پشيمانى از گناه

 

پشيمانى از گناه

آيه الله عباس محفوظى

 


 

((لو كنا نسمع إو نعقل ما كنا من إصحاب السعير)).
در طريق الى الله اسبابى لازم است كه هر يك از آن ها مى تواند ما را در رسيدن به مقام قرب الهى سرعت بخشد. يكى از آن اسباب, داشتن قلب سليم است, قلبى كه آلوده گناه نشده و جايگاه فضائل اخلاقى و انوار معنوى باشد. قلب پاك انسانى در اثر ارتكاب گناه, سياه شده و اين سياهى روز به روز افزايش يافته آن قلب را به تباهى مى كشاند, اگر ما مراقب قلبمان نباشيم, ممكن است در اثر زيادى گناهان, روح ما مسخ و دگرگون شده از آن حالت فطرت پاك الهى به قلبى منحرف مبدل شود.
در روايات آمده است كه: اگر ما يك گناه انجام دهيم لكه سياهى بر قلب مى نشيند كه اگر توبه كنيم و از آن گناه پشيمان شويم آن لكه پاك مى شود, ولى اگر اصرار بر گناه داشته باشيم, آن لكه زياد و زيادتر شده تا تمام قلب را فرا مى گيرد, آن گاه انسان ديگر روى سعادت را نخواهد ديد. قلبى كه تمام فضاى آن را گناه پركرده باشد, خدا بر آن مهر مى زند. ختم الله على قلوبهم انسان وقتى زنده است كه داراى قلب سليم باشد وگرنه مرده اى است كه در ميان زندگان حركت مى كند. انسان در روز قيامت افسوس مى خورد كه چرا به كلام الهى بى اعتنا بوده به آن عمل نكرده است و با حالت پشيمانى شديد مى گويد اگر به دستورات خدا گوش داده بودم و راهنمايى عقل را مى پذيرفتم به چنين عذاب دردناكى گرفتار نمى شدم.
آرى, آن هايى كه واقعا زنده اند در ميان خاك اند. مضمون روايت از اميرالمومنين است كه فرمود: بعضى در اين عالم زنده اند ولو اين كه بدنشان در اين عالم نباشد, برخى هم در اين عالم مرده اند هرچند كه در ميان مردم مى روند, مى خورند و مىآشامند. قلب انسان به ذكر الهى زنده است اگر انسان به ياد خدا باشد اين ذكر راه سعادت را به ما نشان مى دهد. خدا در قرآن مى فرمايد: (( ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون))(اعراف (7) آيه201)
آن هايى كه اهل تقوايند پرهيزكارند, حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى دانند, شيطان به دنبالشان مىآيد و آنان را طواف مى كند. كنار دل انسان مى نشيند, دور مى زند تا او را از صراط مستقيم منحرف كند. ((مسهم)); يعنى تماس مى گيرد. ((طائف من الشيطان)); يعنى طواف كنندگان شيطانى. اما كسانى كه بيدارند و با خدا ارتباط دارند, يك دفعه به ياد خدا مى افتند: آه شيطان آمد, شيطان حسد, كبر, خودبينى, زراندوزى, فريب, خدعه, فحشا و منكرات. اين شيطان, دور دل انسان پشت سر هم گردش مى كند, اما مردان خدا به دهان اين شياطين مشت مى زنند, دهان شيطان ها را خرد مى كنند.
خدا در قرآن مى فرمايد: ((والذين اذا فعلوا فاحشه إو ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذنوب الا الله)).(آل عمران (3) آيه135)
وقتى شما كنار قبر پيغمبر رسيدى در زيارت نامه پيغمبر مى خوانى, در دو جاى زيارت نامه, هم در روضه پيغمبر, هم در كنار قبر پيغمبر, در آن زيارت نامه اين آيه شريفه گنجانده شده است. در آن محل, ستونى است به نام توبه, آن جا كه مى رسى مستحب است دو ركعت نماز بخوانى و اين زيارت را هم قبل از نماز بخوانى. در زيارت بعد از آن كه به پيامبر و آل پيامبر(ص) سلام مى دهى و از آن ها تجليل مى نمايى, مى گويى: اى رسول خدا(ص) شما چه كرده ايد و من از راه دور به زيارت آمده ام, به اميد آمده ام, اين آيه در آن جا آمده: آن هايى كه ((فعلوا فاحشه)) كار زشتى در اين دنيا انجام داده اند, عمل نادرستى كرده اند معصيت كارند, اين آقاى معصيت كار يك مرتبه توجه مى كند ((فاستغفروا لذنوبهم)) خدايا! توبه مى كنم ((ذكروا الله)) به ياد خدا مى افتد, خدا هم گناهش را مىآمرزد, از سر تقصيرش مى گذرد. اين آيه دو شآن نزول دارد:
1ـ خرمافروشى درب مغازه اش نشسته بود. خانمى آمد خرما بخرد, آقاى خرمافروش زيرچشم نگاهى به او كرد و فريفته اش شد, خانم گفت: خرما مى خواهم. خرمافروش گفت: اين خرماها گرد و غبار گرفته, در انبار خرماى بهترى دارم. آقا جلو افتاد و خانم به دنبالش وارد انبار شد. داخل انبار كه شدند, آن مرد در را بست و به طرف اين خانم دست درازى كرد. خانم يك توجهى كرد و گفت: اى برادر, خيال مى كنى در اين انبار خلوت و خالى كسى نيست ما را ببيند, نمى دانى اين عمل زشت تو فرداى قيامت حساب و كتاب دارد؟ آن زن با اين سخنان مرد را به لرزه انداخت. زن از انبار خارج شد. اين مرد سر به بيابان گذاشت, و مدت چهل شبانه روز اشك مى ريخت, نعره مى زد, خدايا! لغزيدم, پشيمانم. خدا از سر تقصيرم بگذر.
به پيامبر(ص) خطاب شد اى رسول ما! اين بنده ما واقعا توبه خالصانه و نصوح كرده است. توبه اش را قبول كرديم, كسى را به دنبال او بفرست تا به اجتماع مسلمانان برگردد.
سلمان و مقداد سراغ او رفتند و به او بشارت قبولى توبه دادند و گفتند: حضرت ما را به دنبالت فرستاده است. گفت: من اين طورى نمىآيم, بايد كتف هاى مرا ببنديد, من شرمنده ام, بايد دست بسته و سرافكنده بروم. دست هاى او را بستند و خدمت پيامبر(ص) آوردند. حضرت فرمود: دست هاى او را باز كنيد. اى جوان! خدا توبه ات را قبول كرده و اين آيه در شإن شما نازل شده است: ((و من يغفر الذنوب الا الله)).
خدا كسى را كه از گناه خود توبه كند و پشيمان شود, دوست دارد. اگر با زبان حال و تضرع بگويى: ((اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل البلإ)) خدا قبول مى كند و مىآمرزد.
گاهى گناه بنده و شما سبب مى شود بلا نازل شود. صاعقه, زمين لرزه, قحطى, به جان هم افتادن بلا است. گاهى هم ما دعا مى كنيم, ولى دعاها در اثر گناهان ما حبس مى شود, بالا نمى رود هر چه بگوييم يا رب, به سر ما مى زنند. بارها از گويندگان مذهبى شنيده ايد كه نمازى كه خوانده مى شود, اگر با شرايط كامل باشد صعود كرده و بالا مى رود, اين نماز نور دارد. ولى اگر نماز كامل نباشد, بالا نمى رود و آن را برگردانده به سر انسان مى زنند. اين نماز مى گويد: ((ضيعتنى; مرا ضايع كردى)). نماز كامل در روز قيامت سبب سرافرازى انسان مى شود و مانند تاجى بالاى سر او قرار مى گيرد.
يكى از اسماى قيامت ((يوم التناد)) است. ((وانذرهم يوم التناد)). در روايات آمده است كه: فرداى قيامت, سيصد گروه دسته دسته مىآيند و يك گروه, يك سر و گردن از ديگران بالاتر و نورانى ترند, آن ها كيانند؟ آن ها دوستداران اهل بيت(ع) و امام حسين(ع) هستند.
2ـ توبه ((ابولبابه)) بود كه توبه واقعى كرد. خودش را به ستون توبه در مدينه بست و گفت: من از اين ستون باز نمى شوم مگر اين كه رسول خدا(ص) بيايد, همين آيه نازل شد و توبه او پذيرفته شد. رسول خدا(ص) آمد و طناب هاى او را باز كرد.
انسان مومن, هر آن بايد در حال توبه باشد و از افعال گذشته خويش نادم بوده و تصميم بگيرد در آينده هم گناهى از او سر نزند.
اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ نشسته بود, فردى خدمت آن حضرت رسيد و گفت: ((استغفرالله ربى و إتوب اليه)) حضرت فرمود: ((ثكلتك إمك; مادر به عزايت بنشيند)). ((إتدرى ما معنى الاستغفار; اين استغفارى كه كردى معنايش را فهميدى؟ )).
اين معنا خطاب به همه ما است.
كم فروش, كم فروشى نكن, چپاول گر, چپاول گرى نكن, دزد, دزدى نكن, خائن, خيانت نكن, بى عفت, بى عفتى نكن, گران فروش, گران فروشى نكن, متقلب, تقلب نكن.
گفتن ((استغفرالله)) با انجام اين كارها جور در نمىآيد.
آيا اين كارها در روز قيامت حساب ندارد؟ ((وانذرهم يوم الحسره)) اى رسول ما! اين مردم را بترسان از آن روزى كه حسرت مى خورند. آن هايى كه گناه مى كنند با كسانى كه به كارهاى خير مى پردازند, اشك مى ريزند, اقامه عزاى حسينى(ع) مى كنند, اين دو با هم فرق دارند.
مى گويند آقا ما در بازار بوديم, كنار هم بوديم. آقا در ناز و نعمت بهشت است, حورالعين در كنارش, نعمتى است كه خدا داده, آن جا ديگر چشم و هم چشمى نيست. خانم هم همين طور, در كمال زيبايى و رعنايى, فرداى قيامت اين زن و مرد هر دو تا بهشتى هستند و وارد بهشت مى شوند به خانم مى گويند : ميل دارى با اين شوهرت در بهشت زندگى كنى؟ به آقا مى گويند ميل دارى با اين خانمت در بهشت زندگى كنى؟ خدا به اين خانم و آقا يك زيبايى فوق العاده مى دهد كه هيچ كس ندارد, اما يك دسته ديگر آن جا حسرت مى خورند, اين حسرت خوردن ها مال آن جا است, ما بايد در اين دنيا زمينه را درست كنيم كه آن جا حسرت نخوريم, چطور زمينه درست مى شود؟ با ياد خدا.
((تذكروا)) وقتى گناه سراغ انسان مومن مىآيد, او متذكر مى شود, از خواب غفلت برمى خيزد, مواظب است كه گناه او را آلوده نكند. در روايت داريم اگر يك زن و مرد نامحرم خلوت كنند, سومى آن ها شيطان است و آن ها را به فساد و تباهى مى كشاند, لذا بايد مراقب نفس اماره و شيطان باشيم.
خدا در قرآن مى فرمايد: ((لاتجزى نفس عن نفس شيئا)) آن روز پول, پارتى و رشوه به درد نمى خورد. ((لايقبل منها شفاعه و لايوخذ منها عدل و لا هم ينصرون)) كسى نيست به داد انسان برسد, آن روز را به ياد بياوريد. هر كس در هر جايى هست كلام خدا را بشنود. ((والذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا)) خدا را به ياد مىآورند مى گويند آقا اشتباه كرديم, توبه كرديم. وقتى اين آيه نازل شد, شيطان تمام بچه شيطان ها را جمع كرد. وقتى جمع شدند گفتند: آقابزرگ چه فرمايشى داريد؟ گفت: كمرم شكست, صورتم سياه شد, بى چاره شدم, يك آيه نازل شده كه هر چه ما تلاش كنيم, زحمت بكشيم كه بنده اى را از خدا جدا كنيم و او را به راه فساد بكشانيم, او بعد از گناه توبه مى كند, وقتى توبه كرد خدا توبه او را قبول مى كند, توبه اش كه قبول شد زحمت ما به هدر مى رود. راهى را پيشنهاد كنيد كه بتوانيم جلوى اين آيه بايستيم.
هر كدام از اين بچه شيطان ها يك پيشنهادى دادند. يكى گفت: ما اين ها را به طرف شهوت مى بريم. گفت: اين راه فايده ندارد. دومى گفت به طرف مال , منال, مقام و رياست مى بريم. گفت: اين هم فايده ندارد.
هر كدام چيزى گفتند. آخر الامر الخناس بلند شد و گفت: ((إنا لها)) من جلوى اين آيه را مى گيرم. هرگاه اين بنده خواست توبه كند, مى گويم حالا زود است و نمى گذاريم موفق به توبه بشود.
اى بشر بيدارباش, تمام شياطين در كمين هستند تو را از مسير اسلام, قرآن و رهبرى جدا كنند مواظب باش كلاه سرت نرود.