سينماى سياسى
من در ملاقات با رئيس جمهور گفتم شما از جريان جشنواره خارجى حمايت و دفاع كرديد و گفتيد اين يك ديد ساده لوحانه است اگر ما فكر كنيم روى اغراض سياسى بوده. با صراحت به ايشان گفتم كه شما يك روى ديگر سكه را نديديد. بالاخره كار اين هنرمندان ارزش دارد كه به آنها جايزه مى دهند. ولى بدانيد كه جريان غالب, جريان سياسى حاكم است. آقاى اميرنادرى سازنده فيلم دونده و آب, باد, خاك كه جوايز زيادى هم در جشنواره هاى خارجى گرفته, مى رود آمريكا و فيلمى از سياهيهاى آمريكا مى سازد. در جشنواره ونيز فيلمش را نشان نمى دهند. او به آقاى كيارستمى متوسل مى شود و او به رئيس جشنواره مى گويد و رئيس جشنواره پاسخ مى دهد: ((اگر ما قبلا اين فيلمها را نشان مى داديم مربوط به جامعه ايران بود ولى اين فيلم مال جامعه آمريكاست.))
آقاى هاشمى گفتند: ((عجب شياطينى هستند. برويد اين مطلب را افشا كنيد.))
(معاونت سينمايى ارشاد اسلامى, نيستان, شماره12)
تغيير قانون اساسى
چشممان به كارخانه ها, صنايع فولاد, سدها, توسعه راهها, صنعت آبيارى تحت فشار, بيمارستانها, گسترش شبكه مخابراتى و هزاران پروژه عمرانى ريز و درشت, خيره شده بود و ((خود)) را فراموش كرده بوديم; تا ميزان تحقق اهداف برنامه توسعه را, با وضعيت و شرايط كار فرهنگى, بويژه فعاليت مطبوعاتى كه خود خدمه آنيم, بسنجيم. و دعوا بر سر اين بود كه آيا ما هم به تغيير قانون اساسى رإى بدهيم و از هم اكنون, در رفراندومى كه حجت الاسلام عبدالله نورى برگزارى آن را پيشنهاد فرموده اند حضور يابيم, يا آن كه ذخيره نرم افزارى و توان بالقوه مديران انقلاب اسلامى
[ آزمايش داده و امتحان نداده] را, بيش از آن بدانيم كه ناگزير از پرداخت بهاى گزاف دستكارى در قانون اساسى باشيم؟ و حقيقت اين كه, هم مى خواستيم قانون اساسى تغيير نكند و هم نمى خواستيم با اظهار اين نظر, كه البته مدلل است, آب به آسياب كسانى بريزيم كه ركود بازرگانى را نتيجه رشد توليدات داخلى مى دانند و صد البته كه با توسعه كشور به سياقى كه آغاز شده مخالفند; هرچند حرفهاى ظاهرالصلاح بزنند. سنگ قانون اساسى را به سينه مى زنند, اما, از رشد توليد داخلى و كاهش نياز مملكت به واردات كالاهاى مصرفى مضطربند, چرا كه ((سرمايه دار))ند نه ((سرمايه گذار))! اين دسته, با سرمايه گذارى خارجى مخالفند, اما با خريد انبوه از خارجيها موافق! مى گويند مردم بايد در ((رفاه)) باشند; تنها راه مهار تورم را هم, برابرى و تعادل ميان ((عرضه)) و ((تقاضا)) مى دانند; و چقدر فرق است بين توازن ميان ((توليد)) و ((تقاضا)) با موازنه ((عرضه)) و ((تقاضا)).
(صفحه اول, ش44)
ائتلاف حزب الله و امل
ائتلافى كه در لحظه آخر بين حزب الله و نبيه برى رئيس پارلمان لبنان تشكيل شد سوال هاى زيادى را در مورد پيامدها و ابعاد سياسى اين ائتلاف مطرح كرد و شوك زيادى به كسانى كه پيش بينى مى كردند: دو طرف اصلى در جنوب وارد يك مبارزه انتخاباتى شديدى خواهند شد, بدون اين كه پيامدهاى آن را در نظر بگيرند, وارد كرد.
طبيعى است كه توافق حزب الله و نبيه برى بر سر تشكيل ليست هاى ائتلافى در جنوب و بقاع تحليل ها و تفسيرهاى زيادى در طول روزهاى باقى مانده از عمر انتخابات فعلى در پى داشته باشد. اين امر موجب مى شود كه يك بررسى واقعى در زمينه علل رسيدن به اين ائتلاف و نتايج مورد انتظار از آن, به عمل آيد. بنابراين مى توان سوال هاى مطرح شده در مورد ائتلاف بين حزب الله و نبيه برى را به صورت زير بيان كرد:
چرا كه حزب الله بعد از اين كه تإكيد كرد كه هرگز وارد ليست هاى حاكميت در جنوب و بقاع نمى شود بر موضوع ائتلاف موافقت كرد, نقش مسوولان سورى در اين ائتلاف چه بود؟ مواضع همپيمانان و دوستان حزب الله بعد از ائتلاف آن با نبيه برى چيست؟
در جواب اين سوال مى توان به تنش هاى مردمى اشاره كرد كه ناشى از خوددارى طرفين از ائتلاف بود به ويژه بعد از اين كه نبيه برى در طول هفته هاى گذشته بر عدم موافقت با افزايش كرسى هاى نمايندگى حزب الله و جلوگيرى از شركت آن در تشكيل ليست ائتلافى اصرار ورزيد. اين حالت تنش, همانند يك توده برفى, هرگاه موعد انجام انتخابات نزديك مى شد, بزرگتر و شديدتر مى شد. اين امر موجب شد كه حزب الله يك موضع مسوولانه در پيش بگيرد و جنوب و ساكنان آن و بقاع و اهالى آن را از هر گونه نگرانى و ترسى كه ممكن است به وجود آيد و نتايج وخيمى به دنبال داشته باشد, دور كند به ويژه اين كه دشمن صهيونيستى كه همواره در جنوب و بقاع به دنبال فرصت مى گردد ممكن است از طريق دستگاه ها و مزدوران خود اقدام به ايجاد فتنه و آشوب كند و حوادث را به سويى سوق دهد كه حزب الله به خاطر منافات آن با روش خود و همچنين توجه و اهتمام به سلامت و امنيت اهالى كه براى مقاومت و خانواده هاى آن امنيت ايجاد مى كنند با آن مطلقا موافقت نخواهد كرد, و حزب الله همواره بر اين اصل ثابت خود تإكيد كرده است. بنابراين مى توان گفت: از علل اصلى موافقت حزب الله با ائتلاف دور كردن اهالى جنوب و بقاع از احتمالات بروز تنش و تشنج بود كه بعضى از اركان حاكميت از طريق حملات تبليغاتى غير مسوولانه به آن دامن مى زدند, هر از گاهى از طريق اظهارات علنى خود سعى در كم اهميت جلوه دادن نقش مقاومت مى كردند, بر اين موضوع كه مبارزه اى انتخاباتى بين ((خط ميانه روى و خط تندروى)) است تاكيد مى كردند, كه بدون شك اين اظهارات داراى رنگ و بوى آمريكايى ـ صهيونيستى است. بنابراين ائتلافى كه سه شنبه شب گذشته بر سر آن توافق شد اقدامى در جهت فرونشاندن تنش بويژه در جنوب بود. در پى اين ائتلاف يك حالت خشنودى و رضايت مندى بوجود آمد كه جو تشنج را به شدت كاهش داد و در نتيجه شعارهاى بعضى از اركان حاكميت باد هوا شد و سستى و پوچى آن به اثبات رسيد. بويژه كلمه ((تندرو)) كه رئيس دولت تلاش كرد آن را تعميم دهد و جا بيندازد, كه اين خطاب هوچى گرانه از طريق اين ائتلاف از بين رفت و در نتيجه حملات آمريكائيها از راه بعضى مسوولان لبنانى عليه حزب الله متوقف شد و به اين وسيله حزب الله توانست راه درست مبارزات انتخاباتى[ را] در پيش گيرد.
در پاسخ به نقش سوريه در تشكيل اين ائتلاف مى توان گفت كه دمشق معتقد بود مبارزه شديد انتخاباتى در جنوب بين حزب الله و امل ممكن است موجب شود كه وضعيت از كنترل خارج گردد به ويژه اين كه جنوب به عنوان خطوط تماس با دشمن صهيونيستى به شمار مى رود كه همواره درصدد ايجاد تشنج در منطقه مى باشد. همچنين دمشق هيچ نتيجه مثبتى از تشديد مبارزات انتخاباتى بين حزب الله و امل در جنوب لبنان نمى بيند, زيرا شكست نبيه برى در انتخابات; يعنى بركنارى يك هم پيمان استراتژيك دمشق در لبنان و همچنين شكست حزب الله به معناى شكست سوريه در رويارويايى عليه رژيم صهيونيستى مى باشد. بنابراين هدف سوريه حفظ موقعيت طرفين و حضور آنان در صحنه است.
در مورد دستاوردهاى حزب الله از پى موافقت بر تشكيل يك ائتلاف انتخاباتى با رئيس پارلمان لبنان مى توان گفت كه حزب الله موفق شد شرايط خود را كه قبل از بحران شديد دو هفته گذشته مطرح كرده بود در حالى كه نبيه برى بر دو كرسى اصرار مى ورزيد كه در طى سخنان خود در 31 اوت گذشته در مراسم سالگرد مخفى كردن امام موسى صدر در شهر صور بر آن تإكيد كرده بود, امور سير طبيعى خود را مى پيمود و اوضاع متشنج نمى شد و تنش به وجود نمىآمد. حزب الله با رسيدن به شرطهاى خود موفقيت بزرگى كسب كرد به طورى كه تعداد كرسى هاى خود را افزايش داد و توانست مصطفى سعد همپيمان خود را حفظ كند. هم چنين حزب الله بر اساس موافقتنامه خود با رهبران سورى و نبيه برى ملزم به رإى دادن به بهيه حريرى نبود كه اين باعث خشم رفيق حريرى, نخست وزير, لبنان شد به طورى كه وى بعد از اطلاع از متن موافقتنامه بين حزب الله و رئيس پارلمان لبنان بلافاصله به دمشق رفت. آنچه كه در اين زمينه روشن است اين بود كه رفيق الحرير براى انجام توافقى با نبيه برى براى در دست گرفتن دو كرسى نمايندگى صيدا عازم دمشق شد. يكى از اين كرسى ها براى خواهرش بهيه حريرى و ديگرى براى همپيمانش عبدالرحمن البزرى بود, اما اين امر بعد از ائتلاف با حزب الله به تحقق نپيوست به طورى كه حزب الله توانست همپيمان هاى خود را; يعنى مصطفى سعد و هم چنين دكتر على الشيخ عمار از جماعت اسلامى را حفظ كند.
بنابراين مى توان گفت كه برگ هاى حريرى در جنوب كاملا دگرگون شد. زيرا موفقيت كانديداهاى او ديگر قابل تضمين نيست و نيز همپيمانى بين حريرى و نبيه برى كه دادن وعده يك كرسى در بيروت و ديگرى در بعبدا به نبيه برى در مقابل دادن وعده دو كرسى در جنوب به حريرى بود, از هم پاشيد. آنچه كه بايد در اين جا ياد آورى كرد اين است كه رئيس دولت اقدام به آرام كردن حسن صبرا يكى از كانديداهاى شيعه در بيروت كرد به ويژه بعد از اين كه وى (صبرا) اطلاع پيدا كرد كه قرار است به خاطر دادن كرسى خود به حسين يتيم از هواداران نبيه برى, كنار گذاشته شود. و واضح است كه حل مشكل بين صبرا و يتيم به ضرر صبرا تمام شد تا دو كرسى در جنوب لبنان به حريرى داده شود كه اين امر بر اثر ائتلاف بين حزب الله و نبيه برى نيز محقق نشد.(هفته نامه صوت المقاومه, ش8)
پاورقي ها: