حمله و ضد حمله فرهنگى غرب


قسمت ششم

((روزنامه واشنگتن)) پست تهاجم فرهنگى را قدرت بزرگ امريكا كه به مراتب قوىتر از قدرتهاى نظامى و اقتصادى مى باشد به شمار آورده. و در دو مقاله, ويژه اى كه يكى به مالزى و ديگرى به ايران اختصاص داده شده, اين دو كشور را از جمله هدف هاى اصلى سياست هاى فرهنگى و اطلاعاتى امريكا دانست. واشنگتن پست مى نويسد: ((باز شدن تدريجى دروازه هاى ايران به خارج و دنيا… و با توسعه تكنولوژى اطلاعاتى; مثل اينترنت كه در سال گذشته تسريع شده است, توانايى دفاع اين كشور را در مقابل فرهنگ امريكا به شدت تقليل داده است. محيط باز ايران اين اميدوارى را به نخبه گان غرب زده داده است كه اين كشور (ايران) جريان موجود را متوقف نكرده و بالاخره در تنها اردوگاه فرهنگ جهانى كه در آن امريكا مقام اعلى را دارد جذب شود!))(1)
شهاب آسمانى انقلاب اسلامى, قلب سياه كفر و استكبار را شكافت و بارقه غلبه حق عليه باطل را دميد و صبح پيروزى مستضعفان را بر مستكبران و پايان شب سياه تيره بختى محرومان را نويد داد. آن چه امام راحل ـ سلام الله عليه ـ فرمود: من با اطمينان مى گويم, اسلام ابرقدرت ها را به خاك مذلت خواهد نشانيد, كلمه الهى بود كه بر زبان آن ابرمرد تاريخ معاصر اسلام جارى شد. اين واقعيت را پيش از آن كه ما به درستى دريابيم دشمنان اسلام درك كردند و در اين ميان سردمداران رژيم سلطه جوى امريكا و اربابان و عوامل صهيونيست آن, بارها بدان اعتراف نموده اند. حملات سياسى, نظامى تبليغاتى, مستقيم و غيرمستقيم دشمنان ما در همين نكته ريشه دارد…
اگر انقلاب اسلامى و بيدارى مسلمانان و شورش مستضعفان در درون مرزها متوقف مى شد شايد آن ها اين قدر حساسيت نشان نمى دادند, اما مطلب اين جا است كه هجوم بى امان طلايه نور اسلام بر ظلمت كفر و تيرگى هاى اهريمنان شب پرست, مرزهاى جغرافيايى و نژادى و فرهنگى را درنورديده و به اعماق قاره هاى جهان از اروپا و امريكا و افريقا و آسيا تا شبه قاره و به طور خلاصه: در سراسر دهكده جهانى ره گشوده است و به توده هاى در بند اين گستاخى را داده كه زبان به اعتراض بگشايند تا زنجير بردگى را بگسلند.

انقلاب اسلامى و عكس العمل جهانى
تظاهرات ميليونى مسلمانان امريكا به نام ((ملت اسلام)) در برابر كاخ سفيد و اعتراض عليه تبعيض نژادى با فرياد ((الله اكبر)) بازتاب طنين انقلاب اسلامى است كه بيدارى مسلمانان و ستم ديدگان جهان را در پى داشته است.
اين بيدارى و آگاهى به غير مسلمانان و جامعه مسيحى غربى و امريكايى نيز سرايت كرده است. تظاهرات دو ميليون و ششصد هزار مسيحى امريكايى, به نام ((راه پيمايى ميثاق)) كه از سوى گروه گردهمايى مقدس در اعتراض به فقدان معنويت در جامعه امريكايى و شيوع فساد و چهارده نوع گناه صورت گرفت, چيزى است كه در تاريخ امريكا و كليسا سابقه نداشته است(2) و آن را از بركات و آثار مسلم انقلاب اسلامى بايد برشمرد كه به پدران روحانى آموخت از انزوا به درآيند و در برابر فساد و ستم به پاخيزند و براى بيدارى توده ها حركت كنند.
انديشه مقاومت در برابر قدرت ها و اعمال ناشايست آن ها چنان كه مى دانيم با تز كليسا همسويى نداشته و انديشه جدايى ديانت از سياست اجازه چنين چيزى را نمى داده است, اما اخيرا اخبارى از حركت هاى پدران روحانى در برابر دولت فاسد ايالات متحده مخابره مى شود.
به گزارش واشنگتن تايمز: يك گروه مسيحى در امريكا تحت عنوان ((مقاومت)) طى اطلاعيه اى بيل كلينتون را مخاطب قرار داده و نوشته: ((خداوند از ريختن خون بى گناهان و سقط جنين نفرت دارد. هم جنس بازى عمل حرام و ناپسند است. روابط نامشروع از گناهان كبيره است و ملت هايى كه چنين اعمال را اشاعه مى دهند, مورد قضاوت پروردگار و قهر وى واقع مى شوند. آقاى كلينتون! به خاطر نجات از نقشه هاى خود براى اشاعه گناه توبه كن. اگر توبه نمى كنى نام خداوند و قوانين او را با گذاردن دست روى كتاب مقدس آلوده ننما. در پايان بخشى از انجيل آمده است آنان كه كتاب خدا را تكذيب مى كنند تبهكاران را ارج مى نهند و آنان كه قانون خدا را ارج مى نهند در برابر تبهكاران مقاومت مى كنند.))(3)

گرايش غربى ها به اسلام
از سوى ديگر, گزارش هاى مكررى از غرب و ايالات متحده در خصوص گرايش نسل هاى نو و آگاه به اسلام و پيشرفت سريع اسلام مى رسد. روزنامه نيويورك تايمز, طى گزارشى به تإثير ماه مبارك رمضان در مدارس نيويورك پرداخته و مى نويسد: ((از آغاز ماه رمضان هزاران نوجوان مسلمان امريكايى در مدارس نيويورك; مانند ساير مسلمانان روزه مى گيرند. به گفته مدير يك مدرسه در نيويورك ماه رمضان بخشى از برنامه ساليانه ما شده است. اين روزنامه سپس مى افزايد اسلام در امريكا سريع تر از همه اديان ديگر رشد مى كند.))(4)

فساد اخلاق در جامعه امريكايى
اين در حالى است كه جامعه امريكايى ركورد جوامع جهانى را از نظر فساد اخلاق و فروپاشى نظام خانواده شكسته و آمار رسمى ايالت متحده از شيوع فساد و سقوط اخلاقى اين جامعه, به ويژه نسل جوان پرده برمى دارد.
بنا به گزارش وزارت بهداشت امريكا, شمار قتل كودكان در اين كشور در طول چند دهه اخير به سه برابر افزايش يافته و سالانه بيش از 1464 كودك و نوجوان زير چهارده سال كه بيش تر آن ها پسر بودند, به قتل رسيده اند. بر اساس همين گزارش ميزان خودكشى نوجوانان زير چهارده سال نيز سه برابر افزايش يافته است و در سال گذشته ششصد مورد گزارش شده است. كارشناسان امور اجتماعى امريكا افزايش خشونت و بى بند وبارى در ميان كودكان و نوجوانان را ناشى از تخريب بنيان خانواده و سقوط ارزش هاى اخلاقى در اين كشور دانسته اند… .))(5)
بر اساس گزارشى ديگر:
در سال گذشته 13/5 ميليون مورد جرم سنگين, در امريكا اتفاق افتاده است. پليس امريكا گفت در سال گذشته ميلادى (1996) در امريكا اين رقم جرم اعم از قتل يا تبهكارى فاحش سنگين بوده, ليكن دفتر آمار وزارت دادگسترى امريكا تلويحا اعتراف كرده كه رقم جرم هاى سنگين در امريكا سال گذشته بسيار بيش از اين ها است.(6)

خشونت جزء جداناشدنى مدارس امريكا
براساس تحقيقات وزارت آموزش امريكا در مورد 1200 مدرسه دولتى در پنجاه ايالت اين كشور در سال گذشته ميلادى (1996) در مجموع 11000 حمله مسلحانه, 7000 فقره دزدى, 4000 مورد تجاوز جنسى در اين مدارس صورت گرفته و حدود 190000 مورد دعوا و حمله بدون اسلحه و 116000 مورد دزدى و خلاف كارى كوچك و 98000 حادثه كه طى آن به تإسيسات مدارس خسارت وارد آمده نيز در همين مدت به ثبت رسيده و به گفته كارشناسان اين ارقام بخشى از واقعيت است.))(7)
و در زير سايه بلند پايه آقاى كلينتون پس از استقرار رياست جمهورى ايشان راديويى در امريكا, ويژه هم جنس بازان آغاز به كار كرد كه مسائل صنفى! را منتشر مى كند(8) و آن هم فضيحت ها و رسوايى هاى ديگرش… .
هم چنين آمار زندانيان امريكا در جهان مقام اول را دارد و در برابر هر صد هزار امريكايى 445 نفر زندانى هستند; در حالى كه در آلمان نسبت به هر صد هزار 85 زندانى و در ژاپن 42, در استراليا 79, در آلبانى 55, در ايرلند 44 در هلند 34 نفر زندانى مى باشند. و امريكا يك ميليون و سيصد هزار زندانى دارد.))(9)

هشدار به غرب باوران!
موارد از اين قبيل بسيار است كه در گنجايش اين مقال نيست. اين ها هشدار به كسانى است كه با خيال خام خود و با غرب باورى از فرهنگ و تمدن و جامعه غربى تصويرى ايدهآل دارند و بهشت آمالشان را در غرب و در نيويورك و واشنگتن و… جست وجو مى كنند بدون آن كه به فروپاشى ارزش هاى انسانى در چنان محيطى توجه داشته باشند. و نيز اخطار به كسانى كه فرزندان معصوم خود را براى تحصيل كمالات! به امريكا و اروپا اعزام مى كنند بدون آن كه از مصونيت اخلاقى آنها مطمئن باشند و در نتيجه آنان را با فرهنگ و هويت ملى و اسلامى شان بيگانه مى سازند و در اخلاق منحط غربى ذوب مى كنند!
با توجه به اين واقعيات است كه در پاره اى گزارش ها مى خوانيم كه دولت مردان امريكا, بودجه كلانى را (بالغ بر سى ميليارد دلار) براى مبارزه با جنايت در امريكا تخصيص مى دهند و سناى امريكا آن را تصويب مى كند, بدون اين كه به علل و ريشه يابى فساد در جوامع خود بينديشند و عله العلل آن را كه جز روگردانى از تعاليم آسمانى و غوطه ور شدن در ماديت نيست جست وجو كنند. مايه شگفتى آن كه ماهواره ها و رسانه هاى امريكايى مى كوشند مردم ديگر كشورها را به منجلابى بكشانند كه خود در آن غرق شده اند و به گورستانى روانه كنند كه ارزش هاى انسانى را در آن به خاك سپرده اند و جالب است بدانيم كه فساد جامعه و رسانه امريكايى به حدى است كه حتى كشورهاى غربى چون فرانسه كه دست كم از امريكا ندارد, كانال هاى ماهواره اى و رسانه هاى امريكايى را تحريم مى كند و اسقف اعظم كاتوليك اتريش مى گويد: ((اروپاييان را خطر تقليد از فرهنگ امريكايى تهديد مى كند.))(10)
بارى, امريكايى ها هر كجا رفتند با لجن كارىهاى خود, آن جا را به گند و آلودگى كشيدند. در سال هايى كه نظاميان امريكايى در ويتنام بودند, ده ها هزار كودك نامشروع از خود به جاى گذاشتند كه در ويتنام و كامبوج به ويژه سايگون و پنوم پن آواره و سرگردان بودند و شبكه تلويزيونى امريكا اعلام كرد, سربازان و درجه داران امريكا مستقر در فيليپين بيش از سى هزار كودك نامشروع در آن كشور به جاى گذاشتند.))(11)
خلاصه آن كه: امريكا مرداب پرورش ميكرب فساد و فحشا و جنايت است و سعى دارد آن را به ديگر نقاط جهان صادر كند, و به ازاى آن خون ملت ها را بمكد.

موج اسلامخواهى در جهان
بارى, سخن از گسترش اسلام در اوضاع كنونى جهان بود و مطالعات و آمار مى گويد, پيشرفت اسلام در ساير نقاط جهان نيز چشم گير است.
به گفته محقق مسيحى علوم اسلامى در روسيه ((آلكسى مان شانكو)) اسلام با سرعت خيره كننده اى اروپا را به تسخير خود درآورده است.))(12)
وزير سابق خارجه آلمان ((كلاوس كنيكل)) طى مقاله مفصلى درباره دين مبين اسلام تحت عنوان ((اسلام ـ همسايه)) كه در روزنامه ((فرانكفورتر آلگمانيه)) به چاپ رسيد, به نفوذ و گسترش اسلام و زنده بودن و حقانيت تعاليم آن پرداخته و مى گويد: اسلام پس از مسيحيت بزرگ ترين دين دنيا است. پيروان اين دين سى سال قبل 18 درصد از جمعيت جهان را تشكيل مى دادند, اما اكنون به يك چهارم جمعيت دنيا; يعنى يك ميليارد و چهارصد ميليون بالغ مى گردند. نفوذ اسلام هر روز بيش تر مى شود هم اكنون مسلمانان در 45 كشور جهان اكثريت جمعيت اين كشورها را تشكيل مى دهند. كنيكل مى افزايد: اسلام پاسخ هاى روشنى به مسائل داده و اين دين از يك سيستم فكرى عملى منسجمى برخوردار است. وى مى افزايد: موضوعاتى از قبيل جدايى دولت از جامعه و جدايى دين از سياست كه در عصر روشنگرى قرن هيجدهم در اروپا برقرار شد, درباره اسلام صدق نمى كند… وى از مغرب زمينيان خواست اين دين بزرگ را به دقت مطالعه كنند و ديدگاه هاى خود را درباره اسلام تغيير دهند و دچار اشتباه هگل نشوند كه پنداشت نقش اسلام به لحاظ تاريخى تمام شده است.(13)
با توجه به تحول فكرى نسبت به اسلام و سرخوردگى از تمدن بى روح غرب است كه گروه هاى جديدى در غرب به اسلام رو مىآورند. به گزارش مجله اشپيگل طى چند ماه در آلمان بيش از هشت هزار زن آلمانى به دين اسلام مشرف شده اند. اينان يك گروه اسلامى به نام خواهران محمد(ص) تشكيل داده اند. هر هفته نشست هاى مختلفى دارند, در جلسات هفتگى به تعليم قرآن و حديث مى پردازند و مبانى اعتقادى را مىآموزند. يك كارشناس زن آلمانى, علل گرايش زنان به اسلام را پوچ بودن جامعه غربى و نياز آنان به زندگى شرافت مندانه و انسانى ذكر كرده اند. اكثر اين زنان در محل كار خود آشكارا نماز مى خوانند و اكثر اينان مى گويند, ترك كلوپ هاى رقص و زندگى مبتذلانه سابق باعث تقويت روحيه انسانى آنان شده است. قابل ذكر است كه در آلمان ميليون ها مسلمان زندگى مى كنند كه دو ميليون آن ها شناسنامه آلمانى دارند.(14)
هم چنين به گزارش مركز آمار اتريش پيروان اسلام در سال هاى 1981 تا 1991م. تقريبا دو برابر شده است در حالى كه پيروان آيين مسيحيت رو به كاهش نهاده است. (15) نيز به گزارش خبرگزارى ايتاليا, اسلام پناهگاه زنان غربى است. تنها طى دو سال بيش از بيست هزار نفر از باسوادترين زنان انگليسى به اسلام رو آورده اند. (16)
اخبار و گزارش ها از اين دست فراوان است كه براى مسلمانان اميدبخش و براى حق جويان و مستضعفان طلايه صبح پيروزى بر مستكبرين و براى اقطاب كفر و كاخ نشينان فاسد و چپاول گر تازيانه الهى و به قول يكى از غربى ها ((خشم خدا)) ((قل موتوا بغيظكم; بگو از خشم خود بميريد)) كه اراده الهى را نتوانيد تغيير داد.

خشم اهريمنان حاكم!
همين عامل است كه كينه و خشم اهريمنان حاكم و نظام هاى امپرياليستى و صهيونيستى را برانگيخته و به رويارويى كشانيده است تا بدان جا كه از هر طريق ممكن فرهنگى, نظامى و… و با هر چه در توان داشته اند به خصومت با اسلام ناب و مسلمانان آگاه برخاسته و با هر آن چه رنگى از اسلام انقلابى دارد در صدد نفى آن برآمده اند و در كشورى چون فرانسه كه به اصطلاح مهد آزادى و دموكراسى ناميده مى شود! دختران محجبه مسلمان را از مدارس اين كشور اخراج مى كنند و از حق طبيعى خود محروم مى سازند و رئيس اداره مهاجرت فرانسه مى گويد: حجاب از ايران به فرانسه آمده و با آن بايد مبارزه كرد(17) و اين بس براى قدرت معنوى ايران اسلامى و ضعف و زبونى دولت فرانسه كه از حجاب چند دختر دانشآموز مى ترسند! ((يحسبون كل صيحه عليهم)) و يا دستگاه صهيونيستى قضايى فرانسه كه روژه گارودى فيلسوف مسلمان را به جريمه و زندان محكوم مى كند, اما تروريست هاى فرارى را كه چنگالشان به خون ملت ما آلوده است پناه و آزادى مى دهند تا بر ضد ايران اسلامى فعاليت كنند. اين ها و نظاير آن نشان دهنده خوى زشت غربى است. نيش عقربى است كه اقتضاى طبيعت او است; هرچند اين اعمال نشان دهنده كينه غرب نسبت به اسلام و انقلاب است.
اما در حقيقت ترس و وحشت آن ها را از نفوذ اسلام به نمايش مى گذارد, ولى سران كفر و استكبار و دولت هاى فاسد اگر كراهت از نفوذ اسلام دارند, هرگز نمى توانند اراده ايزدى را تغيير دهند و اين خواست خداوند است كه دير يا زود آيين حنيف را در جهان بگستراند هر چند مشركان و كافران نفرت داشته باشند: ((ليظهره على الدين كله ولو كره الكافرون.)) و نيز فطرت حق جوى انسان هاى آزاده در سطح گيتى كم نيستند كه جوياى حقيقت اند كه نمونه هاى آن را مى بينيم. و همواره نمى توان آن ها را با بمباران تبليغاتى و وسوسه هاى جادويى خناسان فريفت. در كنار اين ها مسووليت سنگين ما مسلمانان است كه رسالت الهى خود را ادا كنيم تا مصداق اين آيه كريمه باشيم كه: ((كنتم خير إمه اخرجت للناس تإمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر)). امت اسلام بهترين امت است كه براى خير و سعادت بشريت پديد آمده و در جهت نجات انسان ها بايد بكوشد و اين هنگامى است كه مسلمانان در گفتار و كردار و سيره و رفتار الگوى مناسبى از خود نشان دهند,
به ويژه ما كه چشم جهانيان به تجربه اسلامى مان دوخته است و ما خود ديديم از رهگذر انقلاب اسلامى ايران و رهبرى پيامبرگونه حضرت امام(ره) ميليون ها انسان آگاه از سراسر عالم جذب اسلام شدند و بدون اين كه تبليغات سازمان يافته اى داشته باشيم, نفس حركت اسلامى در اين رهگذر جاذبه هاى بسيارى آفريد و مسلمانان جهان و حتى غير مسلمانان را به خود متوجه كرد و كرامت انسانى و حريت و مقاومت و ستم ستيزى را آموخت و طلايه صبح پيروزى حق بر باطل را بيش از گذشته در افق تاريخ گشود تا آن جا كه ژرف انديشان را به اين باور رسانيد كه قرن آينده را قرن اسلام بنامند.
آن چه از نظر گذشت, تخيل و خوش بينى بى دليل نيست, بل واقعيتى است كه علائم و آثار آن به وضوح ديده مى شود و آيندگان قضاوت خواهند كرد.

در كمند اسارت غرب نيفتيم
اين ها همه مادامى است كه ايران اسلامى به عنوان ام القراى جهان اسلام جايگاه خود را بشناسد و مسووليت خود را در برابر خدا و خلق از ياد نبرد و مراقب باشد, در كمند غرب و شيطان بزرگ نيفتد و اين مسووليت قبل از هر چيز متوجه دولت مردان ماست كه براى حل مشكلات كشور تن به خواسته هاى دشمن ندهند. فشارهاى دشمن زخم خورده آن ها را از پاى درنياورد. بيست سال تمام صبر و مقاومت و رياضت و حالا به قول معروف; پس از يك عمر روزه دارى با طعام نجس و مسموم دشمن افطار كردن!؟ انقلاب ما از دو سو تهديد مى شود: از يك سو اختلافات داخلى, دنياگرايى, اسارت هوا و هوس كه عامل اصلى است و زمينه را براى تهاجم دشمن فراهم مى كند. اگر در اين جبهه, يعنى در حقيقت جبهه نفس پيروز شديم و خودخواهى ها و جناح بازىها و نفس پرستى ها و حسادت ها و لجاجت ها را كه ذره اى خدا و دين در آن سهم ندارد, ما را راحت بگذارد و ملت ما را دچار دغدغه نكند, اگر دنياگرايى و لذت و رفاه فريبمان ندهد, اگر صبر و مجاهده را چون گذشته پيشه سازيم, اگر هوشيار و حساس باشيم و توطئه هاى ابليسى دشمنان را بخوانيم و در برابر آن واكنش نشان دهيم و خط امام را كه امروزه در راه رهبرى تبلور دارد از دست ننهيم و به خدا تمسك جوييم و خود را براى دين بخواهيم, نه دين را براى خود, آن گاه خواهيم توانست در رهگذر حوادث و امواج سهمگين فتنه ها پابرجا بمانيم و انقلاب عظيم و دستآوردهاى آن را به نسل هاى بعدى بسپاريم تا با ايمان و عشق به آن بگروند وخودرادرپاسدارىآن سهيم ومسوول بدانند.

ضرورت دشمن شناسى
از سوى ديگر, حمله ها و تهديدهاى گوناگون و مستمر و گسترده خارجى است كه بى وقفه ادامه دارد. و اگر فكر كنيم دشمن مإيوس شده و دست از توطئه برداشته سخت در اشتباهيم. اگر ده ها سال هم بگذرد, دشمنان انقلاب كه پايگاه اصلى آن امپرياليسم و صهيونيسم است, و سردمدارش شيطان بزرگ است, از پاى نخواهند نشست تا از هر طريق بتوانند نفوذ كنند و غده سرطانى خود را در كالبد ما بكارند, اگر بتوانند از كانال سياسى, اگر نشد از طريق فرهنگ و اقتصاد و غيره به وسيله عوامل داخلى, عوامل خارجى, فشارهاى ارزى, نفتى و غيره, گاهى با زبان تهديد گاه التماس و نيشخند, گاه از زبان خود, گاه از زبان عوامل خود, گاهى از زبان هاى ساده انديشان و گاه مغرضان و… و اين سياستى است كه شيطان بزرگ امروزه در پيش گرفته است. دولتمردان ايالات متحده كه عوامل مستقيم و بازيچه دست صهيونيست ها مى باشند, هر از چند گاه از رابطه با جمهورى اسلامى سخن مى گويند, هيإت ها مى فرستند و جاسوسان اعزام مى كنند, در حالى كه مى دانيم خصومت ديرينه آن ها با ملت و نظام ما هرگز از دل هاى سياه آنان زدوده نشده و نخواهد شد. و چنان چه در گزارش ها ديديم در همان حال كه ملت انقلابى ما راهپيمايى تاريخى 22 بهمن بيستمين سالگرد پيروزى انقلاب را برگزار مى كردند, كنگره امريكا دولت و ملت ايران را مورد حمله قرار داده و از لزوم كمك به تروريست ها سخن مى گفتند. و آن هم راديو مستقل براى تبليغات ضد ايران و آن بودجه ها براى مبارزه با انقلاب اسلامى و…با چنين توصيفى مى دانيم كه هدف شيطان بزرگ از اين نغمه ها چيزى جزء نابودى و بىآبرويى ما و محكم كردن جاى پاى خود در منطقه و درهم شكستن سد پولادين انقلاب و مقاومت اسلامى نيست كه امروزه استخوانى در گلوى سران استكبار جهانى شده است. و اين براى هر ايرانى واضح است و بر هيچ كس پوشيده نيست و دولتمردان و سياست گذاران ما خود بهتر از هر كس مى دانند, اما متإسفانه گاهى دچار وسوسه مى شويم و فكر مى كنيم كه چاره مشكلات ما به ويژه مشكلات اقتصادى در چراغ سبز زدن و روى خوش نشان دادن و بازى خوردن در برابر شيطنت هاى دشمن است و اين مايه شگفتى است. اين جمله تاريخى حضرت امام را توجه كنيم و از سلطه كاخ سياه بهراسيم كه فرمود: ((راستى كدام انسان عاقلى است كه بت پرستى جديد و مدرن را در شكل ها و افسون ها و ترفندهاى ويژه خود نشناخته باشد و از سلطه اى كه بت خانه هايى چون كاخ سياه بر ممالك اسلامى و خون و ناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كرده اند خبر نداشته باشد. ))(18)
با گذشت زمان ديگران نيز اين را فهميده اند به خاطر داريم كه حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ به رهبر اتحاد جماهير شوروى سابق خاطر نشان ساختند ((از شما جدا مى خواهم كه در شكستن ديوارهاى خيالات ماركسيسم گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد.))(19)
و امروز پس از گذشتن ده سال از آن سخن مى بينيم كه سران روسيه از افتادن رهبرشان در چنين دام شيطانى سخن مى گويند معاون دوماى روسيه در مراسمى كه به منظور معرفى ترجمه كتاب امام خمينى و قرن بيستم به زبان روسى سخن مى گفت, خاطر نشان كرد: ((انقلاب اسلامى ايران رويداد بزرگى براى تمام جهان بود كه هيچ كس انتظار آن را نداشت… انقلاب اسلامى ايران امنيت فكرى و فرهنگى و اقتصادى را در جامعه ايران تضمين كرد و از لحاظ اقتصادى سبب پيشرفت هاى فراوانى شد… وى در ادامه اظهار داشت: اگر گورباچف به پيش بينى ها و توصيه هاى امام خمينى عمل مى كرد, روسيه امروز در دام امريكا گرفتار نمى شد.))(20)

آيا رابطه فرهنگى و اقتصادى ايران و امريكا مشكلى ندارد؟!
و اينك به همين توصيه حضرت امام بايد مسوولين سياست خارجى ما توجه كنند تا از روابط فرهنگى و اقتصادى و نبودن مشكل بر سر اين راه سخن نگويند! تا آن جا كه حافظه ها كار مى كند اين مطلب مورد قبول همه بوده كه وابستگى اقتصادى و فرهنگى به وابستگى سياسى مى انجامد, زيرا كه وقتى شاهرگ حيات اقتصادى يك ملت به دست ديگران افتاد در نشيب و فرازها و نوسانات و تنگناها و بازىهاى اقتصادى از تن دادن به خواسته هاى سياسى ناگزير خواهد شد, چرا كه احتياج, انسان ها را به ذلت مى كشاند و همان گونه كه برخى مسئولان عالى رتبه كشورمان گفتند: قابل قبول نيست كه نان ما به دست امريكايى ها بيفتد… و بدون شك و ترديد رابطه اقتصادى نه تنها مشكل ما را حل نمى كند, بلكه ما را در بن بستى غير قابل گريز گرفتار خواهد كرد كه ديگر خارج شدن از آن را نتوانيم. مادام كه ما روى پاى خود نايستيم و از ذخائر و منابع و امكانات طبيعى و انسانى خود استفاده نكنيم و راه رياضت و صرفه جويى و جلوگيرى از اسراف و اتلاف را نياموزيم و مديريت ما در اقتصاد و اعتدال دخل و خرج ضعيف باشد و از سياست اقتصاد و صرفه جويى فقط به حرف بسنده كنيم; سرانجامى جز افتادن در دام دشمن نخواهيم داشت.
خلاصه: رابطه اقتصادى با امريكا به مفهوم وابستگى است و اين همان چيزى است كه شيطان بزرگ مى خواهد و اين گام اول است تا برسد به گام هاى بعدى كه مكيدن خون ما و نابودكردن ما مى باشد.

امريكا مهاجم اصلى!
و اما روابط فرهنگى, كه در كليت هاى آن فعلا براى ما نامعلوم است, اما به طور اجمال بايد گفت: در مسائل فرهنگى امريكايى ها چه چيزى مى خواهند به ما بدهند و چه چيزى از ما بگيرند؟ واقعا ساده انديشى است اگر فكر كنيم آن ها از اين طريق در صدد رشد دادن فرهنگ كشورهاى ديگر باشند! آن ها همان گونه كه بارها اعتراف كرده اند, انقلاب اسلامى را از بمب هسته اى براى منافع خود خطرناك تر مى دانند و چنان چه مكرر گفته اند به هر طريق باشد مى خواهند فرهنگ انقلاب, بلكه ريشه ملت ايران را بخشكانند و نفوذ اسلام انقلابى را از سرزمين دل هاى مردم جهان براندازند و موثرترين ابزار آن و امروزه تنها راه همان هجمه فرهنگى است كه در بستر روابط فرهنگى به صورت غيرمستقيم يا مستقيم قابل تحقق است.
از ديد تحليل گران تهاجم فرهنگى تنها يك فرضيه نيست, بلكه دقيقا يك امر حقيقى در نظام جهانى امروزى است و مهاجم اصلى كسى جز سيستم امريكا نيست. ثبوت اين فرضيه نتيجه تكرار ادعاى كشورهاى مورد تهاجم نيست, بلكه مبتنى بر مطالعات و آمار علمى نيم قرن اخير در موسسات غربى و اظهارات و مدارك سياست گذاران و سخن گويان جهان شمول امريكا مى باشد. وجود تهاجم فرهنگى در سيستم بين المللى امروز به همان اندازه روشن و واضح است كه يك پزشك عارضه سرطان را در يك فرد پيدا كند.. . بخش مهمى از اين تهاجم متوجه كشورهاى اسلامى به ويژه ايران, مالزى, اندونزى, پاكستان, جمهورىهاى آسياى مركزى, مصر و شيخ نشينان سواحل خليج فارس مى باشد و اين تهاجم فرهنگى در سال هاى اخير نه تنها جايگزين دخالت هاى مستقيم نظامى و سياسى شده است بلكه هدف آن تغيير محيط جوامع مورد تهاجم و آلودگى آن به نفع الگوها و برنامه ها و اهداف اقتصادى و سياسى غرب كه امريكا در رإس آن قرار دارد, مى باشد. اين گونه تهاجم فرهنگى كه توسط صنايع فرهنگى امروز از كتاب و مطبوعات و سينما گرفته تا ماهواره و كامپيوتر و برنامه هاى نرم افزار آن اجرا مى شود, هم به طور مستقيم و هم به طور غيرمستقيم در محتواى تجارت و واردات و صادرات اين صنايع به صورت ارزش هاى اجتماعى نهفته است.))(21)

ساده انديشى را كنار بگذاريم
واقعا ساده انديشى است كه فكر كنيم شيطان بزرگ با آن همه كارشناسان تبليغاتى و افعى هاى ارتباطى و شيطنت هاى ذاتى و آموخته هاى تجربى و ساز و برگ هاى رسانه اى و نيرنگ هاى صهيونيستى و ابزارهاى پيچيده تكنولوژيك و هزاران پايگاه تلويزيونى و راديويى و تاكتيك ها و تكنيك ها و ترفندهاى روان شناسانه و جامعه شناسانه و خباثت ذاتى و خصومت هاى ديرين و زخم هايى كه از انقلاب اسلامى خورده, دست روى دست مى گذارد كه ما به راحتى به تبادل فرهنگى و اقتصادى بپردازيم و از اين رهگذر به نفع كشور و ملت حركتى بكنيم و به مشكلاتمان پايان دهيم! چگونه مشكلى در رابطه فرهنگى و اقتصادى ايران و امريكا وجود ندارد؟! چه كسى بايد اين را تشخيص بدهد؟ و از زبان چه كسانى به اين قاطعيت چنين اظهاراتى مى شود؟ مسوولين ما بايد از ملت هميشه در صحنه نظرخواهى كنند كه آيا مشكل وجود دارد و يا ندارد؟ مردمى كه تمام بدبختى خود را قبل و بعد انقلاب از رژيم امريكا مى دانند و خون جوانانشان از چنگال امريكا مى ريزد. و هنوز هم اين شيطان تغيير ماهيت نداده و هرگز نخواهد داد. كه قلب ماهيت محال عقلى است.
بنابراين, مصلحت آن است از وسوسه ارتباط ايران و امريكا خودمان را خلاص كنيم و متوجه رسالت الهى خود در اين مقطع حساس تاريخ انقلاب و ميهن اسلامى باشيم. از شيطان بزرگ قطع اميد كنيم بياييم روى پاى خود بايستيم و همان گونه كه طى بيست سال با قطع اميد از بيگانگان دانش و صنعت و اختراع و نوآورى و بازسازى و تلاش هاى علمى را ادامه داديم و امروزه موشك شهاب 3 و 4 مى سازيم, اين تجارب موفق را ادامه دهيم. دهه سوم انقلاب را به تعميق بيش تر فرهنگ انقلاب و استقلال فرهنگى و اقتصادى بپردازيم و اين راه طولانى را مجدانه ادامه دهيم تا كم تر هدف تيرهاى زهرآگين دشمن سوگند خورده قرار گيريم و بتوانيم شعار استقلال را در تمام ابعاد سياسى و فرهنگى و اقتصادى با سرافرازى بر زبان برانيم و در عمل تحقق بخشيم.

پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) گزيده از مقاله : هويت اسلامى و تهاجم فرهنگى, پروفسور حميد مولانا. 2 ) روزنامه كيهان 14/8/77. 3 ) به نقل از روزنامه كيهان, 13/11/71. 4 ) كيهان, 75/11/20. 5 ) اطلاعات ضميمه, 5/12/75. 6 ) خبرگزارى جمهورى اسلامى, از خبرگزارى آلمان از واشنگتن, ماهنامه صبح , آذرماه 76. 7) كيهان, 5/3/77. 8) كيهان, 2/10/77. 9) اطلاعات ضميمه, 25/11/72. 10) خبرگزارى آلمان, به نقل ماهنامه صبح, آذر76. 11) كيهان, 7/9/71. 12) كيهان, 4/5/76. 13) روزنامه جمهورى اسلامى, 20/11/77. 14) كيهان هوايى, 25/1/72. 15) كيهان, 30/9/71. 6) جرائد, 22/8/72. 17) كيهان 30/9/71. 18) پيام برائت, صحيفه نور, ج20, ص112. 19) همان, ج21, ص67. 20) كيهان هوايى, 19/11 77/. 21) ن.ك. مقاله ((هويت اسلامى و تهاجم فرهنگى)) پروفسور حميد مولانا, كيهان 14
/8/77.