مزاحمت چيست؟
حتما افرادى را مى شناسيد كه وجودشان, رفتارشان, و زبانشان براى شما دردسر توليد مى كند و شما از دست و زبان آنان آسوده نيستند.
آسايش در محيط كار و خانه, خواسته هر انسان است.
آنكه آسايش ديگران را به هم بزند ((مزاحم)) است. به تعبير ديگر مى توان گفت: مزاحم از دايره اسلام بيرون است. اين كلام صاحب شريعت و رسالت محمدى(ص) است, آنجا كه به اصحاب خود فرمود: ((إلا انبئكم من المسلم؟ من سلم المسلمون من يده و لسانه))(بحارالانوار, ج72, ص148)
آيا شما را خبر دهم كه مسلمان كيست؟ مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند.
نمونه هايى از مزاحمت
دير هنگام به خانه رسيدن و به جاى زدن زنگ در با بوق زدن و اعلام اين كه منم! در راه باز كنيد اين كار براى همسايگانى كه در حال استراحتند ايجاد مزاحمت است.
بنايى و ساختمان سازى و شن و ماسه و آجر را در مسير مردم ريختن و راه را بند آوردن و گرد و خاك به حلق و زندگى ديگران رساندن.
[مإموران شهردارى به اين گونه افراد كه سد معبر مى كنند هشدار و اخطار مى كنند ولى اى كاش خود شهرداريها و ادارات و شركت هايى هم كه چنين تخريبهايى در كوچه ها و معابر و خيابانها دارند سريع اقدام كنند و براى شهروندان ايجاد مزاحمت ننمايند].
آبهاى اضافى خانه (فاضلاب) را از طريق لوله اى به كوچه سرازير كردن و لجنزار پديد آوردن.
صداى بلندگو, راديو و ضبط را در مراسم شادى و عزا, جشن و سوگوارى تا حدى بلند كردن كه سلب آسايش از ديگران كنند.
فرزندان خود را در نيمروز و هنگام استراحت مردم براى بازى به كوچه فرستادن.
پخش مدام نوار نوحه و قرآن و سرود از مغازه هاى تكثير نوار و نوارفروشهاى ثابت و سيار و پخش نوار قرآن از 6 صبح تا 12 شب در حجله هايى كه گاهى براى درگذشت جوانى گذاشته مى شود.
و دهها نمونه ديگر كه در زندگى و معاشرتهاى روزمره پيش مىآيد.
مناعت طبع
در حالات مرحوم سيد رضى (گردآورنده نهج البلاغه) آمده است كه خداوند نوزادى به او كرامت فرمود. يكى از وزراى معاصر او هزار دينارى در طبقى گذاشته به رسم هديه نزد او فرستاد. سيد آن را رد كرد و گفت من از هيچ كس چيزى قبول نمى كنم. بار ديگر طبق را فرستاد كه هديه براى آن نوزاد است. باز هم رد كرد و گفت: كودكان ما هم چيزى قبول نمى كنند. بار سوم فرستاد و گفت آن را به قابله بدهيد اين بار هم رد كرد و گفت: زنان ما را بيگانه قابلگى نمى كنند بلكه قابله هم از زنان خودمان است و از كسى چيزى نمى پذيرد. گفت نزد شما طلا بى هستند كه درس مى خوانند به آنان بدهيد. سيد رضى گفت: طلا ب همه حاضرند هر كس هر قدر نياز دارد بردارد. تنها يكى از طلا ب يك دينار برداشت آن هم براى آن كه شب قبل روغن براى چراغ لازم داشته و در خزانه سيد بسته بوده از بقال نسيه كرده و اين يك دينار را برداشته تا قرض خود را بدهد.
اين گونه سيد رضى خانواده خود و طلا ب را با مناعت طبع بار آورده بود تا هرگز زير بار منت ديگران نباشند.(سيماى فرزانگان, ص401)
نماز شب
رسول خدا(ص) پس از سفارش اكيد به نماز و اثر مداومت آن در پاك شدن از گناهان فرمود: اى مردم هيچ بنده اى نيست جز آن كه ريسمانى چند بر اعضاى او گره خورده, پس چون ثلثى از شب گذشت فرشته اى نزد وى مىآيد و مى گويد: برخيز خدا را ياد كن كه صبح نزديك شده است. اگر حركت كرده برخيزد و خدا را ياد كند يك گره از گرههاى او باز مى شود و اگر به پا خيزد و وضو بگيرد و به نماز بايستد همه گره ها گشوده مى شود تا اين كه با چشمى شاد و روشن وارد صبح شود.(امالى مفيد, ص209, مجلس23)
هنگام دعا به همه دعا كنيد
امام هشتم(ع) فرمود: پروردگارا اگر از تو اطاعت كنم, تو را سپاس مى گويم, و اگر معصيت كنم دليل و حجتى براى گناه ندارم, من و ديگران نقش در احسان تو نداريم و عذرى براى من نيست اگر بدى كنم. آنچه از خوبيها به من مى رسد از توست. خدايا همه زنان و مردان مومن را در سراسر عالم ببخش و بيامرز.(بحار, ج49, ص117)
صدقه سپر بلا
وزيرى با يكى از رعايا كدورت داشت چون قصد تعزير وى كرد در خواب ديد گرده نانى را سپر خود كرده و هيچ تيرى بدو اصابت نمى كند سبب باز پرسيد پس رعيت گفت: من هر شب گرده نانى زير سر مى گذارم و صبحگاهان صدقه مى دهم.(آيات بينات علامه شوشترى)
آبروى مسلمان
مرحوم راوندى در كتاب دعوات گويد: شخصى نقل كرد كه چون دخترم از دنيا رفت او را در خواب ديدم كه گفت اى پدر نزديك قبر من قبرى براى مردى از اهل آتش حفر مى كنند از آنان بخواه آن را از من دور كنند پس به گورستان رفته خوابم را نقل كردم نزديكان مرده اندوهگين شده وقبرشان را جاى ديگرى حفر نمودند شبانگاه دخترم را در خواب ديدم كه گفت اى پدر من نگفتم كه تو افشا كنى و آبروى مسلمانى را ببرى بدان كه به سبب هتك حرمتى كه از او نمودى خدا او را بخشيد.(آيات بينات شوشترى)
زيبا و زيباتر
ابراهيم بن جابر قاضى از والى رى نقل مى كند كه گفت: شبى درباره مراتب فقرا و ثروتمندان انديشه كردم, اميرالمومنين على را به خواب ديدم كه به من گفت: فلانى, چه نيكوست تواضع اغنيا براى فقرا به جهت شكر نعمتهاى الهى و زيباتر از آن بى اعتنايى فقيران است, به اغنيا به جهت اعتماد به خداى تعالى.(مروج الذهب)
زيارت حضرت امير(ع)
يكى از علماى بزرگ مقدس اردبيلى را در خواب ديد در حالى كه از زيارت قبر اميرالمومنين با وقار و شكوه خاص بيرون مىآمد از او سوال نمود چه چيز شما را به اين مقام نائل گرداند. مقدس اردبيلى فرمود: همانا كه بازار همه آن اعمال كساد و تنها چيزى كه ما را به اين درجه رساند محبت و دوستى صاحب اين قبر ـ اميرالمومنين(ع) ـ بود.(شرح صحيفه, سيد جزايرى)
سنت حسنه
يك روز شيخ حسن (صاحب جواهر) در مجلس درس خود گفت: ديشب خواب ديدم عده اى از علما در مجلسى عظيم اجتماع كرده اند و بر در مجلس دربانى است از دربان اجازه ورود خواستم او مرا داخل مجلس برد چون وارد شدم همه علمإ از متقدم تا متإخر در آن گرد آمده اند و در صدر مجلس مرحوم مجلسى مى باشد, تعجب كردم از دربان علتش را پرسيدم گفت: او نزد ائمه به باب الائمه معروف است بدان جهت كه چاووش خوانى براى زوار را در ميان شيعه رواج داده است.(دارالسلام, نورى)
لعن قاتلين حسين(ع)
صفيه دختر عبدالمطلب روايت كرد كه: چون حسين متولد شد او را به پيغمبر دادم حضرت زبان خود را در دهانش نهاد و حسين شروع كرد به مكيدن من فهميدم رسول خدا به او شير و عسل مى خوراند. پيغمبر ميان دو چشمش را بوسيد و به من داد و مى گريست و سه بار فرمود خدا لعنت كند مردمى را كه قاتل تو هستند.(امالى صدوق, مجلس27, ص136)
استماع موسيقى
از محترق بصرى شنيدم كه مى گفت: ابليس را در خواب ديدم به او گفتم: چگونه يافتى دل بريدن ما را از دنيا و لذتها و اموال آن كه ديگر هيچ راهى به جهت فريب ما ندارى. ابليس گفت: چگونه يافتى آنچه را كه به سبب استماع موسيقى دلهايتان را به سوى آن متمايل ساختم و از پيروى هواها و هوسها.(تاريخ بغداد, ابوالفرج)