در بستر تاريخ همواره انسانهايى آمدهاند و آرزوى فردا و فرداهايى بهتر و روشنتر را نويد دادهاند. سرآمد اين انسانها پيامبران الهى بودهاند كه تمدن جهانى را در آينده به گونهاى سامان يافته و آرامش بخش ترسيم كردهاند، در اين نويد همه اديان الهى همخوانى دارند.
در اين نگاه آينده تمدن جهانى نه ناتمام است و نه ناكام، بلكه انسانها با فطرت كمال جويى كه دارند به سمت تكامل فكرى و اخلاقى و معنوى به پيش مىروند(1) و صلح ،عدالت و آزادى را بر زور و مكر و استكبار قطعى مىشمارند و بر اين باورند كه بشر هر چه به جلوتر برود بر بلوغ عقلى و پختگىاش افزوده مىشود.(2)
در كتاب جوك، از كتابهاى هنديان آمده است: سرانجام، دنيا به كسى برگردد كه خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد(3) به عقيده برهمائيان و بر اساس كتاب ددانك از كتابهاى مقدس آنها آمده «دست حق درآيد و جانشين آخر «متاطا» ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگيرد و همه جا خلايق را هدايت كند.»(4) در مزامير داوود آمده است: شريران منقطع خواهند گشت و اما متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد(5) و در تورات به روشنى به اين حقيقت اشاره شده است: «و نهالى از تنه بسى بيرون آمده شاخهاى از ريشههايش خواهد شكفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت، مسكينان را به عدالت و داورى خواهد كرد و به مظلومان زمين به راستى حكم خواهد نمود… جهان از معرفت خداوند پر مىگردد.»(6)
و در انجيل مىخوانيم: «كمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته بداريد بايد مانند كسى باشيد كه انتظار آقاى خود را مىكشد…تا هر وقت آيد و در را بكوبد بىدرنگ براى او باز كنند خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد.»(7)
قرآن نيز به روشنى از پيروزى حق بر باطل سخن رانده(8) از وارث زمين شدن شايستگان و صالحان(9) و در آيهاى ديگر از پيشوايى مستضعفان خبر دادهاند(10) و بر آنچه در كتابهاى مقدس پيشين آمده مهر تأييد زده است.
«و لقد كتبنا فى الزّبور من بعد الذكر انّ الأرض يرثها عبادى الصالحون؛(11) در كتاب زبور كتاب آسمانى داوود بعد از يادها كه در آن كرديم نوشتيم. بندگان صالح من، وارث زمين خواهند بود و آنان در اين جهان از جهانيان ميراث برند» و در احاديث وارد شده:
«لولم يبق من الدنيا الّا يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتى يخرج رجل من ولدى؛(12) اگر از دنيا يك روز بيشتر نمانده باشد خدا آن روز را مىگستراند و بر درازاى آن مىافزايد تا مردى از فرزندان من ظهور كند.»
آرى آينده تمدن جهانى در انديشه اسلام روشن است و نويد مىدهد از روزى كه حق بر باطل پيروز مىگردد و ارزشهاى تمدن اسلام مانند عدالت دامن مىگسترد، ستمها و نابرابرىها رخت برمىبندد، صلح و صفا جايگزين آنها مىشود، زمين بركت و گنجينههاى خود را بيرون مىريزد و آسمان باران رحمت خدا را بر دشت و دمن مىباراند و همه جا را عطر بوى خوش فرا مىگيرد.
خلاصه از منظر مسلمانان و غير آنان ساحل نجات و يك تكيه گاه استوارى در آينده تاريخ وجود دارد كه دور يا نزديك براى جامعه بشرى پيش خواهد آمد و آنان را از امواج نابسامانىها، بحرانها، چالشها به آرامش و آسايش رهنمون خواهد شد. از اين حقيقت در فرهنگ دينى با عنوانهايى چون فرج بعد از شدت(13) و انتظار فرج ياد شده و لازم به دقت است كه انتظار فرج از برترين عبادتها به شمار آمده است.(14)
بنابراين از آنچه ذكر شد از ديدگاه دين باوران و مسلمانان نسبت به آينده تمدن جهانى و تاريخ آينده بشرى ديدگاهى ويژه و جامع است كه با فرهنگهاى پيرامون خود تا زمانى كه در راستاى همكارى و زندگى مسالمتآميز با مسلمانان قرار داشته باشند، هيچ گونه برخوردى ندارد و آنان كه نه خود تسليم حق مىشوند و نه به ديگران اجازه ورود به حوزه حقيقت را مىدهند، اتمام حجت مىكند و اگر حق را نپذيرفتند و با منطق تسليم نشدند برخورد شديد مىنمايد.(15)
مهدويت نماد تمدّن جهانى
مهدويت يك فلسفه بزرگ جهانى است كه در اين عقيده سخن از سراسر كره زمين است كه به انسانهاى شايسته به ارث مىرسد و به عبارت ديگر سخن از «استخلاف»(16) در كره خاكى است و سخن از قوم يا نژاد ويژه نيست. اعتقاد به فلسفه مهدويت و تمدّن وى باورى است فراگير و فلسفهاى است جهانى كه همه تمدّنها و فرهنگها را زير پوشش مىگيرد، زيرا روح نماد تمدّن جهانى با بعثت پيامبراكرم(ص) بر كالبد جامعه جهانى انسانى دميده شد و در مدينة النبى هسته اوليه آن پى ريخته شد و كم كم نسيم آن به فضاهاى ديگر سرزمينها راه يافت و انقلابى بزرگ در امتها و ملتهاى ديگر پديد آورد و از تجربه ملتها و تمدّنهاى پيشين تمدّنى بى بديل شد و سرزمينهاى بسيارى را زير چتر خود گرفت و از تاريكى و جهل به درآورد و به اوج روشنايى و دانايى رساند اين تمدّن بزرگ قرنها درخشيد ولى كم كم اختلافها، ناشايستگىهاى حاكمان، اشرافى گرىها، دورى افتادن بين مردمان و حاكمان، پاى بند نبودن آنان به قانون شريعت، آلودگى به گناه و ظلم، خود بزرگ بينى و خلاصه تنبليها و تن پرورىها سبب شد كه آن تمدّن برخاسته از مدينةالنبى از اوج فرود آيد و به ديگر سرزمين هايى كه پاس آن را مىدارند منزل گزيند.
آية اللّه شهيد مطهرى در اين باره مىگويد: يك فرد سه دوره كلى دارد: كودكى، كه دوره بازى است. جوانى، كه دوره خشم و شهوت است، و دروه عاقله و مردى و پيرى كه دوره پختگى و استفاده از تجربيات و دوره دور بودن از احساسات و حكومت عقل است.
اجتماع بشرى نيز سه دوره را بايد طى كند يك دوره دوره اساطير و افسانهها و به تعبير قرآن دوره جاهليت است. دوره دوم دوره علم است. يعنى دوره خشم و شهوت و دوره سوم دورهاى است كه واقعاً در آن معرفت و عدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟ چگونه مىشود چنين دورهاى نيايد؟ مگر مىشود خداوند اين عالم را خلق كند و بشر به دوره بلوغ خويش نرسيده، يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟(17)
عقول انسانها هم چنين داورى مىكند كه لازمه تكامل فردى و اجتماعى روزى روزگارى را مىطلبد كه استعدادهاى بشرى جلوه گر شود و غنچههاى انديشهها بشكفد، مهرورزيها رشد كند، و روح انسانيت و معنويت فضاى زندگى را زيبا كند، تا در سايه اجراى عدالت فراگير، فرهنگ و تمدّن بشرى به اوج خود برسد، و آسايش و آرامش، بر زواياى جامعه پرتو افكند.
و اين وعده خداوند است كه بار ديگر، پرهيزگاران و خداجويان و موحدان، حاكم بر زمين خواهند شد و تمدّن مهدوى به طور گسترده ظاهر شده و بر تمام فرهنگها و تمدّنهاى زمان خود چيره خواهد گشت و مدينه مهدوى، به عنوان مدينه كرامت، عزّت، بركت، عدالت، امنيت، غيرت، اخوت، رحمت، رأفت، صلابت و مدينه ايده آل و دولت كريمه طلوع خواهد كرد.(18) و به زمين روشنايى خواهد بخشيد.
اساساً تمدّن مهدوى مدينه و اجتماعى را سامان خواهد داد كه وجهه «رحمة للعالمين»(19) بودن آن بر همگان آشكار باشد و حوزه رسالتش «كافة للناس» يعنى همه مردم باشد و نحوه رسالتش «بشيراً و نذيراً» باشد.(20)
تمدّن مهدوى، هم مادى است و هم معنوى اين دو بال است كه در دنياى زندگى مىتوانند با هم به پرواز در آيند و هميشه در اوجگيرىها و فرود يكى كمك كار ديگرى است و هيچ يك بى نياز از ديگرى نيست.
پاسخ به يك پرسش
اگر سؤال شود كه تمدّن مهدوى در جهان امروز چگونه ظهور خواهد كرد در حالى كه دنيا رو به سوى ديگر در حركت است، انسان امروز به خيال خود سعادت را در فن آورى، تكنولوژى جديد و هر چه پيشرفتهتر آن مىجويد. تمدّن مهدوى چگونه انسان امروز و فردا و نسلهاى آينده را با افكار و انديشههاى گوناگون و گرايشها و مكتبهاى مختلف زير يك پرچم گرد مىآورد و نيز چگونه در برابر آن همه ابزار و ادوات جنگى پيشرفته مرام و مسلك نوينى را به جهان عرضه مىدارد؟
در پاسخ لازم است به دو نكته توجه داشت. الف: به طور كلى نشانهها و علائمى وجود دارد كه بيانگر اين نكته است كه بشر دير يا زود بر اساس فطرت به سوى وحدت و يگانگى، همكارى و همدلى در حركت است.
حجةالاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى در اين باره مىگويد: خوشبختانه امروز بحث كردن پيرامون مسأله حكومت واحد جهانى از پنجاه سال پيش آسانتر است، امروز وقتى صحبت از حكومت واحد جهانى مىشود به گوشها آن قدر سنگينى نمىكند چون دنيا خود همين حرفها را مىزند. تعبير دهكده جهانى به عنوان يك بحث كاملاً جدى در محافل تصميم گير دنيا مطرح است، تعابيرى همچون، دنياى تك قطبى، تأسيس بانك جهانى، صندوق بينالمللى پول، تأسيس سازمان ملل، شوراى امنيت، پليس بينالملل، دادگاه جهانى بينالملل و جهانى شدن اقتصاد، فرهنگ و سازمانهايى مثل يونسكو و يونيسف و بهداشت جهانى نمونهاى از اين اعمال است.(21)
بىشك حضرت مهدى(عج) در راستاى پيشرفت تمدّن و توسعه و رشد فرهنگى، اقتصادى و سياسى تلاش خواهند نمود همان گونه كه تمدّن آغازين اسلام و پيشرفت آن بدان سبب بود كه بين ملتها و قومهاى گوناگون همكارى، و هم راهى وجود داشت در تمدّن جهانى حضرت مهدى نيز چنين پديدهاى رخ خواهد داد و همراهى و هم فكرى وجود خواهد داشت. البته تمدّن جهانى اسلام در آخر زمان مانند تمدّن اسلام در آغاز، دنباله رو ديگر تمدّنها و فرهنگها نخواهد بود، بلكه راه و رسم جديدى را پى خواهد گرفت، با اين كه از همه تجربههاى بشرى استفاده مىبرد. ولى چون گوهر آن از وحى سرچشمه مىگيرد و هسته اصلى و مركزى آن را وحى و پيام الهى تشكيل مىدهد و از هرگونه خرافهاى كه در طول زمان بر چهره آموزههاى اسلام نشسته برى خواهد بود. به نحوى كه گويا براى نخستين بار است، كه چنين تمدّنى با اين ويژگىها، چهره مىنمايد و جلوهگرى مىآغازد.(22)
تمدّن مهدويت روح تمدّن دينى را در كالبد تمدّنهاى كنونى خواهد دميد و روند تكامل تمدنها را شتاب خواهد بخشيد. آن حضرت با استفاده از تمامى ابزار زندگى مدرن و پيشرفته و با به كارگيرى سلاحها و تكنولوژيهاى موجود در جهان چهره زندگى انسانها را دگرگون خواهد ساخت.
جهان در انتظار تمدن مهدويت
و اين حقيقتى است كه بر زبان رسول گرامى اسلام(ص) جارى شده است كه فرمود: «لمّا عرج بى الى السماء قال اللّه عزّوجلّ و عزّتى وجلالى لأظهرّن بهم دينى ولاعليّن بهم كلمتى ولاطهّرن الأرض بآخرهم من اعدائى ولاملكنّه مشارق الأرض و مغاربها و لأسخّرن له الرياح ولأذّللنّ له السحاب الصعاب ولأرقينّنه فى الأسباب…ولاداولنّ الأيام بين اوليائى الى يوم القيامه؛(23) در سير و سفر آسمانى (معراج) خداوند عزّ و جلّ به من فرمود: به عزت و جلالم سوگند(به دست دوستان و بندگان شايستهام) دين و آيينم را پيروز خواهم كرد و حق را برترى و اعتلا خواهم بخشيد. زمين را به دست آخرين حجت از نابكاران و دشمنان پاك خواهم ساخت و او را بر شرق و غرب عالم چيره خواهم ساخت.بادها و ابرها را در اختيار او خواهم گذاشت، اسباب پيروزى او را فراهم خواهم ساخت…آنگاه حاكميت و دولت او را تا برپايى قيامت ميان دوستانم دست به دست قرار خواهم داد.»
از اين حديث چند نكته استفاده مىشود.
الف: جهان در انتظار مصلحى است كه روزى ظهور خواهد كرد و اين وعده حتمى است.
ب: آن ولىّ خدا تمام زمين را از وجود تبهكاران و آلودگان پاك خواهد كرد.
ج: حوزه حكومت و تمدّن او شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت.
د: امدادهاى غيبى و عوامل طبيعى به يارى او مىشتابند.
س: پس از پيدايش آن حاكميت و رهبرى، تمدّن دينى آخرين شيوه زندگى خواهد بود و تا پايان جهان پايدار خواهد ماند.
آرى پس از آن كه همه نظامها و رژيمهاى سياسى جهان، امتحان خودشان را داده باشند. به عنوان آخرين حكومت در تاريخ تمدّن بشر، پديد مىآيد و بشر تشنه تمدن او خواهد شد.
در حديث است كه امام صادق(ع) مىفرمايد: «دولتنا آخر الدُول و لن يبقى اهل بيت لهم دولة الّا ملكوا قبلنا لئلا يقولوا اذا رأوا، سيرتنا. اذا ملكنا سرنا مثل سيرة هؤلاء و هو قول اللّه و العاقبة للمتقين؛(24) دولت و نظام ما واپسين دولت خواهد بود. همه گونه دولتها پيش از اين سركار خواهند آمد تا نگويند اگر ما سر كار بوديم چنين و چنان مىكرديم »و اين است آن حقيقتى كه خداوند در قرآن فرمود:
«والعاقبة للمتقين؛ عاقبت از آن پرهيزگاران است.»
بنابراين پيام روشن اين حديث شريف آن است كه بشر ناچاراً بايد تمام فراز و نشيبهاى حكومتهاى سياسى و اجتماعى را پشت سر بگذارد و نظامها و دولتهاى بشرى و عرفى را پيش از ظهور تجربه كند به ناكارآمدى و ناتوانايى آنها پى ببرد و ضرورت نظام توانمند و مديريت شايسته و فراگير را با تمام وجود احساس كند. در آن شرائط است كه دولت حضرت مهدى(عج) به عنوان نظام رهايى بخش در سطح جهان اعلام موجوديت مىكند و پايههاى تمدن جهانى خويش را با همكارى، مردمان پارسا و مددهاى غيبى پى مىريزد و چهره دنيا را دگرگون مىسازد. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «(امام زمان) هنگامى قيام مىكند كه دنيا را هرج و مرج فرا گرفته و كشورها به يكديگر شبيخون مىزنند. نه بزرگ به كوچك رحم مىكند. نه نيرومند بر ناتوان مهر مىورزد»(25) و نيز امام باقر(ع) فرمود: قائم قيام نمىكند جز در هنگامى كه ترسى شديد مردم را فرا گرفته.
گرفتارىها، بيمارىها و آشوبها آنان را در بر گرفته باشد، كشتارهاى وحشيانه، درگيرى شديد و تفرقه دينى بين مردم محسوس مىشود به طورى كه مردم دچار رنج و افسردگى مىباشند كه صبح و شام آرزوى مرگ كنند. آن حضرت در نااميدى مطلق مردم ظهور و خروج خواهد كرد.(26)
پىنوشتها: –
1. مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى، ص 59، چاپ صدرى با اقتباس.
2. صاحب الزمانى، ديباچهاى بر رهبرى، ص 91، مؤسسه مطبوعاتى عطايى، تهران.
3. آية اللّه مكارم، مهدى و انقلابى بزرگ، ص 54، چاپ امير قم.به نقل از كتاب وشن جوك.
4. همان .
5. همان، ص 55 به نقل از كتاب مقدس، ص 857.
6. همان، ص 56.
7. همان، ص 57.
8. سوره توبه، آيه 3 و سوره صف، آيه 9 و سوره فتح، آيه 28.
9. سوره انبياء، آيه 105.
10. سوره قصص، آيه 5.
11. سوره انبياء، آيه 105.
12. مجلسى، بحارالانوار، ج 83، ص 51.
13. همان،ج 51، ص 57.
14. نهج الفصاحة، شماره 409، چاپ جاويدان، لطف اللّه صافى، منتخب الأثر، ص 493، چاپ داورى قم.
15. منتخب الأثر، ص 132.
16. سوره نور، آيه 55.
17. مرتضى مطهرى، سيرى در سيره ائمه اطهار، ص 198.
18. شيخ عباس قمى مفاتيح الجنان، دعاى افتتاح.
19. سوره انبياء، آيه 107.
20. سوره سبأ، آيه 28.
21. هاشمى رفسنجانى، سخنرانى در دومين سمينار گفتمان مهدويت، مدرسه دارالشفاء، آبان 79.
22. عبدالحسين زرين كوب، كارنامه اسلام، ص 29، امير كبير، تهران.
23. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 312.
24. همان، ج 52، ص 332.
25. همان، ص 380.
26. همان، ص 348.