در مصاف با اباحيگرى!
حجه الاسلام والمسلمين محمد تقى رهبر
طى مقالات پيشين از اباحيگرى به عنوان يك تهديد جدى براى اسلام و انقلاب و ميهن اسلامى سخن گفتيم. حربه اى كه امروزه دشمنان سوگند خورده ما به عنوان آخرين سلاح به دست گرفته اند ترويج فساد, لاقيدى نسبت به آرمانها و مبانى ارزشى, و سعى در لغزاندن جوانان پسر و دختر در ورطه انحطاط و انحراف اخلاقى و اباحيگرى است كه اگر در اين توطئه موفق شوند بايد فاتحه همه چيز را خواند! تسليم شدن در برابر اين سيل مخرب به معناى برافراشتن پرچم تسليم و ذلت و همكارى با دشمن براى نابودى خويش است.
عوامل و ريشه هاى اباحيگرى در يك فهرست كوتاه مورد بحث قرار گرفت كه راه كارهاى مقابله با آن را بايد كاويد. و اينك با توجه بدانچه از پيش به نگارش درآمد, تإكيد مى كنيم كه اگر پذيرفتيم اباحيگرى يك تهديد است ـ كه بايد بپذيريم ـ بايد به مصاف آن رفت و ساز و برگ جنگ را مهيا ساخت, ساز و برگ ويژه اى كه اين پيكار مى طلبد , بيشتر ابزارهاى فرهنگى, عملى, تبليغاتى و حتى سياسى و اقتصادى است. در اين مصاف بايد تهاجمى عمل كرد, نه تدافعى و انفعالى! نبايد نشست تا دشمن بيايد و ابتكار عمل را به دست گيرد و هر آنچه مى خواهد بكند و آنگاه درصدد دفاع برآئيم! از همين جا بايد به اين نتيجه رسيد كه سياستگذاران فرهنگى و اجتماعى و سياسى ما در اين عرصه درست به ميدان نيامده اند!
نبايد اجازه داده مى شد سدها شكسته شود, حرمت ها هتك گردد, ارزشها مورد هجوم قرار گيرد و آنگاه كه ابتكار عمل از دست رفت از خواب بيدار شوند و به فكر چاره برآيند! و مع الاسف البته هنوز هم كسانى هستند كه از خواب بيدار نشده و دشمن را فرضى تصور نموده و خطر آن را جدى نگرفته اند!
ما خود ديديم كه عوامل غافل و يا دست نشانده دشمن در كشور ما در قالب آزادى عقيده و قلم و بيان و عمل از طريق روزنامه هاى زنجيره اى و يا نطق ها و مصاحبه ها چه گستاخى ها كردند و با ابراز تإسف ما به نظاره ايستاديم و با مواضع انفعالى و احتياط و ترس و لرز كه مبادا غربى ها ما را متهم به سلب آزادى كنند! اهانت ها را تحمل كرديم, گستاخى ها را به جان خريديم و فحش ها و ناسزاها را شنيديم و هنگامى كه تعدادى از اين روزنامه هاى فاسد و مفسد توقيف و تعطيل شدند, دردمندانه , اعتراض هاى ناموجه را حتى از برخى مسئولان مدافع آزادى! مشاهده كرديم و مظلوم نمايى توطئه گران را شاهد بوديم. و صد البته كه توطئه به اينجا ختم نشده و شيطنت ها در قالب هاى ديگر از برخى رسانه ها و مطبوعات و سخنرانى ها و تشكل ها و توطئه ها كم و بيش ادامه يافت و هنوز هم آن اعتراض ها و دفاع ها از اين جريان هاى مشكوك و يا توطئه گر پايان نيافته است! اشكال كار اينجاست كه ما در برابر غربى ها و فرهنگهاى بيگانه و گروه هاى غير مسوول و پرتوقع, رودرواسى مى كنيم! نوعى بيم و هراس بر افكار عده اى سايه افكنده كه مبادا در دنيا متهم شوند كه در ايران نسبت به آزادى بى حرمتى مى شود! در حالى كه همين غرب و غربى ها به سركرده گى آمريكا زير نگاه جهانيان و سازمان هاى به اصطلاح حقوق بشر با زشت ترين نوع توحش بدترين حق كشى ها و قانون شكنى ها و جنايت و قساوت را با زور و قلدرى مرتكب مى شوند و فريادها و اعتراض هاى جهانيان را هم ناديده مى گيرند! نمونه بارز اين موضوع سناريوى كاخ سياه و لشگركشى و حمله وحشيانه و ددمنشانه آمريكا بر كشور اسلامى و مظلوم افغانستان و مجروح ساختن پيكر امت اسلام و بى اعتنايى به افكار عمومى جهانيان, و خودسرى و تبليغات گسترده گمراه كننده آنها در اين مجال بر ضد اسلام و تحريك ملت ها عليه مسلمانان است حركتى كه با هيچ قانون و منطق و عرف بين المللى قابل توجيه نيست. اين در حالى است كه فرياد اعتراض جهانيان حتى برخى كشورهاى غربى به اعمال جنايتكارانه امريكا و تظاهرات فراگير ملت ها عليه اين هجوم وحشيانه نتوانست سردمداران ياغى و ابله امريكا و حاميانش را سرجايشان بنشاند و اين تجربه نشان داد آن دست از ساده دلان خودى كه رابطه با آمريكا و كوتاه آمدن در برابر ستايشهاى شيطانى را تبليغ مى كردند امروز بايد منفعلانه باور كنند كه در اشتباه بزرگى بوده اند! امروز كه زمزمه جنگهاى صليبى را از زبان سردمدار جنگ طلب و بى منطق و سرمست امريكايى مى شنوند بايد فهميده باشند اين ددمنشان انسان نما به هيچ اصلى از اصول انسانى باور ندارند و اگر روزى با شيوه تاكتيكى و فريب دهنده دانه مى پاشند براى صيد كردن ساده دلان و بردن آبروى ما در نظر ملت هاى جهان است.
O سياست دفاعى يا تهاجمى ؟!
بارى نبرد حق و باطل تمام شدنى نيست و در اين پيكار كسى برنده است كه با هوشيارى كامل سنگر را نگهدارد و به دشمن مجال ندهد.
سياست دفاعى اگر در درگيرى هاى نظامى به دلائلى قابل قبول باشد در نبرد اعتقادى و هجمه فرهنگى قابل دفاع نيست و كارآئى ندارد و امروز دشمنان ما جنگ را به عرصه فرهنگ و ايمان و اخلاق كشانيده و جبهه هايى گشوده و جاى پايى باز كرده اند و شايد روزى به ديگر صحنه ها نيز بكشانند كه از هم اكنون مى بايست براى جهاد و دفاع آماده بود.
اين اصل بديهى را تجربه كرده ايم كه در پيكار و جهاد و دفاع نخست بر سلاح ايمان بايد تكيه كرد و سپس بر تسليحات نظامى.
اگر طى دفاع مقدس و جنگ هشت ساله ملت قهرمان توانست با امكانات كم, نظام نوپاى انقلاب را حراست و صيانت كند تكيه بر تجهيزات نظامى و لجستيكى نبود. ملتى كه نه تجهيزات كافى داشت و نه سازماندهى لازم , اين ملت با دستمايه ايمان, در برابر قدرتهاى بزرگ و كوچك شرق و غرب ايستادگى كرد و انبوه اسلحه هاى پيشرفته و زمينى و هوايى و دريايى و ميكربى و شيميايى را كه دشمن به منطقه گسيل داشته بود و انواع حمايت هاى تبليغاتى و خبرى و رسانه اى جهانى را به خدمت گرفته تا به مزدورى رژيم بعث, نظام نوپاى ما را از پاى درآورد بى اثر ساخت. دفاع جانانه هشت سال ملت ما در اين نبرد سرنوشت ساز اسطوره شكست ناپذيرى تسليحاتى غرب و شرق را نقش بر آب كرد و پيروزى خون بر شمشير و ايمان بر اسلحه را به نمايش گذاشت.
اين سرمايه عظيم نه تنها براى آن روز كه براى هر زمان, تنها تكيه گاه است. حفظ و حراست اين نيروى معنوى از وظائف اوليه مسئولان نظام و راهنمايان فكرى و فرهنگى و حوزوى و آحاد مردم است. دشمنان در اين مجال سرمايه گذارى فراوانى كرده اند و از طريق ماهواره ها و كانال هاى تلويزيونى و نوارهاى ويديويى و كاست و مواد مخدر و غريزه جنسى و ترويج فساد و شبكه هاى فساد در اشاعه اباحيگرى كوشيده اند با اين تز و برنامه هاى كه روح سلحشورى و فداكارى و استقامت و شهادت طلبى را از جوانان بگيرند تا ديگر آن انگيزه كه در دفاع مقدس پشت دشمن را شكست و حاميان شرقى و غربى اش را به خفت و ذلت كشاند در ميان اين نسل پا نگيرد و يا متزلزل شود و زمينه نفوذ سياسى و براندازى فراهم گردد كه البته اين پندارى است خيالى و باطل چرا كه ايران اسلامى امروز نيز بيشه شيران است و اگر مشتى عناصر هوسباز در گوشه و كنار خودنمايى مى كنند اقليتى بى خاصيت اند و اكثريت قاطع اين ملت كه پيوند دل با اسلام و آرمان هاى انقلاب و خمينى كبير دارند و گوش به فرمان رهبرى گرانقدر امروز مى باشند از سربازى امام زمان استعفا نداده و در لحظه هاى خطر سربازان آماده به خدمت و جان بركف اسلام اند. اما در هر حال خطر هجمه فرهنگى و ترويج اباحيگرى را نبايد ساده انگاشت.
O اباحيگرى سوغات غرب
گفتنى است كه لجام گسيختگى اخلاقى و لا اباليگرى هديه اى بود كه غربى ها براى جوامع به ارمغان فرستادند. و امروز در ميان كشورهاى جهان, امريكا در انحطاط اخلاقى گوى سبقت را از ديگران ربوده و تلاش در صادر كردن آن به جهان دارد. بحران هاى خانوادگى, اجتماعى, ناامنى و انحراف هاى اخلاقى و جنسى و جنايى و فساد با گوشت و خون امريكايى ها و غربى ها عجين است, همانگونه كه قلدرى و تجاوز و زورگويى منطق سياستگذاران شيطان بزرگ و متحدان اوست هرچند دانش فنآورى و تكنولوژى غرب از اين كشورها , چهره اى موجه تصوير كرده, اما زير اين كسوت ظاهرى, مردارى عفن و كالبدى بيمار و لجن زارى از فساد و جنايت نهفته است, كه شرح آن در توان قلم و موضوع سخن اين مقال نيست.
اما براى نمونه تنها با اشاره اى گذرا به پاره اى موارد از اين بخش سخن مى گذريم.
واشنگتن پست نوشت: ((11 ميليون آمريكايى زير خط فقر بسر مى برند براساس مطالعات بنياد حمايت كودكان در امريكا, 71 درصد كودكان اين كشور, زير خط فقرند)).(كيهان 26 مرداد 71)
به گفته شبكه تلويزيونى سن ان اس: ((امريكا كه خود مدعى دفاع از حقوق بشر است حقوق زندانيان را رعايت نمى كند.))
مسائل جنسى در اين كشور از حد و مرز گذشته و به زشت ترين چهره اش نمودار است.
رويتر از واشنگتن گزارش داد: ريچارد استس از اساتيد علوم اجتماعى دانشگاه پنسيلوانيا كه در مطالعات جنسى در امريكا شركت داشته گفت: ((در امريكا سالانه بين 300 تا 400 هزار كودك قربانى سوء استفاده جنسى و تجارت جنسى مى شوند.))(روزنامه جمهورى اسلامى 20 / 6 / 80)
((صرف مشروبات الكلى در محل كار در امريكا طى سال گذشته ميلادى 99 ميليارد دلار خسارت وارد كرده است.))(اطلاعات 20 2/ / 72)
در خصوص تبعيض نژادى نمونه زير شنيدنى است:
در امريكا سفيد پوستى نياز به خون داشت, سياه پوستى كه گروه خونش به بيمار مى خورد, رايگان خون داد, پرستار شيشه را گرفت و چون دانست از سياه پوست است انداخت و شكست كه خون بردگان به خون نخبه گان تزريق نشود!
در موضوع حقوق زن, زن در جامعه امريكايى مورد تحقير و اهانت است. به عنوان نمونه: نمونه اى از توحش امريكايى ها را در اين خصوص مى توان در اين گزارش ديد: ((در امريكا زنان از 15 سالگى تا 44 سالگى مورد ضرب و شتم از سوى پدران, برادران و شوهرانشان قرار مى گيرند و آمار زنانى كه به ضرب كشته شده اند بيش از زنانى است كه در تصادف كشته شده اند تحقيقات نشان داده كه اعمال زور عليه زنان در جامعه امريكايى امرى شائع است و در هر 12 دقيقه يك زن مورد ضرب و شتم قرار مى گيرد.))
(ماهنامه غربى زبان اهلبيت, ش34)
طبق آمار رسمى دولت امريكا تعداد اشخاص بالغى كه در زندان هاى امريكا به سر مى برند شش ميليون و چهارصد هزار يعنى از هر 32 نفر يك آمريكايى بالغ مى گردد (ماهنامه شاهد, مهرماه 80). اگر بخواهيم آمار و گزارش هاى اين مقوله را بنگريم مثنوى هفتاد من كاغذ شود.
ساير كشورهاى غربى نيز به همين منوال است كه شرح آن مجال ديگر طلب مى كند. اگر بر اينها بيفزائيم جنايات برون مرزى كه دولتهاى امريكايى طى سالهاى اخير نموده اند و برخى كشورهاى غربى ديگر امريكا را همراهى كرده اند, بايد بگوئيم كه دشمن واقعى نوع بشر و عنصر فساد فى الارض همين امريكا و غرب است.
به اعتراف يكى از نويسندگان امريكايى پس از پايان جنگ جهانى دوم تاكنون دولت امريكا در بيش از 50 جنگ و تجاوز بطور خودسرانه شركت كرده است. خون ملت هاى مظلوم از چنگ و دندان دولتمردان غرب و بيش از همه امريكا سرازير است. قساوت, خشونت , ترور, توطئه, دخالت نظامى و سياسى و زور و اشاعه فساد و فحشإ دكترين سياستگذاران امريكا و غرب است, هر جنايتى در گوشه و كنار جهان صورت گرفته , سرچشمه اش رژيم هاى امريكايى و غربى است, كه مردم ما طى پنجاه سال اخير از سلطه جهنمى امريكا و دست نشاندگانش ديده و كشيده اند, فوق توصيف و تصور است. و نيز ساير ملتهاى مظلوم, چون فلسطين و لبنان و امروز افغانستان…
بطور قطع اين كشور با اين سياست دوام نخواهد آورد و اين امپراطورى زورگو دير يا زود راهى جهنمى چون ساير امپراطورىهاى جهان خواهد شد چرا كه عنصر نابودى خود را در درون مى پرورد و علائم و نشانه هاى آن را در انفجارهاى اخير نيويورك و واشنگتن مى توان ديد و اين سنت آفرينش و جرقه اى از خشم خداوند است!
بدين ترتيب همانگونه كه حضرت امام خمينى رحمه الله عليه فرمودند: ((مسلمانان از هياهو و طبل تو خالى تبليغات ظالمانه نهراسند كه كاخ ها و قدرتهاى نظامى و سياسى استكبار جهانى همانند لانه عنكبوت سست و در حال فروريختن است.))
برگرديم به اصل مقال. ما امروز در برابر جريانهاى جهان و آنچه اتفاق مى افتد نمى توانيم بى تفاوت بنشينيم. از يكسو مى بايست پيكره اخلاقى جامعه و ايمان و اعتقاد جامعه و جوانان را پاس داريم و ارزشهاى اسلامى را با تمام وجود حفظ و حراست كنيم و عواملى كه سبب بى تفاوتى و دلسردى و اباحيگرى مى شود را بى درنگ از ميان برداريم. در مسائل فرهنگى, اقتصادى, ادارى بازنگرى نموده, ضعف ها را جبران كنيم, دلهاى دردمند جامعه را ترميم نمائيم, عوامل نارضايتى و دشمن تراشى ها را از ميان برداريم, دست وحدت به يكديگر بدهيم, مستضعفان و محرومان را كه پيكره اصلى جامعه اند مورد حمايت بيشتر قرار دهيم, هوشيارى خود را در برابر دشمنان و بد انديشان و مفسدان حفظ كنيم و در يك سخن به اصلاحات با مفهوم حقيقى نه صادراتى آن و تقويت بنيه ايمانى و اعتقادى نسل جوان در سطوح مختلف تحقيقى و تحكيم مبانى ارزشى اسلام و ارائه الگوهاى شايسته و تشويق و ترغيب به سنن اسلامى كه خوشبختانه نمودارهاى ارزنده اى چون اعتكاف و قانون هاى قرآنى و نظاير آن در كشور مشاهده مى شود, اينها مى تواند نسل ما را از انحطاط مصونيت دهد.
و از سوى ديگر دشمنان و دوستانمان را در سراسر جهان بشناسيم. بدانيم كه جبهه كفر را با اسلام سرآشتى نيست. در برابر دشمنان, قدرتمندانه بايستيم, كوچكترين نقطه ضعف مى تواند دشمن را متجرى و گستاخ تر كند, مواضع منطقى و انقلابى ملت برابر استكبار همان مواضع استوار رهبر فرزانه انقلاب باشد كه ساير مسئولين نظام نيز يك صدا اعلام كردند وهمين مواضع گيرى را عقلاى عالم و آزادگان جهان ترحيب گفته و تحسين كرده اند. صلابت و قاطعيت در برابر ددمنشان و تكيه بر ايمان و توكل به قدرت لايزال الهى سرمايه اصلى پيروزى ملت ما در برابر دشمنان بوده و اين سرمايه عظيم و عزت اسلامى و كرامت انسانى, بايد از هر گزندى مصون بماند كه در اين صورت خداى مقتدر حامى و ناصر خواهد بود. (ان تنصروا الله ينصركم ويثبت اقدامكم) (و ان يخذ لكم فلا ناصر لكم) و در همين حال نداشتن دست آشتى به دشمنان و سمپات هاى آنان و بستن كانال هاى نفوذى و مروجان فرهنگ غربى و الگوهاى بيگانه, و حساسيت روى رفت و آمدهاى مشكوك و جاسوسان امريكايى كه اخيرا باب شده در قالب خبرنگار و سياح و بازرگان و پياده كردن اصل ((اشدإ على الكفار رحمإ بينهم)) كه هرچه جز اين باشد فريب است و باختن در اين مصاف.
والسلام