آخرين قسمت
گونه هاى آزادى
با توجه به نگاه امام خمينى(ره)به مقوله آزادى در مى يابيم كه
ايشان معتقد به هر گونه آزادى در جامعه اسلامى اند, اما با حدود
و شرايطى كه به برخى از آنها اشاره شد, زيرا به واسطه اين حدود
است كه آزادى, مى تواند موجب كمال و سعادت آدمى گردد.
ما در ذيل بـه انواع آزادى اشاره اى نموده و ديدگاه حضرت امام
را در آن خصوص بيان مى كنيم:
1ـ آزادى عقيده و انديشه
آزادى عقيده از امورى است كه اسلام نه تنها به آن عقيده داشته
بلكه آن را در عمل به اثبات رسانده است ; بدين گونه كه از آغاز
شكل گيرى حكومت اسـلامى در مدينه تـوسـط رسـول اكرم(ص)اين نوع از
آزادى, در خـصوص يهوديان و مسيحـيان مدينه بـه اجـرا در آمد, و
پيامبر(ص)نه تنها آنها را بـه پذيرش اسلام اجبـار ننمودند بـلكه
بـراى آنان حـقوق و آزادىهايى نيز قائل شده, چـرا كه از ديدگاه
اسلام دين و عقيده از مقولاتى نيست كه بتوان آن را با اجبـار بـر
دل ها تحميل نمود: ((لا اكراه فى الدين)) و لذا اگر چنانچه افراد
داراى عقايد درست يا غلط و خـرافى بـاشند كه بـه صورت يك عقيده
درونى بوده و اثـرى بـر زندگى, جـامعه و جـبـهه گيرى عليه دين و
حكومت اسلامى نداشتـه بـاشد از ديدگاه اسلام اين افراد آزادند, و
الا اگر خلاف اين بـاشد, نه تـنها ديگر نمى تـوان نام آن را عقيده
ناميد, بلكه مى بايست عملا آن را توطئه نام نهاد, و توطئه نيز از
منظر اسلام قابـل قبـول نمى بـاشد و لذا رسـول خـدا هنگامى كه از
توطئه يهوديان مدينه آگاه شـدنـد, آنـها را سـركـوب نـمـودنـد.
امام خـمينى نيز بـه آزادى عقيده بـه اين ديد نگريستـه و ضمن
پذيرش آن, معتقدند كه اسلام قادر به پاسخ گويى بـه همه آن عقايد
است, لذا ايشان بـر اين نكته تاكيد مى ورزيدند كه اين آزادى بـه
شرطى است كه موجب تـوطئه و فساد نگردد: ((در جامعه اى كه ما بـه
فكر استقرار آن هسـتـيم ماركسـيسـت ها در بـيان مطالب خـود آزاد
خواهند بود, زيرا ما اطمينان داريم كه اسلام دربردارنده پاسخ به
نيازهاى مردم است, ايمان و اعتقاد ما قادر است كه با ايدئولوژى
آنها مقابـله كند در فلسفه اسلامى از همان ابـتـدا مساءله كسانى
مطرح شده است كـه وجـود خـدا را انكـار مى كـرده اند, ما هيچ گاه
آزادى آنها را سـلب نكـرده وبـدان لطمه وارد نياورده ايم, هركـس
آزاد است اظهار نظر كند ولى نه بـراى تـوطئه كردن آزاد نيست.))
در جـاى ديگر نيز در پـاسخ بـه پـرسشى در خصوص آزادى بـيان و
عقيده مى فرمايند: ((در مملكت ما آزادى انديشـه اسـت, آزادى قلم
است, آزادى بيان است ولى آزادى تـوطئه نيسـت, آزادى فسـاد كارى
نيسـت, شـما تـوقع داريد كه ما بـگذاريم عليه ما تـوطئه كنيد و
مملكت ما را به هرج و مرج بكشند, به فساد بـكشند و مقصودشان از
آزادى اين است, در هيچ جـاى دنيا همچـو آزادى نيست و اگر آزادى
انديشه است, آزادى بيان است اين آقاى … مطلع اند و ما مطلعيم
كه ايشان دعوت مى كردند همين كمونيست ها را و همان اشخاصى كه غير
ما فكر مى كردند, دعوت مى كنند كه بياييد صحبت هايتان را بكنيد و
ما پنج ماه بلكه بيشتر به طور مطلق به اينها آزادى داديم, يعنى
آزاد بودند كه هر چه مى خواهند, حتى الانش هم هر كارى كردند, لكن
اخـيرا مطلع شديم كه بـا الهام رژيم سابـق و الهام از اجـانب و
كسانى كه مى خواهند بـه تبـاهى بـكشند توطئه كردند, و خرابـكارى
كردند, خـرمن ها را آتـش زدند, صندوق هاى آراء را آتـش زدند, بـا
تفنگ و اسـلحـه آن رفتـار را كردند, قضاياى اطراف كردسـتـان را
همانا پـيش آوردند و سـاير قضـايا, اگر ما سـسـتـى كنيم(همان ها
را)پـيش مىآورند. اگر آزادى, آزادى بـيان, عقيده و انديشه است,
آزادى هست و بـوده است اين چيزى نيست كه جلويش گرفتـه شده است,
اين اسـت كه ممالك ديگر آن جـا كه انقلاب شـد و صـد درصـد ادعاى
آزادى مى كردند, بـعد از انقلاب مطلقا جلوگيرى كردند از كسانى كه
توطئه مى كردند. ما پنج ماه است و بـيشتر است ـ مهلت داديم بـه
آنها تـا اين كه بـر مردم ثابـت شد بـه اين كه قضيه قضيه آزادى
بيان نيست, قضيه, قضيه آزادى تـوطئه است, اين تـوطئه راهيچ كس,
هيچ جا به هيچ كس نمى تواند بدهد.))
2ـ آزادى بيان ومطبوعات
در خصوص آزادى بيان مطالبـى در ضمن آزادى عقيده مطرح گرديد و
چنان چه ذكر شد, امام خمينى(ره)بـا تـاكيد بـر اين مطلب كه اين
آزادى از ابـتدا بـوده است, حدودى را بـراى آن قائل شدند كه آن
عبـارت بـود از اين كه اين آزادى منجر بـه فساد و توطئه نگردد.
آزادى مطبوعات يكى از شاخه هاى مهم دموكراسى است ; دموكراسى يى
كه به تعبـير امام, اسلام در بـردارنده كامل ترين نوع آن مى بـاشد
لذا وجـود آزادى مطبـوعات از اين منظر داراى اهميت ويژه اى است,
چرا كه در پرتو آن گروه ها, و جمعيت ها مى توانند نظريات و تجربـه
و تـحليل مسائل سياسى و اجـتـماعى خود را مطرح ساختـه و درآگاه
ساختن جامعه و رسيدن آن بـه سوى كمال تـلاش نمايند, چرا كه امام
امت(ره)نقش نشريات را در اين خـصوص بـسيار مهم عنوان مى نمايند:
((در باب نشريات خودتان مى دانيد نقش نشريات در هر كشورى از همه
چيزها بـالاتـر است, روزنامه ها و مجلات مى تـوانند يك كشور را رشد
بدهند و هدايت بـدهند بـه راهى كه صلاح كشور است و مى توانند بـه
عكس عمل بكنند.))
با توجه بـه اهميت ونقش ويژه مطبـوعات, بـى شك بـرخى بـه سوء
استفاده از اين آزادى خواهند پرداخت, و به جاى هدايت جامعه بـه
گمراهى جامعه مشغول مى گردند و لذا امام خمينى(ره)بـراى جلوگيرى
از اين كار و براى اين كه اين رسانه مهم بتواند نقش خود را بـه
درستى ايفا نمايد, حدودى را براى آن قائل شده اند كه در ذيل بـه
برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1ـ مطبوعات بر خلاف مصالح كشور ننويسند
بى شك رعايت مصالح عمومى جامعه بر تمام آحاد جامعه, بـه ويژه
اصحـاب مطبـوعات واجـب اسـت, چـرا كه عدم رعايت آن سـبـب از هم
پاشيدگى نظام و حكومت اسلامى مى گردد, از اين رو مطبوعات بايد در
بـيان ديدگاه ها و نظريات خويش بـه اين امور توجه نموده و منعكس
كننده آمال و آرزوهاى ملت انقلابـى ايران بـاشـند; ملتـى كه بـا
اعطاى هزاران شهيد و جانبـاز, بـه رهبـرى امام خمينى, نهال اين
انقلاب را غرس نموده و بـعد از پيروزى آن نيز بـراى آبـيارى اين
نهال هزاران نفر, در طول هشت سال دفاع مقدس خـون خـويش را اعطا
نمودند و لذا مطبوعات مى بايد طبق اين اصول حركت نموده و از چاپ
مطالبى كه بـر خلاف اصول, مسلمات انقلاب و نظريات رهبـرى انقلاب ـ
كه ستـون و عمود نظام مقدس جـمهورى اسلامى ايران هستـندـ پـرهيز
نمايند, زيرا نوشتن بـر ضد مصالح نظام را نمى تـوان آزادى قلم و
بيان ناميد: ((آزادى قلم و بيان معنايش اين نيست كه كسى بـر ضد
مصلحت كشور قلمش آزاد است كه بـنويسد, بـر خلاف انقلابـى كه مردم
خون پايش داده اند بـنويسد, همچو آزادى صحيح نيست, قلم آزاد است
كه مطالبى كه دارد بنويسد, آن هم مطالبى كه بـه او داده مى شود,
از همه اشخاص بنويسد بدون توطئه.))
2ـ خوددارى مطبوعات از طرح مسائل تفرقه افكنانه
وجـود وحدت و اتـحاد در هر جـامعه اى بـاعث نزديك شدن قلب ها و
اقتدار آن جامعه مى گردد. با مراجعه بـه احاديث و سخنان بـزرگان
اهميت آن را درمى يابـيم, چـرا كه اخـتـلافات ثـمره اى جـز هلاكت و
نابـودى ندارد و لذا رسول الله(ص)مى فرمايند: ((لاتختلفوا فان من
كان قبـلكم اختـلفو فهلكوا; اختـلاف نكنيد, آنان كه قبـل از شما
بـودند اختلاف كردند, هلاك شدند)) و اميرالمومنين در نهج البـلاغه
به سرانجام قوم بنى اسرائيل اشاره مى نمايند كه چه طور بـا رسوخ
تفرقه بـين آن ها دوستى ها و مهربـانى ها رخت بـسته و پـراكندگى و
اختلاف سبب جنگ آن ها عليه يكديگر گرديد, كه اين اختلافات سبـب شد
كه خداوند, لباس عزت و فراوانى نعمش را از آنان بـرگيرد و چيزى
جز سرگذشت آنان براى عبرت ديگران باقى نمانده است. و بـدين جهت
است كه امام باقر (ع)خطاب به مومنين مى فرمايند: ((يا
معشرالمومنين تالفوا ; اى گروه مومنين, مانوس و متحد باشيد)) .
امام خمينى(ره)با اين ديد بود كه هميشه از مطبوعات مى خواستند
از درج مطالبى كه موجـب اختـلاف و از بـين رفتـن وحدت در جـامعه
مى بـاشد پرهيز نمايند: در مطبـوعات بـايد مسائلى را كه مضر بـه
وحدت جامعه و مضر انگيزه اى است كه جـامعه بـراى آن قيام كرده و
در حقيقت مضر به اسلام است پرهيز نمايند.))
3ـ انتقادها سالم باشد
اساسا يكى از مسائل مهم و اساسى در اسلام وجود نقد وانتقاد در
جـامعـه اسـت كه در مفاهيمى چـون امر بـه معـروف و نهى از منكر
((النصيحه لائمه المسلمين)) تجلى يافته است. وجود اين مفاهيم در
نظام اسلامى, از ديدگاه امام خمينى هديه الهى بـراى رشد انسان ها
و جـامعه مى بـاشـد: ((نبـايد ما گمان كنيم كه هر چـه مى گوييم و
مى كنيم كسى را حق اشكال نيست بلكه تخطئه يك هديه الهى است براى
رشد انسان ها)) . در جاى ديگر مى فرمايند: ((بااين ديد گفته ام كه
انتـقاد سازنده معنايش مخـالفت نبـوده و…. انتـقاد بـه جـا و
سازنده باعث رشد جـامعه مى شود. انتـقاد اگر بـه حق بـاشد موجـب
هدايت دو جـريان مى شود, هيچ كس نبـايد خود را مطلق و مبـراى از
انتقاد ببيند.))
مطبوعات, در بيان انتقادها, در جامعه داراى نقش بـسيار مهم و
حساس اند, چرا كه مى توانند وسيله اى بـراى انتقال اين انتقاد در
جامعه گرديده و سبب رشد و شكوفايى جامعه گردند, اما آن چه كه در
اين زمينه لازم اسـت بـدان تـوجـه شـود اين اسـت كـه هدف از طرح
انتقادها و ديدگاه ها به جهت رفع كاستى ها و اصلاح در جامعه بـوده
و نه انتقام, از همين رو امام(ره)ضمن پـذيرش اصل انتقاد, بـراى
آن نيز محدوديت هايى قائل شده اند و فرموده اند: ((هرچه مى خواهند
بگويند, هرچه مى خواهند انتقاد كنند, انتقاد غير توطئه است, لحن
توطئه بـا لحن انتقاد فرق دارد, انتقاد از امورى است كه سازنده
است….لكن يك وقت لحـن, لحـن انتـقاد نيست, لحـن, لحـن تـضعيف
جمهورى اسلامى است ما با اين مخالفيم. اين لحن آزاد نيست, توطئه
آزاد نيست, انتقاد آزاد است.))
خلاصه
چنان چه ملاحظه شد امام خمينى(ره)ضمن پـذيرش و حمايت از آزادى
آن را هديه اى الهى براى بشر دانسته و انسان ها را در مقابـل اين
نعمت مسوول مى دانند. ايشان ضمن جـانبـدارى از انواع آزادىها در
جامعه, محـدوديت هايى بـراى آن قائل شدند, اين محـدوديت ها نشات
گرفته از تعاليم دينى و قوانين مبتنى بر آن و مصالح عمومى كشور
است, چـرا كه بـه عـقيده ايشـان, آزادى بـا رعـايت اين ملاك ها و
معيارها است كه مى تواند موجب كمال جامعه و سعادت افراد آن گردد
و گرنه نتيجه اى جز انحطاط ندارد.
پاورقي ها: