روزه درمانى در كلام امام على(ع)
آخرين قسمت
حجه الاسلام اصغر بابايى
انسان زنده است به تربيت. در اسلام, هم امر تربيت يك امر بسيار مهم است و هم زمينه ها و بسترهاى تربيتى كاملا هموار گشته است; اما از آنجائيكه امر تربيت يك امر بسيار ظريف است و همسان گل لطيف, انسانهاى معمولى در اين زمينه چندان موفق نبوده اند; زيرا اولا شناخت و آگاهى كافى در اين امر وجود ندارد و ثانيا شيوه درستى در امر تربيت وجود ندارد. هركس شب خوابيده و صبح بلند شد, يك الگوى تربيتى اختيار مى كند و بدون هيچگونه انعطاف, بر يك مسئله غلط اصرار و پافشارى مى نمايد; غافل از اينكه در قرآن شريف آمده است:
((وقد خلقكم اطوارا))
((در حالى كه شما را در مراحل مختلف آفريده است.))(1)
يعنى روحيات و خصوصيات هيچ كدام از دو انسانى, شبيه و يكسان نيست بنابراين, در امور تربيتى, به تعداد انسانها به شيوه و ((استانداردهاى تربيتى ويژه اى)) نيازمنديم كه غفلت از آن باعث خسران خواهد شد.
با اين مقدمه, آيا روزه مى تواند در امور تربيتى اثراتى داشته باشد يا خير؟ و يك مربى, والدين و سايرين, چگونه مى توانند از روزه در امور تربيتى, براى تربيت كودكان,نوجوانان و جوانان كمك بگيرند؟
((از فوايد مهم روزه اين است كه روح انسان را ((تلطيف)) و اراده انسان را قوى و غرائز او را تعديل مى كند.))(2)
به تعبير امام على(ع) ((روزه رياضتى است سازنده)) كه اثرات تربيتى زيادى را ببار مىآورد.
حضرت امير(ع) در جواب كسى كه دنيا را نكوهش مى كرد فرمودند:
كم عللت بكفيك. و كم مرضت بيدك…
((چند كس را با پنجه هايت تيمار داشتى؟
و چند بيمار را با دستهايت در بستر گذاشتى؟
بهبود آنان را خواهان شدى, و دردشان را به پزشكان مى نمودى.
بامدادان, كه دارويت آنان را فايدتى نبخشيد و بهبود نداد,
و گريه ات آنان را سودى. بيمت آنان را فايده اى نبخشيد, و…))(3)
انسان بايد چنان تربيت گردد كه بتواند با نفس در نفس ديگرى تاثير گذارد.
با گريه و دعا و پرسش آگاهانه, بتواند در بهبودى بيماريهاى تنى و روحى ديگران نقش ايفا كند.
دنيا بيمارستان بزرگى است كه عده اى در آن بيمار هستند وعده اى ديگر طبيب.
طبيبان بايد, طبيب دوار باشند و براى درمان دوستان خويش لحظه اى توقف ننمايند.
همچنين دنيا مدرسه بزرگى است كه بايد عده اى در آن به تحصيل و تعليم مشغول باشند وعده اى ديگر به تعلم .
فرهنگ ماه رمضان, كه فرهنگ تعليم و تعلم است, زمينه كاملا هموار است براى انتقال مطالب تربيتى و دينى و واقعا اگر درك و برداشت درستى از ماه رمضان و فرهنگ رمضان باشد, ماه رمضان, ((ماه معجزه ها است)) و مى توان به صورت بسيار زيبا و راحت در زمينه تربيتى با بچه و جوانان كار كرد و آنها را جذب نمود.
از سوژه روزه به اصطلاح ((كله گنجشكى)) گرفته تا به افطاريه هاى دست جمعى در مدرسه و شب هاى قدر, همه و همه مى توانند بسيار تإثير گزار باشند.
اول ماه رمضان كه شد, والدين اخلاقشان محبتآميزتر گردد ; معلمان محبت و لبخندشان صد چندان گردد; همه سختگيريهاى بى مورد از جامعه برچيده شود; بر سر سفره هاى افطارى دست نوازش بر سر كودكان بكشيم; آموزش قرآن را در ماه رمضان جدى بگيريم; شبهاى احيإ بچه ها را به مساجد يا مصلاى شهر ببريم…
دهها نمونه ديگر از ((سوژه هاى ماه رمضان)) كه هر كدام مى توانند در امر تربيت معجزه آفرينى بكنند.
حضرت امير(ع) مى فرمايند:
((صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن)).(4)
روزه دل, بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم.
آيا اگر بچه ها و جوانان اثرات روزه دل و روزه زبان را ببينند با دين اسلام و دينداران ديد مثبت پيدا نمى كنند؟
آيا با صرف بحث تئورى و نظرى و يا شعارهاى پر شعور, مى توان يك دين و ارزشهاى دينى را براى بچه ها و جوانان تبيين كرد؟
بچه ها, نوجوانان و جوانان از كجا بفهمند كه دين اسلام, دين جهانى, دين كامل, دين تولى و تبرى, دين ارزشها, اخلاق و… است.
بچه ها و جوانان, بايد از اثر پى به موثر ببرند. تا زمانى كه نماز, روزه, حج و ساير عبادات و ارزشها, آثار واقعى خود را نشان ندهد و تا زمانى كه نمازگزار, روزه دار و حاجى, در عمل نشان ندهند كه به كعبه دل دسترسى پيدا كرده اند, دل و زبانشان روزه دار است و يا دائم در نمازند; نمى توانند مربى خوبى براى ديگران باشند.
اگر با ديده دقيق به امر تربيت نگاه كنيم, مى توانيم بسيارى از مشكلات اخلاقى و تربيتى بچه ها و جوانان و يا حتى بزرگسالان را از كانال روزه و ماه رمضان درمان ببخشيم. برخى از والدين خيال مى كنند با خريدن ((اسباب بازى انبوه)) وظيفه ديگرى ندارند و يا مى توانند تمام خواستهاى بچه ها را از راه اسباب بازى تإمين نمايند. غافل از اينكه ((تربيت پايدار)) چيزى نيست كه به راحتى و آسانى بدست آيد و يا در يك زمان كوتاه بتوان بدان دست يازيد.
امام على (ع), در بحث اسوه پذيرى مى فرمايند:
((ليتإس صغيركم بكبيركم, وليرإف كبيركم بصغيركم…))
بايد خرد سالتان از كلانسالتان پيروى كند, و كلانسالتان به خردسالتان مهربان باشد. همچون بد خوبان جاهليت مباشيد, كه نه در دين فهمى دارند, و نه شناساى كردگارند – به صورت انسان, و درون پست تر از جانوران – همانند تخمى در گودالى به ريگستان, كه شتر مرغ نهد در آن, اگر بشكنندش گناه است, اگر نهندش, بود كه درونش مارى سياه است.(5)
اگر بلند انديشى و شناخت درستى نسبت به دين مبين اسلام باشد, سراسر دين برخوردار از ((سوژه هاى ناب و زيباى)) تربيتى است. و به عبارت ديگر ماه رمضان ((ماه معجزه ها و ماه سوژه ها)) است و هر كدام از سوژه ها مى تواند زمينه خوبى براى رشد و تربيت مذهبى بچه ها و جوانان باشد.
سوژه هايى همچون:
1ـ روزه كله گنجشكى.
2ـ گردهمائيهاى با صفا بر سر سفره هاى افطارى.
3ـ تنوع و تغييرات در برنامه هاى غذايى و آشپزى.
4ـ تشكيل كلاسهاى قرآن.
5ـ نماز جماعت و برنامه هاى مذهبى.
6ـ قرائتها و تلاوتهاى دست جمعى و ختم قرآن.
7ـ مسابقات قرآنى همراه با جوايز مناسب.
8ـ افطاريه هاى دست جمعى در مدارس و دانشگاهها.
9ـ بيدارى در سحرها و آواى دلنواز نيايش ها.
10ـ شب قدر و برنامه هاى با شكوه شبهاى احيإ.
11ـ عيد فطر و… همه و همه مى توانند به مربيان و بزرگان كمك كنند تا بتوانند در امر تربيت مذهبى فرزندانشان به موفقيت هاى بزرگى دست يابند.
خلاصه:
ماه رمضان ماه معجزه ها و سوژه ها است و هر كدام از سوژه ها مى تواند به والدين, مربيان و بزرگان كمك كند تا بتوانند در رشد و شكوفايى فرزندان خويش بكوشند.
خداحافظ رمضان
خرج كردم عمر خود را دم به دم
در دميدم جمله را در زير و بم(6)
اگر چه هر وداعى جانسوز و جانكاه است ولى براى مردان خدا, هيچ وداعى جانسوزتر از آن, وداع با رمضان نيست چنانكه واردين شهر صيام و قيام اقسام مختلفى هستند. وداع كنندگان و بيرون شوندگان از دسته هاى گوناگونى مى باشند:
1ـ دسته اى مشتاقانه ماه رمضان را استقبال نموده… و با موفقيت آنرا وداع مى نمايند.
2ـ دسته ديگر كسانيند كه با ماه رمضان گاهى با احترام برخورد نمودند و گاهى همسان ساير ماهها… و لذا از رفتن آن خوشحالى نمايند.
3ـ عده اى كه قلبا از آمدن ماه رمضان ناراضى هستند, ولى چون در ميان مسلمين زندگى مى كنند, از باب ((خواهى نشوى رسوا, همرنگ جماعت شو)) روزه مى گيرند و لذا ماه رمضان هر چه زودتر تمام گردد خوشحالى بيشترى به آنها دست مى دهد.
4ـ طبقه اى هستند كه ماه رمضان را وداع كرده در حالى كه ذره اى از آن بهره مند نگشته, و همچون حيوان به خورد و خوراك اشتغال داشته اند…
5ـ دسته اى كه براى آنها آمدن و نيامدن ماه رمضان تفاوت ندارد.(7)
روايت شده كه:
((حضرت امير(ع) در سه شب نمى خوابيدند:
1ـ شب بيست و سوم ماه رمضان
2ـ و شب فطر
3ـ و شب نيمه شعبان))(8)
شب عيد فطر براى دسته اول از وداع كنندگان, شب شادى و شادمانى است, شبى كه انسان مى داند فردا جايزه بزرگ دريافت
مى دارد. از اين رو, شب عيد فطر براى او شب شكر و شكوفايى است.
زيباترين وداع تاريخ را امام سجاد(ع) با رمضان داشته است كه در تاريخ ثبت شده است.
حضرت در فقره اى از آن وداع, مى فرمايند:
((درود بر تو همسايه اى كه دلها (بر اثر عبادت) در آن نرم و فروتن گرديد, و گناهان در آن كم شد (آمرزيده شد). درود بر تو يارى دهنده اى كه (ما را) بر مغلوب ساختن شيطان يارى كرد…))(9)
آه سرى هست اينجا بس نهان
كه سوى خضرى شود موسى روان(10)
به اميد روزى كه جوامع انسانى عموما و جوامع شيعى خصوصا بتوانند شناخت درستى به اسلام ناب محمدى(ص) پيدا كنند و سپس شيرينى اين دين را با جان دل, بچشند كه اگر چنين حادثه در سرزمين وجودى انسان رخ دهد آن وقت ما به اسرار دين اسلام, كلام خدا و ائمه(ع) دست خواهيم يافت.
خلاصه:
از روح روايات بدست مىآيد كه وداع با ماه رمضان, خيلى براى اوليإ خدا سخت و جانكاه است. از لابلاى وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان, سوز و سوگوارى جانسوز موج مى زند. امام على(ع) شب عيد فطر, شب زنده دارى مى كرد و خوابش نمى برد. اينها همان انسانهاى كاملى هستند كه روزه نفس اختيار كرده اند.
جشن روزه دار و عيد واقعى:
در نگاه ژرف انديشان, عيد واقعى روزى است كه انسان خدا را در آن نافرمانى نكند. در همين راستا, حضرت امير(ع) مى فرمايد:
[و قال(ع) فى بعض الاعياد]: انما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه, و كل يوم لايعصى الله فيه فهو عيد.
[))و در يكى از عيدها فرمود]: اين عيد كسى است كه خدا روزه اش را پذيرفته و نماز وى را سپاس گفته هر روز كه خدا را در آن نافرمانى نكنند روز عيد است. ))(11) از اين روى تمام لحظات عمر انسان كامل و مومن واقعى عيد است و در عيد بسر مى برد. زندگى براى آنها از لذت معنوى برخوردار است و كوچكترين چيز ارزشى را با كل جهان, معامله نمى كنند.
عارفان هر دمى دو عيد كنند
عنكبوتان مگس قديد(12) كنند(13)
ماه رمضان, اول سال[ و حساب سال] اهل معرفت و اهل سير و سلوك(14) است بدين معنا كه با آمدن عيد رمضان, بايد يك خانه تكانى اساسى صورت بگيرد. دلها شستشو و ترميم گردند. صله رحم و صلح پايدار بين مومنين و مومنات برقرار گردد…
و كاملا آماده شويم براى حركت از زمين به آسمان و از خانه به طرف خدا.
چون اويس از خويش فانى گشته بود
آن زمينى آسمانى گشته بود(15)
على (ع) مى فرمايند:
انديشه ها بايد در آسمان معارف الهى به پرواز بپردازند.
((باريك انديشى خرد خواهد تا به صفات او نرسيده ذات وى را داند, دست قدرتش بازگرداند. چه, پرده هاى تاريك غيب را درد, و راه به ساحت خداى بى عيب برد. آنگاه پشيمانى خورد باز گردد و به خردى خود اعتراف كند كه:
((اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست))))
به هر تقدير ماه رمضان, ماه ((بازگشت به خدا است.)) و ماه پيوند خوردن با اراده خدا و ماه خير خود را در خير اجتماع ديدن است.
باش در روزه شكيبا و مصر
دم بدم قوت خدا را منتظر(16)
ماه رمضان باغى است كه روزه گل آن است. هر كه در اين باغ گل نچيند, سفيهانه زيسته است و بى جهت سيلى, زير گوش گل زده است.
خلاصه:
براى انسان كامل و مومنان واقعى, لحظه لحظه هاى زندگى عيد است و پرتوى از زيبايى حق; بويژه آنجائيكه انسان بر سر سفره خدانشيند.
ولى روزه داران واقعى يك عيد ويژه اى هم دارند كه به عيد فطر معروف است. اين روز, در واقع ((عيد اندر عيد)) است و روزه داران پيروزى بزرگ خويش يعنى بازگشت به خدا را جشن مى گيرند و نامه ((بيمه درمانى دائمى)) را از درمانگاه الهى دريافت مى دارند.
نتيجه:
روزه يكى از ضروريات دين مبين اسلام است كه راز و اسرار فراوانى در آن نهفته و پنهان گشته است. تاكنون بشر توانسته به برخى از اسرار روزه دست يابد كه از جمله آن ((روزه درمانى)) است. درمان بيماريهاى جسمى, روانى و اثرات زياد در فراروان, از جمله اسرار روزه است.
به هر تقدير ماه رمضان, ماه بهار قرآن, و خود ماه رمضان باغى است كه روزه گل آن باغ است و مومنان واقعى و انسانهاى كامل هميشه در اين باغ, به چيدن و ورچين كردن گل الهى مشغول هستند.
ماه رمضان ((ماه معجزه ها و ماه سوژه هاى تربيتى)) است. قرائت يك آيه در آن ماه, برابر است با يك ختم قرآن; خواب و نفس كشيدن در اين ماه عبادت است, شيطانها در اين ماه به غل و زنجيرند; شب قدر در آن, بيش از هزار ماه ارزش دارد; ماه نزول قرآن و ماه خودسازى و تربيت است كه همه اينها معجزه ها و سوژه هاى اين ماه هستند. انشإ الله, به حق اين ماه, بشريت عموما و شيعيان خصوصا بتوانند عظمت اين ماه را درك كنند و با رو آوردن به آن بتوانند به مقام ((روز نفس)) دست يابند.
پى نوشت ها:
1ـ سوره نوح: 71 / 14.
2ـ تفسير نمونه, ج 1, ص 628.
3ـ نهج البلاغه, كلمات قصار, 131.
4ـ فرد الحكم, همان.
5ـ نهج البلاغه, خ 166.
6ـ مثنوى معنوى, دفتر اول, 2191.
7ـ شيخ الاسلامى, سيد حسن ارزش و اهميت ماه مبارك رمضان, ص 233.
8ـ بحار, ج 97, ص 88.
9ـ صحيفه سجاديه, دعاى 45, دعاى وداع با رمضان.
10ـ مثنوى معنوى, دفتر سوم.
11ـ نهج البلاغه, كلمات قصار,428.
12ـ گوشت كفانيده پاره كرده يا گوشت به درازا بريده خشك كرده.
13ـ سنايى غزنوى.
14ـ جوادى آملى, عبدالله, ره توشه رمضان, 1378.
15ـ مثنوى معنوى, دفتر چهارم, 1830.
16ـ مثنوى معنوى, دفتر پنجم, 1749.