رويكرد اساسى در سياست خارجى انقلاب اسلامى

 

رويكرد اساسى در سياست خارجى انقلاب اسلامى (*)

حجه الاسلام والمسلمين سيد على اكبر محتشمى

 


 

((محمد رسول الله والذين معه اشدإ على الكفار رحمإ بينهم)) (سوره فتح, آيه29)

مقدمه
قبل از ورود به موضوع رويكرد سياست خارجى انقلاب لازم است به چند مطلب اشاره شود. سياست خارجى در نظامهاى حكومتى متغيرى از اهداف و اصول حاكم بر آن نظامها است.
1ـ سياست خارجى متضمن منافع و مصالحى است كه اهداف و اصول حاكميت را در پى دارد اگر حكومت ملى باشد, سياست خارجى منافع و مصالح و اهداف ملى را دنبال خواهد كرد و اين اهداف با پشتوانه قدرت ملى به پيش مى رود و اعمال مى گردد و اگر چنانچه حاكميت توحيدى و از نوع حاكميت انقلاب اسلامى باشد, اهداف و اصول انقلاب با ويژگى توحيدى, محور سياست خارجى است كه در ضمن, منافع ملى و آحاد مردم نيز تإمين خواهد شد. اعتقاد به اينكه توحيد و مكتب اسلام پايه سياست است, توحيد در آفرينش و هستى و انسان و توحيد در نحوه اداره, خط مشى و آيين زندگى را در تمام ابعاد و شئون در پى دارد.
2ـ بر اساس آيه 158 سوره اعراف كه مى فرمايد: ((قل يا ايها الناس انى رسول الله اليكم جميعا))و آيه: ((و ما ارسلناك الا كافه للناس)) شريعت اسلام براى تمام بشريت مى باشد و جهانشمول است و رسالت پيامبر بزرگ اسلام(ص) نيز رسالت جهانى است و از آنجا كه خداوند در آيه 33 سوره احزاب مى فرمايد: ((لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه)) و مسئوليت بسط و گسترش اين مكتب را به عنوان اسوه پيامبر(ص) به امت اسلام توصيه كرده است و به اين جهت است كه سياست محورى انقلاب اسلامى از ابتدا بر پايه صدور و بسط و گسترش جهانى استوار گرديده است.
3ـ در گذشته استكبار شرق و غرب به رهبرى شوروى و آمريكا و امروزه به رهبرى بلامنازع (شيطان بزرگ آمريكا) تمام كشورهاى عالم را تحت سلطه و در تيول خود پنداشته و رهبرى خود را جهانشمول مى داند و با هر حركت و انقلابى كه مستقل از آن باشد و بنحوى رهبرى او را مخدوش كند, به مقابله همه جانبه برمى خيزند امام خمينى در اين باره مى فرمايند:
((واقعيت اين است كه دول استكبارى شرق و غرب و خصوصا آمريكا و شوروى عملا جهان را به دو بخش (آزاد) و (قرنطينه سياسى) تقسيم كرده اند, در بخش آزاد جهان اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملت ها را امرى ضرورى و كاملا توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خود ساخته بين المللى مى دانند, اما در بخش (قرنطينه سياسى) كه متإسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانى شده اند, هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد…))
بر اين اساس من ابتدا فهرست پاره اى از دخالت هاى آمريكا را كه اغلب به صورت عمليات و اشغال نظامى كشورها است ذكر مى كنم.
1 ـ دخالت نظامى آمريكا سال 1953 ميلادى در كره (آمريكا نيروهاى خود را در كره وارد كارزار نمود و در اثر آن اين كشور به دو بخش شمالى و جنوبى تقسيم شد)
2 ـ در سال 1956 ميلادى با دخالت غير مستقيم و چراغ سبز آمريكا تجاوز نظامى سه كشور انگليس فرانسه و اسرائيل به مصر و اشغال كانال سوئز و بخشى از خاك مصر اتفاق افتاد.
3 ـ 1958 ميلادى و شكل گيرى پيمان بغداد براى جلوگيرى از اتحاد دو كشور مصر و سوريه به رهبرى جمال عبدالناصر.
4 ـ دخالت نظامى آمريكا در سال 1958 ميلادى در كشور لبنان به نفع كميل شمعون و سركوب جنبش ملى لبنان به رهبرى رياض الصلح و كمال جنبلاط.
5 ـ سال 1961 ميلادى دخالت نظامى آمريكا در كوبا (خليج خوكها).
6 ـ از سال 1965 تا سال 1974 ميلادى آمريكا كشور ويتنام را اشغال نظامى كرد و شب و روز بر سر مردم آن بمب و موشك ريخت.
7 ـ 5 ـ1964 ـ سركوب جنبش آزاديبخش كشور ((پرو)) در آمريكاى جنوبى به رهبرى چه گوارا.
8 ـ 1967 ـ دخالت نظامى آمريكا در كنگو و سركوب حمايت مردمى اين كشور به رهبرى آقاى پاتريس لومومبا و اعدام لومومبا توسط مزدوران آمريكا.
9 ـ 1972 ـ سركوب جنبش آزاديبخش انقلابيون نيكاراگوئه به رهبرى ساندنيستها.
10 ـ 1973 ـ دخالت مستقيم نيروهاى نظامى آمريكا در جنگ اعراب و اسرائيل و برقرارى پل هوايى بين آمريكا و اسرائيل براى سركوب اعراب.
11 ـ 1974 ـ دخالت نظامى آمريكا در قبرس و سرنگونى اسقف ماكاريوس كه مقدمه تقسيم اين جزيره شد.
12 ـ 1974 ـ دخالت نظامى آمريكا در شيلى به نفع ژنرال پينوشه و سرنگونى رهبر ملى شيلى آقاى آلنده.
13 ـ 1974 ـ دخالت آمريكا در لبنان و آغاز جنگ داخلى كه بيست سال به طول انجاميد, طراح اين توطئه هنرى كيسينجر بود (در آن زمان در عين الرمانه فالانژيستها يك اتوبوس حامل زن و مرد و كودك فلسطينى را قتل عام كردند)
14 ـ 1982 ـ دخالت (مارنيز) تفنگداران آمريكايى در لبنان به حمايت از اشغال اين كشور توسط اسرائيل كه اين دخالت هاى آشكار تاكنون ادامه دارد.
15 ـ 1986 ـ بمباران كشور ليبى به منظور سرنگونى رژيم سرهنگ قذافى.
16 ـ 1988 ـ اشغال نظامى كشور پاناما و ربودن ژنرال نوريگا به بهانه مواد مخدر (آمريكا به منظور سلطه مجدد خود بر كانال پاناما دست به اين تجاوز آشكار زد).
17 ـ 1998 ـ بمباران كارخانه داروسازى سودان (به بهانه ساخت سلاح شيميايى كه بعدا مشخص شد واقعيت نداشته است).
18 ـ 1998 ـ بمباران افغانستان به بهانه حضور تروريست آمريكايى بن لادن در اين كشور.
19 ـ طبق منابع رسمى و منتشر شده جهانى براى به زانو درآوردن كشورهاى جهان سوم متجاوز از چهل كشور آسيا, آفريقا و آمريكاى لاتين در حال تحريم اقتصادى از سوى آمريكا هستند.
و اما دخالت هاى آمريكا در فلسطين:
20 ـ 1947 ـ تنظيم و تصويب قطعنامه 181 شوراى امنيت توسط آمريكا موضوع تقسيم فلسطين بين يهود و اعراب و به رسميت شناختن رژيم دشمن صهيونيستى و تضييع حقوق ملت فلسطين.
21 ـ 1967 ـ تنظيم و تصويب قطعنامه هاى 242 و 338 به منظور اجبار اعراب بر شناسايى دشمن صهيونيستى.
22 ـ 1982 ـ طرح ريگان براى اجبار اعراب بر شناسايى رژيم صهيونيستى در مقابل طرح فهد كه براى شناسايى اسرائيل موضوع قدس و جلوگيرى از ساخت مستوطنات يهودى و حق بازگشت آوارگان را براى اعراب محفوظ مى دانست.
23 ـ از تاريخ 10/11/1975 ـ كميته اى در سازمان ملل به نام كميته دفاع از حقوق غير قابل خدشه مردم فلسطين تشكيل شده است. آمريكا تمام تصميمات اين كميته را (دهها مورد) در شوراى امنيت به بهانه به خطر افتادن امنيت اسرائيل و يا تضعيف دولت اسرائيل وتو كرده است و عملا اين كميته بى خاصيت شده است.
24 ـ در 8 سال حكومت ريگان آمريكا اجازه نداد كه شوراى امنيت حتى به يك تصميم برسد. در اين دوران پيمان استراتژيك آمريكا و اسرائيل بسته شد كه همچنان ادامه دارد. اين پيمان در زمينه همكارى نظامى مشترك در زمينه سلاحهاى پيشرفته و انتقال تكنولوژى نظامى آمريكا به رژيم صهيونيستى است.
25 ـ تلاش آمريكا براى قبولاندن قدس به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستى به جهانيان.
26 ـ شركت تبليغاتى (والد ديزنى) كه صهيونيست ها در آن نقش موثر دارند. جشنواره اى به نام (شهر ميراث كشورهاى جهان) در آمريكا به راه انداخته است. در اين جشنواره 24 كشور از جمله اسرائيل و (متإسفانه) عربستان سعودى و مراكش شركت كرده اند در غرفه رژيم صهيونيستى ماكت شهر قدس به عنوان پايتخت دشمن صهيونيستى قرار گرفته است, چند روز قبل اين جشنواره افتتاح و توسط سفير اسرائيل رسما قدس به عنوان پايتخت و ميراث اسرائيل اعلام شد.
27 ـ دخالتهاى آمريكا در نيم قرن اخير در منطقه و ايران از حد و حصر بيرون است. از جمله قبل از پيروزى انقلاب سركوب:
ـ نهضت ملى ايران در سال 1332.
ـ سركوب نهضت اسلامى در 15 خرداد 1342.
ـ تبعيد امام به تركيه و سپس عراق به خاطر مخالفت با كاپيتولاسيون (مصونيت مستشاران آمريكايى در ايران).
ـ سركوب قيام ملت و به شهادت رساندن فرزندان آن در زندانها به جرم مبارزه با دخالت هاى آمريكا.
ـ استقرار متجاوز از 50000 مستشار نظامى در ايران و…

مبارزه آشتى ناپذير با آمريكا (استكبار زدايى)
با توجه به ليست دخالتهاى آمريكا در كشورهاى مختلف دنيا, بويژه كشورهاى اسلامى, روشن مى شود كه شناخت دقيق ماهيت استكبارى امريكا توسط امام است كه مبناى سياست استكبار ستيزى انقلاب شده است.
آن چه به عنوان اساسى ترين شاخصه رويكرد سياست خارجى انقلاب اسلامى مطرح مى باشد اين است كه:
انقلاب اسلامى به لحاظ ماهيتى و رسالت جهانيش , دشمنى آشتى ناپذير, در پيش رو دارد و آن ماهيت وجودى استكبار به رهبرى آمريكا است و مبارزه با اين دشمن اجتناب ناپذير و از اهداف عمده و اصلى نظام اسلامى بوده و هست. امام مبارزه با اين دشمن را نه تنها در كانون انقلاب يعنى جمهورى اسلامى ايران به نمايش گذاشت بلكه همه مسلمانان جهان و مستضعفين عالم را نيز براى مشاركت در آن, دعوت نمود و آن چه به عنوان شاهدى زنده براى مسلمانان و مستضعفين جهان طرح مى شود, تجربه پيروزى انقلاب اسلامى ايران بر نماد بارز استكبار جهانى, آمريكاست.
پيروزى انقلاب اسلامى آن هم در قوى ترين پايگاه آمريكا در منطقه خاورميانه, جايى كه رژيم اش ژاندارم خليج فارس و تضمين كننده منافع آمريكا و اسرائيل بود, اقتدار و ابهت آمريكا را درهم شكست و حلقه زنجيره اى ((ناتو)) به دور شوروى را گسست و آمريكا را با انقلاب, مكتب و ايدئولوژى نوينى مقابل ساخت كه هيچ گونه شناختى از آن نداشته و در قالب تحليل هاى موجود دستگاههاى اطلاعاتى سياسى و كلا سيستم استكبارى آمريكا نمى گنجيد و راه مقابله و از بين بردن چنين انقلابى كه ((صرف وجودش)) با ماهيت وجودى استكبارى منافات دارد و آن را تهديد مى كند را نه مى دانستند و نه قبلا تجربه كرده بودند.
اما استكبار جهانى به يك نكته اصلى و مهم توجه داشت و آن را محور بنيادين برخورد با انقلاب اسلامى قرار داد: آن نكته عبارت است از اين كه :
بايد انقلاب اسلامى را به گونه اى براندازد كه باعث عبرت همه مسلمانان و مستضعفان جهان شود.
و به عبارت ديگر ((براندازى انقلاب و جمهورى اسلامى ايران براى استكبار جهانى هم استراتژى است و هم تاكتيك)). بدين معنى كه در تمام سياستگزاريها و برنامه هاى سياسى, اقتصادى, فرهنگى, مبادلات تجارى, تبليغات رسانه اى آمريكا و …, اين نكته محورى سارى و جارى است.
امام خمينى(س) با درك ماهيت استكبار, انقلاب اسلامى را در تعارض جدى با آمريكا تعريف كرده و اصلى جاويدان را براى رويارويى با آن بنا نهادند. رهنمودهاى امام خمينى (س) دراين باره گوياتر از همه كلام هاست آنجا كه مى فرمايد:

((الان تمام گرفتارىهاى ما از آمريكاست, تمام گرفتارىهاى مسلمين از آمريكاست)). (1)
((اگر آمريكا نبود و اين قدرت شيطانى نبود, اين همه فساد در بلاد مسلمين حاصل مى شد؟ اين همه خونريزىهايى كه در بلاد مسلمين مى شود, همه با تحريكات آمريكاست. ))(2)
((آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است. او با ايادى مرموز و خيانتكارش, چنان خون مردم بى پناه را مى مكد كه گويى در جهان هيچ كس جز او و اقمارش حق حيات ندارند.))(3)
((اگر بخواهيم استقلال حقيقى به دست آوريم, بايد سعى كنيم تمامى اشكال نفوذ آمريكا, چه اقتصادى و چه نظامى, چه سياسى و چه فرهنگى را از بين ببريم.))(4)
((ما تا آخر عمر عليه دولت آمريكا مبارزه مى كنيم و تا آن را جايش ننشانيم و دستش را از منطقه كوتاه نكنيم و به تمام مبارزان راه آزادى كمك نكنيم تا آنها را شكست دهند و خود مردم سرنوشت خويش را به دست گيرند از پاى نمى نشينيم.))(5)
بديهى است پاى بندى به اين اصل مهم و اساسى انقلاب اسلامى, باعث گرديد كه سمت گيرى حركت توفنده پيروان انقلاب و امام و نظام جمهورى اسلامى ايران به سويى باشد كه هرچه بيشتر اقتدار و ابهت آمريكا شكسته شود و از اين رو ضربه اى كوبنده تر از ضربه پيروزى انقلاب اسلامى بر پيكر آمريكا, حركت عظيم, اصولى و تعيين كننده تصر و فتح لانه جاسوسى آمريكا در تهران و به گروگان گرفتن گروهى از جاسوسان آمريكا و افشاى اسناد سرى دخالت هاى استكبار جهانى در ايران و ديگر كشورهاى منطقه و رسوا شدن چهره وابستگان به آمريكا در ايران و منطقه بود.
اين ضربه دوم بر اقتدار و كيان استكبارى آمريكا به قدرى كارى و مهلك بود كه طى 444 روز گروگانگيرى, اين ابرقدرت را از چگونگى برخورد با آن و بازگرداندن آبروى رفته خويش گيج و مبهوت ساخته و به اقسام ترفندها متوسل نمود. يكى از اقداماتى كه آمريكايى ها براى مقابله با حركت تسخير لانه جاسوسى انجام دادند اعزام نيروى ويژه نظامى براى حمله به سفارتخانه و آزادسازى گروگانها و… بود كه با گرفتار شدن در طوفان شن طبس و از بين رفتن تجهيزات آنها, رسوايى آمريكايى ها دو چندان شد.
اين حقارت آمريكا زمانى به اوج خود رسيد كه حضرت امام(س) اقدام شجاعانه دانشجويان مسلمان را تإييد كرده و براى آن تعريف نوينى را ارائه دادند كه:
((جهان بايد بداند كه ايران راه خدا را پيدا كرده است و تا قطع منافع آمريكاى جهانخوار, اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان, با آن مبارزه آشتى ناپذير دارد و حوادث ايران, نه تنها ما را براى لحظه اى عقب نخواهد نشاند, كه ملت ما را در نابودى منافع آن مصمم تر خواهد كرد. ما مبارزه سخت و بى امان خود را عليه آمريكا شروع كرده ايم و اميدواريم فرزندانمان با آزادى از زير يوغ ستمكاران, پرچم توحيد را در جهان بيفرازند; ما يقين داريم اگر دقيقا به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاى جنايتكار است ادامه دهيم فرزندانمان شهد پيروزى را خواهند چشيد.))(6)
((رئيس جمهور آمريكا گفته است ايران ما را تحقير كرد; اين اول كار است, ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد.))(7)
پرواضح است كه اين موضع گيريها, حكايت از نوع نگرش آشتى ناپذير انقلاب با استكبار جهانى داشته و از ديگر سوى آمريكايى ها نيز به طور سيستماتيك و يكپارچه, باهدف براندازى و ذلت كشاندن و تسليم انقلاب اسلامى, اقداماتى را به انجام مى رساندند.
فى الواقع آمريكايى ها با درك عميق ابعاد و اهداف انقلاب اسلامى, هرگونه شيوه و تاكتيكى را كه مبتنى بر استراتژى براندازى و نظام جمهورى اسلامى نباشد را به كنارى نهاده و تنها روش هاى براندازى انقلاب را, انتخاب و به مورد اجرا گذاردند. پس نبايد فراموش كرد كه اصل و اساس همه برنامه ها و سياست هاى آمريكا نسبت به نظام جمهورى اسلامى ايران بر محور براندازى استوار است.
بدين ترتيب رژيم استكبارى آمريكا و انقلاب اسلامى به عنوان دو قدرت آشتى ناپذير مى باشند كه فراموش نمودن دشمنى آمريكا, در حقيقت واگذار نمودن خطوط مقدم جبهه به دشمن تلقى مى شود.
آنچه كه آمريكاييها تاكنون به آن دل بسته و ايشان را اميدوار ساخته, اين است كه انقلاب اسلامى از درون متلاشى شود و اين كانون اميد مستضعفان جهان به سمتى سوق پيدا كند كه با دست فرزندانش, اصول و آرمانهاى آن مسخ گردد و به مسلخ توطئه و فريب آمريكا برود; لذا در راستاى براندازى انقلاب و نظام, تاكتيك ((استحاله)) را نيز برگزيده و با اعمال سياست ((فشار و امتياز)), حركت دوگانه اى را سازمان داده اند كه انقلاب و نظام از درون متمايل به ((در باغ سبز)) سرمايه دارى شده و با دستهاى خود بنيان انقلاب متلاشى و بارقه اميد محرومان جهان را خاموش سازد.
امام خمينى (س) در اين باره مى فرمايند:
((نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخوران تاكى و تا كجا ما را تحمل مى كنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويت ها و ارزش هاى معنوى و الهى مان نمى شناسند.))(8)
به عبارت ديگر همه وعده ها و وعيدهاى استكبار جهانى به كسانى كه تصور مى كنند مى توان با عدول از پاره اى اصول و ارزش هاى انقلابى, رشد و توسعه اى ـ هرچند ضعيف ـ داشت تنها حريص تر نمودن شكارچى و صياد درنده و بى رحم است كه شكار را ملاحظه مى كند با پاى خود به دام او و تيررس سلاح او نزديك و نزديكتر مى گردد. امام مى فرمايد:
((بارها گفته ام رابطه ايران و آمريكا, رابطه گرگ و ميش است و هرگز بين اين دو آشتى نيست.))(9)
برخى افراد مرعوب يا وابسته, خوش خيالانه تصور كرده اند كه از آنجا كه آمريكا قدرت مطلق جهانى و ناظم نوين عالم شده است مى توان به دور از شعارهاى انقلاب و با اتخاذ سياست هاى كج دار و مريز و غير انقلابى دشمن را نرم نمود.
در حالى كه اولا ـ هيچ گونه تغييرى در ساختار كلى استعمار و استكبار حاكم بر جهان در طول اين سال ها داده نشده بلكه وسايل و ابزار استعمار و استثمار پيچيده تر گشته است.
ثانيا ـ سياست ها و برنامه هايى كه در طول سال هاى گذشته با همين ديدگاه به مورد اجرا گذاشته شد و پذيرش همه گونه شرايط غربى ها, ثابت نمود كه اين مطالب, فريبى بيش نيست.

پى نوشت ها:
ـ تفصيل اين مقاله در كنگره امام و تبيين انقلاب اسلامى ارائه شده و نويسنده محترم بار ديگر آن را جهت چاپ در مجله پاسدار اسلام بازبينى و تلخيص نمودند. پاسدار اسلام ضمن تشكر, توفيق روزافزون ايشان را در پاسدارى از اسلام و راه امام از خداوند خواستار است.
1 ) امام خمينى , 7/8/1358.
2 ) امام خمينى , 4/11/60.
3 ) امام خمينى , 21/6/1359.
4 ) امام خمينى , 9/12/1357.
5 ) امام خمينى , 20/12/1358.
6 ) امام خمينى , 16/6/1360.
7 ) امام خمينى , 12/11/1362.
8 ) امام خمينى , 29/4/1367.
9 ) امام خمينى , 20/8/1367.