نگاهى به مسأله تبليغ

نگاهى به مسأله تبليغ

حجةالاسلام والمسلمين محمد تقى رهبر

 

“تبليغ” و “ابلاغ”؛ يعنى رسانيدن “پيام” با شيوه‏ها و ابزارهاى
گوناگون براى رسيدن به اهدافى مشخص و از پيش تعيين شده. تبليغ، با تاريخ حيات
انسان پيوند خورده است چرا كه انسان، همواره آرمان، هدف و پيامى داشته و بر آن
بوده تا افكار و عقايد خويش را بگستراند و ديگران را تحت تأثير قرار دهد. علاوه بر
تبليغ دينى كه حامل پيام آسمانى است، گسترش ساير اهداف و پيامها نيز به تبليغ نياز
داشته است. شيوه و ابزار تبليغ نيز در هر زمان، متناسب با امكانات بشر بوده است،
ابتدا از زنگها، رنگها، صداى طبل و شيپور، جارچيها و ساير وسايل ابتدايى و نيز از
گفتار و نوشتار آغاز گرديد، روند پيشرفت شيوه‏هاى تبليغ همواره ادامه داشته و
امروز براى اين امر از تكنولوژى فوق مدرن و بسيار پيشرفته چون ماهواره و ديگر
ابزار سرّى استفاده مى‏شود.

 

 × نقش استراتژيك تبليغ

 هر چند “تبليغ” در طول تاريخ،
بويژه در دوران مدنيت انسان با اهميّت تلقّى شده است اما در عصر اخير بيش از هر
زمان ديگر مورد توجه قرار گرفته و با داشتن بعد استراتژيك در اهداف و حركتهاى
سياسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى به كار گرفته شده است. و عناوينى چون: “جنگ سرد” “جنگ
روانى” و “بزرگترين عامل فشار اجتماعى” در فرهنگ و عرف قرن اخير بيانگر اين مطلب
است. تبليغات مخصوصاً در خلال جنگهاى جهانى اول و دوم از قدرت و كارايى فوق
العاده‏اى برخوردار بوده است. هيتلر مى‏گفت: “تبليغات، يك قدرت بى‏نظير نظامى است”

 پس از جنگ جهانى دوم “آيزنهاور”
رئيس جمهور آمريكا اعلام كرد: “بزرگترين جنگى كه در پيش داريم جنگ تسخير اذهان
انسانهاست” پس از جنگ جهانى اول نيز يكى از فرماندهان عاليرتبه آلمان گفت: “ما مقدار
زيادى از بمبهاى خود را نابود مى‏كنيم تا يك توپ را كه در دست يك نظامى است منهدم
كنيم آيا باصرفه‏تر نيست كارى كنيم كه دست آن نظامى كه بر ماشه توپ نهاده شده بلرزد
و از شليك كردن خوددارى كند؟”.

 لنين معتقد بود: “تبليغات
بزرگترين قدرت دولت است”.

 ناپلئون نيز مى‏گفت: “از صداى
قلم روزنامه نگاران بيشتر مى‏ترسم تا صفير گلوله‏ها”.

 كارتر عقيده داشت: “يك دلار
براى تبليغات بهتر از ده دلار براى تسليحات است”.

 × تبليغ در خدمت استعمار

 از اين جا معلوم مى‏شود كه چرا
قرن بيستم را “قرن تبليغات” و “عصر ارتباطات” مى‏نامند و چرا بودجه‏هاى تبليغى در
كنار بودجه‏هاى نظامى رقم قابل ملاحظه‏اى را در بر مى‏گيرند؟

 در حال حاضر بخش عمده‏اى از
سرمايه‏هاى مادى و معنوى كشورهاى پيشرفته جهان صرف فعاليتهاى تبليغاتى مى‏شود. اين
تبليغات، سازمانهاى خبرى، اطلاعاتى، نشريات، كتاب، سينما، راديو، تلويزيون،
ماهواره و… را شامل مى‏شود.

 دُوَل استعمارگر جهان به جاى
اين كه از تجربه نه چندان موفق مداخله و برخورد مستقيم با كشورها استفاده كنند، ترجيح
مى‏دهند تا آن جا كه ممكن است از عامل دخالت و نفوذ در افكار، اخلاق، فرهنگ و بينش
جامعه‏ها و هدايت سرنوشت سياسى و اجتماعى انسان يارى جويند. هزاران نظريه پرداز،
متفكّر، كارشناس اجتماعى و متخصص روان شناسى، مردم شناسى و كارشناس جنگ روانى، شب
و روز در كار تهيه طرح و اجراى اين سياستند، بويژه جهان استكبارى با در دست داشتن
نود درصد امواج خبررسانى و تبليغاتى، ميلياردها انسان را در اطراف و اكناف جهان،
تغذيه فكرى و اطلاعاتى مى‏كند.

 

 × تبليغ و حركتهاى تبشيرى

 در سده اخير، تبليغات تبشيرى
نيز به منظور ترويج آيين منسوخ مسيحيت در كنار فعاليتهاى استعمارى گسترش چشمگيرى
داشته است به عنوان نمونه مواردى را مى‏نگريم:

 طبق آمارى كه چندى پيش تهيه
شد، مدارسى كه از طرف مسيحيان در دنيا ساخته شده به 36450 مدرسه ابتدايى، 11154
مدرسه متوسطه و 10738 كودكستان مى‏رسد. تنها در آفريقا 16 هزار مدرسه و 5000 مدرسه
لاهوتى (مذهبى)، 600 بيمارستان، 120 اردوگاه آوارگان و 511 درمانگاه تأسيس شده
است. و بيش از 14 هزار ميسيونر مسيحى به عنوان مبلّغ، طبيب، پرستار و… فعاليت
تبليغاتى دارند، جمعيت مبلِّغان مسيحى در سطح جهان به 220 هزار نفر مى‏رسد كه نيمى
از اين جمعيت در آفريقا و آمريكاى لاتين فعاليت دارند. راديو واتيكان با 36 زبان
تبليغ مى‏كند و 5000 نوع مجله و روزنامه در سراسر جهان منتشر مى‏كند، و تنها يك
نشريه به نام “مراقبت” به هشتاد زبان انتشار مى‏يابد و مجله‏اى به نام “حقيقت” در
20 ميليون نسخه پخش مى‏شود و انجيل به 1200 زبان ترجمه و منتشر شده است، شايان ذكر
آن كه: تبليغات تبشيرى هر چند عنوان انسانى و الهى دارد!، اما هيچ كس نيست كه
نداند دستگاه تبشير، ابزارى است در دست استعمار، و مبلغان مسيحى هيچ فرصتى را در
اين چهار چوپ از دست نمى‏دهند و از هر ابزارى بهره مى‏جويند. براى مثال: كتاب “ماركسيسم
روح مسيحيت”، عنوان “الهيات رهايى بخش” و عقيده سفير پاپ در تركيه كه: “لائيك
ايدئولوژى خوبى است”، حضور كشيش در معبد عورَت پرستان هند و آويختن صليب بر معبود
آنان و امثال اينها گوياى اين واقعيت مى‏باشد.

 

 × فقر تبليغاتى ما

 با توجه به روندى كه تبليغات
در جهان دارد و نقشى كه امپرياليسم خبرى در تحقق اهداف استكبارى ايفا مى‏كند و نيز
پروپاگانداى وسيع تبشيرى در اقطار مختلف جهان با استفاده از فنون و ابزارهاى مختلف
و همچنين فعاليت برخى از گروهها به اسم “اسلام” نظير “وهابيت” كه مسخ كننده چهره
اصيل اسلام است و نيز تلاشهاى احزاب و گروههاى منحرف كه با تحركات وسيعى مى‏كوشند
افكار و عقايد انحرافى خويش را به نام اسلام!! به مردم ناآگاه تزريق كنند، مسؤوليت
خطير ما در اين مسأله مهم اسلامى ملموس مى‏گردد.

 با اين كه بنيادهاى فرهنگى و
زمينه‏هاى مادى و معنوى تبليغى و پشتوانه افكار عمومى از آرمانهاى الهى ما نه تنها
در داخل مرزها بلكه در ميان توده‏هاى سراسر جهان بيش از هر مذهب، مكتب و تفكر
ديگرى است، اما متأسفانه به دليل نداشتن طرح و برنامه حساب شده و تشكيلات تبليغى
كافى و متكى به اصول علمى، در امر تبليغ از همه مذاهب و گروهها، عقب مانده‏ايم…
و اين به قصور، تسامح، تساهل و بى‏توجهى از يك سو و توطئه‏هاى استكبارى از سوى
ديگر، باز مى‏گردد. چرا كه شرايط زمان را نشناخته و يا به آنها توجه ننموده و
تبليغات را تنها در شيوه‏هاى سنّتى و در چهار چوب محدود و گروههاى كوچك و اهداف
تنگ نظرانه زندانى كرده‏ايم و از هنر، فن، دانش، تكنيك، ابزار روز، سياستهاى زمان،
رسالت جهانى خويش و تلاش و تحرك لازم غافل مانده‏ايم. اين در حالى است كه دشمنان
اسلام كارايى مكتب انقلابى ما را در زمینه‏هاى جهانى اسلام تحليل و ارزيابى كرده و
به طور آشكار از نفوذ آن در ديگر جوامع ابراز نگرانى مى‏كنند. هفته نامه آمريكايى “اسكرو”
پس از ماجراى سلمان‏رشدى نوشت: “ما در يك جهان در حال جنگ به سر مى‏بريم. اين بار،
جنگ جهانى سوم بر سر تصرف زمينى صورت نمى‏گيرد. اين جنگ براى كنترل افكار و روحيات
بشر آغاز خواهد شد و عرصه آن دهكده جهانى عقايد و اطلاعات است”.

 يك نشريه آلمانى، در تحليل
حضور و نفوذ اسلام در افكار جهانى پس از رحلت حضرت امام‏قدس سره نوشت:

 “هنوز روح امام خمينى در
كشورهاى خاورميانه و همچنين آن سوى آن به فعاليت مشغول است. تفكرات جديد اسلامى
داراى دلايل و انگيزه‏هايى است كه با شخص [امام] خمينى و يا ميراث او به تنهايى
قابل توجيه نيست و از اين رو داراى نفوذى پايدار است”.

 بارى اين نفوذ و پايدارى، مرهون
مكتب پويا و آيين جاودانه اسلام است كه حضرت امام آن را متجلى ساخت و انقلاب
اسلامى پيام رسان آن بود. آثار اين تحوّل عظيم، خصوصاً در كشورهاى اسلامى كه تحت
سلطه غرب يا شرقند بيشتر ملموس است و كشورهاى اسلامگرا، موفقيتهاى گروههاى اسلامى،
موج توفنده ضد استكبارى در كشورهايى چون الجزاير، مصر، فلسطين‏اشغالى، لبنان،
افغانستان، كشمير، بوسنى و كشورهاى استقلال يافته پس از فروپاشى ماركسيسم و گسترش
انديشه اسلامى حتى در كشورهاى غربى كه كم و بيش علايم و نشانه‏هايش به چشم
مى‏خورد، نشانه رشد اسلامخواهى جديد است كه در رهگذر انقلاب اسلامى و انديشه‏هاى
طلايه‏دار آن امام راحل‏قدس سره به وجود آمد و به قول خبرگزارى فرانسه: اين، ابرى
است كه از آسمان ايران برخاسته است”.

 اين خبرگزارى طى گزارشى كه
چندى قبل در خصوص رشد اسلام‏گرايى تهيه كرده بود چنين نوشت:

 “ده سال بعد از ظهور جمهورى
اسلامى ايران كه جان تازه‏اى به كالبد بنيادگرايى اسلامى بخشيد، سال 1989 شاهد
گستردگى رشد اين جنبش در جهان عرب است”.

 چنان كه مى‏بينيم، اين جنبش از
جهان عرب فراتر رفته و رو به گسترش فزاينده است تا بدان جا كه برخى از تحليلگران
غربى، قرن بيست و يكم را “قرن اسلام” ناميده‏اند.

 با توجه بدانچه به اجمال
گفتيم، بر طلايه داران انديشه اسلامى است كه به رسالت الهى خود بيشتر بينديشند و
امكانات مادى و معنوى را براى سرپا نگهداشتن پرچم بلند اسلام، به كار گيرند و
شرايط زمان و مكان و نيازهاى عصر و آتيه درخشانى را كه خداوند در جهانشمولى آيين
خود نويد داده است توجه كنند.

 

 × تبليغ اسلامى و سرنوشت
آن

 تبليغ، در اسلام جايگاه
ويژه‏اى دارد و “كتاب” و “سنت” بر آن تأكيد كرده‏اند آيه كريمه: “كنتم خير أمة
أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر”1 بيانگر اين حقيقت است كه برترى امّت
اسلامى بر ساير امم در ابلاغ پيام امر و نهى الهى است و واژه “للناس” رسالت جهانى
مسلمين را جهت هدايت عموم انسانها مورد تأكيد قرار داده كه بنا به دلالت مفهومى
آن، هر گاه امت از خصلت هدايتگرى و پيام رسانى بى‏بهره گردد، شايستگى عنوان “بهترين
امت” را نخواهد داشت. با اين حال، بايد اعتراف كرد، تبليغات اسلامى در حد نياز و
انتظار و با شيوه‏ها و ابزارهاى لازم نبوده است، و با وجود موانع مختلف، اسلام
پيشرفت خود را مديون حقانيت خويش است و اين كه خداوندگار، اراده كرده، آيين خود را
به گستره گيتى برساند، هر چند كافران و مفسدان از آن كراهت داشته باشند. “و يأبَى
اللّه الا ان يتمّ نوره و لو كره الكافرون”.2

 توضيح اين كه: اسلام پس از عصر
درخشان رسالت، در پرده مهجورى افتاد و طلايه داران رسالت محمدى‏صلى الله عليه وآله
وسلم و امانتداران وحى و وارثان نبوّت و دودمان ولايت، از صحنه اجتماع و دسترسى
كامل مردم دور افتادند و بويژه در عصر امويان و عباسيان، پيوند مردم با خاندان وحى
با مشكل جدّيترى روبه‏رو شد و كمتر ممكن بود كه تشنه كامان زلال وحى، آب صافى دين
را از سرچشمه اصلى‏اش بردارند و رعد و برق خلافت جهل و جور، چشمها و گوشها را پر
كرده و محدثان و مبلغان و خطيبان دست نشانده و جيره‏خوار از تريبونهاى اسلام و
منبرها و مسجدهايش به مسخ و تحريف حقايق پرداختند و مغزها را شستشو داده، در جهت
اهداف حاكمان غاصب به خدمت گرفتند. قرنها بدين منوال گذشت و دردناكترين غمنامه
تاريخى را به نمايش گذاشت كه مصايب و مشكلات جهان اسلام را در اين تراژدى (غمنامه)
بايد كاويد. يكى از غربيها گفته بود: “ما بايد مجسمه معاويه را از طلا بسازيم و در
ميادين اروپا نصب كنيم؛ چرا كه اگر معاويه نبود اسلام غرب را تسخير كرده بود”!

 براستى اگر اسلامِ نبوت و
امامت، عرصه ظهور و تجلى كامل مى‏يافت و مردم جهان در شناخت معارف ناب و ابعاد
مختلف آيين حنيف، مجال يافته بودند چهره كنونى جهان وضع ديگرى داشت. با اين حال
بايد اعتراف كرد: آنچه از ميراث وحى به صورت خالص و بى غل و غش بر افكار و
انديشه‏ها عرضه شده از بركات مكتب اهل بيت‏عليهم السلام است. كسانى كه در علم و
عمل، نقش هدايتگر خويش را ايفا كردند و دلها و ديده‏ها را از لابه‏لاى ابرهاى تيره
با اشعه تابناك آشنا ساختند و خود و ياران مخلص و آزاده‏شان در راه اين هدف مقدس
بهاى سنگينى را پرداختند و زندانها و تبعيدگاهها و چوبه‏هاى دار تفسيرى است بر اين
مظلوميت و غربت. اما از آن جا كه پشتوانه اين مكتب، خونهاى مقدس و رنگ خدايى
گرفته‏اى است كه براى حراست از اسلام ناب محمدى‏صلى الله عليه وآله وسلم فدا شدند
و نيز تضمينى كه خداوند در حفظ آيين خود داده و سنت آفرينش است كه حق بماند و باطل، رخت بربندد، لذا به بقاى اسلام و
حيات جاودانه آن و حاكم شدن ارزشهاى اصليش در پهنه جهان مى‏توان چشم اميد داشت.

 

 × بنيادهاى تبليغ

 عناصر و بنيادهاى تبليغ كه در
آثار برجاى مانده از مكتب اهل بيت و كتب روايى همچون: “نهج البلاغه”، “صحيفه‏سجاديه”،
“كتب اربعه” و ديگر منابع حديث منعكس است و سيره عملى آن چهره‏هاى الهى و تربيت
يافته‏گان آن مكتب كه پشتوانه عملى آن اسوه‏هاى فضيلت بوده است. مجاهدات
خالصانه‏اى كه ترسيم‏گر خط دفاعى از ارزشهاى اسلامى است و طلايه دارانش امامان
معصوم و رهپويان طريق حق و الهام گرفتگان از مكتب جهاد و شهادت و صبر و ايثار
آنان، اين سه عنصر بنيادين، (علم، عمل، جهاد) خطوط كلى استراتژى تبليغ اسلامى را
در چهره اصلى‏اش ترسيم مى‏كند و بر مبلغان ما كه امروز رسالت سنگين تبليغ را بر
دوش دارند لازم است بر آن تكيه كنند و در تحصيل و تحقق آن بكوشند.

 

 1 – سرمايه علمى تبليغ

 تأمين سرمايه علمى مبلّغ امروز
از هر زمان ديگر دقيقتر و حساستر است و تعليم و تربيتى خاص مى‏طلبد و اين رسالتى
است بر دوش حوزه‏ها و فضلا و مدرسين و سياستگذاران تعليم و تربيت اسلامى. تبليغ –
بويژه در جهان كنونى – يك تخصص است در كنار ديگر تخصصهاى علوم انسانى و ارتباطات.
اين رشته نيز در مجامع علمى جهان اصول، مبانى، روشها و تاكتيكهاى ويژه‏اى دارد. و
بدون ترديد، ما نيز با الهام از سرچشمه وحى و تبليغ در منابع اسلامى و كتاب و سنّت
و سيره و تجارب عملى و عينى مى‏توانيم به راه و روشهاى مستحكم و مستندى دست يابيم
كه خوشبختانه جاى آن در متون اسلامى خالى نيست. بعلاوه آن كه: شناخت تخصصهاى زمان
از نيازهاى ضرورى مبلّغ است، عنوان “عالماً بِزَمَانِهِ” كه در روايات
مادرزمره‏ويژگيهاى‏رسالت‏داران‏دين آمده در برگيرنده اين نكته نيز هست.

 در هر حال، دانش تبليغات با
تكيه بر مبانى اسلامى و پيشرفتهاى زمان، نخستين عنصر تبليغ است، بويژه براى ما كه
در پرتو تشيّع و ولايت زمينه‏هاى اعتقادى و اجتماعى ويژه‏اى داريم و مناسبتهاى
زنده‏اى چون “عاشورا”، “ماه رمضان”، “ايام‏فاطميه” و ساير ايام اللّه را در روند
تاريخ داريم و هر روز جلوه و جمال آن فروزنده‏تر شده است و ارتباطات مردمى در اين
رهگذر چندان هزينه‏اى نمى‏طلبد.

 

 2- سيره عملى تبليغ

 انسان، بيش از آن كه از گفتار
متأثر گردد، از كردار تأثير مى‏پذيرد. بويژه كردارى كه از ايمان برخيزد و سخنى كه
از قلب سرچشمه گيرد.

 سخن خيزد گر از اعماق جانى

به فرياد آورد جان جهانى

 سخن كز دل برآيد آتش است
آن

كه مى‏سوزد تو را تا پرده جان

 از اين رو در روايات معصومين
به اتخاذ شيوه عملى تأكيد فراوان شده: امام صادق (ع) مى‏فرمايد: “كونوا دعاة للناس
بالخير بغير ألسنتكم ليروا منكم الجد و الإجتهاد و العمل؛ مردم را با غير زبانتان
به نيكى فرا خوانيد تا از شما تلاش و كوشش و عمل ببينند [و به آن رغبت كنند]“.

 بنابراين، مبلِّغان ما بايد
اسوه تقوى و اخلاص و نمونه عمل به تعاليم حياتبخش اسلام باشند و خاطره درخشان امامان
دين را در اخلاق فردى و اجتماعى تداعى كنند. و زىّ طلبگى را به كنار ننهند. و از
تجمل و دنيا طلبى كه به فرموده امام راحل: “دون شأن روحانيت است” بپرهيزند و عملاً
اثبات كنند، اكنون كه الحمدللّه روحانيت در اداره اجتماع نقش اساسى و نخست را ايفا
مى‏كند به دنيا، رفاه و تجمل، آلوده نخواهند شد و به آرمان الهى مى‏انديشند و با
مردم، پيوند هميشگى دارند و بايد مسؤولان نيز در هر مرتبه‏اى كه هستند همين سيره و
شيوه را ملحوظ دارند؛ زيرا هر چه در اين نظام صورت پذيرد به حساب روحانيت و اسلام
است و اگر چهره نامطلوب يا مسخ شده‏اى از اسلام ارائه شود، در پيشگاه خداوند مسؤول
خواهيم بود و عواقب آن براى نسلهاى بعدى نيز جبران ناپذير است.

 

 3- مجاهده در تبليغ

 تبليغ، روشنگرى است و خصلت
روشنگرى سوختن است، تا شمع نسوزد نمى‏تواند محفل تاريك و خاموشى را روشنى بخشد. از
اين رو توفيق پيام رسانان توحيد و طلايه‏داران هدايت در زدودن و برداشتن تاريكى
جهل، ضلالت، كفر، شرك و عصيان از حيات انسانى به خاطر آن است كه درد، رنج، سوختن و
افروختن را تا سر حدّ شهادت با دل و جان پذيرا شدند و با صبر و تحمل به پيكار با
مشكلات پرداختند.

 تاريخ دعوت پيامبر گرامى
اسلام‏صلى الله عليه وآله وسلم و امامان دين‏عليهم السلام و پيروان صديقشان و
شهداى راه فضيلت، فقيهان، محدثان، شاعران و مبلّغان در دوران اختناق، بازگو كننده
اين واقعيت است كه در راه “ابلاغ” رسالت، بهاى سنگينى پرداخته شده و كشتى اسلام بر
درياى خون حركت كرده تا به اين ساحل رسيده است.

 خاطره اين درد و رنجها و حبسها
و اسارتها و شهادتها را نمى‏توان از تاريخ اسلام و تشيّع جدا كرد. آنان كه امروز
رهپوى طريق عشق و سالك سبيل هدايت و پيام آور حق و عدالت براى انسانهاى دربندند و
از هجوم ديو استكبارى و طاغوتهاى زمان، احساس خطر مى‏كنند و چنگ و دندانهاى خصم
ددمنش را بر پيكر اسلام تهديدى جدّى مى‏دانند، بايد باب راحت طلبى و رفاه خواهى و
آرامش جويى و آسودگى تن را بر خود ببندند و آلام روح را بر خود هموار كنند تا نوع
خود را از رنج برهانند، اسلام را حراست و صيانت كننده، از اين آزمايش الهى سربلند
درآيند و وعده الهى را نيرو بخش جانهايشان بدانند كه: “آنان كه در راه ما جهاد
كنند خداوند طرق هدايت را بدانها خواهد نمود” و “آنان كه خدا را يارى كنند خدا يار
و مددكارشان خواهد بود”.

 

پاورقيها:

  1 ) آل عمران (3) آيه
110.

 2 ) توبه (9) آيه 32.

 × تذكر: آماروارقام اين
مقاله از كتاب “پژوهشى در تبليغ” اثر نگارنده، اخذ شده است.