غيبت و حيرت
او را چگونه بستايم كه بزرگتر از ستايش است و درباره او چه بگويم كه هر چه گويم نمى از يم و قطره اى از درياى بى كران فضل و كمال او بيش نيست.
او است حجت بزرگ خدا, ولى اعظم پروردگار, نجات دهنده بشر, وارث تمام انبيا و اوصيا و جانشين همه پيامبران و امامان, خلف صالح, قائم به حق, مبين احكام دين, پروراننده عدل و داد, سمبل حق و حقيقت, تالى تلو قرآن, بقيه الله فى الارض, صاحب الزمان و خليفه الرحمن.
او است: منصور.. مويد به تاييدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. پناهگاه امت.. انتقام گيرنده مظلومان.. پشتيبان محرومان.. برهان الهى.. سيد و سرور همگان.. امير اميران.. قاتل ستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود كننده تمام بدعت ها, ضلالت ها,گمراهى ها و گمراهان و خلاصه او است احيا كننده ميراث رسول خدا و معصومان عليهم صلوات الله.
او پرچمدار حق است كه هر كه زير لوايش قرار گرفت به كرانه نجات مى رسد و هر كه از او دورى جست, در ظلمتكده گمراهى غرق خواهد شد.
مهدى طاووس اهل بهشت است و از سيماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان و زمين مى تابد.. او همان كوكب درى و ستاره درخشان است كه شرق و غرب جهان به او فروزان است.
امام رضا عليه السلام چنين مى ستايدش:
((او شبيه من و شبيه حضرت موسى است. بر او جامه اى از نور پوشانده شده كه از شعاع قدس الهى مى افروزد. او خلقتى معتدل و ميانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسول خدا است.))(1)
وجود مباركش رحمت است بر مومنان و صالحان و نقمت است بر كافران و تبهكاران. خداوند بوسيله او مردگان را زنده و كوردلان را بينا و گمراهان را هدايت مى كند.
نقش امام زمان در دوران غيبت
شايد برخى چنين بيانديشند كه اكنون در دوران غيبت, امام زمان سلام الله عليه هيچ نقشى در هدايت مردم ندارد و هيچ استفاده اى از وجودش نيست ـ و العياذ بالله ـ ولى اين گمان باطلى است چرا كه زمين بدون حجت هرگز نمى ماند ((لولا الحجه لساخت الارض باهلها;(2) پس بايد همواره حجت خدا بر روى زمين و در ميان مردم باشد.)) ولى اكنون كه امام ما غايب است چگونه از حضرتش بهره مى گيريم؟
اين همان سوالى است كه جابر بن عبد الله انصارى از رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ كرد كه: ((هل ينتفع الشيعه بالقائم فى غيبته؟; آيا شيعيان در دوران غيبت از وجود قائم ـ عليه السلام ـ استفاده مى كنند؟))
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود:
((اى والذى بعثنى بالنبوه, انهم لينتفعون به, و يستضيئون بنور ولايته فى غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;(3) آرى به همان خدايى كه مرا به پيامبرى مبعوث فرمود سوگند, كه شيعيان از وجود او بهره و از نور ولايتش در دوران غيبتش پرتو مى گيرند چنانكه مردم از آفتاب بهره مى برند هر چند پشت ابرها پنهان شده باشد.))
آرى! در دوران غيبتش, پيوسته منتظر قدومش هستيم. و براى رسيدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان, لحظه شمارى مى كنيم. نمى شود خود در حالت انتظار بسر بريم و براى رسيدنش ـ كه هر لحظه ممكن است تشريف بياورد ـ خود را آماده نسازيم و به ولايتش مسلح نباشيم و به عدالتش عشق نورزيم و به اوامرش تمسك نجوئيم و از آنچه نزد او ناپسند است دورى نكنيم.
گو اينكه او پيوسته در راه و مسجد و بازار و همه جا ممكن است حاضر شود و ما او را نشناسيم; پس بايد كاملا مواظب اخلاق و رفتار و كردار و منش و خوى خويش باشيم, نكند سرورمان از ما برنجد و قلب مباركش از تيرگى دلهاى آكنده به گناهانمان, اندوهناك گردد.
پس حضرت مهدى موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از ديدگان آلوده ما پنهان باشد.
راز طول عمر امام
و شايد برخى از روى جهل و نادانى به راز طول عمر امام جهالت ورزند و سوالى در ذهنشان بوجود آيد كه چگونه امام زمان را چنين عمرى دراز است؟ علما و تاريخ نگاران در اين باره مقاله ها, بحث ها و كتابها نوشته اند و ما را در اين خلاصه گويى مجال سخن نيست, ولى هيچ سخنى برتر از سخن پيشوايان ما نمى باشد, پس ببينيم آنان چه پاسخ مى دهند.
روايت است كه امام صادق عليه السلام وقتى ديد يكى از اصحابش از طول دوران غيبت, شگفت زده است, فرمود:
((ان الله تعالى ادار فى القائم ثلاثه, ادارها لثلاثه من الرسل: قدر مولده تقدير مولد موسى, و قدر غيبته تقدير غيبه عيسى, و قدر ابطائه تقدير ابطإ نوح, و جعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح دليلا على عمره; خداى تبارك و تعالى سه مطلب را درباره قائم آل محمد ايفا نموده كه درباره سه پيامبر انجام داده بود: ولادتش مانند ولادت حضرت موسى, و غيبتش مانند غيبت حضرت عيسى و طول عمرش مانند طول عمر نوح تقدير كرد, سپس عمر حضرت خضر را دليلى بر عمر درازش قرار داد.))
آنگاه حضرت, علت غيبت آن سه پيامبر را طى حديثى طولانى بيان مى فرمايد, و چنين نتيجه مى گيرد:
((و اما العبد الصالح الخضر, فان الله تبارك و تعالى ما طول عمره لنبوه قدرها له و لا لكتاب ينزل عليه و لا لامامه يلزم عباده الاقتدإ بها, و لا لطاعه يفرضها له, بل ان الله تبارك و تعالى لما كان فى سابق علمه ان يقدر فى عمر القائم فى ايام غيبته, و علم من انكار عباده لمقدار ذلك العمر فى الطول, طول عمر العبد الصالح من غير سبب, فما اوجب ذلك الا لعله الاستدلال على عمر القائم, و ليقطع بذلك حجه المعاندين لئلا يكون للناس على الله حجه;(4) و اما در مورد بنده شايسته, حضرت خضر, پس بى گمان خداى تبارك و تعالى عمر او را دراز نگردانيد به خاطر پيامبرى ويژه اى كه براى او در نظر داشت و نه به خاطر كتابى كه بر او مى خواست نازل كند و نه شريعتى كه شريعتهاى پيامبران پيش از او را نسخ نمايد و امامتى كه بندگانش را ملزم به پيروى از او كند, و نه به خاطر اطاعتى كه براى او بر بندگانش واجب گرداند, بلكه خداى تبارك و تعالى چون قبلا در علمش نهفته بود كه عمر حضرت قائم را در دوران غيبتش طولانى گرداند, و مى دانست كه بندگانش نسبت به آن عمر دراز اعتراض و انكار خواهند نمود, لذا بدون هيچ علتى عمر خضر را طولانى كرد تا به آن بر عمر حضرت قائم عليه السلام استدلال نمايد و راه انكار را بر دشمنان و مخالفان ببندد و حجت را بر مردم تمام كند تا اعتراضى به كار خدا نداشته باشند.))
و اصلا در روايتهاى گوناگونى ملاحظه مى كنيم كه امامان ما به عمر حضرت نوح ـ كه در قرآن نيز از آن ياد شده است ـ در اين مورد استدلال مى كنند و گاهى با تندى و تعجب آن را بيان مى كنند. امام صادق عليه السلام ـ در حديثى ـ با ناراحتى مى فرمايد:
((ما تنكرون ان يمد الله لصاحب هذا الامر فى العمر كما مد لنوح عليه السلام فى العمر;(5) چه جاى انكار است كه خداوند همچنانكه عمر حضرت نوح را طولانى قرار داد, عمر صاحب اين امر را نيز دراز گرداند.))
و اصلا كجاى اين امر تعجب آور است! خدائى كه توانست حضرت مسيح را بدون پدر به دنيا آورد و او را در گهواره به سخن گفتن وا دارد و نبوت را به كودك شيرخواره واگذار نمايد و عزير را صد سال بميراند و زنده نمايد و يونس را در شكم ماهى مدتها زنده نگه دارد و ابراهيم را در ميان كوهى از آتش و دود, حفظ كند و حضرت موسى را در تابوتى از سعف خرما در ميان نهر نيل به سلامت دارد و هزاران هزار امر خارق العاده را براى اظهار قدرت خود در جهان دنيا انجام دهد, آيا نمى تواند حضرت قائم را هزار و اندى سال عمر دهد در حالى كه نه اين امر محال است و نه غير ممكن.
وانگهى بعيد نيست يكى از اين انگيزه هاى اين عمر دراز, آزمايش و امتحان مسلمانان باشد, تا اينكه خوبان از بدان و صالحان از طالحان شناخته شوند. آنان كه ايمانى ضعيف دارند بايد جاى را خالى كنند و به مومنان راستين واگذار نمايند.
امام كاظم عليه السلام فرمود:
((انما هى محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه…;(6) علت غيبت طولانى امام زمان چيزى جز آزمايش الهى براى امتحان بندگانش نيست.))
در حديثى يافتم كه راوى از امام عسكرى عليه السلام مى پرسد:
اى فرزند رسول خدا! آيا غيبت فرزندت طولانى مى شود؟ حضرت پاسخ مى دهد:
((اى و ربى, حتى يرجع عن هذاالامر اكثر القائلين به, فلا يبقى الا من اخذ الله عهده بولايتنا و كتب فى قلبه الايمان و ايده بروح منه;(7)آرى به خدايم سوگند, تا آنگاه كه بيشتر معتقدان به اين امر (شيعيان) از آن روى برگردانند (آن را انكار كنند) و كسى نماند جز آنانكه خداوند از آنها بر ولايتمان پيمان گرفته است و ايمان را در دلهايشان مستحكم گردانيده و با روح خودش در آنان دميده است.))
و رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ طى حديثى فرمود:
((تكون له غيبه و حيره تضل فيها الامم;(8) براى او غيبتى باشد و سر گردانى و حيرتى كه امتها را به گمراهى افكند.)) همينطور هم هست. امروز بسيارى از مسلمانان ـ متاسفانه ـ در گمراهى از شناخت حجت و امام زمانشان هستند و از او روى برگردانده اند هر چند خود بارها و بارها متذكر شده اند كه ((هر كس امام زمانش را نشناسد و از دنيا برود,مانند اهل جاهليت از دنيا رفته است)).
امروز بيشتر مردم, با اينكه احساس نياز به رهبرى مقتدر مى كنند كه مشكلات بى شمارشان را حل كند و آنان را از سر در گمى و گمراهى بيرون آورد و انتقام ظالمان را از مظلومان بگيرد, با اين حال, نسبت به امام زمان شناختى ندارند و او را از ياد برده اند و آن همه روايتهاى رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله ـ را ناديده مى گيرند جز زبدگان و نخبگانى كه خداوند بر آنها منت گذارده و نعمت بزرگ ولايت را به آنها عطا كرده است كه اميدواريم ما نيز جزء آن اندك مخلصان و صديقان باشيم.
امام باقر عليه السلام فرمود:
((يخرج بعد غيبه و حيره, لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه.))(9)
او پس از غيبت و سرگردانى طولانى مردم, ظهور مى كند و در دوران غيبتش كسى بر دينش باقى نمى ماند جز مخلصانى كه با روح يقين پيوند دارند (در ولايتشان پابرجا هستند و به غيبت و ظهور پس از غيبت, اطمينان كامل دارند) آنان كه خداوند پيمان ولايتمان را با آنها بسته است و ايمان را در درون قلبهايشان قرار داده و با روح خويش تاييدشان نموده است.
پس اكنون كه در سخت ترين دوران دورى از امام و پيشواى معصوممان قرار داريم, و ملت هاى مسلمان در سرگردانى و حيرت به سر مى برند, لازم است ما ـ طبق پيمانى كه در روز الست با خداى خود بستيم ـ در اين عهد و پيمان, ثابت و پا بر جا باقى بمانيم و خداى نخواسته روى از اماممان برنگردانيم و به حجت و ولى اعظم خدا پشت نكنيم و ولايت را پيوسته پاس بداريم و در اين راستا چاره اى جز صبر نيست و انتظار فرج در اين زمان از هر عملى برتر و فضيلتش بيشتر و پاداشش افزون تر است.
امير مومنان عليه السلام مى فرمايد:
((انتظروا الفرج و لاتيإسوا من روح الله, فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج.. و المنتظر لامرناكالمتشحط بدمه فى سبيل الله;(10) منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا نوميد مگرديد زيرا محبوب ترين و پسنديده ترين اعمال نزد خداوند, انتظار فرج است.. و همانا كسى كه منتظر امر ما است, مانند كسى است كه با خون خود در راه خدا پيكار كند)).
آرى! شيعيان مخلص و صديق خداوند و آنها كه در پنهانى و آشكار, دعوت به سوى دين حق مى كنند, منتظران فرج هستند.
و يكى از مهمترين و برجسته ترين دست آوردهاى انتظار, همين است كه در اين دنياى وانفسا كه مشكلات از هر سوى گريبانگير انسانهاى متعهد مى شود و بلاها بر او همچون ابر بهارى مى بارد و مومنان واقعى در تنگناى اقتصادى و محاصره سياسى و يورش بى رحمانه تبليغاتى دشمنان قسم خورده اسلام قرار گرفته اند, روحيه اميد را در آنان زنده نگه مى دارد و در سايه همين اميد است كه انسان مومن روبروى خويش ميدان گسترده اى از فضل و كرم الهى مى بيند و حقيقت ظهور برايش مجسم مى شود, و به خاطر همين روزنه اميد است كه آرزويش از غير خدا منقطع مى گردد و به انتظار گشايش زندگى مادى و معنوى, جز فضل الهى را نمى طلبد و جز او را نمى خواند و به جز او ـ كه معشوق تمام صديقان و اوليا و اصفيا و برگزيدگان است ـ به ديگرى دل نمى بندد, و اين سرآمد آرزوهاى هر انسان است.
بار الها! ما را دلبند و شيفته خود قرار ده و قلوبمان را جز از حب خويش, تهى گردان و پيوند ما را با ولايت و با ولى الله اعظمت ارواحنا فداه, مستحكم تر ساز و عيد سعيد ميلادش را بر همه ما و شيعيانش و محبانش مبارك گردان و چشمهاى مارا به ديدار جمال دل آرايش روشن ساز و كشورش را از شر تمام دشمنانش حفظ فرما و رهبر و ملت را تا روز رسيدنش در كنف حمايت خود از بلايا و حوادث مصون ساز.
پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) منتخب الاثر, ص422. 2 ) از حضرت رسول ـ صلى الله عليه و آله ـ روايت معتبرى نقل شده كه به تواتر رسيده و سنى و شيعه آن را در كتاب هاى خود نقل كرده اند, مى فرمايند: دو چيز گران بها در ميان شما مى گذارم كتاب خدا و عترتم اهل بيتم كه اگر به اين هر دو با هم تمسك جوئيد هرگز گمراه نشويد و همانا اين دو هميشه با هم هستند و هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا اين كه در حوض بر من وارد شوند. و اين بهترين دليل بر مدعا است كه زمين هرگز از حجت و ولى خدا خالى نمى شود. 3 ) بحارالانوار, ج52, ص93. 4 ) منتخب الاثر, ص361. 5 ) غيبت طوسى, ص359. 6 ) منتخب الاثر, ص218. 7 ) بحارالانوار, ج51, ص244. 8 ) بحارالانوار, ج51, ص72. 9 ) كشف الغمه, ج3, ص311. 10 ) بحارالانوار, ج52, ص123.