رهنمود های مقام معظّم رهبری

مقام
معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه‏اى

 

توليد مثل و تربيت كودك در زمره كارهاى اساسى
آفرينش محسوب مى‏شود كه بطور طبيعى زنان عهده‏دار آن هستند و قوام زندگى انسانها
در جهان به زنان، به همان ميزانى است كه به مردان وابسته‏است.

اسلام براى خانواده اهميت بسيار زيادى قائل است
و در جهت ممانعت از تزلزل بنيان خانواده، رعايت ضوابط و حد و مرزها را در محيط
جامعه لازم و ضرورى مى‏داند. فرهنگ اسلامى، فرهنگ عدم اختلاط زن و مرد است و اسلام
با هدف خوشبختى و پيشرفت زندگى زن و مرد بر روى اين مسأله سخت‏گيرى كرده است و اين
نقطه مقابل خواست قدرتمندان و زراندوزان شهوتران جهان است كه براى از ميان برداشتن
حجاب بين زن و مرد تلاش مى‏كنند.

امروز در دوران جمهورى اسلامى تعداد دختران
دانشجو و زنان تحصيل كرده در مراكز آموزش عالى، شمار زنان شاغل به كار در مراكز
پزشكى و درمانى و نهادهاى علمى و تحقيقاتى و نيز تعداد زنان حاضر در صحنه سياست
كشور و مجامع بين‏المللى با گذشته، قابل مقايسه نيست. زن مسلمان ايرانى امروز در
مجامع جهانى و كنفرانسهاى گوناگون علمى و سياسى حضور قدرتمندانه‏اى دارد و از حقوق
و كشور و ملت خود دفاع مى‏كند.

در جوامع غربى و آمريكايى زن مورد تحقير و ظلم
شوهر و فرزندان قرار مى‏گيرد و از حق مادرى به معناى واقعى آن محروم است. اما در
جامعه اسلامى ايران، زنان ما در سطوح عالى زندگى اجتماعى قرار دارند و ارزشهاى
انسانى خود را با حضور در ميدان جنگ و فعاليتهاى بازسازى و ايفاى نقش قدرت روانى خود
در پيشبرد اهداف اسلام و نظام اسلامى نشان داده‏اند.

انبوه دختران و زنان مؤمن و حزب اللهى كه در
دانشگاه بهترين علوم را تدريس و بالاترين مدارج علمى را مى‏گذرانند و نيز شمار
زيادى از بانوان جوان ايران كه در آينده‏اى نه چندان دور به مقامات عالى علمى،
فقهى و فلسفى دست خواهند يافت، افتخارات نظام اسلامى محسوب مى‏شوند.

فرهنگ غرب به مفهوم برهنگى و فساد فضاحت‏آميزى
است كه امروز بر زندگى بسيارى از زنان در كشورهاى غربى سايه افكنده و بر اثر
تبليغات غلط آنها فساد و بى‏بند و بارى در اين جوامع روز به روز در حال گسترش است.
آنها قصد دارند فسادى را كه خود گرفتار آن شده‏اند به كشورهاى اسلامى نيز صادر
كنند ولى ما آن را براى زندگى اجتماعى مضرّ مى‏دانيم و روش اسلامى را به عنوان
بهترين روش دستور العمل خود قرار داده‏ايم.

اسلام زن را در جايگاه حقيقى خود قرار داده است،
زن در مقياس خانواده و در ارتباط با فرزندان از حق بيشترى بهره‏مند است، زيرا زحمت
و رنج بيشترى را تحمل مى‏كند و بر اساس عدل الهى ارزش و حق بالاترى نيز به او تعلق
مى‏گيرد.73/7/20

 

 

ميلاد عدالت

 

 “ما با كدام مؤونه و با چه
سرمايه‏اى مى‏خواهيم درباره شخصيت على ابن ابى‏طالب، از حقيقت ناشناخته او صحبت
كنيم؟ اصلاً على(ع) يك بشر ملكى
و دنيايى است كه ملكيان از او سخن گويند يا يك موجود ملكوتى است كه ملكوتيان او را
اندازه‏گيرى كنند؟ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانى خود و فلاسفه و الهيون جز
با علوم محدوده خود با چه ابزارى مى‏خواهند به معرفى او بنشينند؟ تا چه حد او را
شناخته‏اند تا ما مهجوران را آگاه كنند؟ دانشمندان و اهل فضيلت و عارفان و اهل
فلسفه با همه فضايل و با همه دانش ارجمندشان، آنچه از آن جلوه تام حق دريافت
كرده‏اند، در حجاب وجود خود و در آينه محدود نفسانيت خويش است و مولا غير از آن
است. پس اولى آن است كه از اين وادى بگذريم و بگوئيم على ابن ابى‏طالب فقط بنده
خدا بود و اين بزرگترين شاخصه اوست كه مى‏توان از آن ياد كرد، و پرورش يافته و
تربيت شده پيامبر عظيم‏الشأن است و اين از بزرگترين افتخارات اوست.”

 (60/2/27)

 “من مى‏گويم اگر چنانچه
پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم غير از اين موجود تربيت نكرده بود، كافى بود
برايش. اگر چنانچه پيغمبر اسلام مبعوث شده بود براى اين كه يك همچو موجودى را
تحويل جامعه بدهد، اين كافى بود. يك همچو موجودى كه هيچ سراغ ندارد كسى و بعدها هم
سراغ ندارد كسى، يك همچو موجودى امام امت است، البته كس ديگر به پاى او نخواهد
رسيد و بعد از رسول اكرم كسى افضل از او در هيچ معنايى نيست و نخواهد بود.”

 (58/8/18)

 “على عليه السلام كه در هر
جا مى‏رويم اسم او هست، پيش فقها وقتى مى‏رويم فقه على، پيش زاهد وقتى كه مى‏رويم زهد
على، پيش صوفيها وقتى كه مى‏رويم آنها هم مى‏گويند تصوف على، پيش ورزشكاران هم كه
مى‏رويم آنها هم مى‏گويند كه على و با اسم على شروع مى‏كنند. اين على همه چيز است،
يعنى در همه ابعاد انسانيت درجه يك است و لهذا هر طايفه‏اى خودشان را به او نزديك
مى‏كنند و خاصيت هر طبقه‏اى را هم دارد.”

 (58/2/23)

 “بالاترين مصيبتى كه بر
اسلام وارد شد، همين مصيبت سلب حكومت از حضرت امير – سلام الله عليه – بود و عزاى
او از عزاى كربلا بالاتر بود. مصيبت وارده بر اميرالمؤمنين و بر اسلام بالاتر است
از آن مصيبتى كه بر سيدالشهدا – سلام الله عليه – وارد شد. اعظم مصيبت‏ها اين
مصيبت است كه نگذاشتند بفهمند مردم اسلام يعنى چه؟ اسلام حالا هم به حال ابهام
دارد زندگى مى‏كند، الآن هم مبهم است، الآن هم نمى‏دانند مردم كه معناى اسلام
چيست؟ حكومت اسلامى چيست؟ اسلام چه مى‏خواسته بكند؟ چه برنامه‏اى اسلام داشته است
در حكومتش؟ اين 5 سال حكومت، يا 6 5 سال حكومت حضرت امير، اين با همه گرفتاريهايى
كه بوده است و با همه زحمتهايى كه از براى حضرت امير فراهم شد، سلبش عزاى بزرگ است
و همين 5 ساله و 6 ساله، مسلمين تا به آخر بايد برايش جشن بگيرند، جشن براى
عدالت.”

 (50/3/6)

 “حضرت امير عليه السلام يك
وقتى كه در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند، دامنشان را حركت مى‏دادند براى اين
كه پيراهن را شسته بودند و پيراهن عوضى نداشتند. بيدار بشويم ما، دولتمردان بيدار
بشوند، استاندارها بيدار بشوند، دادگاه‏ها بيدار بشوند، ما دعوى شيعه‏گرى را
مى‏كنيم، ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم، در مقام امتحان باز شيعه هستيم؟ تبع
هستيم آن طورى كه او هست؟ به اندازه‏اى كه وسعت وجودى ما هست تبعيت مى‏كنيم؟ با
دوستانمان، با رفقايمان، با همكيشانمان، با بشر آن طور رفتار مى‏كنيم؟ آن شخصى بود
كه وقتى يك خلخال را از پاى يك ذميه يا يهودى يا نصارا بوده است بيرون آورده بودند
اشرار، قريب به اين معنا فرموده است كه اگر انسان بميرد براى اين ننگى كه واقع شده
و اين چيزى كه واقع شده است، خيلى بعيد نيست.”

 (59/10/7)