حساب رســــى و حساب گـــــرى2

حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن (2)
حساب رسى و حساب گرى

حجه الاسلام والمسلمين محمد محمدى اشتهاردى


قبلا گفتيم كه نخستين حكمت و نصيحت لقمان به پسرش توحيد و خداشناسى بود كه زيربناى همه كمالات, معارف و ارزش ها به حساب مىآيد. حال, به تشريح دومين حكمت و نصيحت او مى پردازيم. او به فرزندش چنين مى گويد: ((يا بنى انها ان تك مثقال حبه من خردل فتكن فى صخره او فى السماوات او فى الارض يات بها الله ان الله لطيف خبير; پسرم! اگر به اندازه سنگينى خردلى (كار نيك يا بد) باشد, و در دل سنگى يا در (گوشه اى از) آسمان ها و زمين قرار گيرد, خداوند آن را به حساب مىآورد و حاضر مى سازد, خداوند دقيق و آگاه است.))(1)
در اين آيه دو مطلب مهم مطرح است:
1ـ مسإله وسعت احاطه و علم و قدرت خدا, كه بخشى از خداشناسى است و بيانگر نظم و حساب گرى دقيق خدا مى باشد.
2ـ مسإله حساب رسى بنده خدا, يعنى او بايد به اعمال خود توجه داشته باشد, و همواره به حساب رسى اعمال خود بپردازد و با حساب رسى دقيق, رفتار خود را با فرمان خدا هماهنگ كند و بداند كه در دنيا و آخرت, حساب دقيقى در كار است و روزى او را به پاى حساب مى كشند و او به نتيجه اعمال خود (از خوب و بد) در دنيا و آخرت خواهد رسيد.
خردل, گياهى است كه دانه هاى بسيار ريز مانند دانه هاى خشخاش دارد و در آيه فوق, اشاره به اين است كه اعمال انسان, اگرچه بسيار كوچك باشد گم نمى شود, بلكه در معرض حساب رسى دقيق الهى قرار مى گيرد.
مسإله دقيق حساب گرى خداوند به گونه اى است كه اگر ذره اى از اعمال انسان در دل سنگى يا در گوشه آسمان ها و زمين باشد, خداوند آن را حاضر مى كند. با توجه به عظمت آسمان ها و وسعت شگفت انگيز آنها, به اهميت حساب رسى خداوند بيشتر پى مى بريم. امروز علم كيهان شناسى ثابت كرده, كه فاصله بعضى از ستارگان ثابت آسمان نسبت به زمين به قدرى زياد است كه ميليون ها سال نورى لازم است تا نور آنها به زمين برسد, با توجه به اين كه سرعت سير نور در هر ثانيه سيصد هزار كيلومتر است, حال اگر اندكى از اعمال انسان در گوشه اى از همين ستارگان كه آنقدر با زمين فاصله دارند باشد, خداوند آن را نزد او حاضر مى كند. بنابراين, اين نصيحت لقمان, بسيار هشدار دهنده و خطير است و بايد همچون آژير بلند خطرى, بيداربخش و تكان دهنده باشد. عظمت وسعت آسمان ها را با يك مثال مى توان بهتر فهميد, نور خورشيد تقريبا در هشت دقيقه به زمين مى رسد و فاصله مركز خورشيد با زمين 24 ميليون فرسنگ است. اينك با توجه به وسعت دورى فاصله ستارگان ثابت با زمين, مى توانيد عظمت وسعت آسمان ها را دريابيد.
لقمان با يادآورى عظمت احاطه علمى خدا و عظمت قدرت او و عظمت حساب گرى دقيق او, به فرزندش هشدار مى دهد كه مراقب اعمال خود باشد و با نظم و حساب دقيق, خود را كنترل كند تا هنگام بروز حساب گرى خدا ـ كه چهره كامل آن در قيامت آشكار مى شود ـ روسفيد باشد و به جاى روسياهى, مورد تشويق و پاداش الهى قرار گيرد.

حساب گرى در آيات ديگر قرآن
در قرآن در موارد ديگرى نيز مسإله وسعت بى كران علم خدا و حساب گرى او عنوان شده است, از جمله در آيه 3 سبإ مى خوانيم:
((لا يعزب عنه مثقال ذره فى السماوات ولا فى الارض ولا اصغر من ذلك ولا اكبر الا فى كتاب مبين; به اندازه سنگينى ذره اى در آسمان ها و زمين, از علم او دور نخواهد ماند, و نه كوچك تر از آن و نه بزرگتر, مگر اين كه در كتابى آشكار (لوح محفوظ) ثبت است.))
وقتى كه واژه حساب را در قرآن بررسى مى كنيم, مى بينيم كه اين واژه به شكل هاى مختلف 47 بار در قرآن آمده است كه در هشت مورد آن خداوند به عنوان ((سريع الحساب)) معرفى شده, يعنى حساب رسى او سريع, بدون كندى و با سرعت انجام مى شود. پنج آيه از قرآن هم روز قيامت را به عنوان ((يوم الحساب)) خوانده است.(2) كه اين نام يكى از مشهورترين نام هاى قيامت است و اصولا قيام قيامت به خاطر آن است; در آيه 47 سوره انبيإ مى خوانيم: ((ونضع الموازين القسط ليوم القيامه فلا تظلم نفس شيئا وان كان مثقال حبه من خردل اتينا بها وكفى بنا حاسبين; ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى كنيم, پس به هيچ كس كم ترين ستمى نمى شود, و اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد, ما آن را حاضر مى كنيم, و كافى است كه ما حساب كننده باشيم.))
كوتاه سخن آنكه مسإله نامه هاى اعمال, ميزان و ثبت اعمال توسط دو فرشته رقيب و عتيد كه در قرآن به طور مكرر, از جمله در آيه 18 سوره ((ق)) مكرر آمده, همه بيانگر حساب گرى و حساب رسى دقيق خداوند در قيامت است. بنابراين, نبايد از مسإله حساب و كتاب غافل ماند.

حساب گرى از نظر روايات
در روايات اسلامى و گفتار پيامبر(ص) و امامان(ع) از حساب رسى و مسإله حساب و كتاب, بسيار سخن به ميان آمده است, به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب مى كنيم:
رسول خدا(ص) فرمود: ((حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا; قبل از آن كه شما را به پاى حساب رسى بكشانند, خودتان را به حساب بكشيد.))(3)
اميرمومنان على(ع) مى فرمايد: ((قيدوا انفسكم بالمحاسبه; خود و رفتار خود را با حساب رسى كنترل كنيد.))(4)
و از سخنان رسول خدا(ص) است: ((اكيس الكيسين من حاسب نفسه; زيرك ترين زيرك ها كسى است كه خود را حساب رسى كند.))(5)
امام صادق(ع) فرمود: ((حق على كل مسلم يعرفنا ان يعرض عمله فى كل يوم و ليله على نفسه فيكون محاسب نفسه, فان رإى حسنه استزاد منها, و ان رإى سيئه استغفر منها لئلا يخزى يوم القيامه; به هر مسلمانى كه ما را مى شناسد, (و امامت ما را پذيرفته) سزاوار است كه هر روز و هر شب, كردارش را نزد خود مورد بررسى قرار دهد, اگر آن را نيك يافت بر آن بيفزايد و اگر آن را گناه يافت, از آن استغفار و توبه كند تا در قيامت رسوا نگردد.))(6)
يكى از مسايل كه در روايات متعدد آمده, مسإله عرض اعمال بر پيامبر(ص) و امامان(ع) است كه اين موضوع نيز در جاى خود بيانگر حساب و كتاب دقيق است به طورى كه حتى اعمال ما را در طول هفته چند بار به محضر پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) عرضه مى كنند. دراين باره در اصول كافى شش روايت آمده است در روايت اول از امام صادق(ع) مى خوانيم: ((تعرض الاعمال على رسول الله, اعمال العباد, كل صباح ابرارها و فجارها فاحذروها, و هو قول الله تعالى: اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله; در هر بامداد, كردار بندگان نيكوكار و فاسق, بر رسول خدا(ص) عرضه مى شود, پس (از كردار ناشايسته) برحذر باشيد, و همين است معنى سخن خدا (در قرآن آيه 105 توبه): بگو عمل كنيد, خداوند و فرستاده او و مومنان اعمال شما را مى بينند.))(7) درباره عرض اعمال بر امامان(ع) نيز, در اين باب, چند روايت ذكر شده است.(8)
در جلسه باشكوهى كه در مكه بين هارون الرشيد و امام كاظم(ع) برگزار شد, هارون در ضمن چند سوال از امام پرسيد: ((دين چيست؟ حقيقت دين را برايم شرح بده؟))
امام كاظم (ع) اعدادى را برشمرد فرمود: دين يعنى همين اعداد! هارون خنده استهزاآميزى كرد و گفت: من از شما درباره دين مى پرسم, شما چند عدد رياضى را رديف كرده و براى من برمى شمرى؟
امام كاظم (ع) فرمود: ((إما علمت ان الدين كله حساب; آيا نمى دانى كه همه دين, حساب است؟))
سپس براى تإييد سخنش آيه 48 سوره انبيإ را قرائت فرمود, كه آن آيه قبلا ذكر شد.

تجزيه و تحليل درباره حساب گرى
محاسبه و حساب گرى, يعنى اينكه انسان با توجه عميق و مراقبت دائم, كردار خود را تحت نظر بگيرد و آن را با دستورهاى اسلامى هماهنگ كند و مواظب باشد كه در كارهايش, از صراط مستقيم منحرف نگردد.
در روايات آمده كه شخصى از اميرمومنان على(ع) پرسيد: محاسبه يعنى چه؟ و انسان چگونه بايد به حساب رسى خود بپردازد؟
آن حضرت در پاسخ چنين فرمود: ((وقتى صبح شد و انسان دوباره به كارهاى روزمره ادامه داد, شب كه فرا رسيد, به وجدان خود رجوع كند و خطاب به آن بگويد: اى وجدان! امروز بر عمر تو گذشت و هرگز ديگر باز نمى گردد, و خداوند از تو در مورد اين روز كه در چه راهى به مصرف رساندى سوال مى كند كه چه عملى انجام دادى؟ آيا خدا را ياد كردى و از او شكر گزارى نمودى, و حق برادر مومنت را ادا كردى؟ و اندوهش را برطرف ساختى؟ و در غياب او آبرويش را حفظ نمودى؟ و پس از مرگ او, حرمت او را در ميان بستگانش نگهداشتى؟ و از موقعيت خود براى او بهره بردى؟ و مسلمانى را يارى كردى؟ چه كار نمودى؟… اگر وجدان او در پاسخ او بگويد: كارهاى نيك انجام داده ام, پس خدا را به بزرگى ياد نموده و سپاس گزارى كند, ولى اگر در پاسخ از گناه خود سخن گفت, استغفار و توبه نمايد.))(9)
رسول خدا(ص) فرمود: ((انسان از پرهيزكاران نخواهد شد, مگر اين كه به شدت خود را به حساب بكشد, همانند حساب رسى شديد شريك از شريك خود, و در اين محاسبه دريابد كه آيا غذايش و نوشيدنى هايش و لباسش از كجا آمده؟ آيا از راه حلال يا حرام؟))(10)
برهمين اساس علماى اخلاق شيوه محاسبه را اين گونه ترسيم نموده اند: هنگامى كه مومن صبح از خواب برخاست تا شام بايد پنج مرحله را بپيمايد:
1ـ مشارطه
2ـ مراقبه
3ـ محاسبه
4ـ معاتبه
5ـ مكافئه يعنى: نخست با خود شرط كند و عهد ببندد كه گناه نكند, سپس لحظه به لحظه مراقب باشد كه مبادا گناهى از او سر زند و عهدش شكسته شود. پس از آن, هنگام شب, حساب رسى كند كه آيا گناهى از او سر زده يا نه؟ اگر ديد گناهى كرده, خود را مورد سرزنش قرار داده و با عتاب و نكوهش نفس اماره توبه كند. و در مرحله پنجم, چالش به وجود آمده از گناه را با كارهاى نيك و مناسب جبران كند. بنابراين حساب گرى در مرحله چهارم, مقدمه توبه و جبران و ترميم خواهد شد, چنان كه اميرمومنان على(ع) فرمود: ((ثمره المحاسبه صلاح النفس; ميوه و نتيجه حساب گرى, پاك سازى و بهسازى روح و روان است.))(11)
محدث خبير شيخ عباس قمى(ره) از شيخ بهايى(ره) نقل مى كند: يكى از پارسايان به نام ((ثوبه بن صمه)) همواره خود را محاسبه مى كرد و حساب رسى مى نمود. روزى به حساب گرى خويش پرداخت و به خود گفت شصت سال از عمرت گذشته است, كه 21500 روز خواهد شد, سپس با خود گفت: واى بر من! اگر روزى يك گناه كرده باشم 21500 گناه كرده ام, جواب خدا را چه بدهم, با اين حساب گرى آن چنان ناراحت شد كه فرياد كشيد و بر زمين افتاد و هماندم از دنيا رفت.(12)
نيز نقل مى كند: ((احمد بن ابى الجوارى)) كه از پارسايان ممتاز بود, استادى به نام ((ابوسليمان دارانى)) داشت, ابوسليمان از دنيا رفت, پس از گذشت يك سال, در عالم خواب او را ديد و احوال او را پرسيد و خطاب به او گفت:
((اى استاد! خداوند پس از مرگ تو, با تو چگونه رفتار نمود؟)) ابوسليمان در پاسخ گفت: ((اى احمد! روزى در كنار باب الصغير (دمشق) عبور مى كردم, پيرمردى را ديدم كه پيشاپيش شترى كه بار بر پشتش بود حركت مى كرد, من چوب كوچكى از آن بار گرفتم, نمى دانم با آن خلال دندان كردم و يا آن را به دور افكندم, از آن هنگام كه مرده ام تاكنون, در مورد اين كار (كه چرا بدون اجازه آن پيرمرد, چوبى از بار او گرفته ام محاسبه و بازخواست مى شوم.))
محدث قمى(ره) پس از نقل اين ماجراى عجيب مى گويد: آيه قرآن اين حكايت را تصديق مى كند, آنجا كه خداوند از قول لقمان به پسرش مى فرمايد: ((انها ان تك مثقال حبه من خردل…)) بنابراين, اگر گناه به اندازه خردلى باشد, محاسبه خواهد شد.(13) نيز اين مطلب را تإييد مى كند سخنى كه از امام صادق(ع) روايت شده است: ((اتقوا المحقرات من الذنوب, فانها لاتغفر; از گناهان حقير و ريز پرهيز كنيد (و آنها را سبك نشماريد) كه مرتكبين آنها (بدون توبه) آمرزيده نشوند.))
زيد شحام, (يكى از شاگردان امام) مى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: گناهان حقير و ريز چيست؟
در پاسخ فرمود: ((الرجل يذنب الذنب, فيقول طوبى لى لو لم يكن لى غير ذلك; شخصى گناه مى كند و مى گويد: خوشا به حال من كه غير از اين, گناه ندارم.))(14)
نيز رسول خدا (ص) براى اين كه مسإله حساب رسى را به شاگردان و مسلمانان بياموزد, (به نقل امام صادق(ع)) روزى همراه ياران در سفرى به بيابانى بىآب و علف فرود آمدند و به ياران فرمود: برويد هيزمى بياوريد (تا آتش روشن كنيم و غذا بپزيم) ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكى است و هيچ هيزمى نيست. رسول خدا(ص) فرمود: برويد هر مقدار يافتيد بياوريد.
ياران رفتند و چوب هاى خشكيده را از بيابان جمع نموده و به حضور پيامبر(ص) آورده به زمين ريختند, در حال, هيزم بسيار انباشته گرديد. پيامبر(ص) به آنها فرمود: ((هكذا تجتمع الذنوب; گناهان اين گونه روى هم انباشته مى شوند.))
سپس فرمود: ((از گناهان ريز (و به گمان شما ناچيز و حقير) برحذر باشيد, كه همه آنها داراى حساب و كتاب است و انباشته خواهد شد.))(15)
در روايت ديگر صفوان مى گويد: بين عبدالله بن حسن (نواده امام حسن مجتبى(ع)) با امام صادق(ع) نزاعى (در امور سياسى) پيش آمد و جمعيت زيادى اجتماع كردند و فريادهاى آنها بلند شد, تا اين كه شب فرا رسيد و از هم جدا شده و متفرق شدند. صبح زود از خانه بيرون آمدم, در مسير راه ناگاه امام صادق(ع) را در كنار در خانه عبدالله ديدم كه به كنيز عبدالله مى فرمود: به عبدالله بگو جعفر بن محمد, كنار در, شما را مى خواهد. كنيز پيام امام را به عبدالله ابلاغ كرد, عبدالله از خانه خارج شد, امام را محزون ديد, پرسيد: چرا محزون هستى؟ امام فرمود: پس از نزاع با تو به خانه رفتم, شب اين آيه قرآن را تلاوت كردم: ((والذين يصلون ما امر الله به ان يوصل ويخشون ربهم ويخافون سوء الحساب))(16) تحت تإثير قرار گرفتم, گويى اين آيه را نخوانده بودم. اينك براى آشتى آمده ام. آن گاه همديگر را در آغوش گرفته و گريه كردند.))(17)
اين است معنى حساب رسى و حساب گرى.

پى نوشت ها:
1 . لقمان, آيه 16.
2 . ابراهيم, آيه41, ص, آيه16, 26, 53, غافر, آيه27.
3 . علامه مجلسى, بحارالانوار, ج70, ص73.
4 . غرر الحكم, ميزان الحكمه, ج2, 405.
5 . بحار, ج70, ص70.
6 . همان, ج78, ص279.
7 . محدث كلينى, اصول كافى, ج1, ص219.
8 . همان, ص219 و 220.
9 . بحار, ج70, ص70.
10 . همان, ج77, ص86.
11 . غرر الحكم, ميزان الحكمه, ج2, ص409.
12 . محدث قمى, سفينه البحار, ج1, ص488 (واژه ذنب)
13 . همان, ص250 (واژه حسب)
14 . اصول كافى, ج2, ص287.
15 . همان, ص288 (به طور اقتباس).
16 . يعنى: خردمندان كسانى هستند كه پيوندها و صله رحم را كه خداوند به آن دستور داده انجام مى دهند, و از پروردگارشان مى ترسند, و از بدى حساب رسى (قيامت) بيم دارند. (رعد,آيه21)
17 . تفسير نورالثقلين, ج2, ص494.