حمله و ضد حمله فرهنگى غرب


قسمت چهارم

چنان كه گفتيم: خصومت غرب با اسلام و مسلمانان سخن امروز نيست و پيشينه تاريخى اين مصاف را در اعماق هزار ساله تاريخ بايد جست وجو كرد. غربى هاى دور از فرهنگ و تمدن و اسير خرافات و ارتجاع قرون وسطا كه در برابر شكوه و عظمت و نورانيت اسلام, تحقير شده بودند بر آن شدند تا با انتقام گرفتن از اسلام و مسلمانانى كه دانش و تمدن و فرهنگ و اخلاق را به آنان هديه كرده بودند! به اصطلاح جايگاه خويش را بازيابند و عقده حقارت را بگشايند و رقيب بى بديل را از صحنه به در كنند. در راستاى اين سياست مرتجعانه گروهى از شرق شناسان را به نوشتن كتاب ها و مقالات بر ضد اسلام و مبانى مقدس آن تشويق كردند و در اين خصوص اراجيفى نشر دادند تا چهره اسلام را در نظر جهانيان ناپسند جلوه دهند و جلو گسترش آن را بگيرند, از سوى ديگر جنگ هاى خونينى به راه انداختند كه حمله صليبى هاى غرب و وحشى گرىهاى آن ها در كشورهاى اسلامى از آن جمله است. و اينك پس از گذشت قرن ها, سردم داران غرب با همان عقده هاى ديرين در اشكال جديد به صحنه اين پيكار آمده و اين بار با ساز و برگ تبليغاتى جديد و فنآورى مدرن و استفاده از تاكتيك ها و تكنيك هاى نو و جنگ روانى تبليغاتى, تيرهاى حمله را به سوى ارزش هاى اسلامى نشانه رفته كه از نمونه هاى آن قضيه رشدى و آن كتاب شيطانى تحت حمايت مستقيم غرب و اهانت به مقدسات مسلمانان جهان و موضع گيرى خصمانه صهيونيسم و امپرياليسم غربى در برابر انقلاب اسلامى و به وجود آوردن گروه مرتجع و خرافه پرست طالبان به نام اسلام و مواردى از اين قبيل است… و همين ها است كه حساسيت بيش از پيش رسالت داران اسلام را در برابر حمله غرب مى طلبد.

حساب ملت ها از دولت ها جدا است
نكته اى كه در اين مقال مورد تإكيد است, جدا كردن حساب ملت ها از دولت ها است; در حالى كه سردم داران سياست استكبارى غرب و غارت گران بين المللى لحظه اى از تزوير و توطئه فروگذار نمى كنند و اين سياست شوم و رسوا را پنهان نمى دارند, اما موج اسلام خواهى جديد ملت ها در شرق و غرب عالم و امريكا و اروپا و افريقا افق هاى روشنى را در چشم انداز جهان كنونى مى گشايد كه از نفوذ بى سابقه تعاليم اسلامى در ميان توده هاى انسانى حكايت دارد. تا بدان جا كه تحليل گران, قرن بيست و يكم را قرن اسلام ناميده كه يكه تاز عرصه عقايد و ايدئولوژىها همانا اسلام خواهد بود. و اين خود مايه دل گرمى است براى پيروان آيين بزرگ آسمانى كه از هياهوى دجال هاى خبرى و طبل تو خالى سياست گذاران تبليغاتى جهان استكبارى نهراسند و مرعوب تمدن هاى كاذب نشوند و براى بسط و گسترش تعاليم عاليه جهان شمول اسلام تلاش كنند و غرامت آن را هم بپذيرند, و به پيام اين آيه شريفه توجه كنند كه: ((كنتم خير امه إخرجت للناس تإمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر; شما بهترين امتى هستيد كه براى خير و سعادت بشريت پديد آمده ايد تا امر به معروف و نهى از منكر كنيد.))

زمينه هاى جهانى اسلام
براساس گزارش ها و خبرهايى كه از چهارگوشه جهان مخابره مى شود على رغم وسوسه خناسان غربى و دشمنان قسم خورده اسلام, زمينه هاى فكرى و اجتماعى براى پذيرش اين آيين حيات بخش در ميان ملت ها و توده هاى مردمى در اروپا و امريكا و افريقا و ساير نقاط عالم بيش از هر زمان ديگر اميدوار كننده و نويدبخش است. اين تحول جديد را بايد از بركات نهضت اسلامى و انديشه هاى بلند امام راحل ـ سلام الله عليه ـ و پيروزى انقلاب اسلامى در ايران برشمرد كه وقتى انديشه هاى آزاد و مترقى مكتب برومند اسلام را در برابر باورها و ايسم هاى ورشكسته غربى و شرقى و كمونيسم و سرمايه دارى ديدند و عجز و درماندگى فرهنگ و تمدن صنعتى را از پاسخ گويى به نيازهاى معنوى و روحى و فطرى انسان مشاهده كردند و در بن بست هاى كور سياسى و اجتماعى و فرهنگى نظام هاى نوين جهانى گرفتار شدند, آغوشى براى پذيرش اسلام مترقى و رهايى بخش گشودند و چنان كه مى بينيم دامنه اين حركات به خواست خداوند رو به فزونى است اينك براى تإييد ادعاى فوق از ميان صدها خبر و گزارش كه در رسانه ها و مطبوعات بيگانه و خودى انعكاس يافته, و حتى در زبان بيگانگان بدان تصريح شده است, مواردى را مى نگريم:
((الكسى مالاشنكو)) محقق مسيحى علوم اسلام در روسيه مى گويد: ((اسلام با سرعت خيره كننده اى اروپا را به تسخير خود در مىآورد. هم اكنون تعداد مسلمانان در انگليس و آلمان و فرانسه به چهار تا شش ميليون رسيده و در كشورهاى ديگر اروپايى صدها هزار مسلمان زندگى مى كنند.))(1)
يكى از متفكران غربى به نام ((برنارد لويس)) در خصوص حركت نوين اسلامى در جهان مى گويد: ((در حال حاضر توده مسلمانان جهان اخبار انقلاب اسلامى را پى مى گيرند. اكنون ميليون ها مسلمان در شمال افريقا, مالزى, اندونزى و اروپا از سر عشق و ارادت, انقلاب اسلامى را به عنوان قبله آمال و آرزوهاى خود مى دانند.))(2)
بنا به نقل واشنگتن تايمز يكى از بدترين دشمنان اسلام, ساموئيل هانتينگتون, كه سمت استادى در دانشگاه هاى غرب دارد, جريان گسترش انديشه هاى اسلامى را عنوان كرده و در خصوص بازگشت ملت ها به دين اسلام مى گويد: ((جريان بازگشت ملت ها به دين همانند يك سيل خروشان به راه افتاده است و اصول گرايى يكى از پىآمدهاى اين جريان است)) كه نامبرده آن را خشم خدا توصيف مى كند.(3)
او مى گويد خشم خدا, ولى در حقيقت رحمت خدا براى مردم در بند ستم و خشم خدا بر اهريمنان حاكم و اقطاب سلطه و غارت. همان گونه كه قرآن در توصيف رسالت آسمانى اسلام مى گويد: ((كزرع اخرج شطإه فآزره فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار;(4) همانند زراعتى كه جوانه زند و نيرومند شود و برزگران را شگفت زده و كافران را خشم گين سازد.))
يك شبكه تلويزيونى امريكا گزارش داد: اسلام روز به روز در امريكا در حال گسترش است و ديگر نمى توان آن را به عنوان يك دين جانبى نگريست. ((وردنت)) شبكه داخلى كشور امريكا در گزارش مشروحى از گسترش اسلام در امريكا افزود: ((زمانى اسلام در ميان سياهپوستانى مانند ((مالكوم ايكس)) رواج داشت اما امروز اين دين در ميان سفيدپوستان امريكا نيز گسترش يافته است. ((وردنت)) گفت: قوانين اسلامى باعث شده تعداد زيادى از زندانيان امريكا از مصرف مواد مخدر و مشروبات و كارهاى خلاف بپرهيزند.))
اين شبكه تلويزيونى در بخشى از گزارش خود با نشان دادن تعداد زيادى از زنان محجبه گفت: ((آن ها با مشكلات زياد پوشش هاى خود را حفظ مى كنند هم چون هم كلاسى هاى ديگر خود, دوست پسر ندارند و با پسرها قرار ملاقات نمى گذارند. مشروب و گوشت خوك نمى خورند و در مهمانى ها نمى رقصند و به رقاص خانه ها نمى روند, اما از زندگى خود خوشحال اند و به اعمال خود افتخار مى كنند; چرا كه باور دارند با اين كار خود از دستورهاى خدا و پيغمبر پيروى مى كنند و بهشت را به دست مىآورند.))(5)
هم چنين روزنامه نيويورك تايمز طى گزارشى به تإثير ماه مبارك رمضان در مدارس نيويورك پرداخته و مى نويسد: ((از آغاز ماه رمضان هزاران نوجوان مسلمان امريكايى در مدارس نيويورك مانند ساير مسلمانان جهان روزه مى گيرند, به گفته مدير يك موسسه در نيويورك ماه رمضان بخشى از برنامه هاى ساليانه ما شده.. اين روزنامه سپس مى افزايد اسلام در امريكا سريع تر از همه اديان ديگر رشد مى كند.))(6)
روزنامه ((ايكجورتر)) چاپ ايتاليا پس از رحلت امام خمينى نوشت ((حقيقت انقلاب اسلامى و تفكر آيه الله خمينى بسيار عميق است و غرب از ابتدا انقلاب اسلامى ايران و انديشه هاى رهبرى آن را با تفكر و رهبرى ساير انقلاب هاى جهان سوم و ماركسيستى اشتباه گرفت.))(7)
بنا به برخى گزارش ها: سرشمارى سال 1991م. از سيصدهزار مسلمان در استراليا خبر داده كه امروزه اين رقم به پانصدهزار رسيده و توجه جوانان به اسلام در اين كشور جالب توجه است و حجاب به عنوان يك هويت اسلامى در بين دختران و زنان مسلمان چشم گير است.
در اروپا 25 ميليون مسلمان, در امريكا چهل ميليون مسلمان بيش ترين رقم اقليت هاى دينى را تشكيل مى دهند.
اين ها نمودار بسيار كوتاهى از رشد سريع اسلام در جهان و گسترش آن در ميان ملت ها است كه از ديد غربى ها پنهان نمانده و يكى از متفكران غرب مى گويد: ((يك ميليارد و سيصد ميليون مسلمان به جنبش درآمده و به طرف يك حكومت واحد حركت مى كنند)) و به گفته ديگرى از متفكران غرب: ((انقلاب اسلامى همه مسلمين حتى غربى ها را متإثر كرده است.))(8)
روژه گارودى, فيلسوف مسلمان فرانسوى در كتاب خود ((اسلام دين آينده جهانى)) تإكيد مى ورزد كه قدرت برهان و روشنى حقايق اسلام و هم سويى آن ها با فطرت اين آيين را به عنوان آيين جهانى بشر مطرح خواهد ساخت, به ويژه پس از شكست و ناكامى ايدئولوژىهاى سوسياليستى و كاپيتاليستى و امثال آن ها كه مدعى بودند, ضامن سعادت انسان اند.
گارودى, به نكته ظريفى اشاره كرده و اثبات مى كند كه تمدن غرب از بيم حاكم شدن مفاهيم اسلامى اعتماد به نفس خود را از دست داده و ادعاى غرب مبنى بر اين كه باب مذاكره و محاوره را در ميان ملت ها و فرهنگ ها گشود ادعاى كاذبى بيش نيست, زيرا آن ها تاب بحث و مذاكره واقعى با اسلام را مسدود كرده و اصرار مى ورزند از اسلام چهره اى زشت ارائه دهند و اين خود نوعى تهاجم و جنگ با ارزش هاى اسلامى است.))(9)

عامل خشم و كينه دولت هاى استكبارى
اين ها است عامل كينه توزى دولت هاى استكبارى با اسلام و مسلمانان به ويژه اسلام مترقى كه در انقلاب اسلامى تبلور يافته است و اين حركت بى وقفه ادامه خواهد داشت, هرچند بر جهان استكبارى بسيار سنگين است. و چه زيبا فرمود: بنيان گذار نظام اسلامى حضرت امام خمينى ـ سلام الله عليه ـ : ((من با اطمينان مى گويم اسلام ابرقدرت ها را به خاك مذلت مى نشاند, اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى برطرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد.))(10)
بنابراين, اگر با دقت بنگريم, آن چه در حقيقت نقش اساسى را در اين مصاف ايفا مى كند, هجوم اسلام نورانى بر جهان كفرزده ظلمانى است; مانند هجوم طلايه صبح بر سپاه شب و زدودن تاريكى ها از صفحه گيتى و اين همان چيزى است كه غرب تاب تحمل آن را ندارد و آن را ضد منافع نامشروع خود مى داند.
اما با سنت هاى الهى و اراده ايزدى نتوان مقابله كرد چه, او خود تإكيد فرموده است: ((خداوند اسلام را بر همه اديان و مكتب ها پيروزى دهد هرچند كافران نفرت داشته باشند; ليظهره على الدين كله ولو كره الكافرون)).
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نكاهد
تمام تحركات ضد اسلامى و ضد مردمى جهان استكبارى, به ويژه سردم داران كاخ سفيد و اربابان صهونيست آن ها از اين جا نشإت مى گيرد. آن ها ساليان دراز با تكيه بر سياست هاى استعمارى و استمداد از تمدن صنعتى توانستند, سلطه اهريمنانه خود را بر كشورهاى اسلامى و غير اسلامى, در آسيا و افريقا بگسترانند و در اين تهاجم نفرت بار از هر وسيله و هر جنايت ضد بشرى بهره گرفتند, اما امروز در برابر هجوم بى امان اسلام نورانى و بيدارگر و رهايى بخش به وحشت افتاده و آينده خود را در مخاطره مى بينند و به اين امر تصريح كرده و انقلاب اسلامى را دشمن خود خوانده و از هر عاملى خطرناك تر توصيف كرداند.
بوش, رئيس جمهورى اسبق امريكا گفت: ((امروز ايران از بمب هاى هسته اى براى امريكا خطرناك تر است, چون پايگاه اسلامى و نفوذى كه در مسلمانان جهان دارد از چنان قدرتى برخوردار است كه مى تواند مسلمانان را به حركت درآورد.))(11)
واينبرگر, وزير دفاع اسبق امريكا گفت: ((ما مى خواهيم ريشه ايران و ملت ايران را قطع كنيم.)) بارى, حملات غرب به سردمدارى شيطان بزرگ امروزه از يك سو, متوجه ايران به عنوان كانون زايش انديشه هاى ناب اسلامى ستم ستيز است و از سوى ديگر متوجه كل جهان اسلام و كشورهاى اسلامى, در صحنه هاى نظامى, سياسى, فرهنگى و… .
اگر در الجزاير, رژيم نظامى سفاكى را تحت حمايت غرب به وجود مىآورند و به قتل عام هاى مردم مسلمان ادامه مى دهند و ناظران بين المللى وابسته به استكبار دم بر نمىآورند.
اگر شاهد تجاوزكارىهاى مداوم رژيم صهيونيستى در فلسطين اشغالى هستيم و زرادخانه هاى هسته اى و ميكربى اسرائيل از ديده غربى ها قابل اغماض است.
اگر در تركيه دولت اسلام گراى پيشين را منحل و با تجاوز آشكار به حقوق اكثر مسلمانان اين كشور رژيم امريكايى لائيك و ضد دينى را سر كار مىآورند و از ورود دانشجويان مسلمان محجبه به دانشگاه و مراكز آموزشى مانع مى شوند و اين ها منافى با حقوق زنان و دختران تلقى نمى شود!
اگر در بوسنى تصفيه هاى قومى, صدها هزار مسلمان بى گناه را قتل عام مى كنند و آواره مى سازند و اروپايى ها ناظر جنايات قرون وسطايى صرب ها هستند و لب به اعتراض نمى گشايند و در كوزوو نظير آن تراژدى نيز در حال تكرار است.
اگر در افغانستان, طالبان خرافه پرست و مرتجع و وحشى را سر كار مىآورند و با تمام اعمال ضد بشرى آن ها آنان را به رسميت مى شناسند و امريكايى ها گردانندگان صحنه فجايع اين كشور مظلوم به دست طالبان اند.
و اگر رژيم وابسته پاكستان از جنايات طالبان با تمام امكانات جانب دارى مى كند و اخيرا رژيم حقوقى نظير طالبان را دولت اين كشور براى پاكستان, زمزمه مى كند.
و اگر دولت متجاوز هند, مسلمانان كشمير را با قتل و شكنجه و اعمال ضد بشرى نظاميان خود تحت فشار قرار مى دهد.
و اگر امريكا علنا به راه اندازى راديو براى تبليغ ضد ايران اسلامى دست مى زند و از هر امكان ديگرى از عوامل جاسوسى و ضد انقلاب و خبرى و اطلاعاتى در اين هجوم و جهت براندازى استفاده مى كند و حتى عوامل مطبوعاتى وابسته خود را در داخل كشور ما بسيج مى نمايد, همه و همه تعارض و تضاد با اسلام و مسلمين و انقلاب اسلامى است, و اين از يك سو براى ما مهم است كه بدانيم شهاب آسمانى اسلام بر قلب شياطين و اهريمنان كارگر آمده و اراده خداوندى تعلق گرفته, به روزگار سلطه گرى اين جنايت كاران دير يا زود خاتمه دهد و همانند بسيارى از امت هاى مسخ شده تاريخ آن ها را به بايگانى تاريخ فرستد.
از سوى ديگر حركت توطئه آميز دشمنان اين حساسيت را به ما مى دهد كه از ساده انديشى در مورد گشودن باب مذاكره با سردم دار به اصطلاح نظم نوين كه با همه رسوايى هايش, خيال به تسليم كشاندن دولت مردان و در حقيقت نابودى همه چيز ما را در سر مى پرورد, برحذر باشيم, زيرا همان گونه كه مكرر گفته ايم, شيطان بزرگ مى داند اگر يك نظام هرچند مقتدر يك وجب به او نزديك تر گردد, بىآبرو و لكه دار مى شود و اين چيزى است كه دولت مردان امريكا از ايجاد رابطه با ايران در سر مى پرورند تا اين سنگر كليدى را كه قبله آمال مستضعفان جهان و تكيه گاه محرومان و غارت شده گان است, فتح كند و همه خون ها و خون دل ها و آرمان هاى انقلاب اسلامى را به باد دهد و سد مستحكم انقلاب اسلامى را درهم بكوبد. فشارهاى اقتصادى حملات فرهنگى, دسيسه هاى سياسى به عنوان جهان گردى و اعزام جاسوسان به كشور ما در مقاطع مختلف كه هر بار موجى از خشم و نفرت در ميان مردم آگاه و انقلابى ما پديد آورده, در راستاى چنين سياستى است.
كارگزاران سياست خارجى ما بايد تاكنون فهميده باشند تا در دام توطئه هاى شيطان بزرگ نيفتند كه هميشه اراده ملت تعيين كننده است, نه چيز ديگر و ملت مسلمان ـ يعنى آن ها كه صاحبان اصلى اين انقلاب اند نه مشتى خود فروخته و وابسته و قلم به مزد و جاسوس و خائن ـ آرمانى جز اسلام و استقلال كشور ندارند چرا كه ده ها سال است انواع فشارها را تحمل كرده اند كه از زنجير اسارت بيگانگان رهايى يابند و ديگر اسارت بيگانگان و سردم داران كفر و استكبار جهانى را نخواهند پذيرفت.
طرح مسائل اقتصادى و بهانه جويى از اين رهگذر, براى حل مشكلات از طريق مذاكره با امريكا اگر در انديشه اى رخنه كند, يك دسيسه شيطانى بيش نيست. ما كه مرد كارزاريم بايد هنر سازندگى را در درون كشور به نمايش بگذاريم, از اسراف كارى و ولخرجى, رفاه طلبى و تجمل و ندانم كارى كه بار سنگين آن كمر قشر ضعيف را مى شكند, بپرهيزيم و تعادل زندگى را از طريق تعديل پرداخت ها و حقوق ها و دخل و خرج ها و نظام اقتصادى سالم و مقتدر حاكم سازيم. سياست رياضت در دوران مبارزه و گرفتن حلقوم چپاولگران را نبايد فراموش كنيم.
بنابراين چاره درمان گرفتارىها, حرف و شعار نيست كه وقتى با عمل همراه نباشد نتيجه معكوس مى دهد, بلكه چاره جويى منطقى و حفظ استقلال و نظم و عدل را طلب مى كند, نه زمزمه وابستگى به ديگران را كه مقدمه همان اسارت پيشين است.
به طور خلاصه در همه صحنه هاى فرهنگى, اقتصادى, سياسى نبايد اصول و آرمان هايمان را فراموش كنيم و براى سوداگرى با اجانب به چانه زدن روبياوريم و اين خطرى است كه هر لحظه كشورى مانند كشور ما را تهديد مى كند و دولت مردان ما بايد به آن توجه كافى داشته باشند. ما وارث آرمان هاى امام راحل و افكار جاودانه او در اين كشوريم كه مقام معظم رهبرى امروزى منادى آنند, و هيچ كس حق تخطى از آن را به هيچ وجه ندارد وگرنه چوب آن را از سوى خدا و خلق خواهد خورد.
در پايان اين مقال, توجه همگان را به سخنى جاودانه از امام راحل ـ قدس سره ـ كه معيار خدشه ناپذير سياست نظام ما براى هميشه است جلب مى كنيم:
((روشن فكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پرنشيب و فراز دگرگون كردن جهان سرمايه دارى و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزادى خواهان بايد با روشن بينى و روشن گرى راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرت ها و قدرت ها, خصوصا امريكا را براى مردم سيلى خورده كشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند….))
((من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مى كنم كه اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهيم نشست يا همه آزاد مى شويم و يا به آزادى بزرگ ترى كه شهادت است مى رسيم.))(12)

پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) روزنامه كيهان, 4/5/76. 2 ) پژوهشى در تبليغ, ص68. 3 ) كيهان, 15/5/76 از واشنگتن تايمز. 4 ) سوره فتح, آيه29. 5 ) كيهان, 14/8/76. 6 ) كيهان, 20/11/75. 7 ) اطلاعات, 2/3/68. 8 ) ماهنامه اهل بيت, شماره ذى حجه 1417, چاپ لندن. 9 ) همان, جمادى الاولى 1418. 10 ) صحيفه نور, ج20, ص118, پيام برائت. 11 ) كيهان, 21/11/71. 12 ) صحيفه نور, ج20, ص118, پيام برائت.