در جمهورى آذربايجان چه مى گذرد؟



قسمت سوم

و ـ مزيت هاى اقتصادى

جمهورى آذربايجان به منظور شالوده ريزى بناى اقتصادى خود زيربناهاى قابل
توجهى دارد كه مى تواند توسعه اقتصادى كشور را تسهيل بخشيده و از آن كشورى توسعه
يافته, هرچند كوچك در منطقه خزر و حوزه ژئوپلتيكى قفقاز بسازد. لكن بر سر راه
بارور سازى زيربناها و مزيت هاى اقتصادى, موانعى پيش رو دارد كه لزوما بايد
برطرف گردند. اين موانع عبارتنداز سرمايه, فنآورى, مديريت توسعه اقتصادى, سياست
هاى اقتصادى و اجتماعى, امنيت سرمايه گذارى و توليد قانونمند همراه با ضمانت هاى
بين المللى, امنيت اجتماعى تضمين شده براى اتباع خارجى و نظايرآن.

مزايا و زيربناهاى توسعه اقتصادى كشور در آذربايجان عبارتند از:

1 ـ منابع نفتى: حاشيه ساحلى شرق آذربايجان, به ويژه زيرساخت طبيعى شهر باكو
و فلات قاره آذربايجان در درياى خزر مهم ترين منابع نفتى آذربايجان را در خود جاى
داده اند. كشف نفت در باكو در نيمه دوم قرن نوزده انجام پذيرفت واز اوايل قرن
بيستم وارد بازار جهانى گرديد. نفت باكو يكى از انگيزه هاى اصلى كشيده شدن دامنه
جنگ جهانى دوم در سال 2ـ1941به منطقه قفقاز بود, به طورى كه نيروهاى آلمانى تا
قفقاز پيش رفتند و در اوائل سال 1943 م باتلاش سپاهيان روسيه عقب رانده شدند.
(1)

روش استخراج نفت متإسفانه به شكل سنتى و قديمى (تلمبه اى) هنوز ادامه دارد كه
اين بر توليد آلودگى محيطى سواحل و آب هاى درياى مازندران در حوالى باكو تإثير
دارد.(2) نفت باكو تكيه گاه اصلى اقتصاد شوروى سابق را قبل از كشف نفت در مناطق
ديگر كشور نظير ((اورال)) و((سيبرى)) تشكيل مى داد و در حال حاضر نيز كشورهاى
ايران, ارمنستان, آذربايجان, قزاقستان و روسيه, مجموعا از ذخاير عظيم نفت و گاز
در حوزه خزر برخوردارند. بنابراين, حوزه ژئوپلتيكى خزر به عنوان جايگزين حوزه
ژئوپلتيكى خليج فارس در اوايل قرن 21 شناخته مى شود كه به عنوان يكى از مناطق
مهم رقابت بين قدرت هاى جهانى و منطقه اى درخواهد آمد و حضور اصرارگونه, قدرت
هاى جهانى و منطقه اى نظير امريكا, روسيه, چين, ژاپن, اسرائيل, تركيه, انگليس,
فرانسه, هند و جز آنها بى ارتباط بااين واقعيت استراتژيك نيست. افزون بر آن,
درياى خزر به عنوان بزرگ ترين درياچه آب شيرين جهان (ميزان شورى آن در حدود 13
در هزار و يك سوم آب هاى اقيانوس ها و درياهاى آزاد جهان است.) شناخته شده و
داراى ذخاير آبزيان منحصر به فرداست.

آذربايجان در حال حاضر در حدود 250 هزار بشكه نفت به طور روزانه توليد
مى نمايد و ذخيره نفتى كشف شده آن در حدود 3/3 ميليارد بشكه تخمين زده شده است كه
حدود 2/2 ميليارد بشكه آن به فلات قاره خزر مربوط مى باشد.(3) اين ثروت عظيم
بى ارتباط با ديدگاه هاى آذربايجان در خصوص تقسيم درياى مازندران بين (4)كشورهاى
ساحلى و تإسيس رژيم حقوقى جديدى بر اين مبنا نمى تواند باشد.

ذخاير عظيم نفتى آذربايجان انگيزه اى قوى براى پايه ريزى اقتصاد ملى بر مبناى
آن از سوى دولت آذربايجان و نيز براى حضور سرمايه گذاران بزرگ غربى نظير امريكا
در منطقه محسوب مى شود.

2 ـ توريسم: كشور آذربايجان با سواحل زيباى خود در كنار درياى مازندران و
موقعيت جغرافيايى مناسب, براى تبديل شدن به قطب گردش گرى (توريستى) در منطقه
خاورميانه و در ساحل خزر استعداد بسيارخوبى دارد. بنابراين, نمى تواند از ديد
استراتژيست هاى توسعه اقتصادى ناديده انگاشته شود, به ويژه اين كه اوضاع و
احوال فرهنگى و اجتماعى كنونى حاكم بر جامعه آذربايجان, به خصوص شهر باكو,
اجازه چنين امرى را مى دهد.

3 ـ قابليت هاى كشاورزى: سرزمين آذربايجان به لحاظ وضعيت توپوگرافيك و نيز
موقعيت جغرافيايى و آب وهواى مناسب و دشت ها و منابع آب خوب و كافى,استعداد
توسعه دامپرورى, كشاورزى, و باغ دارى را,به ويژه به روش هاى مكانيزه دارد و
مى تواند در برخى زمينه ها به توليد تخصصى و توليد انبوه دست يافته و وارد
بازارهاى جهانى شود.

4 ـ قابليت هاى صنعتى: وجود زمينه هاى فن آورى صنعتى از دوران سلطه روسيه كه
هرچند به طور ناقص وجوددارد, به همراه نيروهاى انسانى متخصص دانشگاهى در مراكز
علمى كشور آذربايجان, مى تواند در كاربرى منابع طبيعى نفت و گاز و توليدات
كشاورزى و دامى و باغ دارى درجهت توسعه صنعتى مفيد و موثر واقع گردد. الگوى
توسعه صنعتى مبتنى بر ذخاير نفت و گاز و توليدات كشاورزى و دامى مى تواند
نويدبخش اقتصاد توانمندى در منطقه قفقاز باشد, به ويژه اين كه سرمايه هاى غربى و
اروپايى و امريكايى و تركيه نيز به كشور آذربايجان سرازير گشته است.



ز: تجربه كوتاه كشوردارى:

از آن جايى كه آذربايجان قبل از قراردادهاى گلستان و تركمنچاى بخشى از قلمرو
حكومتى ايران بوده و پس از قراردادهاى مزبور نيز تحت سلطه تزاريسم و كمونيسم
روسى قرار داشته است, لذا تجربه كاركردهاى يك كشور يا واحد سياسى مستقل را پيدا
نكرده است. اين كشور كه از 1991م در صحنه جغرافياى سياسى جهان ظاهرشد, در حدود
شش سال تجربه كشوردارى دارد, لذا همانند ساير جمهورى هاى تازه استقلال يافته
زمان بيش ترى نياز دارد تا به بلوغ كشوردارى برسد. سازماندهى عناصرى نظير ارتش,
دستگاه سياست خارجى, نيروى انتظامى, دستگاه قضايى, دستگاه و سيستم اقتصادى,
گردش گرى, تجارت خارجى, مشاركت مردمى, آزادى احزاب و دسته هاى سياسى, مديريت
شهرى و منطقه اى و از همه مهم تر احساس استقلال سياسى در مردم و سياست مداران از
جمله امورى است كه به زمان بيش ترى براى رسيدن به بلوغ كشوردارى از سوى دولت
مردان و سياست مداران و نيز از سوى مردم نياز دارد. نگارنده اين واقعيت را در
برخى شوون جامعه آذربايجان از نزديك مشاهده كرده است. بنابراين, نهادينه شدن
احساس استقلال سياسى و نه تابع يك سيستم سياسى كلانتربودن, موضوعى است كه براى
چنين جمهورى هايى هنوز به زمان بيش ترى نيازدارد. به عنوان مثال سوء مديريت
خدماتى شهر باكو و رهابودن برخى امور; عدم احساس امنيت خارجيان از نحوه برخورد
مإموران دولتى; وضع زندانيان; نحوه برخورد پليس و مإموران فرودگاه با خارجيان
و گردش گران; وجود نابه سامانى هاى اجتماعى از قبيل توسعه فقر و طبقات فقير;
گسترش رشوه خوارى و فاصله فقر و غنى و ظهور يك طبقه ثروتمند جديد كه با قدرت
سياسى نيز تركيب شده است; فقدان ثبات در اتخاذ مشى سياست خارجى نسبت به
همسايگان; قبول برخى تعهدات و پيمان ها با قدرت هاى برون منطقه اى نظير امريكا,
اسرائيل,تركيه و جزآنها; تضعيف رابطه سياسى, اجتماعى, فرهنگى و اقتصادى با
جمهورى اسلامى ايران و امثال اين گونه موارد حاكى از آن است كه آذربايجان براى
رسيدن به بلوغ لازم ـ به عنوان يك كشور مستقل ـ زمان بيش ترى نيازدارد.



ح: نامشخص بودن مرزهاى آبى شرق:

به دليل فروپاشى شوروى سابق قراردادهاى دوجانبه 1921 و1940م كه بين ايران و
شوروى منعقد شده و ناظر بر رژيم حقوقى خاصى در درياى خزر بودند, مورد قبول سه
كشور ديگر ساحلى; يعنى تركمنستان, قزاقستان و آذربايجان قرار نگرفت; يعنى الگوى
دو كشورى ساحل خزر پس از فروپاشى شوروى به الگوى پنج كشورى تبديل شد كه شركاى
جديد ساحل خزر مدعى حقوق خود از منابع درياى خزر بودند. در نتيجه ضرورت تإسيس
رژيم حقوقى جديدى مطرح گرديد. كه بين پنج عضو آن اتفاق نظر وجود نداشت.

آذربايجان مدعى تقسيم كل دريا بين اعضإ ساحلى است.

و تلاش هايى كه پس از اجلاس 1374/2/24 در آلماتى مركز قزاقستان(5) شروع
شده است, هم چنان ادامه دارد, ولى نتيجه اى حاصل نگرديده است و كشورهاى ساحلى, به
ويژه آذربايجان به طور يك جانبه اقدام به انعقاد قراردادهاى استخراج نفت با
شركت هاى روسى, امريكايى و جز آ ن مى نمايد كه مورد اعتراض ساير اعضا نيز قرار
مى گيرد. نامشخص بودن مرزهاى فلات قاره آذربايجان و تعجيل آن براى توسعه بهره
بردارى از ذخاير نفتى مورد ادعا, زمينه را براى بروز بحران و درگيرى در منطقه
خزر فراهم مى نمايد.



بازيگران منطقه اى و فرا منطقه اى در آذربايجان

موقعيت و صفات ژئوپلتيكى آذربايجان باعث شده است كه اين كشور دچار خلا قدرت
شود و زمينه را براى رقابت هاى ژئوپلتيكى فراهم نمايد, زيرا برخى كشورها چه در
سطح منطقه و چه در سطح جهان براى خود در آذربايجان يك سرى تعلقات ژئوپلتيكى
قائل هستند. متقابلا آذربايجان نيز سعى دارد, از اين زمينه ها بهره بردارى لازم را
در راستاى منافع ملى خود بنمايد و مشكلات ژئوپلتيكى خود را حل كند.

پس از استقلال آذربايجان زمينه براى توسعه روابط بين اين كشور با جمهورى اسلامى
ايران فراهم آمد, زيرا دو كشور نسبت به يكديگر تعلقات ژئوپلتيكى داشتند.
آذربايجان براى كسب راه ترانزيت جهت ارتباط با دنياى خارج(6) و نيز تإمين
نيازهاى روحى و عاطفى خانواده هاى آذرى كه در طرفين مرز بستگانى داشتند و هم
چنين براى مقابله با ارمنستان و نيز جلب همكارى هاى اقتصادى و فنى, نياز شديدى
به ايران داشت.
جمهورى اسلامى ايران نيز به منظور تإمين نيازهاى فكرى, مذهبى و فرهنگى مردم
شيعه جمهورى آذربايجان و تإمين نيازهاى روحى و عاطفى مردم خود و توسعه حوزه
نفوذ خود در منطقه و جلوگيرى از شكل گيرى كانون تهديد جديد, به گسترش روابط
حسنه, با آذربايجان نيازداشت. در آغاز كار روابط به شدت توسعه يافت, ولى
متإسفانه عوامل محلى و بين المللى وارد ماجرا شده و به سرد شدن روابط دو كشور
بزرگ شيعه نشين جهان و ايجاد فاصله بين آنها كمك كرد.

يكى از عوامل موثر در اين زمينه تبليغاتى بود كه امريكايى ها و وابستگان واقعى
آنها در ايران و آذربايجان درباره شكل گيرى آرمان سياسى الحاق دو آذربايجان
ايران و شوروى به راه انداختند(7) و برخى از مقامات و مسولين ايرانى و
آذربايجانى را تحت تإثير قرارداده و با اقدام يك جانبه دولت آذربايجان, درخصوص
حذف ايران از كنسرسيوم نفتى(8), سياست خارجى ايران در قفقاز متحول گرديد, به
نحوى كه گرايش ايران به سمت ارمنستان بيش تر شد و اين امر بر حساسيت آذربايجان و
بدبينى آن نسبت به سياست ايران در قفقاز تاثير گذاشت. متإسفانه اين وضعيت,
سردى در روابط دو جانبه را تشديد كرد و دولت آذربايجان تضييقات خود را نسبت به
فعاليت هاى سياسى, فرهنگى و اقتصادى ايران در آذربايجان افزايش داد و برخى
جرايد محلى نظير روزنامه ((آزاد ليق)) ارگان جبهه خلق كه به خبرگزارى پرقدرت
((توران)) متكى است و نيز روزنامه ((ينى مساوات)) و جز آن بر تبليغات سوء خود
افزودند. و در تاريخ 75/12/3 ضيإ بنياد اف, معاون فرهنگستان علوم آذربايجان و
نماينده مجلس ملى و رئيس گروه دولتى پارلمانى ايران و آذربايجان كه ظاهرا از
فرماندهان جنگ دوم جهانى و از فاتحان برلين نيز بوده است, در منزلش ترور شد. از
سوئى ديگر برخى تحليل هاى سطحى در داخل ايران, دستگاه سياست خارجى را بر ادامه
سياست دورى گزينى از آذربايجان و نزديكى بيش تر به ارمنستان تشويق مى نمود. نتيجه
اين كم التفاطى دستگاه سياست خارجى ايران به مسئله, از يك طرف و انزواى
ژئوپلتيكى آذربايجان و نيازهاى اقتصادى و تجانس برخى خصلت هاى فرهنگى باغرب باعث
گرديد كه فرصت مناسبى براى حضور قدرت هاى منطقه اى و جهانى كه با جمهورى اسلامى
ايران تضاد دارند, فراهم آيد. اين فرصت باعث گرديد كه قدرت هاى مزبور, مشخصا
امريكا, اسرائيل و تركيه, اولا در منطقه ژئوپلتيكى خزر كه جايگزين آينده خليج
فارس فرض مى شود, جاى پاى خود را محكم كنند; ثانيا دايره نفوذ اقتصادى, سياسى و
فرهنگى خود را تا قفقاز و ماوراى آن توسعه دهند; ثالثا منبع تهديد مناسبى براى
امنيت ملى و تماميت ارضى جمهورى اسلامى ايران به وجود آورند.

جالب اين جاست كه دايره حضور ايران در منطقه, روز به روز محدودتر مى شود و
برعكس, رقبا; يعنى امريكا, اسرائيل و تركيه آذربايجان را به فضاى امنى جهت
استقرار فعاليت هاى خود تبديل مى نمايند كه تفصيل آن مقالى ديگر و مجالى ديگر
مى طلبد.

نكته قابل توجه براى سياست گذاران جمهورى اسلامى ايران اين است كه شكل گيرى
مثلث استراتژيك باكو, آنكارا, تل آويو باهدايت و پشتيبانى امريكا و نيز سفر
((نتانياهو)) از اسرائيل به باكو و سفر مرداد ماه 1376 حيدرعلى اف, رئيس جمهور
آذربايجان به امريكا و انعقاد قراردادهاى نفتى و امنيتى تعهدآور, از يك سو و
تلاش و تعهد امريكا براى ادغام آذربايجان در اقتصاد جهانى و نهادهاى امنيتى
جديدالتإسيس اروپايى و به عبارتى گسترش قلمرو نفوذ ناتو و امثال آن تا پشت
مرزهاى شمالى ايران, اتفاق ساده و كوچكى نيست كه بتوان از كنار آن بى تفاوت گذشت.
اين فرآيندهاى سياسى ژئوپلتيكى حكايت از آن دارد كه دستگاه سياست خارجى ما بيش
از پيش به انديشه ها و انديشمندان متعهد ژئوپلتيك و نيز ارزيابى و بازنگرى اساسى
استراتژى سياست خارجى ايران در حوزه ژئوپلتيكى قفقاز نياز دارد. والسلام


پاورقي ها:پانوشت ها:
1)گيتاشناسى كشورها,سازمان گيتاشناسى,تهران,1369,ص196.
2) مشاهدات نگارنده, تيرماه 1375.
3) روزنامه جمهورى اسلامى, يك شبنه 19/5/1376, شماره 5262,ص 15.
4) همان.
5)همان.
6)بولتن راديوهاى بيگانه, واحد مركزى خبر, 75/12/8,ص 14.
7) كيهان هوايى, شماره 956,70/8/22,ص 6,4,2.
– كيهان هوايى, شماره 950,70/7/10, ص 8.
The News ,Lahore, March,2, 1995 , P.10 –
8 ـ مطبوعات داخلى, 1374/1/24.