كوثر
((بسم الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر فصل لربك وانحر ان شانئك هو الابتر))
ما به تو ـ اى پيامبر ـ خير زياد داديم, پس براى پروردگارت نماز بگذار و نحر كن (دست ها را هنگام تكبير بلند كن) و همانا دشمنت (عاص بن وائل) بى فرزند و مقطوع النسل خواهد بود.
اين سوره مباركه را سوره حضرت زهرا(س) مى دانند چرا كه كوثر بر آن حضرت اطلاق مى شود و اين خير كثيرى كه خداوند به پيامبرش داده است عبارت از نسل فراوان تنها يادگار رسول خدا حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است.
پيامبر را چند فرزند بود كه همگى از دنيا رفتند و فرزند ذكورى از آن حضرت باقى نماند, لذا عاص بن وائل كه از دشمنان سرسخت اسلام و پيامبر است, با تمسخر و ريشخند آن حضرت را ((ابتر)) يعنى بدون فرزند ناميد ولى خداوند كه كوثر را به آن حضرت عطا كرد, نسل او را تا قيام قيامت زنده و جاودان قرار داد و دشمنش را ابتر و بى نام و نشان ساخت. و اين نيز از جمله معجزات حضرت است كه با آن همه دشمنانى كه فرزندانش در طول ساليان دراز تاريخ داشته اند, و آن قدر كه امويان و عباسيان و ديگر ستمگران و غاصبان, سادات و فرزندان پيامبر را به قتل رسانده اند, با اين حال پايدارترين و پرجمعيت ترين خاندان روى كره زمين مى باشندو در هيچ شهر و ديار و كشورى چشم نمى دوزى جز اين كه فرزندان رسول خدا(ص) را مى يابى ولى دشمنان حضرت كه او را ابتر مى ناميدند, هم چنان كه خود به جهنم رفتند, هيچ نسل و نام و نشانى جز لعن و نفرين ابدى براى آنان باقى نماند.
خداوند در اين سوره كريمه بر پيامبرش منت مى نهد كه ((كوثر)) يعنى خير فراوان را به او هديه داده است, كه خير فراوان چيزى جز نسل مبارك زهرا نيست, هرچند برخى مفسران خواسته اند كوثر را تفسيرهاى ديگرى بكنند و شايد بيش از ده مورد براى آن ارائه داده اند ولى آن چه از روايات و احاديث معصومين ـ سلام الله عليهم ـ استفاده مى شود, كوثر كنايه از حضرت زهرا سلام الله عليها است زيرا نسل مبارك پيامبر توسط آن حضرت به دنيا آمدند و اين خير كثير در سراسر جهان پراكنده اند و مورد احترام و تقدير مسلمانان جهان اند.
خداوند در مقابل اين خير فراوان كه به برترين بنده اش عطا فرموده, از او مى خواهد كه به شكرانه اين نعمت, نماز گذارده و نحر كند. برخى مفسرين معتقدند كه منظور از نحر كردن, قربانى نمودن است ـ به ويژه شتر قربانى كردن كه آن را نحر مى نامند ـ ولى علامه طباطبايى رحمه الله عليه نحر را عبارت از بلند كردن دست ها در هنگام تكبير گفتن در حال نماز مى داند و با وجود قرينه صلاه, اين احتمال, تقويت مى شود و از برخى روايات نيز چنين استفاده شده است, هرچند قربانى كردن نيز با شكر و نعمت تناسب دارد و قرينه لفظيه بر آن دلالت دارد.
به هر حال آن چه جلب توجه مى كند اين است كه براى سپاس و شكر نعمت هاى الهى, چيزى بهتر از نماز خواندن و اظهار خشوع و خضوع كردن و به خاك افتادن و سجده كردن نيست. لذا در روايت داريم كه هرگاه نعمتى از خداوند به شما رسيد, فورا سجده كنيد و سر بر خاك مذلت در برابر معبود فرود آوريد.
ان شانئك هو الابتر. ابتر يعنى كسى كه فرزند ذكور ندارد و بر حيوان دم بريده نيز اطلاق مى شود.
شانىء يعنى عدو و دشمن كه باز در تفاسير اختلاف هست كه مقصود از دشمن پيامبر در اين آيه چه كسى است؟
آيا ابوجهل است يا ابوسفيان يا عاص بن وائل و يا افراد ديگرى كه مفسرين نام برده اند؟
ولى اغلب مفسرين سنى و شيعه معتقدند كه مقصود عاص بن وائل است پدر عمرو بن عاص, و اگر او يكى از بزرگ ترين دشمنان پيامبر بود ـ كه آيه قرآن در مذمت و نكوهشش نازل شد ـ فرزند خلفش عمرو عاص نيز پليدترين دشمنان اميرالمومنين عليه السلام است كه كينه قرآن و اسلام و پيامبر در رگ و خونش مى جوشيد و زشت ترين صحنه هاى مخالفت و دشمنى با امام زمانش را از خود باقى گذارد. لعن و نفرين بر دشمنان پيامبر و سلام و درود بى پايان بر خاندان عصمت و طهارت.
پاورقي ها: