صحيفه سجاديه ، اينترنت جهانى و الهى

 

 

صحيفه سجاديه, اينترنت جهانى و الهى
بخش دوم
خطرات دينى زمان امام سجاد(ع)

 


 

 

دو خطر بزرگ, جامعه زمان امام سجاد(ع) را تهديد مى كرد:
1ـ فرهنگهاى متنوع بيگانه:
2ـ خطر تجمل پرستى:
از اين روى لازم بود در زمينه علمى كارى انجام شود تا مسلمانان به اصالت فكرى و شخصيت قانونگذارى ويژه خود, كه از كتاب و سنت در اسلام الهام مى گيرد, واقف گردند.
در اينجا ضرورت يك حركت فكرى اجتهادى (اطلاع رسانى قوى) به نظر مى رسيد تا در چهارچوب تعاليم اسلامى افق فكرى مسلمانان گسترش يابد و بايد اصالت شخصيت اسلامى حاصل كنند و بذر اجتهاد و تلاش از براى يافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و اين كارى بود كه امام على بن الحسين زين العابدين(ع) بدان دست يافت. او كلاس درس خود را در مسجد پيامبر(ص) آغاز كرد… و از اين كلاس درس تعداد قابل توجهى از فقهاى مسلمين فارغ التحصيل شدند.
خطر دوم ناشى از پيشامد امواج رفاه و آسايش در جامعه اسلامى در پيامد هولناك فتوحات نامبرده بود. خطر خاموش شدن آن عشق سوزانى كه از ارزش هاى اخلاقى و پيوندهاى روحى نسبت به خدا و روز قيامت در مسلمانان پديد آمده بود.
امام على بن الحسين(ع) اين خطر را احساس فرموده, و براى علاج آن آغاز به كار كرد. براى جلوگيرى از آن ((نيايش)) را بنياد قرار داد. (1)
((تلخ ترين حادثه پس از حادثه عاشورا رخ مى دهد و مرارت اين مصيبت عظمى آنچنان زياد است كه كاسه صبر امام صبرآفرين حضرت امام العابدين والعارفين سجاد(ع) لبريز مى شود و آن غيرت عالم امكان و امام زمان از عمق جان نداى:
فياليت امى لم تلدنى و لم اك
يزيد, يرانى فى البلاد اسيرا
سر مى دهد, يعنى اى كاش مادرم مرا نزاده بود و به دنيا نيامده بودم تا يزيد مرا در شهر و ديار اسير ببيند.(2)
بلى باز هم پيمانى با پيام رسانى, و باز هم وظيفه و صدور انقلاب كه بهترين شاهد, خطبه امام سجاد(ع) در كوفه و مدينه منوره مى باشد كه تمام پنهانيها را در قالب پيام, نمايان مى نمايد.

صدور انقلاب :
((اسيران آزادى آفرين كربلا, با تبيين معرفى و روشنگرى درباره:
1ـ اصل نهضت
2ـ رهبران و شخصيتهاى نهضت
3ـ مكتب امامت و ولايت در بعد فرهنگى و فكرى
و سپس:
در بيدار كردن و شوراندن مردم در بعد عاطفى و سياسى,
نقش بنيادين در صدور انقلاب و نهضت حسينى داشتند و اين, نقشى فراتر از حفظ نهضت و استمرار و تداوم آن است.(3)
خلاصه راه خدا بدون سيلى نيست. سيليها را بايد به جان خريد و از كانال سيلى ها بايد صدور انقلاب را تدارك ديد و از اين تاكتيك كمال استفاده را نمود.
آرى براى صدور انقلاب امام حسين(ع), افراد قافله عاشورا, بويژه اطفال و بچه ها, در طول سفر بسيار سيلى خوردند و بدن آنها تازيانه هاى زيادى را تحمل كرد.(4) خلاصه:
((اگر حماسه حسينى و ((قيام عاشورا)) را تاريخساز, مكتب فضيلت و مبارزه و فضيلت و مدرسه عشق و انسان سازى بدانيم, دقيقا كاروان كربلا را نيز همين سان خواهيم دانست)). (5)

دعاى مرز داران استراتژى ناب:
((اسلام عزيز داراى مرزهاى:
1ـ اعتقادى و معنوى
2ـ سياسى و اجتماعى
3ـ فرهنگى و تربيتى
4ـ اقتصادى و طبيعى است,
و براى هر يك از اين مرزها مرزدارانى است كه مسئوليتشان در پاسدارى از هر يك از مرزها بسيار عظيم است.)) (6)
دعاى مرزداران ـ دعاى 27 ـ دستورالعملى است كه بيانگر:
1ـ مسأل سياسى
2ـ مسأل نظامى
3ـ عقيدتى است.
آنجأيكه تمام راهها بسته شود و هيچ روزنه اى براى مبارزه علنى باقى نماند و دشمن مست و هوى پرست بظاهر پيروز, همسان گرگ خونخوار, دست به هر اهانتى دراز مى كند… در چنين اوضاع و احوالى, امام سجاد(ع) مى نشيند و براى مرزداران اسلام دعا مى كند.
1ـ اين كار و اين شيوه چه معنايى پيدا مى كند؟ و چگونه تحليل مى شود؟
ضمن اينكه امام سجاد(ع), در قالب دعا, بحثهاى سياسى, نظامى و عقيدتى را شروع مى كنند; مى خواهند به كنايه بفهمانند كه اگر من لشكر و نيرويى داشتم از قيام مسلحانه باز نمى ماندم و همانند پدر خودم انقلاب خونينى را عليه شما آغاز مى كردم و امن و امان را بر شما, تلخ مى ساختم; ولى چون راه از اين حيث ناهموار گشته, انقلاب فرهنگ و بازسازى و نوسازى معنوى همه جانبه اى را در قالب دعا آغاز مى كنم تا مرزدارانى را, در اين دانشگاه تربيت بكنم كه در آينده از سنگر اسلام, پاسبانى و نگهبانى بكنند.
اللهم كثر عدتهم, والحذ اسلحتهم… اين شدنى نيست مگر آنكه اعتقادات و شناخت مردم, درست گردد. لذا امام(ع) با صلوات كه جهان بينى پاسداران است كارش را شروع و به عنوان يك شعار, همواره آنرا تكرار كرده و در گردنه هاى پر فراز و نشيب و در كورانهاى سخت سياسى, حركت و جهت گيريش را بر اساس آن تنظيم مى كند.
در صلوات سه اصل از اصول دين به وضوح مطرح شده است.(7)
1ـ اصل توحيد
2ـ اصل نبوت
3ـ اصل امامت

انواع استراتژى امام سجاد(ع):
در خفقان دوران بنى اميه, امام(ع) با چه شيوه اى مبارزه را شروع مى كرد خوب بود؟
امام سجاد(ع), در قالب:
1ـ دعا و نيايش
2ـ گريه و شيون
3ـ برده دارى و برده بانى
مبارزه را شروع مى كند.
زمينى (مكان) و زمان, نقش بسيار سازنده اى را در تمام امور زندگى, بويژه در امر امامت و ولايت (امر حكومت), ايفإ مى كند. تغيير استراتژى در امر امامت امت, امرى است اساسى و جدى.
((شيوه هاى مبارزه, شيوه اى است گسترده و كشدار كه قادر است در تمام فراز ونشيب هاى شرايط متحول گوناگون تاريخى, فكرى, اجتماعى, طبقاتى, نظامى… راه خود را پيدا كرده و همواره بصورت مستقيمى رو بسوى هدفهاى خويش گام بردارد.)) (8)
پس مبارزه گاهى بصورت:
1ـ نظامى و جنگ گرم است و 2ـ جنگ سرد. امام سجاد(ع):
((در آنچنان شرايط دشوارى قرار مى گيرد كه حتى ((شهادت)) را هم نمى تواند انتخاب كند. بر عكس امام حسين(ع) در شرايطى قرار مى گيرد كه نه ياورى چون عباس, و نه پيام آورى چون زينب. مى بيند شهادت, براى او مرگى در خاموشى است نه مرگى كه در طول زمان و در عرض زمين, با همه كس سخن مى گويد (چقدر دردناك است براى بزرگ مردى كه حتى ((خوب مردن)) هم برايش امكان نداشته باشد…)).

در چنين اوضاع و احوال چه بايد كرد؟
امام(ع), كار خودش را با دعإ كه جهاد و مبارزه اجتماعى و جمعى در يك وضعيت نابهنجار اجتماعى است, شروع مى كند.
اين كتاب دعا اصلا وسيله چيز خواستن نيست, بلكه يك كتاب آموزش است. آموزش عميقى, در زيباترين حالات فرد است, و اسمش دعاست. اما با آن معناى معمولى اش اصلا دعا نيست, يك كتاب آموزش عميق و علمى اخلاقى و فلسفى است.
بنابر اين دعاى شيعه بصورت كاملترين مكتب, خودش, در چهار بعد مشخص)) مى شود.
پس دعا داراى چهار بعد مى باشد كه عبارتند از:
1ـ نياز :
2ـ عشق :
3ـ آگاهى :
4ـ مبارزه:
((گفتار امام(ع) در صحيفه سجاديه)) فريادى است به ((همه تاريخ)) كه در هر شرايط و بهر شكلى و با هر امكانى كه در اختيار هست حرف حق را بايد زد و نهضت و انقلاب را بايد پاسدارى كرد و در هيچ شرايطى اين مسئوليت سلب نخواهد شد.))
دعاى مرز داران (پاسداران) بصورت دستورالعمل:
1ـ سياسى
2ـ نظامى
3ـ عقيدتى, بيان شد. (9)
بنابر اين مى توان به قول شهيد مدنى اشاره كرد و آن اينكه:
((اگر ميدان را براى فرصت طلبان خالى كنيم در خون بهشتى و بهشتى ها سهيم هستيم.))

ابعاد مبارزات امام چهارم(ع)
با مظالم و مفاسد عصر:
مبارزه منفى يا جنگ بى مرز در قالب و لباس گريه:
زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا.
براى آنكه اين فاجعه فراموش نشود, امام با گريه بر شهيدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان, مبارزه منفى را به صورت گريه, آنهم گريه هاى پر سوز كه ريشه عاطفى داشت ادامه مى داد.
بى شك چگونگى برخورد امام سجاد با اين موضوع اثر و نتيجه سياسى داشت, يادآورى مكرر فاجعه كربلا نمى گذاشت ظلم و جنايت حكومت اموى از خاطره ها فراموش شود.

پند و ارشاد امت
امام در قالب موعظه, مردم را با انديشه درست اسلامى آشنا مى كرد.
3ـ تبيين معارف در كلاس دعا. يكى ديگر از شيوه هاى مبارزاتى امام(ع).
مجموع دعاهاى امام سجاد به نام صحيفه سجاديه معروف است كه بدان:
1ـ اخت القرآن
2ـ انجيل اهل بيت (10)
3ـ زبور آل محمد, لقب داده اند.
((در سال 1353 هـ.ق مرجع فقيد, مرحوم آيت ا… العظمى مرعشى (ره) نسخه اى از صحيفه سجاديه را براى علامه معاصر مولف تفسير طنطاوى (مفتى اسكندريه) به قاهره فرستاد. وى سپس از دريافت اين هديه گرانبها و ستايش فراوان از آن, در پاسخ چنين نوشت:

((اين (11)از بدبختى ماست كه تاكنون بر اين اثر گرانبهاى جاويد كه از مواريث نبوت است, دست نيافته بوديم, من هر چه در آن مى نگرم, آن را از گفتار مخلوق برتر و از كلام خالق پايين تر مى يابم.(12)))
خلاصه در صحيفه سجاديه ابعاد سياسى فراوانى مطرح گشته و يك كتاب دعاى صرف و بى روح نيست. لذا ما از آن به اينترنت جهانى و الهى نام برده ايم)).
4ـ برخورد و مبارزه با علماى در بارى.
5 ـ نشر احكام و آثار تربيتى و اخلاقى.
6 ـ دستگيرى از درماندگان.
7ـ كانون تربيتى.
همه اين موارد شيوه هاى مناسب مبارزه بودند كه امام(ع) در شرايط زمانى خود آنرا برگزيد.

((قهرمان معنويت))
((وجود مقدس زين العابدين(ع) قهرمان معنويت است.))(13)
((كسى كه مى خواهد خدمتگزار اسلام باشد, همه مواقع فرصت است ولى شكل فرصتها فرق مى كند. ببينيد امام زين العابدين به صورت دعا چه افتخارى براى دنياى شيعه درست كرده؟! و در عين حال در همان لباس دعا امام كار خودش را مى كرد.)) (14)
((الدعإ سلاح المومن))
اگر دعا سلاح مومن است
اگر دعا صلاح مىآورد
امام سجاد(ع) از اين سلاح, به عنوان يك استراتژى ناب استفاده مى كند تا جامعه را به سمت صلاح سوق داده و انقلاب عظيمى را با انقلاب فرهنگى شروع بكند و مى كند.
((امام چهارم(ع) نكات برجسته اصول عقايد را از راه تعليمات عاليه خود بعنوان دعا بر اهل عالم عرضه داشته است.)) (15)
دعا بهترين روش براى دعوت, در شرايط تقيه.
دفاع فرهنگى, در قالب دعا, در دل ظلمتهاى شب, كه هيچ نيرويى را تاب مقاوت و هيچ پرچمى را توان دفاع نيست, بسيار زيبا و گوياست و كارآمدترين روش دفاعى در عصر خويش مى باشد.(16) اگر مى شود در قالب و لباس دعا, همه مسأل, اعم از سياسى, نظامى, عقيدتى, اخلاقى و عرفانى و… را مطرح كرد, چرا نكرد؟
چرا از اين سلاح, براى صلاح جامعه اسلامى و به سعادت رساندن افراد استفاده نگردد؟
هر نوع استراتژى و هر نوع سلاحى, در مبارزه بكار گرفته شود, هدف واحدى را دنبال مى كند و آن امر به معروف و نهى از منكر است.

دعــا ـ دفاع فرهنگى.
فلسفه دعــا:
1ـ دادخواهى, 2ـ تلطيف فضاى خشونت و قساوت, 3ـ پرهيز از لغزش, 4ـ استغفار, 5 ـ بهره گيرى از امداد غيبى, 6 ـ لباس حق, 7ـ تحمل محيط نامساعد و شرايط تنهايى, 8 ـ استقامت در مقابل جو سازيها, 9ـ پاسخ در خور به نيكى ها و بديها.(17)

عناصر دعا: محتوى دعا.
1ـ نياز
2ـ عشق
3ـ آگاهى و تفكر
4ـ مبارزه.
((اول بايد كسى را كه مى خواند و كسى را كه به دعا مى طلبد و از او چيزى مى خواهد, به دقت و با آگاهى و روشنايى منطقى و درست در متن زيارت يا دعا بشناسد و بعد بگويد من از تو چه مى خواهم.))
حضرت سجاد در اختناق شديد و محيط استبداد در قالب دعا و نيايش به نشر تعاليم اسلام اقدام نموده است.
انا زين العابدين و تاج البكأين.
گريه و درد و غم و زارىء خود
شادمانى دان ببيدارىء خود
(مولوى)
گريه صدايى بى معنا نيست.
تا چه رسد به گريه اهل معنا و امام

انواع گريه به اعتبار افراد:
1ـ گريه عارفان, 2ـ گريه مصيبت زدگان, 3ـ گريه ى ترحم, 4ـ گريه نفاق, 5ـ گريه حسرت, 6ـ گريه غم, 7ـ گريه روزگار.(18)
((خنده و گريه مظهر شديدترين حالات احساسى انسانى است. آنوقتى كه كسى بتواند مالك خنده و گريه مردمى بشود, به حقيقت مالك قلب آنها شده و با عواطف آنها بازى مى كند. كارهاى قلبى غير از كارهاى عقلى است…)) (19)
شاعر عرب مى گويد:
اگر اشك نبود سرزمين وداع آتش مى گرفت.
گريه بوقت بهتر از خنده بى وقت است.

گريه درمانى و آثار گريه:
گريستن بخصوص مى تواند بسيار جنبه درمانى داشته باشد.
ما بطور غريزى مى دانيم گريستن مى تواند به تخليه غم ها و نگرانى ها از سيستم كمك كند. اشكهايى كه بر اثر غليان هيجانات توليد مى شود حاوى انكافالين مى باشد كه خود يك مسكن توليد شده طبيعى است. (20)

فلسفه گريه و عزادارى و آثار آن
1ـ روان درمانى است.
2ـ يك مسئله مهم سياسى است.
3ـ مجالس عزا يك سازماندهى سراسرى كشورهاست.
4ـ مبارزه زيرزمينى است.
5ـ اطلاع رسانى و ايجاد سوال كردن است.
6ـ فرياد قهرمانانه ملتهاست بر سردمداران ستم پيشه. فرياد ستم شكن است.
7ـ باعث حفظ خون شهدإ و زنده نگه داشتن نهضت است.
8ـ و من بكى او ابكى واحدا فله الجنه و من تباكى فله الجنه.
9ـ جهت روانى آن كه قلوب را بهم متصل مى كند و ايجاد وحدت مى نمايد. نوعى بسيج عمومى است. (وحدت آفرين است)
10ـ يك مسئله اجتماعى است و حيات آفرين است .
11ـ گريه آدم ساز است.
12ـ تبليغات ويژه بر ضد طاغوت است.
13ـ ايثار آفرين است.
14ـ ارباب ها از اين گريه ها مى ترسند.
15ـ يك شعار سياسى است. (21)
16ـ تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت است.
17ـ تغذيه فكرى و روحى با مكتب است.
18ـ اشك ريختن نوعى امضإ كردن پيمان و قرار داد مودت با سيدالشهدإ است. (22)
انواع گريه ها:
1ـ گريه عجز و زبونى:
2ـ تزوير و دروغ: اشك تمساح ضرب المثل
3ـ گريه پشيمانى: على(ع): من بكى من ذنب غفر له.
4ـ گريه شوق:
5ـ رحم و رافت:
6ـ غم و اندوه:
7ـ گريه فراق:
اين چهار نوع گريه, براى حضرت سيدالشهدإ و ساير شهيدان عاشورا, سزاوار و به جاست.(23)
((همه كارهاى ما نوعى ارتباط است.)) (24)
اگر به قول روانشناسان همه كارهاى ما نوعى ارتباط است;
و اگر به قول امام صادق(ع):
من تباكى فله الجنه; امام سجاد(ع) كه تاج البكأين است و به قول
امام صادق(ع) كه فرموده:
((فبكى على بن الحسين عشرين سنه, ما وضع بين يديه طعام الا بكى…)) گريه هاى طولانى و جانسوز امام سجاد(ع) چه معنايى مى تواند داشته باشد؟! دعاهاى بين المللى و نيايش هاى با مضامين بلند كه فوق بشر معمولى است چه؟ لذا است كه بزرگان مى گويند:
صحيفه سجاديه ((كتاب دعا, كتاب ثنا, كتاب حال, كتاب قال, كتاب حكمت, كتاب فلسفه, كتاب عرفان, كتاب خانواده, كتاب جامعه, كتاب تربيت, كتاب قانون, كتاب حسنات, كتاب حلال و حرام, كتاب هدايت, كتاب فرقان بين حق و باطل… (25))) مى باشد.
اين است كه ((جنبه هاى پيام رسانى گريه)) بسيار زياد است و در اين مورد أمه(ع) يا خود به عنوان استراتژى از آن استفاده كرده اند و يا براى خود اجير گرفته اند كه ((حضرت باقر(ع) وقتى كه مى خواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهرا كه در منا اجير كنند كسى را, كسانى را كه براى من گريه كنند.)) (26) و يا به گريه كردن و گرياندن, حتى به تباكى وصيت كردند و براى آن ارزش زيادى قأل شده اند.
اين كار نيست مگر ((سياست ناب)) و تداوم بخشيدن به انقلاب و زنده نگه داشتن انقلاب حسينى.

كانون تربيتى:
((هنگام ظهور اسلام, بردگى در سراسر جهان آن روز ـ حتى در مهد تمدن آن زمان يعنى يـونـان و روم ـ رواج داشت, و چون لغو چنين پديده گسترده اى بيكباره مقدور نبود اسلام از راههاى مختلفى زمينه لغو تدريجـى (گام به گام) آن را فراهم ساخت. )) بدين ترتيب:
1ـ راههاى برده گيرى را تقليل داده آن را محدود ساخت.
2ـ آزاد سازى بردگان را كفاره بسيارى از گناهان قرار داد.
3ـ از طرفى پيامبر اسلام به مسلمانان توصيه كرد كه با بردگان همچون عضوى از خانواده رفتار انسانى داشته باشند.
4ـ آزاد سازى بردگان, ارزشمند تلقى شد… (27)
امام چهارم و موضوع آزاد سازى بردگان:
انگيزه والاتر:
زندگى امام چهارم(ع) محفوف است به موضوع آزاد سازى بردگان آنهم در سطح بسيار وسيع و گسترده كه تنها با محاسبات بالا قابل توجيه نيست.
معقول نيست كه گفته شود امام چهارم(ع) از اين كار قصد ثواب داشته و يا از روى دلسوزى, مى خواست عده اى از بردگان را آزاد سازد كه يك همچون كارى را ممكن بود افراد معمولى هم انجام بدهند.
آنچه در اين زمينه جلب توجه مى كند اين است كه امام(ع) از اين كار انگيزه هاى والاترى داشته و آن تربيت نيروى انسانى بوده است كه تربيت دينى, حرف آخر را در جهان مى زند.
شكل كار امام(ع) بدين صورت بوده كه امام بردگان را خريدارى مى كرد و مدتى آنها را تحت آموزش و تربيت ناب خودش قرار مى داد و سپس آنها را آزاد مى كرد و آنان بصورت انسانهاى نمونه به فعاليت فرهنگى و تربيتى مى پرداختند و پس از آزادى نيز ارتباطشان با امام قطع نمى شد.(28)
پس به طور مختصر محور كار امام اينگونه بود:
1ـ خريدارى بردگان.
2ـ آموزش و تربيت آنان حداكثر به مدت يكسال.
3ـ آزادى آنان.
امام(ع) با اين برنامه, در واقع يك كـانون تربيتى بوجود آورده بود. آرى اى جهانيان و اى بشريت, اين بود از زيركيها و زيبأيهاى كار امام(ع) كه در واقع كربلايى ديگر و پيوند و پيمان با كربلا, كربلاى نوين و جنگ نوين.
يكى از مصاديق زيباى سياست گام به گام در اسلام, سياست الغإ بردگى و استقرار آزادى بردگان بود آنهم با بيش از چهارده قرن قدمت تاريخى.
((حدود يك قرن پيش كه مى خواستند مسئله بردگى را در آمريكا لغو كنند طى چهار سال چه جنگهايى و مبارزات خونينى درگرفت تا بصورت ظاهر مسئله بردگى لغو گرديد ولى تاكنون هيچگاه برابرى و برادرى ميان نژاد سياه و سفيد برقرار نگشته است.
اما اسلام با روش عالى و تدريجى نو, آنچنان مسئله را حل كرد كه اكنون در هيچ يك از كشورهاى اسلامى اين مشكل وجود ندارد.
نمونه بارز آن اجتماع سالانه مسلمانان ملل مختلف و نژادهاى گوناگون بهنگام حج است.
ملت آمريكا با جنگهاى چهارساله روبرو شد و عاقبت ابراهام لينكلن رئيس جمهور آمريكا جان خود را بر سر اين كار گذاشت)).(29)
حضرت امام خمينى (ره) مى فرمايد:
((اسلام احكام اخلاقيش هم سياسى است, همين حكمى كه درقرآن هست كه مومنين برادر هستند(30), اين يك حكم اخلاقى است, يك حكم اجتماعى است, يك حكم سياسى است.))
در جا(31)ى ديگر مى فرمايند:
((شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير أمه را ملاحظه بفرماييد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن كه مردم عادى تصور مى كنند. دعوت به توحيد, دعوت به تهذيب نفس, دعوت به اعراض از دنيا…))(32)
آرى, وقتى اسلام, تمام مسألش سياسى باشد كه هست; چطور مى توان, استراتژى امام سجاد(ع) را يك كار معمولى و فردى و يا غير سياسى انگاشت. جايى كه همه, از زمين و هوا مى خواهند تبليغ كنند و براى رسيدن به اهداف خودشان, از هر فرصتى استفاده مى كنند و امروزه كشورها, از كانال فوتبال, استفاده هاى سياسى مى كنند; معقول است كه حركت امام سجاد(ع) را, در تمام زمينه ها حتى در زمينه بردگى و برده دارى يك كار معمولى و غير سياسى بدانيم؟!
يقينا چنين برداشتى نمى تواند مصادف با صواب باشد و امام چهارم(ع) بدون آنكه بهانه اى به دست دشمن بدهد كار سياسى مى كرده و با استراتژى ناب, كه نتيجه نهايى اش, فلاح بشريت مشغول تهذيب خود و اجتماع بود.
نتيجه:
استراتژى امام سجاد(ع), در ارتباطات, عاليترين نوع استراتژى بود كه در زمان خودش آنرا برگزيد. اگر دشمن در اوج قدرت و غيرت كذايى, همه انسانيت انسانهاى كريم را كريه و زشت جلوه مى دهد و همانند ((خوكهاى)) خوار جنگل, زور آزمايى و جدل مى كنند و اگر زمينه براى يك مرگ پايدار و جاودانه, ناهموار است و اگر همه درهاى ورودى و خروجى را به روى خاندان خاتم پيامبران بستند و اگر دشمنان همسان گرگان هار جلوى هدايت گرى هاديان دين را مى گيرند و اگر… از طرف ديگر, اگر مسئوليت خطير پيام رسانى انقلاب خونين كربلا بر دوش امام سجاد(ع) قرار مى گيرد و اگر امام(ع) حادثه سنگين كربلا را لمس كرده كه اين خود مسئوليت امام سجاد(ع) را صد چندان مى كند و خلاصه اگر امام(ع) امامت امت را ((منصوبا عندالله)) به امانت مى پذيرد… در چنين گير و دارى چه بايد كرد؟! و وظيفه امام و امامت چيست؟
امام سجاد(ع) بايد متد صحيح ((مبارزه)) انتخاب مى كرد و انتخاب كرد و آن تشكيل و احداث مركز اطلاع رسانى جهانى الهى (اينترنت) بود كه بتواند از كانال آن چهره انقلاب كربلا و پيام اسلام الهى را به تصوير بكشد و آن را از كانالهاى گوناگون همانند دعا, گريه و برده دارى در معرض نمايش گذاشت كه ((صحيفه سجاديه)) خود به اخت قرآن مشهور گشت و همه انسانهاى آزاده به اين نكته واقف و آگاهند.
پى نوشت ها:
1. صحيفه كامله سجاديه: با مقدمه و ترجمه دفتر انتشارات اسلامى, وابسته به جامعه مدرسين.
2 حسين, ايمانى يامچى, يادگارى عاشورا امام سجاد(ع), ص 159, ناشر: موسسه انتشارات عصر ظهور, چاپ اول, 1377.
3. 4. 5. مرتضى, مهدوى, اربعين و چهل, صص 9 و 43 و 87, ناشر: مركز فرهنگى سپاه, چاپ اول: 1373.
6. حسين, انصاريان, ديار عاشقان, ج 7, ص 26, انتشارات: پيام آزادى, 1373.
7. سيماى پاسدار, همان.
8. سيماى پاسدار, ص 8, نشر دانش اسلامى, ارديبهشت 1362.
9. سيره پيشوايان, صص 270, 259, همان.
10. صحيفه سجاديه, ترجمه صدرالدين صدر بلاغى, مقدمه, ص 37.
11. سيره پيشوايان, همان.
12. مرتضى مطهرى, سيرى در سيره أمه اطهار, ص 110, چاپ دوم, 1367.
13. احمد زمرديان, مقام ولايت در شرح زيارت جامعه كبيره, چاپ سوم, سال 1366.
14. فرهنگ آفتاب, ج 5, ص 2453, همان.
15. همان.
16. فرهنگ آفتاب, ج 8, همان.
17. استاد مطهرى, حماسه حسينى, ج 3, ص 94, چاپ هشتم, 1367.
18. ليزها جكينسون, لبخند درمانى, صص 68 ـ 67, ترجمه زهرا ادهمى, انتشارات سينما ـ 1373.
19. امام خمينى, قيام عاشورا در كلام و پيام امام خمينى, صص9 الى …, چاپ اول, 1373.
20. جواد محدثى, فرهنگ عاشورا, ص382, چاپ دوم: 1376, نشر معرفت.
21. ره توشه راهيان نور, محرم الحرام 1418, اول بهار 1376
22. كريس كوى, مترجم: محمد رضا آل ياسين, كليد طلايى ارتباط, ص11, ناشر: هامون, چاپ سوم: 76.
23. حسين انصاريان, ديار عاشقان, ج7, ص14, نوبت چاپ: اول1373.
24. امام خمينى, قيام عاشورا در كلام و پيام امام خمينى, ص67 همان.
25. سيره پيشوايان, ص300, همان.
26. سيره پيشوايان, ص301, همان.
27. انقلاب فرهنگى و تبليغى, ص69, انتشارات برهان: 1360.
28. سوره حجرات, آيه10.
29. امام خمينى, اسلام ناب در كلام و پيام امام خمينى, ص61, چاپ دوم: 1374.
30. امام خمينى, اسلام ناب در كلام و پيام امام خمينى, ص60, همان.