مقام
معظم رهبرى حضرت آية الله العظمى خامنهاى
انقلاب اسلامى پيام و حرف منطقى و راه روشن دارد
كه اكنون در مقابل چشم ملتهاست. ملتها آن را مىبينند و اگر بپسندند، آن را
مىپذيرند و از همان راه مىروند؛ ما هم پيام انقلاب خود را بر آنها تحميل
نمىكنيم. ملتهايى كه اين راه روشن را ديدهاند و شناختهاند و در پيمودن اين مسير
مصممند، كم نيستند. بنابراين وجهه جهانى و بينالمللى انقلاب، عبارت است از پيام “معنويت”
در سطح جهان.
دنيا غرق در مادّيت است، دستهاى سردمداران و
شبكههاى اختاپوسى مادى، از يكى دو قرن پيش، دنيا را به سمت ماديگرى سوق داده و
ملتها را غرق در منجلاب ماديگرى كردهاند. دنياى امروز در جهتگيرى خود و در راهى
كه قدرتها و دولتها براى آن پيشبينى مىكنند، از “معنويت” بىبهره است. علت اين
كه در بسيارى از كشورها، نسل جوان به ستوه مىآيد، خودكشى زياد مىشود، خانوادهها
متلاشى مىشوند و جوانها به آوارگى مىافتند، همين كمبود “معنويت” است. معنويت
براى بشر، غذا و تغذيه روحى است؛ مگر مىشود انسان بدون معنويت مدت طولانىاى راحت
زندگى كند.
پيام ديگر انقلاب، پيام “عدالت” است. هر جا كه
در دنيا نداى عدالتخواهى بلند شده است، اين انقلاب آن جا را با خود و از خود و
متناسب با خود يافته است و اعلام كرده است كه با حقجويان و عدالت خواهان عالم همراهى
مىكند.
پيام بزرگ انقلاب ما احياى هويت اسلامى در
ملتهاى مسلمان بود. امروز همه كسانى كه مسلمانند، در اروپا، آمريكا، آسيا و در
نقاط ديگر دنيا، به مسلمانى خود افتخار مىكنند. امروز در قلب اروپا دختر محجبه
دبستانى افتخار مىكند و مىگويد من مسلمانم و مىخواهم با حجاب به مدرسه بروم و
بر اين اعتقاد پافشارى مىكند. امروز ملتى مثل ملت بوسنى و هرزهگوين در قلب اروپا
با وجود اين همه دشمنى و فشار كه عليه او به كار مىرود، مىايستد و مىگويد من
مسلمانم. او خسارت اين مسلمانى را هم تحمل مىكند، ولى همچنان مقاوم مىايستد.
امروز رؤساى كشورهاى اسلامى به خاطر رويكرد ملتهايشان به اسلام، مجبورند اظهار
مسلمانى كنند و از آن دم بزنند. امروز رؤساى كشورهاى مستكبر هم براى اين كه دل
مسلمانان را به خودشان جلب كنند، مىگويند ما با اسلام موافقيم و طرفدار اسلاميم.
البته دروغ مىگويند اما براى
تظاهر هم كه
شده اين حرف را مىزنند چرا؟ چون امروز اسلام زنده و عزيز است و هويت اسلامى
ارجمند و بزرگ مىباشد.
ملت ايران بداند امروز بزرگترين تلاش و جهاد اين
است كه ايران اسلامى آباد و ساخته شود و بركاتش آشكار گردد. زندگى در اين كشور،
مايه رشك ملتهاى ديگر شود و از آن درس بگيرند. اين، آن چيزى است كه دشمن را محكوم
مىكند. دشمن مىخواهد وانمود كند كه اگر كشور و ملتى به آغوش اسلام پناه برد،
بايد در فقر زندگى كند و از پيشرفتهاى علمى محروم بماند و نتواند خود را اداره
كند.
پيام انقلاب اسلامى پيام معنويت، اخلاق و توجه
خدا و وارد كردن اين عنصر در زندگى انسانهاست. هر جا كه نام و پيام انقلاب و امام
آن نفوذ كردهاند “معنويت” را با خود همراه بردهاند؛ حتى در برخى جوامع مسيحى و
غير مسلمان نيز كه به انقلاب اسلامى روى خوش نشان دادهاند و از آن درس گرفتهاند
و بهرهها بردهاند. عنصر “معنويت” را مشاهده مىكنيد. ردپاى انقلاب بزرگ اسلامى
ما “معنويت” است و اين معنويت، اولين پيام اين انقلاب و اين امام معنوى است، آن
امامى كه خود يك انسان والا، عارف، فقيه، دين شناس، متعبد و قائم بالليل بود و
نيمه شب خود را در حالت تضرع، با خدا خلوت مىكرد.74/3/16
مردم
و مسؤولان
“عمده اين است كه همه ماها
بدانيم كه مسؤول هستيم پيش خداى تبارك و تعالى و همه بدانيم كه عقل هم اقتضا
مىكند كه به همانطورى كه اسلام دستور داده با مردم رفتار بشود. حكومتها همان طور
رفتار بكنند. وقتى كه در صدر اسلام مأمورين را مىفرستادند، همان كه سردار بود،
همان كه استاندار بود امام جماعت هم بود؛ يعنى اين قدر مورد اعتماد مردم بود و
مردم او را به عدالت مىشناختند كه به او اقتدا مىكردند و با او نماز مىخواندند
و همان هم جنگ مىرفت و مردم هم به او احترام مىكردند.”
“جديت بكنيد كه با مردم
رفتارتان خوب باشد. اينها بندگان خدا هستند، با اينها رفتارتان خوب باشد. همه جا و
همه كس همه مردم با هم جدّيت بكنند كه همه با هم خوب باشند، يك محيط برادرى ايجاد
بشود. در مملكت اگر يك محيط برادرى ايجاد شد، محيطى كه قرآن كريم مىفرمايد كه
مؤمنين اخوه هستند، برادر هستند، همه مؤمنها با هم برادر هستند، وقتى يك محيط
برادرى پيدا شد، صلح و صفا پيدا شد، ديگر اين طور ناراحتيها و اين طور چيزها در
كار بشود، نمىشود.”58/3/31
“اين جدايى دولتها از
ملتها منشأ همه گرفتاريهايى است كه در يك كشورى تحقق پيدا مىكند. اگر آن طورى كه
اسلام طرح دارد راجع به حكومت و راجع به ملت، حقوق ملت بر حكومت، حقوق حكومت بر
ملت، اگر آن ملاحظه بشود و مردم به آن عمل بكنند همه در رفاه هستند، نه مردم از
حكومت مىترسند. براى اين كه حكومت ظالم نيست كه از آن بترسند، همه پشتيبانش هستند
و نه حكومت فرمانفرمايى مىخواهد بكند، حكومت هم خدمت مىخواهد بكند. مسأله، مسأله
خدمتگزارى دولت به ملت است نه فرمانفرمايى دولت به ملت. همين فرمانفرمايى جدا
مىكند شما را از ملت و ملت را از شما و منشأ مفاسد زياد مىشود.”58/4/26
“ما بايد ببينيم كه اين
ملتى كه ماها را به اين مقامها رساندهاند، از ما چه مىخواهند و ما بايد براى
آنها چه بكنيم. از ما مىخواند كه تمام اين ارگانهايى كه هستند، تمام اين رؤسايى
كه هستند… وزارتخانهها و هر چه در آنها هست، اينها مىخواهند كه اينها همه در
راه اسلام كه خواست ملت بود و همه كوشششان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق
كرد، اينها هم در همان طريق اسلامى راه بروند. طريق اسلامى اين است كه مستضعفين را
حمايت كنند، بيشتر توجهشان به آنها باشد. در طول تاريخ، حمايت حكومتها از قلدرها
بوده است. شما هر حكومتى را كه در اين 2500 سال دوران ظلمت در نظر بگيريد، هر
حكومتى، هرچه عادل بوده، هر چه جنّت مكان بوده در نظر بگيريد، آن وقت برويد سراغ
وزراى او كه از چه طايفهاى بودهاند، آنهايى كه بهره برمىداشتند از اين ملتهاى ضعيف،
چه اشخاصى بودند، پيدا نمىكنيد يك حكومتى كه براى مستضعفان باشد، براى اين كوچه و
بازاريها باشد.”59/6/20
“آن كه همه چيز است به دست
آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم
كه شما سر و كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم
كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانهها زحمت
مىكشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را
براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولى نعمت ما هستند و ما بايد اين معنا
را در قلبمان احساس كنيم كه با اين ولى نعمتهاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن
رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آن جا،
به مردم عادى آن جا، به بازارى آن جا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آن
طورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق مابين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين
است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و
شاهنشاهى مىگفت نه، من اين طور نيست كه به مردم كار داشته باشم. ما خودمان بايد
كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آن طور مىكردند. با بندگان خدا
رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.” 62/10/13