برنامه هويت, كه جمعه ها از شبكه اول سيماى جمهورى اسلامى پخش مى شود, شباهتهاى زيادى به افشاگريهاى دانشجويان مسلمان پيرو خط امام دارد و به علت تنوع, مستند و نو بودن بخشهاى مختلفش در زمره پربيننده ترين برنامه هاى تلويزيونى قرار گرفته است و جزو برنامه هايى است كه افزون بر موافقان, مخالفان را نيز به پاى گيرنده ها نشانده است.
دانشجويان مسلمان پيرو خط امام, علاوه بر افشاى توطئه هاى دولت آمريكا, پرده از چهره روشنفكران نشاندار و برخى از عناصر به ظاهر ملى ـ فرهنگى برداشتند كه اين اقدام, آتش خشم طرفداران داخلى و حاميان خارجى آنان را برافروخت تا آن جا كه شخصيتى مانند مهندس بازرگان, دانشجويان مسلمان پيرو خط امام را پيروان خط شيطان خواند!
در برنامه هويت نيز علاوه بر افشاى روابط بسيارى از گروهكها و بنيادها و چهره هاى به ظاهر فرهنگى با بيگانگان, همسويى جريان روشنفكرى نشاندار به طور مصور و مستند نمايانده شده و جالب آن كه تقريبا همان حاميان داخلى و خارجى, در ماجراى افشاگرى دانشجويان مسلمان پيرو خط امام, با اندكى جرح و تعديل به دفاع از آن كسان و تقبيح برنامه هويت پرداخته اند; مثلا وقتى برنامه هويت, با مدرك و سند, سرسپردگى كسانى چون احمد شاملو را به دربار كثيف پهلوى و اعطاى جايزه شاهنشاهى به وى و تإييد عضويت نادر نادرپور, را توسط ساواك, در كانون نويسندگان كذايى به تصوير مى كشد و از استراتژى استحاله ـ كه مدتهاست دست مايه خبرى و تحليلى مطبوعات است ـ توسط به اصطلاح اپوزيسيون, سخن مى گويد, راديوهاى بيگانه و نشريات داخلى عمدتا همسو با آنان برمىآشوبند و برنامه هويت را به باد ناسزا مى گيرند كه چرا حرمت امثال شاملو, نادرپور و براهنى را پاس نداشته اند و على رغم داعيه هاى آزاد انديشى به جاى پاسخ به نقدهاى مستند اين برنامه, به رجزخوانى و هتاكى پرداخته اند.
كدام آدم منصفى است كه نداند همين كسان و مطبوعات حامى آنها, در قبال جنگ ويرانگر تحميلى و روزهاى آتش و خون يا در قالب گروهكهاى سياسى با صدور بيانيه, مقاومت مردم مسلمان ايران را محكوم مى كردند و براى حضرت امام ـقدس سره ـ فتواى حرمت جنگ مى دادند! يا با بهره گرفتن از ادبيات داستانى به تحقير و تخفيف بسيجيان دلاور مى پرداختند يا با طرح مباحث نظرى به تشكيك در باورهاى دينى نسل جوان و تبليغ مبانى فكرى سرمايه دارى و ليبراليسم همت مى گماشتند. آرى اينان در قبال ملت خود, مستقل بوده اند و در عمل يا بر ضد دولت اسلامى و مبانى دينى آن قلم زده اند يا به شيوه هاى گوناگون به تبليغ و ترويج افكار پوسيده چهره هاى منفورى همت گماشته اند كه در آن سوى مرزها, تئورى استحاله را در دستور كار خود قرار داده اند.
نكته جالب توجه آن كه مدير مسوول يكى از همين نشريه هاى مورد نقد, در اين برنامه, مى گويد: وقتى به فرانسه رفته, متوجه شده است كه تهاجم فرهنگى, امرى جدى است و اروپا نيز از تهاجم فرهنگى آمريكا شكوه دارد. و اين در حالى است كه يكى از نشريات ديگر, كه چند صباحى از منظومه كيهان انقلاب اعتبار گرفته و از برنامه هويت برآشفته شده, گريبان چاك زده و به دفاع از جبهه مخالف پرداخته, از تهاجم فرهنگى, كه خود از عوامل داخلى آن است, با عنوان تكرار مشمئز كننده ياد مى كند!
اما اين كه خود او از عوامل داخلى تهاجم فرهنگى است, به گواهى پيشينه اين نشريه است: چاپ دهها مقاله درباره دين اخروى, كه نتيجه آن جدايى دين از سياست, اقتصاد, هنر و امثال آن است و تجديد بناى قبر كتابچه هزار ساله حكمى زاده و ارائه مطالب سست بنياد آن بر ضد روحانيت و مرجعيت, با رنگ و لعابى نو و خوش نما و تقويت و دفاع از مبانى انديشه سرمايه دارى غربى, اگر در خدمت منافع بانيان تهاجم فرهنگى نيست پس چه نامى مى توان بر آن نهاد؟ اين حضرات قبلا نيز در پيش درآمد مصاحبه با مهندس بازرگان, به انقلابيون نسبت دادند كه از آنچه درباره بازرگان و دولت موقت گفته اند, توبه كرده اند!
همه كسانى كه حوادث اول انقلاب را به ياد دارند, مى دانند كه دولت موقت با وجود اين كه همه اهرمهاى قدرت را در اختيار داشت, برخلاف ادعاهاى كنونى, با تنگ نظرى شگفتآورى نه تنها به انحصارگرايى مطلق پرداخت, بلكه با صراحت گفت: مردم به خانه هايشان برگردند, ما كشور را اداره خواهيم كرد! لذا نتيجه آن شد كه
اولا: شور گسترى و نشاط نسل انقلاب را بر باد داد و در اين رهگذر, بسيارى از افراد سست انديشه و بى تجربه را به دام گروهكهايى چون منافقين كشاند و تازه پس از كناره گيرى, بازرگان و يكى از همفكران آن روزش, با صدور اعلاميه مشترك, از مردم خواستند تا در مرحله دوم اولين انتخابات مجلس شوراى اسلامى به سركرده منافقين رإى دهند.
ثانيا: با روانه كردن هيإت حسن نيت به كردستان و گذشت ماهها و زمانبرى زياد آن, عملا دست گروهكها بويژه حزب منحله دموكرات كردستان را در كشتار مردم مسلمان كرد و قتل عام بسيجيان و سپاهيان و پيشمرگان, باز گذاشتند و اگر فرمان تاريخى 26 مرداد 1358 حضرت امام خمينى, مبنى بر بسيج تمام امكانات دولت و ارتش به كردستان نبود, اكنون اين خطه از سرزمين مقدس ايران اسلامى جدا گشته بود.
ثالثا: قبح مذاكره با دولت تجاوزگر آمريكا را در الجزاير شكست و البته اين اقدام نسنجيده همراه با تسخير لانه جاسوسى آمريكا, منجر به سقوط دولت موقت شد.
به هر حال در همين مصاحبه مورد اشاره هم بازرگان, مردم ايران را ((خسر الدنيا و الاخره)) مى خواند, ولى با اين وصف, حضرات از انقلابيون مى خواهند كه در مقابل كاركرد غلط دولت موقت, از بازرگان حلاليت بطلبند! جالب آن كه يكى از نشريات همسو با دولت موقت, از نظام ولايى با پشتوانه محكم قرآنى و روايى و 2 / 98 درصد آراى عمومى, به عنوان تنها يك روايت و برداشت از اسلام ياد مى كند و خود و هم انديشانش را داراى افكار نو و اميد نسل جوان مى شناساند!
شگفتا! در حالى كه جريان روشنفكرى لااقل پنجاه سال از اين روند در جوامع مادر, فاصله داشته و در عرصه سياست و اقتصاد و هنر و معرفت شناسى ترجمانى ناقص از محصولات آنهاست و اتفاقا در سالهاى نخستين انقلاب نيز به عيار تجربه زده شده, لاف نوگرايى و جوان پسندى از چه روست؟ تجربه تلخ دولت موقت براى هميشه تاريخ ايران كافى است و آزموده را آزمودن خطا!
بارى اگر نبود مگر همين پرخاشگريها و چون سپند بر آتش جهيدنهاى گردانندگان راديوهاى بيگانه و نشريات ضد انقلابى خارج از كشور, كافى بود كه بدانيم برنامه هويت چه كرده است. و سر اين همه رجزخوانيها, تلخ گويى و تلخ انديشى ها, همانا اقبالى است كه مردم از اين برنامه به عمل آورده اند و لذا بايد به اين برنامه سازان شجاع, دست مريزاد گفت و از آنان خواست تا با دقت, ظرافت و وسواس و همچنان مستند, به عمق و ژرفاى كار بيفزايند و كار خود را كمتر از افشاگريهاى شجاعانه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام تلقى نكنند. والسلام على من اتبع الهدى
پاورقي ها: