غدير ولايت و غدير انقلاب


فروردين امسال شكوفه بـاران است: از سويى بـهار است و طبـيعت
زيبا و زمين سبز و عطر گل ياس و ياسمن شكفته شده كه بوى بهاران
را معطر و دلنواز كرده است, و از سـويى ديگر ششم فروردين مصادف
است با عيد سعيد غدير, شريفتـرين و فرخنده تـرين عيد اسلام ـ عيد
ولايت و عيد تشيع ـ و چه تـصادف مبـاركى است كه عيد غدير همزمان
شده است بـا عيد ملى و اسلامى دوازده فروردين, روز جمهورى اسلامى
كه يك بـار ديگر پس از هزار و چهار صد و اندى سال, عيد غدير در
ايران تكرار شد و دوباره مردم ايران يك نوا و يك صدا بـا شور و
شوق به ولايت ((آرى)) گفتند و دعوت الهى را براى تفويض امور بـه
اميرالمومنين عليه السـلام لبـيك گفتـند. ملت ايران اگر آن روز در
حجه الوداع نبودند كه با على بيعت كنند, امروز بـا گفتن ((آرى))
به جمهورى اسلامى, قطعا ((آرى)) به ولايت گفتند و با
على عليه السلام مجددا بيعت كردند.


روز نوميدى دشمنان


در روز عيد غدير آيه اى نازل شد كه عظمت غدير را بـرملا ساخت و
گويى همان آيه در 12 فروردين 58 محـقق شد. چـه مطابـقت عجـيب و
شگفت انگيزى. در آن روز كه پيامبـر, آخرين و مهمترين بـخش رسالت
را تبـليغ كرد وبـه دستور خداوند ولايت على(ع)را اعلام نمود و از
مردم خـواست كه بـا آن حـضرت بـيعت كنند و در آن روز فرخـنده و
خجسته خداوند دين را كامل و نعمتش را بـر مردم اتمام نمود, اين
آيه پس از تمام شدن برنامه بـاشكوه غدير نازل شد. ((اءليوم يئس
الذين كفروا من دينكم فلاتـخشوهم واخشون اليوم اءكملت لكم دينكم
و اتممت عليكم نعمتـى و رضيت لكم الاسـلام دينا)) .(سـوره مائده,
آيه3


امروز كافران از(نابود شدن)دين شما ماءيوس و نوميد شدند. پس,
از آن كافران نترسيد و تنها از مخالفت با من هراس داشته باشيد.
امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم
و اسلام را به عنوان آئين براى شما برگزيدم.


بيشتر مفسرين شيعه بر اين باورند كه مقصود از ((اليوم)) همان
روز 18 ذىالحجـه سال دهم هجـرى است كه در جـايى بـه نام ((غدير
خم)) رسول اكرم(ص)با ماءموريت از سوى پروردگارش, على عليه السلام
را بـه عنوان جانشين و خليفه خود نصب و تـعيين نمود و از تـمام
مردم خـواسـت كه از او پـيروى كنند و بـا او بـيعت نمايند و در
پـايان بـراى آن حـضرت دعا كرد كه اين دعا نيز بـسـيار جـالب و
سرنوشت سـاز اسـت و اصلا تـمام مطالب و انگيزه هاى واقعى غدير در
اين دعا نهفتـه است: ((اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر
من نصره واخذل من خذله.)) بـارالها! هر كه ولايتش را بـپذيرد او
را دوست بدار و هر كه با او دشمنى كند او را دشمن بـدار, هر كه
ياريش كند او را يارى بـخش و هر كه از او دورى جويد و ولايتش را
نپـذيرد او را ذليل و خوار گردان. چرا خداوند مى فرمايد: در اين
روز كافران ماءيوس شدند؟ كفار چـنين مى پـنداشتـند كه بـا رحـلت
پيامبر, دين از بـين مى رود و اسلام نابـود مى گردد, زيرا پيامبـر
فرزندى نداشته كه بـه خيال خام آنان جانشينى او را بـپـذيرد چه
مى پـنداشتند كه پـيامبـرى نيز مانند شاهنشاهى است; لذا اميدوار
بودند كه با وفات رسول خدا, پرچم رسالتش بـر زمين بـماند و كسى
نباشد كه اين پرچم را برافرازد و بـدينسان بـا رحلت او, حكومتش
برچيده مى شود و نامش از بين مى رود!


آنها خيال مى كردند كه پـيامبـر نيز مانند حـاكمان و سلطه گران
چند صبـاحى حكومت كرده و اكنون كسى را ندارد كه جـايگزينش شود,
پس بى گمان خطش و برنامه اش و آئينش بـا مرگش محو و نابـود خواهد
شد! زهى خيال واهى و انديشه غلط!


بنابـراين, آنچه مى توانست آن انديشه غلط را بـراندازد و اميد
دشمنان دين را مبدل به ياءس سازد, اين بود كه رسول الله(ص)براى
خود جـانشينى تـعيين نمايد كه پـس از آن حضرت, عهده دار حكومت و
ولايت بر مردم باشد و چنان كه عرض كرديم, چون پيامبر پسرى نداشت
كه ـ طبـق سنتهاى حاكمان مستبـد و سلطه گر ـ جاى او را پس از وى
پر كند, كفار اميدوار بـودند كه بـا مرگ صاحب رسالت, آئينش نيز
دفن مى شود, زيرا رسالت پيامبر را با ديده هاى مادى مى ديدند و از
معنويات و ماوراء الطبيعه اطلاعى نداشتـند و هرگز نمى تـوانستـند
درك كنند كه نيروى پيامبـر بـرگرفته از نيروى لايزال الهى است و
خداوند مشيتش اقتضا كرده كه اين دين مبين براى هميشه پابـرجا و
استوار بـماند و آن را بـر تمام اديان و آئين ها بـرترى و غلبـه
بـخشد و جـز آن, هيچ دينى در روى كره زمين حكمفرما نبـاشد. ((و
يكون الدين كله لله)) و لذا خداوند در اين آيه مباركه اشاره به
نااميدى و ياءس كافران مى كند زيرا بـا نصب على بـه ولايت و خلافت
بلافصل رسول الله, تمام آرزوهاى ديرينه شان بر باد رفت و خواب هاى
رنگينشان مبدل بـه كابـوسهاى وحشتناك گرديد و خداوند دين را از
حالت حدوث و زوال پـذير بـودن بـه حالت دوام و بـقا بـرگرداند و
بـدينسان نعمت دين بـه اتـمام رسيد و رسالت پـيامبـر كامل گشت.


خداوند براى اين كه رسالت پيامبـر را جاودانه سازد و نعمت را
بر مردم تـمام كند, بـه آن حضرت دستـور داد كه آخرين پـيغام را
بى محابا به مردم برساند و نتيجه رسالتش را ابلاغ كند.


پـنج سـاعت از روز 18 ذى حـجـه از سـال حـجـه الوداع(سـال دهم
هجرى)گذشتـه بـود كه در منطقه اى نزديك مكه بـه نام غديرخم و در
حين بازگشت پيامبر از آخرين حج خود, جبـرئيل امين نازل شد وبـه
حـضرت عرض كرد: ((يا محـمد ان الله يقروك السـلام و يقول لك: يا
اءيها الرسول بـلغ ما انزل اليك من ربـك و ان لم تفعل فما بـلغت
رسـالتـه والله يعـصـمك من الناس)) اى محـمد! پـروردگارت سـلامت
مى رساند و مى فرمايد: اى رسـول ما, آنچـه از پـروردگارت بـه تـو
رسيده به مردم ابلاغ كن و اگر اين كار را نكردى رسالتش را ابـلاغ
نكردى و همانا خداوند تو را از كيد و مكر مردم نجات خواهد داد.


اين پـيغام شديداللحـن دليل اين است كه رسالت پـيامبـر تـمام
نمى شود جز با نتيجه گيرى از آن همه زحمات طاقت فرساى آن حضرت در
ساليان دعوت و رنج.


راستـى چـقدر شبـاهت دارد, نتـيجـه گيرى آن همه خونهايى كه در
ايران اسلامى ريخـتـه شـد و آن همه تـلاشـهاى طاقت فرسـاى امام و
پيروان بـاوفا و فداكارش كه اگر آن ايثارها بـدون نتيجه مى ماند
در حـقيقت, انقلاب از بـين مى رفت و تـمام تـلاش ها و سـعى ها ناكام
مى ماند, چـرا كـه مـلـت ايران آن همـه خـون دادند, جـان دادند,
فداكارى كردند و ايثار نمودند تا ولايت را در ايران تثبيت كنند.


هدف غـايى و اصـلى آن همه رنج ها و محـنت هاى فراوان امام و امت,
رسيدن به حكومت اسلامى بـود كه در روز خجسته و پيروز 12 فروردين
محقق گشت. در آن روز تمام مردم پاى صندوق هاى راءى رفتند كه بـه
على(ع)راءى مثبت دهند, به پاى صندوق هاى راءى رفتند كه به حكومت
خودكامان و عمال اجانب ((نه)) بگويند و بـه حكومت خدا ((آرى!))


مردم يك پارچه و با يك آهنگ به صندوق هاى راءى سرازير شدند كه
يك صدا فرياد بـرآورند: ما خواهان نظام اسلامى هستيم. ما جمهورى
اسلامى مى خواهيم نه جمهورى دموكراتيك و نه جمهورىهاى ديگر. مردم
خـواهان نظامى بـودند كه عدالت اسلامى را در كشور محـقق سازد نه
اينكه كالاهاى بـيگانه بـه راحتى پـيدا شود. مردم خواهان قطع يد
استـثمارگران از ايران بـودند نه اين كه دوبـاره دست بـيعت بـا
امريكاى جنايتكار با آن همه آلودگى ها و پليدىها بدهند و دگربار
حكومت شاه را زنده كنند!


اى ملت بزرگ و سرافراز! به هوش باشيد كه خداى ناكرده برخى از
روى نادانى يا از روى عـمد, مى خـواهند نظام سـابـق را در ايران
تجديد كنند ولى با اسم اسلامى! يعنى تنها نام جمهورى اسلامى باشد
و از حقايق اسلام خبرى نباشد. البته ملت خمينى كاملا بيدار است و
هرگاه احساس خطر كند, بـه سوى اسلام روى مىآورد و بـه آغوش قرآن
پناه مى برد و رهبر انقلاب كاملا هشيار است و هرگاه خطرى را متوجه
اسلام و كشور ببيند فورا زنگ خطر را به صدا درمىآورد و اميد است
كه مسوولان نظام نيز در راسـتـاى خـط امام گام گذارند و متـوجـه
نقشه هاى خطرناك دشـمنان بـاشـند كه پـس از نوميدى و ياءس آنان,
دوباره اميدوار نشوند.


بـه هر حـال همانگونه كه عـيد غـدير يوم الله اسـت قطعـا روز
جـمهورى اسلامى نيز يوم الله است و همانگونه كه لازم است غدير را
نگه داريم, بـايد يوم الله دوازده فـروردين را نيز نگـه داريم.


زنده نگه داشتن غدير به اين است كه مردم قدر غدير را بشناسند
و چنان كه مسلمانان متعهد صدر اسلام, تا آخرين نفس از غدير دفاع
كردند و در راه احياى آن, جان دادند كه مى تـوان گفت اولين شهيد
ولايت, مقدس ترين انسان روى زمين پس از پـيامبـر و على يعنى حضرت
زهراى اطهر سلام الله عليها است, همچنان بايد ملت ايران از غدير
انقلاب تا پاى جان محافظت كنند و آن را زنده و جاويد نگه دارند.


زنده نگه داشتن غدير انقلاب بـه اين اسـت كه پـيوسـتـه انگيزه
انقلاب را از ياد نبـريم و نگذاريم آن نيت خـالص و انگيزه واقعى
مردم براى تحقق حكومت الله از بين بـرود. آن روز مردم تنها بـه
خاطر خدا و براى كسب رضاى پروردگار سختى ها و رنج هاى فراوانى را
تحمل كردند تا نگذارند انقلاب اسلامى كه با خون صدها هزار مسلمان
متعهد بـه پـيروزى رسيد, دستـخوش ناملايمات گردد و از مسير اصلى
خود كه ناخداى كشتى انقلاب(امام خمينى)بـرايش تعيين كرده, منحرف
گردد و نااهلان و منافقان آن را به غارت ببرند.


زنده نگه داشتـن اين يوم الله بـه اين اسـت كه پـيوسـتـه بـا
مستكبـران و ظالمان و ستم پـيشگان و جهانخواران و غاصبـان حقوق
ملت در جنگ و ستيز بـاشيم و نگذاريم راه بـه ايران اسلامى پـيدا
كنند.
بايد ملت همچنان گذشته با حفظ وحدت و بدور از هواها و هوسهاى
شـخـصى و نزاعهاى گروهى و حـزبـى از خـط اصلى انقلاب و امام دور
نشوند و نگذارند مفسران منافق, خط امام را بـه نفع خود تـوجـيه
كنند يا از آن بـدتـر كـه اعـلام بـرائت از خـط امـام نمـايند!!


هان! اى ملت فداكار به هوش باشيد پس از گذشت بيش از بيست سال
از انقلاب نگذاريد اركان و اصول آن دستخوش تـوجيه هاى تـوجيه گران
بـه ـ نفع اجانب ـ شود و قطعا شما مردم بـزرگوار كه جوانان خود
را فداى انقلاب كرديد و با امام و رهبـر خود پيمان ناگسستنى بـا
خون بستيد و با خون سرخ خويش اين پيمان را امضا كرديد, صحنه را
هرگز براى استعمارگران و استـعمارخـواهان خـالى نخـواهيد كرد و
همانگونه كه دوران شاه بافشار و اختناق ستم شاهى مبـارزه كرديد,
امروز نيز در زير سايه رهبرى با جمله بـدخواهان انقلاب و دشمنان
داخلى و خارجيش مبـارزه اى آشتى ناپذير خواهيد داشت و بـا قدرت و
قاطعيت و صلابـت از انقلاب و آرمان هاى بـلندش دفاع خواهيد نمود و
دست دزدان بـين المللى را از منافع خـود ـ همچـنان گذشتـه ـ قطع
خواهيد كرد, هرچند غرب پـرستـان را خوش نيايد و هرچـند ليبـرال
مآبان جديد و قديم را ناپسند آيد كه ملت راه خود را از ديربـاز
يافته و از آن منحرف نخواهد شد.


در پـايان اين دو عـيد بـزرگ اسـلام و ملى ((غدير ولايت و غدير
انقلاب)) را بـه مقام شامخ ولى الله الاعظم ارواحـنا فداه, رهبـر
معظم انقلاب و دست اندركاران مخلص و صديق نظام و پـيروان متـعهد
اسلام و امام و شيعيان سراسر جهان, خالصانه تبـريك و تـهنيت عرض
مى كنيم و اين تـقـارن را بـه فـال نيك مى گيريم بـه اين اميد كه
خداوند مشكلات انقلاب اسلامى را با لطف خويش بـرطرف سازد و دشمنان
را از نفوذ در درون انقلاب و ايران, بـاز دارد و دست چپـاولگران
را از منافع ملت قطع نمايد و انقلاب اسلامى را تا ظهور امام زمان
سـلام الله عـليه از شـر اشـرار و كيد كفار حـفظ نمايد. آمين رب
العالمين.




عيد غدير


امام صادق عليه السلام:


((… و انه اليوم الذى اقـام رسـول الله صـلى الله عـليه وآله
اميرالمومنين علما و ابـان فضله و وصيتـه فصام ذلك اليوم و ذلك
يوم صيام و قيام و اطعـام الطعـام و صـله الاخـوان و فيه مرضـات
الرحمن و مرغمه الشيطان))


(بحارالانوار, ج 98, ص 323)


… اين همان روزى اسـت كه پـيامبـر اكرم صـلى الله عليه وآله
اميرالمومنين عليه السلام را چونان سالار قوم بـرگماشت و پـرده از
بـرترى او بـرگرفت و آشكار ساخت كه على جانشين اوست پس حضرت آن
روز را روزه گرفت و اين همان روز روزه و عبـادت و اطعام طعام و
نيكى به بـرداران است و خشنودى خدا و خوارى ابـليس در همين روز
است.

پاورقي ها: