زهرا در آينه هُدى

زهرا در آينه هُدى

  قسمت دوم

مينا‌هاشمى

 

 × 3 – پيوند نور:

 روزى پيامبر (ص) به على فرمود:
“بزرگان قريش مرا در مورد ازدواج زهرا سرزنش مى‏كنند. و مى‏گويند ما فاطمه را از
تو خواستگارى نموديم و مانع شدى و بالاخره او را به عقد على درآوردى. من به آنان
گفتم: به خدا سوگند نه من مانع ازدواج او با شما بودم و نه خود، وى را به عقد على
درآوردم بلكه اين منع و عقد را خداوند امر فرموده و جبرئيل بر من نازل شد و پيام
آورد:

 “اى محمّد! خداوند – جلّ
جلاله – مى‏گويد: اگر على را خلق نكرده بودم، بر پهنه زمين، از ابتدا تا انتهاى
خلقت براى فاطمه دخترت، همتايى وجود نداشت.”

 نيز فرمود: “فاطمه را به عقد
على درنياوردم مگر آن كه پروردگار مرا به آن امر كرد.”23

 رواياتى كه در اين باره رسيده،
حاكى از اهميّت ازدواج اين دو انسان كامل است، تا در كنار هم نشانه عالى خانواده
توحيدى را جلوه‏گر باشند.

 قرآن مى‏فرمايد:

 “هو الّذي خلق من الماء
بشراً فجعله نسباً و صهراً؛24 اوست، آن كه آدمى را از نطفه، خلق نمود، پس او را
صاحب نسبت خويشى و رابطه سببى (دامادى) قرار داد.”

 بنابر روايات مختلف، آيه شريفه
به على(ع) تفسير گشته است كه هم از جهت نسبت با پيامبر(ص) خويشى داشت و هم داماد
حضرتش بود.25

 نزول كريمه مذكور، در شأن اين
پيوند ملكوتى، از افتخارات اميرمؤمنان على(ع) بوده كه در مجالس مختلف به آن مباهات
مى‏ورزيده است. آن گونه كه امام محمد باقر -عليه السلام – از على(ع) چنين نقل
نموده‏اند:

 “ألا و إنّي مخصوص فى
القرآن بأسماء احذروا ان تغلبوا عليها تضلّوا فى دينكم. أنا الصهر بقول اللّه
عزّوجل: و هو الّذى خلق مِن الماء بشراً فجعله نسباً و صهراً؛26 آگاه باشيد كه در
قرآن اسمهايى به من اختصاص يافته است بپرهيزيد كه بخواهيد بر آن غلبه پيدا كنيد ]و
آن را به ديگرى تعميم دهيد[ كه در دينتان گمراه مى‏گرديد. همانا من “صهر” (داماد)
در كلام خداوند عزّوجل هستم كه فرمود: و هو الّذى خلق من الماء… .”

 هم چنين آيه شريفه

 “مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ
يَلْتَقِيانِ × بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ؛27 روان كرد دو دريا را كه به
هم رسند، ميان دو دريا، مانعى وا داشت كه افزونى بر يكديگر نجويند.”

 در شأن على و فاطمه – عليهما
السلام – نازل گشته، چنانچه از امام صادق(ع) روايت است كه فرمود: “على و فاطمه دو
درياى عميقند كه هيچ يك در ديگرى مخلوط نمى‏گردد.” و از سلمان فارسى و سعيد بن
جُبَير و سفيان ثورى نقل است: “دو دريا على و فاطمه هستند.”28

 على و فاطمه، هر يك بحر عميق و
وصف ناكردنى انسانيت مى‏باشند. اما اين كه مراد از عدم اختلاط و امتزاج آنان،
گستردگى ابعاد وجودى هر يك مى‏باشد به حيثى كه نقش و اهميت هر يك را در سير دينى و
فكرى انسانها، ديگرى نتوان پر كرد، يا نه؛ امرى است كه عقول دربند هوا و دنياى ما،
از درك آن عاجز است.

 

 × 4- مژده حلاوت آخرت در
خانه على (ع) :

 زهرا(س) به واسطه موقعيت
اجتماعى و سياسى رسول گرامى اسلام و ارزشهاى والاى اخلاقى و انسانى خويش، خواسته
مردانى بود كه از نظر موقعيتهاى ظاهرىِ اجتماعى داراى موقعيتهايى بودند. آنان براى
فاطمه مى‏توانستند زندگى مرفّه و به دور از دغدغه، فراهم آورند. امّا در مشورتهايى
كه پيامبر(ص) با دختر گرامى‏اش در مورد خواستگاران او انجام مى‏داد، با عدم رضايت
آن بانوى پرهيزكار مواجه مى‏شد، زيرا آسايش دو روزه دنيا – به دور از معنويت –
پاسخگوى روح بزرگى كه تمامى دنيا را در نورديده از عالم ماده به معنا سفر كرده
نمى‏باشد. آن گاه كه جان بر قله انسانيّت فاتحانه ايستاد، همه ظواهر برايش دور و
كوچكند و اين حالتى است كه حتى آنها كه در راه صعود اين قله‏اند، از درك آن سخت عاجزند،
فاطمه يكى از فاتحان اين چكاد پرخطر بود كه دست خود را در دست جز على نمى‏توانست
گذارد.

 البته زندگى با على – چون
جوانى بود كه تمامى زندگى خود را نثار پيشرفت و اعتلاى اسلام نموده بود و اوقات
شريفش به ملازمت و يارى رسول و فرستاده خاص خدا مى‏گذشت – مشكلات و سختيهاى بسيار
داشت.

 على (ع) خود مى‏فرمايد:

 “در حالى با فاطمه ازدواج
كردم كه زيراندازى جز پوست گوسفندى نداشتيم كه شب بر آن مى‏خوابيديم و روز علف
شترمان را روى آن مى‏ريختيم.”29

 لكن زهرا(س) آنچنان كه شايسته
روح بزرگش بود، به ازدواج با على تن داد و نمايان ساخت كه تنها ملاكش در تعيين
همسر، غناى فكرى و رشد روحى او مى‏باشد.

 او على را چنين مى‏شناخت:

 “على (ع) رنجها را مخلصانه
براى خدا تحمل مى‏كرد و براى اجراى فرمان خدا، نهايت كوشش را مبذول مى‏داشت. او
نزديكترين انسانها به رسول خدا(ص) بود. او در ميان دوستان خدا، عظمت ويژه‏اى داشت.
او آستين را بالا زده و با كمال خلوص در راه جهاد و انجام وظيفه تلاش مى‏كرد.”30

 نيز فرمود:

 “پيامبر(ص) به من فرمود:
من تو را به ازدواج مردى درآوردم كه از داناترين مردم و اوّلين اسلام آورنده و
بافضيلت ترينها، از نظر حلم و بردبارى است.”31

 

 نمونه‏اى از مشكلات فاطمه
در خانه و پاداش صبر بر آن

 جابر بن عبداللّه انصارى گفت:
روزى رسول‏خدا(ص) بر على و فاطمه درآمد. ديد كه زهرا(س) مشغول دستاس كردن است در
حالى كه به جاى لباس، پوشش شتر بر خود افكنده (در برخى روايات وارد شده كه كودكش
را هم شير مى‏داد) همين كه چشمش به او افتاد فرمود: يا فاطمه، بشتاب و تلخى دنيا
را بچش براى فردا و نعيمِ آخرت. دنبال اين جريان بود كه آيه:

 “و لسوف يعطيك ربّك
فترضى؛32 پروردگارت به زودى به تو عطايى نمايد كه راضى شوى.” نازل شد.33

  حال ما كجاييم و فاطمه كجا؟

 على به يكى از كارگزارانش
نگاشت:

 “آگاه باش كه هر پيروى
كننده‏اى را پيشوايى است كه از او پيروى كرده به نور دانش او روشنى جويد.

 بدان كه پيشواى شما از دنياى
خود به دو كهنه جامه و از خوراكش به دو قرص نان اكتفا كرده است و شما بر چنين كارى
توانايى نداريد. امّا مرا با پرهيزكارى و كوشش و پاكدامنى و درستكارى يارى دهيد.”34

 زن سرگردان و ستم‏كشيده امروز
كه داغ شلاّقى به نام آزادى به سبك غربى در بدن و حيرت يافتن هويت اصيل انسانيش را
در دل دارد، اگر چاره‏اى جز سرسپارى به راه فاطمه و الگو قراردادن بانوى نمونه
اسلام ندارد – كه چنين است – فاطمه پيشوا و او پيرو است، و بايد اصلى را كه
اميرالمؤمنين(ع) در اين پيروى گوشوار راهروان ساخته، از ياد نبرد. نه آن كه همچون
آنان باشد – كه حضرت خود فرمود توانايى‏اش را نداريد – امّا لااقل پرهيزكار و كوشا
و پاكدامن و درستكار باشد.

 اگر نمى‏تواند خود را در فقر
طبقات محروم و مستضعف جامعه شريك سازد، لااقل فقرا و مستمندان را در مكنت و دارايى
خويش سهيم سازد. دختران ما چنانچه نمى‏توانند شرايط سخت و دشوار زير فقر را در
خانه بخت تحمّل كنند، حداقل و به عنوان اقتدا به بانوى بزرگ اسلام، مى‏توانند به
امكانات در حد ضرورى يك زندگى مشترك اكتفا نموده و خواهشها را به حداقل رسانند و
بر مشكل و دشوارى ازدواج در شرايط كنونى نيفزايند.

 راستى، آيا اگر زندگى فاطمه و
على الگو و نمونه‏اى باشد كه سعى در هماهنگى و سنخيت با آن داشته باشيم، اثرى از
چشم و هم‏چشمى‏ها، اسراف و تبذيرها، ميهمانيهاى پرخرج و ريخت و پاشهاى تجمّلى و
مصرف گرايانه و از آن سو شكمهاى گرسنه قطعه‏اى نان، باقى خواهد ماند؟ آيا اگر فاطمه
پيشواى ما باشد، مژده نعيم آخرت به زهرا(س) شامل پيروانش نخواهد شد؟ادامه دارد

 

پى‏نوشتها:

 23) رك : احمد الرحمانى
الهمدانى، فاطمة الزهرا، ص81و80.

 24) فرقان (25) آيه54.

 25) مجمع البيان، ج4، ذيل
آيه 54، سوره فرقان.

 26) كتاب الصافى فى تفسير
القرآن، فيض كاشانى، ج2،ص200.

 27) الرحمن (55) آيات 19 –
20.

 28) الصافى فى تفسير
القرآن، ج2، ص641.

 29) فاطمة الزهرا، ص477،
به نقل از صفوة الصفوة ابن الجوزى، ج2، ص3: عن على(ع): لقد تزوجت فاطمة و ما لى و
لها فراش غير جلد كبش ننام عليه بالليل و نعلف عليه الناضح بالنهار… .

 30) رك : خطبة الزهرا(س)،
ترجمه محمد رضا انصارى، ص38؛ بيت الاحزان شيخ عباس قمى (ترجمه محمدى اشتهاردى)
خطبه فاطمه زهرا(س)، ص119.

 31) ابن حماد الانصارى،
الذرية الطاهرة، (ط جامعه مدرسين قم)، ص175، (از فاطمة الزهرا، ص302)

 32) ضحى (93) آيه5.

 33) الصافى فى تفسير
القرآن، ج2، ص827.

 34) نهج البلاغه، فيض
الاسلام، نامه 45.