكرار نكنيد.