اسوه حسنه يا الگوى شايسته

 

اسوه حسنه يا الگوى شايسته

حجه الاسلام سلطانزاده

 


 

ميزان تاثيرگذارى الگوهاى عملى بر روحيه و اعمال و رفتار انسان ها بر كسى پوشيده نيست. از سوى ديگر هر چه سن كمتر باشد, بيشتر تحت تاثير الگوهاى عملى قرار مى گيرد.
پس انتخاب الگوى شايسته براى خود و فرزندان بسيار مهم است و بهترين راهنما براى انتخاب الگوى شايسته, قرآن كريم و اهل بيت عصمت و طهارت مى باشند و نه تنها براى راهنمايى, بلكه خود معصومين عليهم السلام بهترين و شايسته ترين الگوى عملى براى امت اسلامى اند همچنان كه قرآن كريم وجود مبارك رسول الله ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ را به عنوان اسوه و الگوى شايسته معرفى مى نمايد:
خداوند متعال در قرآن كريم با اشاره به حقانيت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) با بيانات متعدد و گوناگون همچون: ((انك على الحق المبين))(1) ((انك لعلى هدىمستقيم))(2) ((انك على صراط مستقيم)) (3)در مناسبتهاى مختلف به فضيلتها و صفات نيك آن حضرت اشاره فرموده است: صفات و خصلتهاى نيكى مانند روف و مهربان و رحيم بودن بر مومنان, نوع دوستى و آرزومند سعادت مردم بودن, بسيار ركوع و سجده كردن, نرم خوئى, گشادگى و سعه صدر داشتن, و صدها بلكه هزاران فضيلت آشكار و نهان در وجود مقدس آن حضرت. انك لعلى خلق عظيم(4). و حقتعالى حقوق مسلم آن حضرت را بيان مى فرمايد, مثل: پيروى از دستورات رسول الله(صلى الله عليه و آله) كه آنرا پيروى از خداوند مى داند.
يارى رساندن به آن حضرت, سرپيچى نكردن و آزار نرساندن به پيامبر اكرم, و در كارها از خدا و رسولش پيشى نگرفتن, و رعايت ادب و احترام نسبت به آن حضرت, همچون آهسته سخن گفتن در نزد آن حضرت, و صدا را از صداى ايشان بالاتر نبردن وآن حضرت را عاميانه صدا نزدن. و در نهايت تنها مزد رسالت را مودت و دوستى اهل بيت آن حضرت (صلى الله عليه و آله) مى داند.
و حتى باريتعالى علاوه بر امر كردن به مومنان براى طلب رحمت و صلوات الهى بر نبى مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله), مى فرمايد: خداوند خود بر نبى, رحمت و صلوات مى فرستد و همينطور ملائك الهى بر حضرتش صلوات مى فرستند. ((ان الله و ملائكته يصلون على النبى يا ايهاالذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما))(5).
حال با اينهمه عظمت و بزرگى و فضائل فراوان آن حضرت و بقول سعدى:
تو اصل وجودآمدى از نخست
دگر هر چه موجود شد فرع تست
هر چند با شكفتن آن نور پاك, حقيقت كامل خليفه اللهى در زمين عينيت يافت و بقول مولانا:
پيش از آنك نقش احمد فر نمود
نعت او هر گبر را تعويذ بود
كين چنين كس هست تا آيد پديد ؟
از خيال روش دلشان مى تپيد
سجده مى كردند كاى رب بشر
در عيان آريش هر چه زودتر
اما چه حكمت و رازى در همنشينى سرور كائنات با آدميان بود؟ و آنهم زيستن در سرزمينى سوزان و دور افتاده و در ميان قومى بدور از فرهنگ و تمدن و اديان الهى ديگر و فاقد هر گونه امكانات .
در پاسخ به اين سوال و گشودن اين راز درمانده ايم, مگر آنكه به نواى دلنشين وحى الهى يعنى قرآن و سيره روش حامل وحى يعنى پيامبر عظيم الشان اسلام و فرمايشات آن حضرت دل بسپاريم. هر چند:
مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبرى نيست كه نيست
نخست آنكه: قرآن كريم درباره برانگيخته نشدن ملائك براى رسالت الهى مى فرمايد: اگر فرشتگان روى زمين قرار مى گرفتند از آسمان فرشته اى براى آنها مى فرستاديم. (6)
و حقتعالى فرمايد: اگر ملكى را به عنوان رسول قرار دهيم او را به صورت بشر درآورده و لباس مردم را بر او مى پوشانيم.(7)
و حتى مى فرمايد اگر ملكى بهمراه پيامبر فرستاده مى شد, ديگر مهلتى به مردم داده نمى شد و هلاك مى گرديدند.(8) (چون كار آزمايش آنها تمام مى شد)
و لذا خداوند متعال برانگيختن رسولش را از جنس آدميان, منت و احسان الهى به مومنان مى داند, كه آن حضرت آيات الهى را بر آنها تلاوت فرموده و آنان را پاك گردانده و قرآن و احكام آن را و حقائق حكمت را به آنها بياموزد.
ولى آنچه(9) راز همنشينى بهترين خلايق با فرشيانست, تنها در تعليم احكام و دستورات و نشان دادن حكمت نبوده است بلكه:
راز اين همنشينى در خود اين همنشينى نهفته است, و لذا خداوند متعال در كتاب مبينش مى فرمايد:
((لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجواالله و اليوم الاخر و ذكرالله كثيرا)).(10)
طبق تفاسير: هر چند آيه مباركه در مورد تاسى و پيروى از رسول گرامى اسلام در زمينه جهاد و صبر بر دشواريها و مصائب آن مى باشد. همانطور كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) در جهاد در راه خداوند بسيار كوشا و در مصيبتها بسيار استوار بودند, و نمونه آن جنگ احد بود.
ولى با تاكيد و بيان بعضى مفسران بزرگ, طبق آيه شريفه اقتداء و تبعيت از خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله) در تمام اعمال و رفتار نيكوست. و اين تبعيت هم تنها از كسانى صورت مى گيرد كه به خداوند و روز قيامت اميدوارند و بسيار خداوند را ياد مى كنند.
البته اين پيروى از رسول گرامى اسلام و روش زندگانى آن بزرگوار بايد به صورت صحيح و به دور از تحريف و بدعت و ابراز سليقه هاى شخصى صورت پذيرد.
مفسر عالى مقام آيه الله شهيد مطهرى فرموده است:
قرآن مى گويد: در وجود پيامبر (صلى الله عليه و آله) اسوه و تاءسى اى است براى شما, گوئى كه وجود پيغمبر(صلى الله عليه و آله) كانون و مركزيست كه ما از آن كانون بايد استفاده و استخراج نتايج كنيم… اينكه بيائيم تاريخ پيغمبر (صلى الله عليه وآله) را نقل كنيم و مثلا بگوئيم پيغمبراكرم (صلى الله عليه و آله) در فلان جا اينطور عمل كرد و در فلان جا آنطور, كافى نيست تفسير و توجيه عمل پيغمبر (صلى الله عليه و آله)مهم است. در فلان جا اينطور رفتاركرد, چرا اينطور رفتار كرد؟ آنجا چه منظورى داشت؟(11)
حال براى اقتداء و پيروى از پيامبر بزرگوارمان گوش دل به خطبه مقتدايمان اميرمومنان على (عليه السلام) بسپاريم:
آن حضرت مى فرمايند: ((روش)) رسول الله (صلى الله عليه و آله) براى الگو و سرمشق بودن تو كافيست. و رسول الله (صلى الله عليه و آله)در مذمت و نكوهش دنيا و عيب آن و رسوائيها و بديهاى فراوانش, راهنماى تو مى باشد… پس به نبى نيكو و پاكت اقتدا كن… و محبوبترين بندگان در نزد خداوند پيروى كننده از پيامبرش مى باشد. نبى مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله) بيش از مقدار ضرورت از دنيا بهره نبرد و به آن تمايلى نشان نداد. پهلويش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنه تر بود. دنيا بر ايشان عرضه شد ولى از پذيرفتنش امتناع فرمود. از آنچه مبغوض خداوند سبحان است آگاهى داشت و از آن بيزار بود و هر چيزى را خداوند خوار و كوچك مى شمرد, آن را خوار و كوچك مى شمرد. پس اگر در ما چيزى نباشد جز محبت آنچه را كه خداوند و رسولش از آن بيزارند, و بزرگداشت آنچه خداوند و رسولش كوچك شمرده اند, همين براى سرپيچى ما از خداوند كافيست. رسول الله (صلى الله عليه و آله) روى زمين ((بدون فرش)) غذا مى خورد و مانند بردگان (با فروتنى) مى نشست. و با دست خويش كفش و لباس خود را وصله مى كرد. بر مركب برهنه سوار مى شد و ديگرى را هم پشت سر خويش سوار مى نمود. پرده اى بر در اطاقش بود كه تصويرهائى در آن بود, همسرش را صدا زده فرمود: آنرا از نظرم پنهان كن كه هرگاه به آن نظر مى كنم به ياد دنيا و زيورش مى افتم. آن حضرت با تمام قلب از دنيا روگردان شد و ياد دنيا را در دلش ميراند. و دوست داشت زيور دنيا از نظرش پنهان گردد تا از آن لباس فاخر تهيه نفرمايد. و دنيا را جاى قرار نداند, و اميد اقامت دائم در آن را نداشته باشد.
پس دنيا را از روحش بيرون و از قلبش راند و از چشمش پنهان ساخت… در وجود رسول الله (صلى الله عليه و آله) چيزهائى است كه ترا به بديها و عيبهاى دنيا واقف مى سازد زيرا در دنيا گرسنه بود با آنكه منزلت خاصى در نزد خداوند داشت.
و زيورهاى دنيا از او گرفته شد با آنكه در قرب و نزديكى به خداوند, عظمتى ((خاص)) داشت…, پس پيرو بايد به نبى اش اقتداء نمايد و از او تبعيت كند. و از هر درى او داخل شد داخل شود, وگرنه از هلاكت ايمن نخواهد بود. پس همانا خداوند محمد (صلى الله عليه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده به بهشت و ترساننده از كيفر و مجازات قرار داده است. آن حضرت گرسنه از دنيا خارج شد و به سلامت وارد منزل آخرت گشت. سنگى بر سنگ ننهاد, و دعوت پروردگارش را اجابت نمود. پس منت خداوند بر ما چه بزرگست كه بوجود آن حضرت به ما نعمت بخشيد تا پيرويش كرده و راهش را بپوئيم.
و در آخر اين خطبه اميرالمومنين على (عليه الصلاه والسلام) مى فرمايند: بخدا سوگند آنقدر پيراهنم را وصله زدم كه از وصله كننده اش شرم دارم. و كسى به من گفت: چرا لباس كهنه ات را نمى اندازى؟ گفتم: از من دور شو, كه صبحگاهان, رهروان شب ستايش مى شوند(12).
و باز مولانا چه زيبا سروده است :
بر فلك محمودى اى خورشيد فاش
بر زمين هم تا ابد محمود باش
تا زمينى با سمائى بلند
يكدل ويك قبله ويك خو شوند
و به يك نكته ضرورى اشاره مى كنيم كه كج سليقه گيها و تفسير به راى كردن كلمات معصومين و نفهميدن صحيح روش و سيره آن بزرگواران خطرناك مى باشد. و دنيا داشتن غير از دنيا را دوست داشتن است. و بهره بردن از نعمتهاى الهى در دنيا جداى از اسراف و تبذير, و اندوختن آن نعمتها و انفاق ننمودن آن در راه خدا مى باشد.
بنابراين ممكنست فقيرى علاقه و حرصش به دنيا بيشتر از يك ثروتمند باشد. زيرا ممكن است ثروتمندى مالش را وديعه و امانت الهى بداند و در راه خدا و خلق خدا بكارگيرد, ولى آن فقير حاضر به جدا شدن از آن مال اندك نباشد همانطور كه روايات فراوانى در مورد حالات پيامبر عظيم الشان اسلام وجود دارد كه: آن حضرت (صلى الله عليه و آله) بخشنده ترين مردم بودند و هرگز درهم و دينارى نزد ايشان نمى ماند و بيشتر از قوت سال را نگه نمى داشتند و بقيه را در راه خداوند انفاق مى نمودند. و عادىترين خوراكها همچون جو و خرما را براى خود نگه مى داشتند. و هر چه از ايشان مى خواستند عطا مى فرمودند. و همينطور در مورد مقتدايمان اميرمومنان على عليه السلام كه نخلستانى داشتند كه درآمدش را صرف فقرا و نيازمندان مى فرمودند.
و يك تذكر ديگر از مولايمان اميرالمومنين على عليه السلام بشنويم كه به فرماندارشان در بصره ـ مى نويسند:… امام شما از دنيايش به همين دو جامه كهنه, و از غذايش به دو قرص نان اكتفا نموده, آگاه باشيد: شما توانائى آنرا نداريد كه چنين باشيد, اما مرا با ورع و پارسائى, تلاش و كوشش, عفت و پاكدامنى, و پيمودن راه استوار و صحيح يارى دهيد…(13) و اين برگرفته از عقيده رسول الله (صلى الله عليه و آله) است, و افراد كناره گير از بهره هاى حلال دنيوى را از اين كار نهى مى فرمودند و اميدواريم با توسل و دست به دامان آن انوار پاك شدن, بتوانيم به اين فرمايش الهى عمل نمائيم كه مى فرمايد:
((لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه)). همانا در وجود رسول خدا براى شما اقتداء و پيروى نمودن نيكوئى است.
و بايد به پيشگاه آن حضرت عرض كنيم:
از نيل تو پاى وهم لنگست
وز ذيل تو دست فهم كوتاه
و باز عرض نمائيم:
آنانكه خاكرا به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمى به ما كنند؟
پى نوشت ها:
1). النمل, 79.
2). الحج, 67.
3). الزخرف, 43.
4). القلم, 4.
5). الاحزاب, 56.
6). الاسراء,94.
7). الانعام, 9.
8). الانعام, 8.
9). البقره, آيه151و آل عمران, آيه 164و الجمعه, آيه 2. 10). الاحزاب, 21.
11). نقل از كتاب سيره نبوى.
12). نهج البلاغه, خطبه 158.
13). نهج البلاغه, نامه 45.