دفاع مقدس در كلام شهيدان


((اين وصيت نامه ها انسان را مى لرزاند و بيدار مى كند))
(امام خمينى1)

O ((خدايا من به جبهه نبرد حق عليه باطل آمده ام تا جان ناقابل خود را بفروشم, اميدوارم كه خريدار جان من عاصى تو باشى نه كس ديگر.)) (دانش آموز شهيد نقى يوسفى اصيل از: همدان)


O ((ما در عصرى زندگى مى كنيم كه جوانان پاك و غيور و شجاع ما اعم از ارتشى, پاسدار, بسيجى و نيروهاى مردمى, بى مهابا و بى امان وپرتوان و پرخروش به كاخ جنايتكاران مى تازند. همه اينان سلاحشان ايمان است و نبردشان بى امان و مصمم. اين دلاوران, از جان خود در هر زمان و در هر مكان مايه خواهند گذاشت و مى گذارند تا مكتب توحيد را از اسارت استعمارگران و بيگانگان بيرون آورند. آن ها رفتند و مى روند و جهاد مى كنند تا انسانيت كامل شود و تكامل يابد و رشد كند. شهيد مى شوند تا خفقان و ديكتاتورى را سرنگون سازند و آزادى و آزادگى را جايگزينش سازند. ))(كارمند شهيد على اكبر حماصيان از: تهران)


O ((من براى انتقام از كسى و براى چند وجب وسعت خاك نمى روم, اگر چه بايد دشمن را با ذلت از خاكمان بيرون كنيم, بلكه براى احياى دين حقم اسلام و پايدارى جمهورى اسلامى به جبهه مى روم. براى دفاع از حقى كه روزى موسى با عصايش, ابراهيم با تبرش, محمد(ص) با قرآنش, على با ذوالفقارش و حسين با خونش از آن دفاع كردند. ))(معلم شهيد محمد اسماعيل محمد ولى از: كن)


O ((اميدوارم كه با رفتنم و با هجرت نمودنم به جبهه, به سخن امام حسين(ع) سرور شهيدان و آزادگان و ولى فقيه امام خمينى لبيك گفته باشم و با شهادتم مشتى خاك بر دهان تمام ياوه گويان داخلى و خارجى و تمام تجاوزكاران به مرزها و شهرها و استعمارگران شرق و غرب بريزم و پوزه آنان را به خاك سياه بمالم; و آرزويم در اين حمله يا زيارت يا ((شهادت)) است.))(دانش آموز شهيد محمود تيشه دار از: تهران)


O ((من اكنون قرآن در قلب, سلاح در دست, جان بر كف, پا در ميدان جهاد مى گذارم تا مسووليت شرعى خود را در مقابل خداوند يكتاى قادر و دين پاك او انجام دهم. اينك با قلبى پاك به جبهه اعزام مى شوم تا بتوانم كفار متجاوز را از بين ببرم و آرزوى شهيد شدن در اين راه مقدس دارم زيرا من تعلق به خود ندارم.))(شهيد داود سرتاج از: تهران)


O ((من به جبهه مى روم تا دو درس مهم را به خوبى فراگيرم; اولى درس اخلاص و عشق نسبت به پروردگارم, دومى ايثار و فداكارى, كه اين دو درس را از حسين(ع) رهبر آزادگان و سرور شهيدان آموختم, و هم اكنون بايد به پيمانى كه با خدا بستم وفا كنم.))(معلم شهيد سيد محمد رضا طيبى تفرشى از: شهررى)


O ((بدانيد همه ما آماده رزميم و به يارى خداوند به جبهه آمديم تا به نداى سرورمان سيدالشهدا(ع) لبيك گوييم. ما مى رويم راه اماممان را كه همان راه حسين(ع) است ادامه دهيم; و به يارى خداوند متعال آن قدر مى رويم و مى رزميم تا به دوران حكومت مستكبران و از خدا بى خبران خاتمه داده و مستضعفان و محرومان را وارث هاى واقعى زمين قرار دهيم. و همان طور كه امام على(ع) فرمودند: ((آن قدر در درياى خون شنا مى كنيم تا به ساحل حقيقت برسيم)).))(پاسدار شهيد على ابراهيم قزوينى از: تهران)


O ((من نه براى ماجراجويى, بلكه براى رشد فكرى خود در جهت الله به جبهه مى روم. ))
(بسيجى شهيد بهروز از: تهران)


O ((خدايا با نام تو لباس سربازى ـ كه كفن يك سرباز است ـ به تن مى كنم, و به خاطر پيكار در راه تو و كتاب آسمانى ات ((قرآن)) و به خاطر مكتبم ((اسلام)) پوتين را به پا كردم و عازم جبهه شدم و به جنگ با ملحدين مى پردازم و تو خود آگاهى كه تنها هدفم جنگيدن در راه تو و دفاع از اسلام عزيز مى باشد. خدايا, اين درختى را كه امام پرورش مى دهد با خون هاى پاك نگهدارى كن.))(ستوان شهيد محمدرضا احمدى از: خوى)


O ((اهميت ((جهاد)) در اسلام, در آيات الهى و احاديث معتبر از خاندان عصمت و طهارت(ع) به وضوح مشخص است. امتياز بزرگ اسلام آن است كه از ديگر اديان متمايز است, و از جمله راه هاى نيل به سعادت اخروى ((جهاد)) است.))(پاسدار شهيد على جعفرى قيچانى از: تهران)


O ((از الطاف ديگر خداوند به ملت اين جنگ است; جنگى كه براى ما سراسر رحمت بوده است, جنگى كه ملت قهرمان ما را آبديده كرده. جنگى كه توفيق جهاد واقعى را در راه خدا به ما داد. وقتى مى گويند جبهه دانشگاه است عين واقعيتى است كه ما تا در آن نباشيم به عمق آن پى نمى بريم, زيرا جبهه ها سراسر معنويت است. جبهه دنياى ديگرى است كه فقط مخصوص متقين است, فقط مخصوص مخلصين است.))(بسيجى شهيد سيد امير صدرى از: تهران)


O ((من براى احياى دين خدا و براى بقاى جمهورى اسلامى ايران كه آغازگر حكومت اسلامى ان شإالله در جهان است رهسپار جبهه شدم.))
( شهيد مهرداد خداوندى از: تهران)


O ((لازم مى دانم آن چه در اين دانشگاه ديده ام براى شما عزيزان تذكر دهم. در اين دانشگاه جز عشق به خدا ديگر رابطه اى نيست. اين جا تنها راه خداست, يعنى خود را رها كردن و خدا را ديدن.))(شهيد غلامرضا پاك نژاد از: تهران)


O ((ما به فرموده امام كه فرمودند راه قدس از كربلا مى گذرد, بايد بعد از برگشتن از كربلا قدس را آزاد كنيم و دست سلطه ابرجنايتكاران را كوتاه كنيم. برادران, بدانيد كه جنگ جنگ است و عزت و شرف و دين و ميهن ما هم در گرو همين مبارزات است, و بنابراين رفتن به جبهه يك واجب شرعى است و اميدواريم كه شما نيز دنبال كننده راه شهيدان باشيد.))(پاسدار شهيد محمد حسين پيرهادى تواندشتى از: اراك)


O ((در اين جبهه ها انسان اصلا احساس خستگى و ناراحتى نمى كند چون اين جنگ را امام زمان(عج) رهبرى مى كند. و هر شهيدى كه روى زمين مى افتد هزاران جوان به جبهه روى مىآورند.))( شهيد قاسم دهقان منش از: تهران)


O ((به قول امام: جنگ رحمت الهى است, جهت آزمايش بندگان مومن خود كه چگونه اين امانت هاى الهى را تحويل مى دهند و جگرگوشه خود را هم چون قاسم تازه داماد به ميدان نبرد مى فرستند.))( معلم شهيد حبيب دباغ زاده از: تهران )


O ((مسلما تا زمانى كه پرچم سرخ انقلاب را به دست هاى تواناى امام زمان(عج) بسپريم تا آخرين نفس در مقابل ستمگران تاريخ خواهيم ايستاد و با تمام نيرو همه قدرت هاى اهريمنى شيطان بزرگ را درهم خواهيم شكست.
دشمن با حمله هاى آشكار و پنهان بر انقلاب اسلامى ما مى شورد, ما ـ كه فقط به ايمان مجهز هستيم ـ مشتاق شهادت در راهى هستيم كه حسين(ع) ترسيم كرده است. ))(ارتشى شهيد حسين رايكا از: تهران)


O ((حال كه مى خواهيم ضربه نهايى را بر پيكر بى جان امپرياليسم وارد سازيم و اين جنگ تحميلى را به پيروزى نهايى برسانيم و انتقام تمامى خون شهيدان را از آن ها بگيريم, من با شناخت اين ضرورت به كمك اين انقلاب شتافتم تا شايد با ريختن خون و دادن جان ناقابل خود بتوانم سهمى بس كوچك در مقابل اين امت شهيدپرور و انقلاب داشته باشم و در آن دنيا در مقابل ائمه معصومين و ديگر شهداى عزيز اسلام روسفيد باشيم.))(دانش آموز شهيد محمد رضا كشاورزى پورقرنى از: تهران)


O ((جنگ در ظاهر بسيار زشت و بد به نظر مى رسد. سختى بسيار دارد, جوان ها را در كام خود مى برد, شهرها را ويران مى كند; خلاصه رحمى در آن ديده نمى شود و هرچه هست خشونت مى باشد. اما تمام اين ها چه مى تواند باشد و براى چه؟ سختى جنگ براى ما حكم امتحان را دارد; در جنگ است كه مردان خدا از اهل زبون تميز داده مى شوند. خداوند آن همه سختى را بر ما مى پسندد تا ببيند ما چه مى كنيم, آيا در مشكلات راهى را مى رويم كه رضاى خدا در آن نباشد يا مى گوييم: ((الهى رضا برضائك)).(دانشجوى شهيد سيد مجيد حسينى هرات از: تهران)


O ((اين جنگ فقط جنگ با عراق نيست جنگ با تمام مستكبرين تاريخ است و نه جنگ با صدام. ما به يارى پيامبر(ص) به بدر و احد و خندق و حنين مى رويم. ما به يارى على(ع) به جمل و نهروان و صفين مى رويم. ما به نخيله به يارى حسن(ع) و به كربلا به يارى حسين(ع) و به يارى عباس, آن سردار تنها, و به يارى سجاد(ع) آن امام بى ياور مى رويم. ما مى رويم تا زنجير از دست ائمه در بندمان باز كنيم. ما مى رويم تا جام هاى زهر خيانت از دست كثيف خلفاى بنى العباس بگيريم و بر مغزشان بكوبيم و به يارى مهدى(عج) مى رويم تا زمينه را براى قيامش آماده كنيم.))(پاسدار شهيد جعفر داورى از: شهررى)


O ((نيت من براى رفتن به جبهه براى خدا و در راه خدا و براى پيروزى اسلام است. براى اين آرزو به جبهه مى روم كه ديگر باز نگردم, و در آن جا بعد از نابود كردن عده اى از كفار به آرزوى خود يعنى ((شهادت)) در راه خدا برسم.))(دانش آموز شهيد نادر ايران خواه از: تهران)


O ((من براى جانبازى در راه اسلام و ميهن و اهداف رهبر انقلاب تا جان در بدن داشته باشم راحت نخواهم نشست.))(ستوانيار شهيد محمود كريميان سرخس از: مشهد)


O ((خدايا تو خود آگاهى كه آن چه براى جنگ انجام مى دهيم و يا مى جنگيم براى رقابت و كسب قدرت, و يا براى كارى و يا جاه طلبى نبوده, بلكه براى رضاى تو بوده است. اين مإموريت جنگى را من از جان و دل پذيرفته و با كمال علاقه مندى و شهامت و آگاهى قبول نمودم.))(در و پنجره ساز شهيد عيسى مصطفايى از: هشترود)


O ((اين جنگ, همان طور كه امام امت فرمودند, براى ما خيلى خوب بود; زيرا ما را از سستى و كاهلى نجات داد. ما مى رويم تا به مزدوران كافر و استكبار جهانى نشان دهيم تا زمانى كه يك سرباز اسلام و امام زمان(عج) در دنيا وجود دارد قادر نخواهند بود به اسلام ضربه بزنند. هدف من فقط خداست. وسيله من براى رسيدن به خدا اسلام است.))(پاسدار شهيد محسن اشراقى از: تهران)


O ((اين جا مكانى است كه گويا خداشناسى تجربى در اين مكان امكان پذيرتر است. اين جا مرگ نيست, بلكه پيدا كردن رمز مرگ در اين جاست. مادر, هنگامى كه ما در اين جا گام برمى داريم احساس مى كنيم كه زمين محكم تر از آن است كه ما روى آن لغزش داشته باشيم, ولى مى بينيم زمينى كه زير پاى ما سخت است چگونه زير پاى مزدوران مى لرزد.))(كارمند شهيد محمد ملاطائفه از: تهران)
پاورقي ها: