قسمت دوم
2ـ مسائل ژئوپلتيكى آذربايجان
آذربايجان از موقعيت ژئوپلتيكى ويژه اى برخوردار است كه هم نقش مثبت و هم منفى
براى آن كشور و همسايگان خود دارد. اين عوامل ژئوپلتيكى بر امنيت ملى, سياست
خارجى, سياست داخلى, توسعه ملى و روابط آن با كشورهاى همسايه تإثير مى گذارد.
مسائل ژئوپلتيكى آذربايجان عبارتند از:
الف ) موقعيت جغرافيايى
اين كشور از حيث موقعيتى, ويژگى هاى مختلفى دارد:
1ـ در قاره آسيا قرار دارد;
2ـ جزو مجموعه حوزه ژئوپلتيكى قفقاز ـ با ويژگى هاى خاص خود ـ محسوب مى گردد;
3ـ به عنوان يكى از عناصر اصلى (پنج عنصر) نظام ژئوپلتيكى خزر شناخته مى شود;
4ـ در منطقه حايل بين دو قلمرو آسيايى و اروپايى قرار گرفته و به همين دليل
در حوزه كشش و رقابت آنها قرار دارد و تجلى تركيب دوگانه فرهنگى در آذربايجان و
حضور رقابتآميز قدرت هاى دو گانه فرامنطقه اى و جهانى وابسته به دو قلمرو مزبور
در آن مشاهده مى شود و در نتيجه سياست خارجى ناثابت و تحير برانگيزى را بر
آذربايجان تحميل نموده است; 5ـ در مجموعه بلوك شرق و در حاشيه جنوبى قلمرو آن
قرار دارد و نقش اجرايى عمليات رقابت آميز قدرت هاى غرب و شرق را به عهده داشته
است; 6ـ آذربايجان بخشى از قلمرو جغرافيايى دنياى اسلام و در حاشيه شمالى آن
قرار دارد. اين كشور يكى از قلمروهاى پيشرفتگى جهان اسلام در ناحيه فرهنگى
مسيحيت است. بنابراين, روابط دنياى اسلام با جهان مسيحيت از طريق خشكى در قلمرو
قفقاز قرار دارد كه آذربايجان و تركيه حكم خط مقدم دارند و كشور ارمنستان به
عنوان زبانه قلمرو مسيحيت; همچون گوه اى دو منطقه مسلمان نشين تركيه و آذربايجان
را از همديگر جدا كرده است; 7ـآذربايجان ـ به عنوان بخشى از ناحيه منسجم
شيعه نشين جهان ـ در حاشيه شمالى آن قرار دارد و از پيوستگى ارضى برخوردار است;
8 ـ از نظر طبيعى اين كشور در حاشيه درياى مازندران واقع است و ضمن برخوردارى
از مزاياى اقتصادى آن از قلمرو توپوگرافيك قفقاز نيز بهره مند است; 9ـ آذربايجان
به درياى آزاد راه ندارد, هرچند از طريق درياى خزر و با واسطه كانال هاى ولگا ـ
دن ـ درياى سياه و نيز ولگا ـ بالتيك مى تواند با درياى مديترانه و درياى بالتيك
و مجموعا اقيانوس هاى هند و اطلس ارتباط برقرار كند, ولى اين كانال ها پاسخگوى
نيازهاى حمل و نقل ناشى از گسترش روابط اقتصادى ـ تجارى اين كشور با دنياى خارج
را ندارند و لذا نيازمند به بهره گيرى از موقعيت كشورهاى ترانزيت و واسط نظير
ايران, گرجستان و ارمنستان است. به علاوه اين كه انتقال برخى مواد مانند مواد
سوختى نفت و گاز به وسايل حمل و نقل ويژه نيازمند است كه يكى از مزيت هاى
اقتصادى آذربايجان در تجارت بين الملل محسوب مى شود. جابه جايى اين مواد نيازمند
خطوط انتقال خاص است كه به هر حال بايد از كشور حائل يا ترانزيت گذر كند و سه
كشور ياد شده, نقش مهمى در سرنوشت آذربايجان دارند; 10 ـ آذربايجان در همسايگى
كشور جمهورى اسلامى ايران به عنوان يكى از طرف هاى درگير در نزاع بين المللى; يعنى
طرف مقابل آن قدرت هاى امريكا, انگليس و نظاير آن قرار دارند. بنابراين,
آذربايجان تازه متولد شده و ناثابت مى تواند مورد بهره بردارى رقباى جمهورى اسلامى
ايران قرار گيرد و منبع تهديد جديدى عليه جمهورى اسلامى ايران شكل گيرد.
ب ) ساختار سياسى فضا
گفتيم كه كشور آذربايجان از سه بخش تشكيل شده است كه اين امر به عنوان عامل
منفى ژئوپلتيكى در سياست داخلى و خارجى آن عمل مى كند. اين كشور از يك واحد
درونگان نامتجانس, از حيث الگوى ملت و از يك واحد برونگان متجانس و نيز از يك
پيكره اصلى و با اكثريتى متجانس تشكيل يافته است. واحد درونگان مزبور; يعنى
قره باغ, از حيث مشخصه هاى انسانى با كشور همسايه; يعنى ارمنستان تجانس دارد, ولى
از نظر قلمرو حاكميت در سرزمين آذربايجان قرار دارد. لذا به عنوان منشإ تنش در
روابط بين دو كشور همسايه عمل نموده و فرايند سياسى و بين المللى جديدى را در
منطقه ژئوپلتيكى قفقاز به وجود آورده است. واحد برونگان; يعنى نخجوان توسط
سرزمين ارمنستان به عنوان رقيب و دشمن, از سرزمين اصلى آذربايجان جدا شده است و
مسإله ارتباط و كنترل سرزمينى آن از سوى آذربايجان با مشكل رو به روست و
آذربايجان ناچار است از طريق ايران اين واحد را اداره نمايد. وضعيت نخجوان باعث
شده كه از نظر سياسى نوعى خود مختارى كسب نمايد. نخجوان هم چنين به دليل وجود
مشتركات مذهبى فرهنگى, تاريخى و قومى در ضلع جنوبى خود; يعنى ايران از يك سو و
عدم تجانس با ضلع شمالى; يعنى ارمنستان از سوى ديگر, ناچار است روابط فضايى خود
را با جمهورى اسلامى ايران توسعه دهد و لذا به دليل محصور بودن بين دو كشور
ايران و ارمنستان از يك سو و جدايى سرزمينى از آذربايجان از سوى ديگر, در شرايط
غير حسنه بودن روابط ايران و آذربايجان, امكان تمايل آن به سوى جمهورى اسلامى
ايران وجود دارد.
ج ) شكل نامتناسب كشور
آذربايجان داراى شكل نامتناسب است. اين امر با توجه به ويژگى هاى كشور دو مشكل
اساسى را پيش روى امنيت ملى آن قرار مى دهد:
مشكل اول, توپوگرافى كشور و وجود مرزهاى دريايى و خشكى و رودخانه ها مجموعا
تركيب نامتناسبى از حيث جغرافيايى نظامى را بر كشور تحميل نموده است. اين كشور
كوچك مجبور است در تمام عرصه هاى مزبور نيروهاى دفاعى و نظامى خاصى تدارك ببيند
و لذا قدرت نظامى آن تجزيه شده و هزينه برى خواهد داشت, در نتيجه از كميت و
كيفيت و كارآيى تخصصى و حرفه اى برخوردار نخواهد بود. مشكل دوم, شكل گسيخته و
غير منسجم كشور است. نگاهى به نقشه جغرافيايى نشان مى دهد كه آذربايجان از شكلى
تقريبا شش پنجه اى برخوردار است و تضرس (بريدگى) در خطوط مرزى آن زياد مشاهده
مى شود. شش پنجه اى بودن شكل كشور همراه تضرس زياد مرزها و توپوگرافى ويژه باعث
افزايش نسبت طول خطوط مرزى كشور با مساحت و نسبت جمعيتى آن مى گردد. اين امر
نيروهاى نظامى و دفاعى بيش تر و تسليحات و تإسيسات نظامى زيادترى را طلب
مى نمايد; در نتيجه هزينه هاى دفاعى افزايش و قوه نظامى و دفاعى را كاهش مى دهد.
بنابراين, دو مشكل ژئوپلتيكى مزبور بر امنيت ملى و قوه دفاعى كشور تإثير
منفى دارد و همين مسإله شايد يكى از دلايل تضعيف قوه نظامى آذربايجان در مقابل
ارمنستان ـ كه به مراتب از آن كوچك تر است ـ باشد كه باعث شده آذربايجان براى
كسب حمايت سياسى و نظامى به كشورهاى منطقه اى و جهانى و نيز همسايگان متوسل شود.
(1)
(مساحت آذربايجان 2/9 برابر ارمنستان و جمعيت آذربايجان 2/1 برابر ارمنستان
است).
د ) پتانسيل شكل يابى ملت
جمهورى آذربايجان در گذشته عضوى از واحد سياسى شوروى و فاقد دولت مستقل بوده
است. سازمان يابى يك دولت مستقل از ديد جغرافياى سياسى مستلزم وجود سرزمين و
سكنه بومى است كه از آن به ((ملت)) تعبير مى شود. ساخت اجتماعى و فرهنگى سكنه
آذربايجان داراى عناصر تجانس آفرين در جهت سازمان يابى ملت است كه مى تواند به
شكل يابى و تكامل هويت ملى كمك نمايد; همان چيزى كه در حال حاضر جامعه آذربايجان
به دنبال آن است و در مرحله گذار به سوى هويت يابى قرار دارد. عناصر كليدى و
پايه در جهت شالوده ريزى هويت ملى آذربايجان عبارتند از:
1ـ دين و مذهب كه اسلام و شيعه مى باشد;
2ـ قوميت كه ترك هستند;
3ـ زبان كه آذرى است;
4ـ انسجام اجتماعى كه به دليل اختلاط محدود با ساير اقوام و نژادها از سويى و
نيز انزواى جغرافيايى و سياسى به دليل واقع شدن بين محيطهاى جغرافيايى جداكننده
پيرامون كما كان پابرجا مانده است;
5ـ احساس علاقه به مفاخر ملى و بومى و محلى نظير شخصيت هاى علمى, شعرا, علما,
اماكن, تاريخ, قهرمانان و غير آن (موزه ادبيات ملى نظامى تجلى اين واقعيت
است)(2)
6ـ خط كه قبل از سلطه روسيه از نوع فارسى و عربى بود و در دوران سلطه روسيه
تبديل به خط ((كسريل)) شد و اخيرا دولت آذربايجان تصميم گرفته است خط لاتين
(مانند كشور تركيه) را جاىگزين آن بنمايد.(3) تغيير رسم الخط, در دوره تاريخى
كمتر از يك قرن, باعث بروز ((بحران خط)) در آذربايجان خواهد شد كه با ساير
عناصر مليت سازگارى نخواهد داشت. بنابراين, به نظر مى رسد رسم الخط فارسى ـ عربى
جاىگزين مناسب ترى براى خط مردم آذربايجان باشد.
هـ) انزواى جغرافياى سياسى
جمهورى آذربايجان در چارچوب محيطى گرفتار آمده است كه به دلايل سياسى, بين
المللى, اقتصادى و طبيعى از پيرامون مجزا شده است.
اين امر به نوعى بر تمركز و تجمع ملى و تقويت روح مليت در آن كمك مى نمايد.
نگاهى به پيرامون اين كشور مبين اين واقعيت است. در حال حاضر آذربايجان در ضلع
جنوبى با ايران مرز مشترك دارد, ولى روابط سياسى, اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى
گسترده و حسنه ندارد. بنابراين; نتوانسته است در ضلع جنوبى خود على رغم مشتركات
فراوان فرهنگى, تاريخى و اجتماعى, شريك استراتژيكى براى خود تدارك كند. در ضلع
غربى, اين كشور با ارمنستان مرز مشترك دارد كه با آن در حال نزاع و درگيرى است
و بيش ترين احساس تهديد را نيز از سمت غرب مى نمايد.
در ضلع شرقى با مانع طبيعى آب درياى مازندران رو به روست كه به دليل فقدان
رژيم حقوقى مشخص و نبودن ديدگاه هاى مشترك و هم چنين نبود سازمان فضايى ـ
ارتباطى گسترده بين كشورهاى ساحلى منطقه, نوعى انزوا و جدايى بر آذربايجان
تحميل شده است. در ضلع شمالى با دو كشور روسيه و گرجستان هم مرز است كه روابط
آن با روسيه چندان حسنه نبوده و فراز و نشيب دارد, علاوه بر آن بر اساس ديدگاه
عمومى مردم آذربايجان روسيه يك كشور استعمارگر و سلطه گر شناخته مى شود و لذا
نسبت به حضور و نقش روسيه در آذربايجان نوعى تنفر عمومى وجود دارد. رابطه
گرجستان با آذربايجان متناسب است و دچار فراز و نشيب نگرديده است و ضرورت هاى
ژئواستراتژيك; نظير امكان دست يابى به درياى مديترانه و سياه براى انتقال نفت
صادراتى آذربايجان و هم چنين كاهش فشار سياسى و نظامى از سوى روسيه و ارمنستان
باعث مى شود كه دولت آذربايجان با گرجستان روابط حسنه اى داشته باشد و براى آن
تضمين هاى پايدار ايجاد نمايد. بنابراين, ملاحظه مى شود كه نوع رابطه آذربايجان با
ايران و روسيه و ارمنستان و نيز مانع طبيعى درياى مازندران آذربايجان را در
انزواى جغرافيايى قرار مى دهد و تنها محور باكو ـ تفليس, گريزگاه آذربايجان از
اين انزواست, هرچند گرجستان و تفليس نيز در سواحل غربى خود در درياى سياه مشكلات
ژئوپلتيكى خاصى دارند كه شاخص عمده آن داعيه استقلال طلبى مناطق ساحل غربى
گرجستان; مانند آبخازستان مى باشد.
ادامه دارد
پاورقي ها:پانوشت ها:
1 ) راهنماى كشورهاى مستقل مشترك المنافع, گيتاشناسى, تهران, 1374, ص7.
2 ) مشاهدات نگارنده, تيرماه 1376.
3 ) اظهارات معاون رايزنى فرهنگى ج.ا. ايران, تير1376.