گفتار ماه

گفتار ماه

اقتدار ملى

 

 يكى از
مهمترين مباحث سياست، بحثهاى مربوط به قدرت سياسى است، هم از آن رو كه اجراى
سياستها و تعقيب اهداف هر حكومتى در پرتو قدرت سياسى آن قابل تحقّق است و هم از آن
جهت كه قدرت سياسى تعيين كننده ميزان اعتبار هر كشور در عرصه سياستهاى جهانى و
بين‏المللى است.

 در باب منشأ قدرت، عقايد
گوناگونى وجود دارد ولى در اين ميان دو ديدگاه برجسته، خودنمايى مى‏كنند؛ برخى از
متفكران، منشأ قدرت را “آسمانى” (خدايى) مى‏دانند و پاره‏اى، “زمينى” (مردمى).
نظام اسلامى كه مبتنى بر ولايت فقيه است، از باب آن كه مشروعيتش را وامدار ائمه
معصومين‏عليهم السلام است، رنگ آسمانى دارد و از آن رو كه مقبوليتش را – توسط
دموكراسى غيرمستقيم – از مردم گرفته، داراى صبغه زمينى است.

 بنابراين بطور ذاتى، داراى
بهترين منشأهاى قدرت است و به ديگر سخن بطور ماهوى مقتضى اقتدار و توانمندى است،
با اين وجود، اعمال و بقاى اين قدرت، داراى شرايط و موانعى است كه لازم است پس از
شناسايى، شرايط، ايجاد و موانع زدوده گردند.

 × شرايط:

 مقام معظم رهبرى؛ حضرت آية
اللّه العظمى خامنه‏اى، سه شرط عمومى و كليدى را براى دولت و ملت برشمردند؛ “وجدان
كارى”، “انضباط اجتماعى” و “انضباط مالى و اقتصادى”. يعنى دولت و ملتى مقتدر
خواهند بود كه با احساس مسؤوليت و تعهد كارى، اقتصادشان را به خودكفايى برسانند و
با رعايت قناعت و ساده‏زيستى، بازار كشورشان را بر روى كالاهاى مصرفى بيگانگان
ببندند و با مراعات قانون، امنيت اجتماعى را ايجاد كنند.

 ولى تحقق دو شرط اساسى ديگر،
از وظايف دولت است:

 

 1- سياستگذارى كارشناسانه

 اكنون كه انقلاب اسلامى در حال
گذار از معبر خطرناك “جهاد اكبر” براى حفظ ارزشهاست از سويى، و در مسير رشد و
توسعه است از جانب ديگر، سياستگذاريهاى كارشناسانه و نقد و بررسى سياستهاى گذشته
از ضروريات است، چرا كه ميدان دادن وسيع به بخش خصوصى و عدم كنترل دولت بر صادرات
و واردات و افزايش بى‏رويه قيمتها و عدم برخورد با تروريستهاى اقتصادى، نه تنها
قدرت خريد اقشار آسيب‏پذير را به حداقل مى‏رساند، بلكه دستاوردهاى ضدارزشى آن، مانند
آنچه در كيش شاهدش هستيم، را به دنبال دارد و طبيعى است كه مهار اين پديده‏ها، از
شرايط اساسى حفظ اقتدار نظام است.

 

 2- اعمال قدرت

 دو گروه در كشور ما، جاده صاف
كن امپرياليستها و خائنانى هستند كه اقتدار نظام بايد در تنبيه آنان تجلّى يابد،
نخست: تروريستهاى اقتصادى و سودجويانى كه هر روز با افزايش قيمتها باعث دلسردشدن
امّت حزب‏اللّه مى‏شوند و على رغم اين كه مجمع تشخيص مصلحت، مجازات تا مرحله اعدام
را نيز براى چنين كسانى، پيش‏بينى كرده، متأسفانه حتى در يك مورد هم به اين قانون
عمل نشده است و اين مفسدان همچنان به تركتازى مشغولند، علاوه بر اينها آلودگان به
ارتشا و ديگر مفاسد اجتماعى نيز از اين عوامل كثيفند كه هنوز از جامعه پاكسازى
نشده‏اند.

 گروه ديگر: آنارشيستهايى هستند
كه هر از گاه به بهانه‏اى، امنيت عمومى را مختل ساخته، به بيت‏المال و جان
بى‏گناهان زيان مى‏رسانند؛ مانند حوادث سالهاى گذشته در مشهد، اراك، قزوين و
اخيراً اسلامشهر، دولت در قبال اين جريانها دو وظيفه اساسى بر عهده دارد:

 1- از ميان برداشتن زمينه‏هاى
ناآرامى چون رفع مشكل گرانى، نارساييهاى منطقه‏اى و غيره و در صورت عدم توانايى و
زمانبر بودن حل مشكلات، با توجيه مردم و توضيح علل كاستيها، آنان را واكسينه
نموده، تا فريب توطئه‏گران را نخورند.

 2- با قاطعيت تمام، كسانى كه
امنيت ملى را دستخوش هرج و مرج ساخته‏اند را درهم بكوبد و حتى مسؤولانى كه در
برخورد با اين حوادث، تسامح به خرج مى‏دهند را به گونه‏اى مجازات نمايد كه ديگر،
كسانى به خود اجازه شكستن حرمت خونبهاى شهيدان و تخريب اموال عمومى را ندهند و
بدانند هر كارى بايد از مجراى قانونى آن پى‏گيرى شود.

 

 × موانع

 گذشته از آنارشيستها،
تروريستهاى اقتصادى و پاره‏اى عوامل داخلى – كه به عنوان ستون پنجم دشمن عمل مى‏كنند
– عمده‏ترين موانع اقتدار نظام، توطئه‏هاى دشمنان خارجى است – كه در سرمقاله‏هاى
مجلات شماره 159 و 160 درباره آنها سخن رفت – و نمونه اخيرش، جنگ اقتصادى
امپرياليزم آمريكاست.

 رئيس جمهورى آمريكا يكشنبه شب (دهم
ارديبهشت) يك سلسله تحريمهاى اقتصادى جديد و گسترده را عليه جمهورى اسلامى، اعلام
كرد و در سخنرانى‏اى كه به مناسبت پنجاهمين سالگرد آزادسازى اردوگاههاى مرگ آلمان
نازى – در ضيافت شام كنگره جهانى يهوديان در شهر نيويورك – ايراد كرد، گفت كه جلو
صادرات آمريكا به ايران را، كه سالانه حدود 326 ميليون دلار است، خواهد گرفت و
شركتهاى آمريكايى را از خريد نفت ايران بازخواهد داشت. و هدف از اين اقدامها را
مقابله با ايران به خاطر پشتيبانى اين كشور از مخالفان خشن صلح خاورميانه عنوان
كرد!

 در ماه مارس گذشته (فروردين)
نيز بيل كلينتون، قرارداد نفتى يك ميليارد دلارى شركت آمريكايى “كونكو” با ايران
را – براى توسعه ميدانهاى نفتى در خليج فارس – لغو كرد و در ديدار با “جان ميجر”
در مورد تشديد فشارهاى اقتصادى عليه ايران، مذاكره نمود. افزون بر اينها، سازمان “سيا”
از كنگره آمريكا تقاضاى دريافت بودجه‏اى كرد تا بر حجم توطئه‏هايش عليه انقلاب
اسلامى بيفزايد و يك سناتور صهيونيست در پارلمان آمريكا نيز از اسرائيل غاصب خواست
تا مراكز انرژى اتمى ايران را بمباران كند. در عين حال رئيس جمهور ضعيف‏النفس
آذربايجان، تحت فشار آمريكا، قرارداد امضا شده پيرامون همكارى و مشاركت جمهورى
اسلامى در كنسرسيوم بين‏المللى استخراج نفت در درياى مازندران را زيرپا گذاشت و
اين در حالى بود كه جمهورى اسلامى ايران نه تنها قاطعانه از تماميت ارضى آذربايجان
در جنگ قره‏باغ حمايت كرده بود، بلكه بزرگترين مدافع و پشتيبان آن در محافل و
مجامع بين‏المللى نيز بود و اگر نبود كمكهاى مالى ايران، جمهورى خودمختار نخجوان –
كه در محاصره كامل ارمنستان بود – سقوط مى‏كرد. با اين حال دولتمردان نادان و
آسيب‏پذير باكو، منافع بلند مدت خود را در همكارى با بزرگترين كشور منطقه – كه
داراى بيشترين ساحل درياى مازندران نيز هست – به دريافت رشوه و پورسانت موقت از
شركتهاى آمريكايى فروختند!

 بارى كلينتون، ضمن منع شركتهاى
آمريكايى از تجارت با ايران، دولت روسيه را نيز تحت فشار قرار داد تا از همكارى با
ايران – در استفاده صلح‏آميز از انرژى اتمى – جلوگيرى كند و به همين منظور به
روسيه سفر كرد و على رغم تهديد و تحريك آن كشور، مفتضحانه برگشت و شركاى تجارى
آمريكا نيز در اين جنگ اقتصادى، او را همراهى نكردند. رئيس جمهور ساده‏انديش
آمريكا، دو دليل را بهانه اجراى سناريوى طراحى شده صهيونيستها، ذكر كرده است:

 1- حمايت ايران از تروريسم.

 2- كوشش ايران براى دستيابى به
سلاحهاى هسته‏اى.

 واقعيت اين است كه از سويى
صهيونيستهاى آمريكا، از شكست خفت بار در تعميم صلح اعراب و اسرائيل و پايمال نمودن
حقوق فلسطينيان، به شدت خشمگين هستند و ايران اسلامى را منشأ اين شكست تلخ ارزيابى
مى‏كنند و كلينتون به عنوان نماينده شركتهاى فرامليتى براى انتخابات آينده، سخت
نيازمند حمايت صهيونيستهاست. و از جانب ديگر، حاكمان كاخ سفيد براى توجيه مشكلات
داخلى و جنگ افروزى در خارج از آمريكا، براى فروش سلاح و منحرف كردن افكار عمومى
از پديده تروريسم خشن داخلى كه در “اوكلاهما” تبلور يافت، جمهورى اسلامى را به جاى
دشمن سابق (اتحاد شوروى و بلوك شرق) نشانه رفته است. و از همه اينها مهمتر، نقش
جمهورى اسلامى در خيزش و بيدارى جهان اسلام و طغيان عليه منافع نامشروع استكبار،
دليل اصلى اين جنگ جديد است. به هر روى تأملاتى در اين باب، لازم است:

 1- اگر گزارشهاى منابع غربى –
كه آمريكا را چهارمين طرف تجارى ايران معرفى مى‏كنند – صحت نداشته باشد، اما گواه
افزايش حجم مبادلات تجارى بين دو كشور است و اين در حالى بوده است كه آمريكا،
روسيه، چين، ژاپن و كشورهاى اروپايى را از همكارى اقتصادى با ايران برحذر
مى‏داشته، از اين رو همپيمانان تجارى آمريكا، به نفاق و عدم صداقت اين كشور آگاهى
يافتند و هيچ كدام از آنها به درخواست كلينتون مبنى بر تحريم تجارى ايران، پاسخ
مثبت ندادند. چه قدر تلخ و ذلّت‏بار است كه دولتى خود را كدخداى دهكده جهانى
بخواند ولى، در هنگامه تعارض منافع، احدى از شركايش از او حمايت نكند و عملاً به
جاى منزوى كردن ايران، ابرقدرت امروز جهان، منزوى شود و تنها اسرائيل غاصب و
منافقين تروريست از اقدامهايش، پشتيبانى كنند!

 2- در حالى كه ما هنوز آمريكا
را شيطان بزرگ مى‏دانيم و رهبر معظّم انقلاب، هرگونه رابطه با آمريكا را قاطعانه
مردود شمرده‏اند، چه كسانى باب مراوده اقتصادى تا اين سطح را گشوده‏اند و در
هنگامه‏اى كه ولىّ امر مسلمين، سخن از انضباط اقتصادى و مالى مى‏فرمايد، چرا بايد
اين همه اجناس مصرفى از آمريكا مانند اتومبيل، پپسى و كوكاكولا و… وارد كشور اسلامى
بشوند؟ با چه توجيهى مسؤولان ورزش، تيم كشتى كشور را به مسابقات جام جهانى “چاتانوگا”
روانه كرده و با نتيجه تلخ و رنج‏آور برگرداندند؟! آيا چنين نيست كه روابط اقتصادى
و فرهنگى، مى‏تواند رهيافتى بر گشودن باب مذاكره و روابط سياسى باشد؟ آيا وقت آن
نرسيده كه صاحبان اين انديشه‏هاى انحرافى و سازشكارانه براى هميشه از صحنه خارج
شوند؟

 3- پيمودن راه مبارزه با
آمريكا، بدون تكيه بر نيروى لايزال الهى و حمايت بى‏دريغ توده‏هاى ميليونى
امكان‏پذير نيست، از اين رو بايسته است، ضمن توجيه و تبيين پيامدهاى تحريم اقتصادى
و برخورد با ستون پنجم و سودجويان اقتصادى، موانع نارضايتى مردم شناخته شده و
زدوده گردند و عرصه‏اى پديد آيد تا همه نيروهاى علاقه‏مند به ترقّى ايران در اين
پيكار مقدّس شركت جويند و البته بايد به خاطر داشت تنها كسانى تا آخر با ما هستند
كه طعم تلخ مظلوميت و محروميت را چشيده باشند. والسلام. سردبير