حزب الله ؛ اهداف ، برنامه ها و سياستها




سردبير

حزب الله چه جريانى است؟ چه مى گويد و چه مى خواهد؟ به دنبال چه اهدافى است؟ در عصر انفجار اطلاعات چه مى كند؟ چرا اين همه دشمن تراشى مى كند؟ او را با بوسنى و لبنان و فلسطين چه كار؟ چرا سد توسعه و تعديل شده است؟ چرا نمى گذارد كشور به روند نظم نوين جهانى بپيوندد؟ چرا بساط معاندان و غرب گرايان را درهم مى پيچد؟ به راستى حزب الله كيست؟
حزب الله, تشكلى قرآنى و تنها حزب خدا در روى زمين است, كه داراى پيشينه اى به بلنداى تاريخ بشريت است; در اين حزب رستگار و پيروز, همه پى(1)امبران و امامان و نيكان ثبت نام كرده و از خداوند توفيق عضويت در آن را مسإلت نموده اند: ((واجعلنى من حزبك فان حزبك هم المفلحون.))(2)
از آن گاه كه قابيل سر به نافرمانى خدا برداشت و بنيان فتنه انگيزى پى افكند, حزب الله در هابيل تجسم يافت تا توحيد و عدالت را پاس دارد, حزب الله با ابراهيم به جنگ نمروديان رفت و در آتش قهر آنان سوخت تا حقيقت زنده بماند, كشتى نوح به خاطر او ساخته شد تا ريشه عبادت نخشكد, موسى با حزب الله, به نبرد فرعون شتافت و عيسى با پايمردى و جانبازى او به گسترش ارزشهاى اخلاقى همت گماشت. او بود كه فرياد برآورد: ((يا قوم اتبعوا المرسلين.))(3)
حزب الله, نخستين هسته مقاومت نبوى(ص) در برابر مشركان بود. شكنجه هاى بت پرستان و سختيهاى توان فرساى ((شعب ابى طالب)) را به جان خريد و در بدر و احد و خيبر و حنين پيشمرگ رسول هدايت شد تا اسلام جاودانه بماند. پس از رسول خدا(ص) تنها او از مظلوميت على(ع) دفاع كرد, بيداد و تبعيد و ستم را تحمل نمود تا درخت نوپاى اسلام از دستبرد حوادث ويرانگر در امان بماند. در نهروان و صفين و جمل با ظالمان و ستمگران و پيمان شكنان به نبرد پرداخت تا بنيان كژ خلافت را به عدالت بازگرداند.
حزب الله, زخم ستم هزار ساله بر تن دارد; جان باختن مظلومانه زهراى اطهر(س) و تبعيد ظالمانه ابوذر و شهادت سوگمندانه مالك اشتر و محمد بن ابى بكر و تنهايى مولا و غربت امام مجتبى(ع) را در ((مظلم ساباط)) ديده و با تمام هستى در كربلا جنگيده است و همراه اين همه ماجرا از مسير پرفراز و نشيب تاريخ گذشته است, رنج سفر پرمخاطره اى را به جان خريده تا با تنى مجروح و قلبى خسته و رسالتى سنگين به اين جا برسد.
شگفتا تازه بايد به تفسير آفتاب بنشينيم و به مهمان ناخوانده, صاحب خانه را بشناسانيم! آرى اگر در ديروز تاريخ, آن سان فضايى پديد نمىآوردند كه حزب الله ناشناخته بماند, كار به جايى نمى رسيد كه تازه ما امروز, شهادت دهيم كه جگر پاره پيامبر و سيد جوانان بهشت و امام معصوم, نماز مى گزارده و زكات مى پرداخته است: ((اشهد انك قد اقمت الصلوه و آتيت الزكاه))!(4)
آرى, حزب الله, آن جريان فرق شكافته چوبه دار بر دوشى است كه از ميان خون و آتش گذشته است. او به تنهايى همه تاريخ و تمام حقيقت است! در خرداد 42 به يارى خمينى بزرگ شتافت و سنگفرشهاى ورامين و قم و… را از خون خويش گلگون ساخت. حزب الله آن سربدار بى توقعى است كه از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57, براى پيروزى دين خدا, سر از پا نشناخته است. دشتهاى وسيع جنوب و كوههاى سر به فلك كشيده غرب, شاهد جانبازيهاى او در جنگ تحميلى اند. او با بهشتى در آتش سرچشمه سوخت تا نفاق و ليبراليسم را بسوزاند.
پس از خمينى بزرگ نيز با خامنه اى سترگ, ميثاق خون بست و فرياد برآورد كه: ((ما اهل كوفه نيستيم على تنها بماند)) حزب الله, سيل خروشان امت است كه از آغاز انقلاب تاكنون, سر جز بر آستان ولايت, نسوده و آشوبهاى گمراه كننده گروههاى سياسى, او را از اين مسير بازنداشته است.
آرى, آن كه بايد خود را بشناساند حزب الله نيست, حزب الله; يعنى امت اسلامى و هسته هاى مقاومت در سراسر جهان; حزب الله يعنى همه انقلاب; حزب الله يعنى ترجمان شهيدان, جانبازان, آزادگان و سينه چاكان امامت و ولايت; حزب الله يعنى شيران روز و زاهدان شب.
حزب الله همان گونه كه از كم رنگ شدن ارزشهاى انقلاب برمىآشوبد و ابوذروار مى خروشد, از رنج كودكى يتيم, جويبار اشك روان مى سازد; همان سان كه عرصه را بر نظام سلطه در سراسر جهان به تنگ مىآورد, در دل تاريك شب با مولاى متقيان هم آواز مى شود كه: ((فهبنى يا الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك;(5) اى خدا و سرور و مولاى من! گيرم بر عذابت شكيبايى كنم, اما چگونه بر دورى تو بردبار باشم.))
حزب الله در عين تعهد و دين باورى اگر هنرمند است, آوينى است, اگر به وزارت دست يابد, تندگويان است و اگر نظامى است جهانآراست و اگر از آن سوى مرزها بازگشته, چمران دلاور است.
استراتژى روشن حزب الله, بازگشت به انديشه هاى بلند امام خمينى و پيروى بى چون و چرا از فرامين جانشين بر حق اوست. حزب الله راه امام را جاودانه مى داند و بر اين باور است كه صالح ترين مفسر اين راه, مقام معظم ولايت است و معيار درستى هرچه در عرصه سياست, حكومت و اقتصاد و فرهنگ است, نه هماهنگى كه عينيت با ديدگاههاى رهبرى است.
حزب الله نه تنها فرهنگ را ارجمند مى شمرد كه خود فرهنگبان سترگ اسلام و انقلاب است, او نه تنها از نقش محورى هنر, غافل نيست بل خود هنرمند و هنرشناس است و همه فريادش بر سر هنر غيردينى و مبتذل و ميدان دادن به نامحرمان است و مى گويد اگر رإفت اسلامى, ديگران را هم بر سر سفره انقلاب كشانده است اما نبايد هنر انقلاب به دست نامحرمان و بيگانگان از فرهنگ جهاد و شهادت سپرده شود. در ديدگاه حزب الله, اساتيد محترم اند و دانشگاه مقدس, ولى شرط حرمت, آن است كه قداست انقلاب و اسلام را پاس دارند. حزب الله معتقد است, استمرار توطئه هاى سازمان يافته آمريكا, بيانگر عمق كينه و دشمنى پايدار سران جنايتكار اين كشور است و صولت انقلاب اسلامى در پيكار با آن تجسم يافته, از اين رو مذاكره و سازش به مثابه خط بطلان كشيدن برگذشته افتخار آفرين و برافراشتن بيرق تسليم است!
حزب الله توسعه و رشد اقتصادى را ضرورى و نياز مبرم مى شمارد ولى عدول از ارزشها را به هيچ بهايى, برنمى تابد و بر اين باور است كه بدون الگوى مصرف منطبق با آرمانهاى اسلامى, به جاى تقويت توليدات داخلى و خودكفايى اقتصادى, شاهد مانور ((دوو)) و خودنمايى ((موبايل)) و بازگشت كوكاكولا و جنرال موتور با دف و چنگ خواهيم بود! حزب الله مى گويد خصوصى سازى بى مهار, حركت به سوى يمين است و اقتصاد دولتى, چرخش به شمال, و اين هر دو مضله اند و تنها راه درست, پيروى از احكام شريعت مقدس و بازگشت به قانون اساسى و وصاياى حضرت امام و رهنمودهاى مقام معظم رهبرى است.والسلام

پاورقي ها:پاورقيها: 1 ) و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون[مائده(5) آيه]56, رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون[مجادله(58) آيه]22. 2 ) مفاتيح الجنان, ص54 (دعاى روز سه شنبه). 3 ) يس (36) آيه20. 4 ) بحارالانوار, ج98, ص239 (زيارت مطلقه امام حسين(ع)). 5 ) مفاتيح الجنان, ص132 (دعاى كميل).