گفتار ماه
در سايه ولايت
يكى از متفكران دنياى سياست،
چهار ويژگى را، براى رهبران برمىشمرد:
1- صفت نمايندگى (پذيرش از سوى
مردم).
2- استعداد كشف راههاى حل
مسائل موجود.
3- قدرت پيشبينى مسائل محتمل
الوقوع.
4- شجاعت و قدرت نفوذ طبيعى.1
حضرت امام خمينىقدس سره
استثنايىترين پيشوايى بود كه اين چهار ويژگى را در فراترين سطح، دارا بود. از اين
رو با پشتوانه حمايت بىدريغ مردمى و قدرت آيندهنگرى زايدالوصف و نيز با شجاعت كم
نظير خود، بسيارى از ناممكنها را ممكن ساخت. اكنون نيز مقام معظم مرجعيت و رهبرى
جهان اسلام؛ حضرت آية الله العظمى خامنهاى – مدظلهالعالى – در پرتو تفضلات الهى،
داراى همان خصوصيات برجسته است كه گاه در قالب درك درست از آسيبها و خطرات، و
هشدار در پرهيز از آنها و ارائه راه حلها – براى برطرف ساختن مسائل بغرنج جامعه –
تبلور مىيابند.
معظمله در آغاز نوروز 73، عمل
به دو سرفصل مهم: “وجدان كارى” و “انضباط اجتماعى” را به دولت و ملت سفارش نمودند
و در سال جديد نيز ضمن تأكيد بر آن دو، اصل ديگرى را به نام “انضباط اقتصادى و
مالى” بر آنها افزوده، فرمودند:
“بايد كسانى كه اهل مسائل
فرهنگى هستند، آن را ترويج كنند و آن را درست براى مردم بشكافند و تبيين كنند. آن
كسانى كه اهل برنامهريزى هستند، براى دميدن اين دو روحيه در مردم، برنامهريزى
كنند. آن كسانى كه اهل كار و تلاش هستند، اينها را در خودشان به وجود آورند. هر
كسى اين كار و تلاش را براى خود بكند. آن كسانى كه به مردم تذكر مىدهند و براى
مردم تبليغ مىكنند، براى مردم در اين باره حرف بزنند.”
در شرايط كنونى، سقف كار مفيد
در كشور ما – با توجه به دوران حساس سازندگى – غير مطلوب و دور از انتظار است، با
اين كه پيشوايان دينى ما، نه تنها بر تلاش و كار توصيه مىكردند، بل خود نيز بدين
مهم مىپرداختند و به مثابه كارگران و كشاورزان عادى در مزارع و محلهاى كار به
فعاليت اشتغال داشتند. پيشينه تاريخى ايرانيان نيز گواه آن است كه مردمانى سختكوش
و كار آزموده بودهاند كه در روزگارانى بر كره خاكى حكمروايى داشتهاند، با وجود
اين دو پشتوانه سترگ مذهبى – ملى، چگونه پذيرفتنى است كه ساعتهاى كارى هدر رفته،
در نظام ادارى ما چندين برابر ساعت كار مفيد ارزيابى شود؟ پيداست اين روند، آسيبى
سهمگين بر پيكر نظام ماست كه جز در سايه احساس تعهد و مسؤوليت پذيرى و فعاليت
مستمر، همراه با نشاط و اميد به آيندهاى بهتر، التيام نخواهد يافت.
رهبر معظم انقلاب، درباره
نشانه تحقق وجدان كارى فرمودند:
“اگر در كشور، توليد در
زمينه اقتصادى زياد شده باشد، اگر كيفيت توليد، بهتر و برتر شده باشد، اگر سازندگى
و توسعه بيشترى پيدا كرده باشد، اگر كارهاى اجتماعى و ادارى و اقتصادى روانتر و
آسانتر شده باشد، اگر اجناس مورد استفاده مردم، فراوانتر و در دسترس بيشتر قرار
گرفته باشد و اگر كارهايى از اين قبيل انجام گرفته باشد، اين نشانه اين است كه
وجدان كارى در جامعه ما بطور كل بيدار شده است… اگر خداى ناكرده در اين زمينهها
هيچ پيش نرفته باشيم – كه البته اين جور نيست – در آن صورت دليل اين است كه وجدان
كارى تحركى پيدا نكرده است، اگر چه بحمداللّه پيشرفتهايى داشتيم ولى بايد عرض كنم
كه كافى نيست.”
آن گاه به معيار تحقق انضباط
اجتماعى در جامعه پرداخته، در تبيين آن فرمودند:
“اگر تخلفات اجتماعى و
قانون شكنى كم شده باشد، اگر مردم با عادات و آداب صحيح اجتماعى حقيقتاً خو گرفته
باشند، اگر جرم و جنايت در جامعه كم شده باشد و اگر عشق به قانون و ايمان به قانون
زياد شده باشد، آن وقت ما احساس مىكنيم كه انضباط اجتماعى به معناى واقعى تحقق
پيدا كرده است. البته مقدارى پيشرفت داشتيم، تلاش شده است، اما نه آن مقدارى كه
مورد نظر اين حقير بود و براى جامعه ما لازم بوده و هست.”
اسراف و اتراف و تجملپرستى،
گذشته از زيانها و مفاسد فردى، از آسيبهاى انقلابهاى مردمى به شمار مىروند كه
پيوسته خاكريز نيروهاى خودى را در معرض خطر قرار مىدهند، امام خمينىقدس سره با
تلقى درست از اين آفتها مىفرمايند:
“اگر بخواهيد بىخوف و
هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاحهاى پيشرفته آنان
و شياطين و توطئههاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند،
خود را به ساده زيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام
بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود كردهاند، اكثر ساده زيست و
بىعلاقه به زخارف دنيا بودهاند، آنها كه اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و
هستند براى حفظ يا رسيدن به آن، تن به هر ذلت و خوارى مىدهند.”2
آية الله العظمى خامنهاى نيز
ضمن توصيه به “انضباط اقتصادى و مالى” و زشت شمردن ريخت و پاش مالى و زيادهروى در
خرج كردن(اسراف)، در اين باره مىگويند:
“اين ]اسراف[ زندگى ديگران
را از لحاظ روانى مختل مىكند و امكانات زندگى و اقتصادى را بىخود به هدر
مىدهد… . شما اين جا مبالغ زيادى؛ مثلاً، مواد خوراكى در فلان ميهمانى معمولى
مصرف مىكنيد در حالى كه لازم نيست و در كنار شما و در همسايگى شما در يك محل
دورتر – ولو در اقصى نقاط كشور – كسانى به اين مواد غذايى، براى زندگى و قوت
فرزندانشان و عزيزانشان به آن نياز مبرم دارند… . پس در اموال شخصى هم و مالى كه
از حلال هم به دست آمده باشد اين ريخت و پاش غلط است و خلاف انضباط است و آن كسانى
كه اموال دولتى را مصرف مىكنند ديگر بيشتر! من از مسؤولين امور مىخواهم جداً در
زمينه مصرف اموال عمومى، در جاهايى كه اولويت ندارد… خوددارى كنيد.”
كارگزاران هر نظامى، جزو
الگوهاى رفتارى مردمند: “ألنّاس على دين ملوكهم” از اين رو بايد بيش از ديگران خود
را مخاطب توصيههاى رهبر حكيم انقلاب، بدانند و بكوشند پيش از آن كه در صدد توجيه
كارهاى خود برآيند، در اقدامهاى گذشته انديشه كنند و آنها را با اين معيارهاى
خردمندانه ارزيابى كنند و ببينند فىالمثل آيا تعويضهاى مكرر دكوراسيونهاى برخى از
ادارهها، مطابق با سفارشهاى ولىفقيه است؟ آيا مخارج پلاكاردها و پيامهاى تبريك و
تسليت – از اموال عمومى – و هزينههاى سرسامآور پارهاى از سمينارهاى گوناگون –
بىفايده يا كم فايده – و مسافرتهاى غيرضرورى، از مصاديق اسراف نيستند؟ و با فرهنگ
سادهزيستى علوى، هماهنگند؟ آيا ترديدى هست در اين كه مشروعيت نظام اسلامى، از
ولايت فقيه است و زمينه اجراى آن با آراى عمومى؟ بنابراين هنگامى كه امام و مأموم
توأمان، بر ناپسند بودن اين امور اصرار مىورزند، آيا مرتكبان، بر خلاف نظر صاحبان
حق عمل نكرده و در پيشگاه عدل الهى مؤاخذه نخواهند شد؟ والسلام على من اتبع الهدى
سردبير
پاورقيها:
1 ) رك : متد تحليل
پديدههاى سياسى، ص192 – 191.
2 ) صحيفه نور، ج19، ص11.