ما و بازيهاى المپيك آتلانتا




سردبير

شاخص ترين نماد هر ملتى, كه معرف هويت اوست, فرهنگ آن ملت است; يعنى هر ملتى را با چگونه انديشيدن, چگونه نگريستن و چگونه زيستن مى شناسند, زيرا فرهنگ, مجموعه عقايد, بينش, نگرش و آداب و رسوم هر ملتى است و از آن جا كه ورزش در قلمرو فرهنگ و هنر هر ملت جاى مى گيرد, اهتمام به رشد و هدايت آن ضرورى مى نمايد, از اين رو چگونگى شركت تيم ورزشى جمهورى اسلامى ايران در بازيهاى المپيك 1996 آتلانتاى آمريكا در خور تإمل و دقت نظر است كه در پى ملاحظه مى شود.
1 ـ در جهان امروز, با كمال تإسف, شايد نتوان هيچ همايش فرهنگى ـ هنرى و ورزشيى را نشان داد كه اهداف سياسى در شكل دهى آن بى نقش باشد. گوياترين شاهد آن اين است كه با وجود شركت تيم كشتى جمهورى اسلامى ايران در مسابقات چاتا نوگاى آمريكا, در سال گذشته, دولت آمريكا همايش ورزشى جمهورى اسلامى ايران را به بهانه عدم امنيت, تحريم كرد و از ورود ورزشكارانش به ايران ممانعت به عمل آورد. دليل ديگر اين كه در آستانه مسابقات المپيك 1996, روزنامه ((پراودا)) ـ چاپ مسكو ـ با صراحت نوشت: ((برگزارى اين مسابقات در خاك آمريكا اهداف سياسى را به دنبال دارد)). روزنامه ((اومانيته)), چاپ پاريس, نيز اعلام كرد: ((بازسازى بازيهاى المپيك در شكل نوين آن, همواره زمينه مناسبى براى ابراز ادعاهاى سياسى بوده است. )) علاوه بر اينها معروف است كه اعزام ورزشكاران پيوسته به عنوان يكى از ابزارهاى محك سياسى طرف مقابل, براى برقرارى رابطه, مطرح بوده است!
2 ـ جمهورى اسلامى ايران, كشورى است داراى نظامى دين گرا و ارزشمدار, كه مدعى نجات بشريت از جاهليت اخرى (فرهنگ غربى) است, از اين رو هيچ فردى در هيچ صحنه اى مجاز نيست, قدمى از اين اصل خدشه ناپذير به عقب بگذارد و در همه مجامع و گردهمايى هاى بين المللى بايد اين صبغه, محفوظ بماند و معيارى براى درستى يا ناروايى تصميم گيريها به شمار آيد. از اين منظر بود كه امام خمينى ـ قدس سره ـ فرمودند: ((ورزشكاران در ميادين بين المللى بايد نمونه باشند.))
3 ـ در ميان قهرمانان رشته هاى مختلف ورزشى و هنرى, ستارگان فراوانى بوده اند كه پيش از مرگ خود, شاهد به خاك سپارى شهرت و محبوبيتشان بوده اند ولى نام بسيارى از پهلوانان ايران همچنان ورد زبان ورزش دوستان و جوانمردان است. از جهان پهلوان غلامرضا تختى كه ـ به علت همعصر بودن ـ بگذريم, هنوز هم پس از گذشت سالها, ياد نامآوران پاك سرشتى چون پورياى ولى بر سر زبانهاست و حتى برخى از نيك مردان به نام او سوگند ياد مى كنند و اين جاودانه ماندن, به خاطر پيوند با جاودانگى است. اين پارسا مردان, پيش از آن كه جسم را پرورش دهند, روح را از زنگارهاى نخوت و كبر و ديگر صفات نكوهيده صيقل داده, به فضايل آراسته بودند.
حضور ورزشكاران جمهورى اسلامى ايران در ميادين بين المللى آن گاه شكوهمند و افتخار آفرين است كه خوى پهلوانى را به نمايش بگذارند و درس انسانيت بياموزند وگرنه مدالى را به گردن آويختن چندان طرفه اى نيست و بسيارى از كشورها از اين جهت پيشگامند. سجده شكر رسول خادم به درگاه خدا پس از پيروزى بر حريفان قوى پنجه و گرفتن مدال طلا كجا و جيغ و داد و خودباختگى فلان ورزشكار غير ايرانى پس از پيروزى كجا! ولى متإسفانه بعضى از اعضاى كاروان ورزشى ايران وقتى وارد ورزشگاه آتلانتا مى شوند خود را مى بازند و رو به تماشاگران آمريكايى مرتب كف مى زنند و اين در حالى است كه نمايندگان ساير كشورهاى مسلمان باوقار و با تكان دادن دست از مقابل, تماشاگران آمريكايى رژه رفتند!
4 ـ هيإت ورزشى جمهورى اسلامى ايران در برهه زمانى به آتلانتا رفت كه دولت قانون شكن آمريكا, خصومت ديرينه اش را نسبت به ايران شدت بخشيد و نه تنها شركتهاى آمريكايى را از معامله با ايران برحذر داشت بل با تصويب طرح كنگره, شركتهاى بين المللى طرف تجارى ايران را نيز بايكوت نمود و عملا برخلاف قوانين بين المللى از قلمرو اختيارات حكومتى خود, خارج شد. در سال گذشته نيز از ورود ورزشكارانش به ايران ممانعت به عمل آورد و داوران ناصالح مسابقات چاتا نوگا بر كشتى گيران ايرانى جفا نمودند.
5 ـ با توجه به اين كه در كاروان ورزشى 32 كشور از 197 كشور شركت كننده, هيچ زنى شركت نكرده بود و از شرايط كميته المپيك, پرچم دارى تيم توسط زن, نيز نبوده است, سپردن پرچم تيم ورزشى جمهورى اسلامى به دست خواهرى از ورزشكاران, هيچ توجيه منطقى نداشت.
دموكرات منشهايى كه براى دختران مسلمان در سرزمين به اصطلاح آزادى و منطق, حق استفاده از يك متر پوشش سر را قايل نيستند, ناجوانمردانه بر اين موجود پاك و مظلوم (زن) ستم روا مى دارند, حق نيست كه ما نيز چنين كنيم, نه نبود پرچمدار زن, كسر شإن خانمهاست و نه بودن آن, دليل بر رفع محروميت از زن, بويژه اين كه زنى را در جلو عده اى از مردان, ولو صالح, قرار دادن بر خلاف آموزه هاى قرآنى است و اگر كسانى اين آموزه ها را غرب پسند نمى دانند, باكى نيست!
بارى اگر هم اصرار بر پرچمدارى خواهرى در اين بازيها بوده, چرا از حجاب برتر كه نمادى از فرهنگ ملى ـ مذهبى زنان مسلمان ايرانى است, استفاده نشده بود؟ اگر به اخبار خبرگزاريها توجه شود اين حساسيت بدرستى نمايان است مثلا خبرگزارى فرانسه مى گويد: ((براى اولين بار بعد از انقلاب اسلامى ايران زنى از اين كشور در مسابقات المپيك شركت مى كند و … اين زن ايرانى بدون چادر سنتى و اجبارى در ايران, در اين دوره از مسابقات شركت خواهد كرد.)) راست است كه حضور زنان ايرانى در ميادين ورزشى بين المللى ممكن است, تبليغات سويى را كه بر ضد نظام اسلامى در مورد زنان است نفى كند, ولى اين مهم بدون پرچمدارى هم قابل تحقق است.
6 ـ نايب رئيس فدراسيون كشتى گفته بود: براى هر پيروزى كشتى گيران ايرانى در آتلانتا يك عدد سكه بهار آزادى به كشتى گيران پيروز خواهد داد. متإسفانه در سال گذشته هم يكى از مسوولان ورزشى, تصور كرد مى تواند با وعد و وعيدهايى چون دادن اتومبيل و غيره روحيه ورزشكاران را تقويت كند ولى در همان حال مسوولان تيمهاى ورزشى تركيه لائيك به ورزشكاران, وعده سفر مكه را در صورت پيروزى عنوان كردند. كسى نمى گويد ورزشكاران تشويق مادى نشوند ولى لااقل جزو جوايز آنها امور معنوى مانند سفرهاى زيارتى هم قرار گيرد تا در مسير تهذيب و خودسازى بيشتر واقع شوند كه به خوى پهلوانى و با سياست جمهورى اسلامى نزديكتر است. كسى چه مى داند شايد دوستان توسعه مدار چنين نسخه هايى را مى پسندند ولى بايد بدانند درخشش رسول خادم, مرهون توكل و ايمان و پس از آن تلاش و غيرت دينى ـ ملى او بود نه وعده سكه بهار آزادى فلان مسوول!
7 ـ متإسفانه برخى از مسوولان ورزشى هنوز هم گويا حضور در المپيك و ساير مسابقات جهانى را تنها ميدان كسب تجربه تلقى مى كنند و فراموش كرده اند كه ميدانهاى بين المللى مسابقه, پيش از آن كه ميدان تجربه اندوزى باشد, صحنه نتيجه گيرى است.
بارى با وجود احراز مقام سوم در كشتى و على رغم ستمهايى كه داوران ناصالح بر ما روا داشتند, نتايج مسابقات هيإت اعزامى به آتلانتا نشان داد كه فاصله زيادى تا رسيدن به جايگاه مطلوب وجود دارد, بنابراين سزاوار است به جاى هزينه سفرهاى كم فايده ورزشى, در زمينه ورزشى قهرمانى, روى كشتى و ورزشهاى رزمى سرمايه گذارى كنيم و امكانات كشور را به سوى ورزش همگانى هدايت كنيم كه سودمندتر و نتيجه بخش تر است. والسلام
پاورقي ها: