با توجه به اهميت «حياتى و اساسى» مصرف مدبرانه و عاقلانه منابع كشور، سال جديد را در همه زمينهها و امور، سال اصلاح الگوى مصرف ميدانم.
تبديل احوال ملت ايران به نيكوترين احوال، نيازمند توجه و لطف پروردگار است اما بايد متوجه بود كه جلب «لطف و رحمت الهى» به تلاش و همّت آحاد مردم براى ايجاد تحوّل در زندگى شخصى و اجتماعى بستگى دارد.
اسلام عزيز و همه عقلاى عالم بر اين نكته تأكيد مىكنند كه مصرف بايد مدبرانه و عاقلانه مديريت شود.
همه ما بخصوص مسؤولان سه گانه، شخصيتهاى اجتماعى و آحاد مردم بايد در سال جديد در مسير تحقق اين شعار مهم، حياتى و اساسى «يعنى اصلاح الگوى مصرف در همه زمينهها» برنامه ريزى و حركت كنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع كشور مصداق برجستهاى از تبديل احوال ملت به نيكوترين حالها، ظهور و بروز يابد. (از پيام سال )88
ملت بزرگ و عزيز ايران با توجه به آمادگىها و زمينههاى مثبت موجود، دهه چهارم انقلاب را به گامى بلند و جهشى قابل توجه در روند تحقق آرمان اصيل «پيشرفت و عدالت» تبديل خواهد كرد.
حضور ميليونها جوان «دانا، پرنشاط و تحصيل كرده» تجربيات بسيار ذيقيمت «نخبگان، مسؤولان و مديران» در روبرو شدن با مسايل سه دهه اخير كه منجر به تصميمات مهمى همچون اجراى اصل 44 قانون اساسى، تلاش براى هدفمند كردن يارانهها و سفر مسؤولان به استانها و مناطق دور و نزديك كشور شده است و نيز آماده شدن زيرساختهاى اساسى در زمينههاى گوناگون «علمى، شبكههاى ارتباطاتى و مواصلاتى» از جمله عواملى است كه آمادگيهاى بسيار وسيعى، براى حركت پرشتابتر كشور بوجود آورده تا دهه چهارم كه از امسال آغاز شده در پرتو برنامه ريزى و كار و تلاش مجدانه، حقيقتاً به دهه پيشرفت و عدالت تبديل شود.
تحقق اين آرزوهاى بزرگ، سخت، اما شدنى است و بايد با همت و اراده و تلاش همگانى به آنها برسيم.
اين حركت، گامى اساسى در روند پيشرفت و عدالت است چرا كه بيمارى اسراف، از لحاظ اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى، آسيبها و مشكلات گوناگونى بوجود آورده و آينده كشور را تهديد مىكند.
بايد اعتراف كنيم كه عادتها، سنتها و روشهاى غلط، زياده روى در مصرف را بدنبال آورده و نسبت ميان توليد و مصرف را، به ضرر توليد برهم زده است، به گونهاى كه يك سوم نان توليدى و حداقل يك پنجم آب مصرفى، كه با آن همه مشكلات و دشواريها تهيه مىشود عملاً به هدر ميرود، متوسط مجموع انرژى مصرفى در ايران، بيش از 2 برابر متوسط جهانى شده و شاخص شدت انرژى در كشور ما يعنى نسبت انرژى مصرف شده به كالاى توليد شده، متأسفانه 8 برابر كشورهاى پيشرفته است.
مقابله با اسراف و صرفه جويى صحيح، با حرف امكانپذير نيست و قواى مقننه و مجريه موظفند با قانونگذارى صحيح و اجرا و پيگيرى قاطعانه، الگوى مصرف را از «توليد تا مصرف و بازيافت» اصلاح كنند.
مردمسالارى دينى با حرف ايجاد نمىشود بلكه نيازمند شركت و حضور و اراده ملت و ارتباط فكرى، عقلانى و عاطفى با مردم، با تحولات كشور است و تحقق اين مسئله جز با انتخابات صحيح، همگانى و مشاركت وسيع مردم ممكن نيست.
انتخابات سرمايه گذارى عظيم و سپرده گذارى ملت براى اداره صحيح كشور و دستيابى به آيندهاى روشن است، و هر رأيى كه به صندوق ريخته مىشود اهميت دارد و به اين سرمايه گذارى ملى ميافزايد.
توجه كنيد كه انتخابات فقط ابزارى براى در دست گرفتن قدرت نيست بلكه وسيلهاى است براى ارتقاى توان كشور، افزايش اقتدار ملى و آبرومند كردن ملت، بنابراين در تبليغات و رفتار خود به اين مسائل اهميت دهيد و مبادا كسى در فعاليت انتخاباتى خود به گونهاى حرف بزند و رفتار كند كه دشمن را به طمع بياندازد.
هر يك از شما حتماً حرفى داريد و طبعاً حرف فرد مقابل را رد مىكنيد اما در اين روند از جاده انصاف خارج نشويد و به كتمان حقايق نپردازيد.
نامزدها خود را به مردم عرضه كنند تا مردم با هوشيارى هر گونه كه تشخيص ميدهند عمل كنند.
بنده نيز به مسؤولان تأكيد مىكنم كه حتماً انتخابات را سالم و با امانت دارى كامل برگزار كنند و به گونهاى عمل شود كه دست نامزدها باز باشد و مردم نيز با حضور پرشور خود، هر كه را خواستند آزادانه انتخاب كنند.
هميشه گمانه زنىها و شايعاتى در اين زمينه بوده و خواهد بود اما بنده يك رأى دارم كه در صندوق مياندازم و به هيچ كس هم نمىگويم كه به چه كسى رأى بدهد يا ندهد، چرا كه تشخيص اين مسئله بر عهده خود مردم است. (15/1/)88
امام خمينى ثابت و استوار نقش معلم در جامعه
نقش معلم در جامعه، نقش انبياء است. انبياء هم معلم بشر هستند، نقش بسيار حساس و مهمى است و مسؤوليت بسيار زيادى دارد. نقش مهمى است كه همان نقش تربيت است كه «اخراج من الظلمات الى النور» است آنهايى كه «اللّه ولى الّذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور» همين سمت معلمى است. خداى تبارك و تعالى اين سمت را به خودش نسبت ميدهد كه خداى تبارك و تعالى است كه اخراج مىكند مردم را از ظلمات به نور و به وسيله انبياء و به وسيله وحى مردم را دعوت مىكند به نورانيّت، دعوت مىكند به كمال، دعوت مىكند به عشق، دعوت مىكند به محبت، دعوت مىكند به مراتب كمالى كه از براى انسان است. دنبال او انبياء هستند كه همان مكتب الهى را نشر ميدهند و آنها هم شغلشان تعليم است، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است كه مردم را تربيت كنند كه از مقام حيوانيت بالا برود و به مقام انسانيّت برسد. (26/5/)1358
معلم و دانشجو محصور به معلمهاى دانشگاه يا دبيرستانها يا ساير جاها نيست و دانشجو هم محصور نيست به همانهائى كه دانشگاه ميروند. عالم يك دانشگاه است و انبياء و اولياء و تربيت شدههاى آنها معلم هستند و ساير بشر دانشجو و بايد دانشجو باشند. عالم بايد، تمام دنيا بايد دو طبقه داشته باشد: يك طبقه معلم و استاد و يك طبقه دانشجو و متعلم. وظيفه معلم هدايت جامعه است به سوى اللّه و وظيفه دانشجو تعلّم. (8/6/)1359
اين جوانها نفوسشان مستعد است از براى گرفتن هر چيزى كه وارد بشود در نفوس، نفوس جوانها يك آينه صيقلى است كه باز از آن فطرت خودش جدا نشده است و اين آينه همه چيز در آن نقش مىشود ببندد. اگر چنانچه معلم، يك معلمى باشد كه دعوت به نور بكند، دعوت به صلاح بكند، دعوت به اسلام بكند، دعوت به اخلاق صالحه بكند، دعوت به ارزشهاى انسانى بكند، آن ارزشهائى كه عنداللّه ارزش است، اگر معلم اين كار را بكند، همانطورى كه انبياء مردم را از ظلمات به نور مىكشانند، اين معلم هم اين بچهها را از ظلمات به نور وارد مىكند و همين شغلى است كه شغل انبياست و اگر خداى نخواسته معلمى يا معلمهايى بر خلاف مسير حق باشند، تربيت نشده باشند، تزكيه نشده باشند، بر خلاف صراط مستقيم الهى باشند، اين آينههاى صيقلى كه نفوس جوانهاى ماست، در آن همان تعليمات اعوجاجى كه در اين خود معلم هست نقش مىبندد و او را رو به انحراف مىبرد يا به طرف شرق و يا به طرف غرب. (18/10/)1359
معلم امانتدارى است كه غير همه امانتها، انسان امانت اوست. امانتهاى ديگر را اگر كسى خيانت به آن بكند خلاف كرده است لكن يك مالى را كه به آن امانت داده بودند از بين برده است، در جامعه يك چيزى درست نمىشود، يك شخصى ضررى كرده است و اين هم بايد ضرر او را جبران كند اما امانت اگر انسان شد، اگر يك طفل قابل تربيت شد، اگر خداى نخواسته اين امانت به آن خيانت شد، يك وقت مىبينيد خيانت به يك ملت است، خيانت به يك جامعه است، خيانت به اسلام است. بنابراين شغل در عين حالى كه بسيار شريف است و بسيار ارزنده است، از باب اينكه همان شغل انبياست كه براى انسان سازى آمده بودند لكن مسؤوليت بسيار بزرگ است، چنانچه مسؤوليت انبيا هم بسيار بزرگ بود. (18/10/)1359
بايد خيلى توجه شما داشته باشيد كه شماها يك مردم عادى نيستيد، شماها معلّم نسلى هستيد كه در آتيه همه مقدرات كشور به آن نسل سپرده مىشود. شما امانتدار يك همچو نسلى هستيد و تربيت شما و تعليم شما بايد همراه هم باشد. فقط اين هم وظيفه نيست براى معلم علوم دينى، اين وظيفه است براى تمام معلمين در هر رشته هستند و تمام اساتيد دانشگاه در هر رشتهاى هستند همانطورى كه معلم علوم دينى فقط اگر بخواهد علوم دينى را ياد بدهد و توجه به اخلاق دينى نداشته باشد، توجه به سازندگى اين طفل يا اين جوان نداشته باشد ممكن است غائله بار بياورد و كشور را به تباهى بكشد، معلم غير علوم دينى هم همين طور است، در هر رشتهاى كه تعليم واقع مىشود، اگر چنانچه در آن رشته خداى نخواسته انحراف ايجاد بشود، معلمين يا اساتيدى باشند كه انحراف ايجاد بكنند، هم خودشان شريكند در اين جرمهايى كه از آنها صادر مىشود و هم كشورشان به تباهى كشيده مىشود به حسب امكان. (10/11/)1359