دانستنى هايى از قرآن گردش روزگار‏

 

دانستنيهايى از قرآن‏
گردش روزگار

«إن يمسسكم قرحٌ فقد مسّ القوم قرحٌ مثله و تلك الأيام نداولها بين الناس، و ليعلم الله الذين آمنوا و يتخذ منكم شهداء و الله لا يحب الظالمين» ( سوره آل عمران، آيه 140)
اگر به شما در جنگ آسيبى رسيد، بى گمان به دشمنان شما نيز آسيب رسيد. و همانا اين روزگار را با اختلاف احوال ميان مردم مى گردانيم تا مقام اهل ايمان معلوم شود و از ميان شما افرادى را ( از آنان كه ثابت قدم ماندند ) گواه ديگران كند. و خداوند ستمگران و ظالمان را دوست نمى دارد.

مس: از كلمه مسس گرفته شده بمعناى پسودن و تماس پيدا كردن.
القرح: قرح اثر شمشير است در بدن و ضمنا به زخمهاى چركين نيز گفته مى شود.
نداولها: از مداوله است به معناى در ميان مردم گرداندن و هر روزى در دست يكى قرار دادن آن است. و اين از سنتهاى هميشگى خداوند است كه حكومت را دست به دست بگرداند و هيچگاه در ميان يك قوم و يك گروه و يك خاندان قرار ندهد، چنانچه در تاريخ به وضوح ديده شده است.
خداوند در اين آيه شريفه به مؤمنين تسلى مى دهد كه هرچند در جنگ أُحد به شما سخت گذشت و زخمها ديديد و شهيد داديد، دشمنان شما نيز در جنگ بدر كشته دادند و سخت آسيب ديدند. و چنين است كه خداوند روزگار را هر دمى به كام كسى مى كند تا آنان كه مؤمن هستند از ديگران شناخته شوند و گروهى از آنان كه در دين ثابت ماندند مانند أمير المؤمنين عليه السلام و شيعيانش، گواه و شاهد بر ديگران باشند.
پس از آن استدراك مى كند كه اگر كفار و ظالمان را قدرت و سلطه داديم به خاطر اين است كه مؤمنان را بيازمائيم و خوب و بد از يكديگر تشخيص داده شوند وگرنه خداوند هرگز ستمگران را دوست نمى دارد.
نوشته‏اند كه وقتى جنگ أُحد تمام شد، پيامبر به وطن بازگشت. گروهى از اصحاب و ياران شهيد شده بودند و گروه زيادى زخمى بودند. زنان و كودكان نيز نوحه سرايان و گريه كنان به سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند. حضرت از اين منظره دردناك، به شدت دلتنگ شد. خداوند اين آيه شريفه را فرستاد كه تسلى خاطر رسول خدا و اصحابش باشد.
تلك الأيام نداولها بين الناس. اين قسمت از آيه اشاره به يكى از سنتهاى تغيير ناپذير خداوند است كه همانا در زندگى شما مردم، رويدادهائى تلخ و شيرين رخ مى دهد و حوادثى خوب و بد به وقوع مى‏پيوندد كه هيچ كدام تداوم و استمرار ندارد، نه پيروزى و شكست، نه ناتوانى و توانائى، نه حاكم و نه محكوم. و به هر حال دنيا پر است از نشيب و فراز و پستى و بلندى و پيوسته خداوند روزهاى عزت و ذلت را در ميان مردم مى گرداند تا مؤمنان واقعى از منافقان و غير مؤمنان شناخته شوند. و اگر پيروزيها گاهى غرور آميز است، شكست ها و جنگها انسان را به حركت و تلاش وا مى دارد تا خودرا آماده تغيير بعدى سازند و به پيروزى نزديك شوند.
و يتخذ منكم شهداء: برخى از مفسران شهيد را به همان معناى اصطلاحى شهيد دانسته اند كه خداوند در اين گرد و بادهاى حوادث، برخى را گلچين مى كند و به شهادت مى رساند تا مميز و شناخته گردند ولى ظاهرا مقصود از شهدا، شاهدان و گواهان مى باشند كه البته خود شهيد نيز شاهد است و گواه.، خداوند از ميان شما مردم به خاطر ترويج و نشر دين و آئين، قربانيانى مى گيرد تا بدانيد دين خدا آسان و ارزان به دست نيامده و اينچنين آن را ارزان از دست ندهيد. و بى گمان خداوند ستمگران را هرچند قدرت و مكنت مى بخشد دوست نمى دارد و از آنها حمايت نمى كند و اگر چند روزى حكومت به دست آنها افتاد به خاطر اين است كه شقاوت آنان به حد كمال برسد و با استحقاق كامل به كيفر اعمال خود نائل گردند «انما نملي لهم ليزدادوا إثما» ما به آنها اجازه بيشتر ماندن مى دهيم تا بيشتر گناه و تمرد كنند.
نكته ديگرى كه لازم است به آن اشاره شود اينكه اگر گاهى مسلمانان شكست خوردند يا ظالمى بر آنان چيره شد و به آنان ستم نمود و در مقابل هرچه دعا و نيايش كردند كه خدواند او را از ميان بردارد و شرش را به خودش برگرداند، همچنان او باقى و به ظلم خود تا مدتى طولانى ادامه مى دهد و دعاها به صورت ظاهر بى اثر مى‏ماند، معنايش اين نيست كه خداوند ظالم را دوست مى دارد بلكه مصلحتى در اين ميان وجود دارد كه خيلى بالاتر است از اين ظن و خيالها و چه بسا ما به برخى از مصالح پى ببريم و بسيارى از آنها را ندانيم. وانگهى خداوند در اين گير و دارها مى خواهد مؤمن را مشخص وممتاز سازد و آنان كه ايمان ظاهرى دارند و در دل مؤمن نيستند براى همگان مشخص و هويدا گردند چنانكه خود شاهد بوديم چگونه سالهاى متمادى صدام جنايتكار بر مردم حكومت مى كرد، آنقدر ظلم و ستم نمود كه روى حجاج و چنگيز و هتلر را سفيد كرد. با اين حال بنابراين بود كه طبق سنت تغيير ناپذير الهى، چند صباحى حكومت در دست او باشد و به ظلم خود ادامه دهد تا روزى كه همان سنت الهى حكومت را از او بگيرد و اينسان با ذلت و خوارى گرفتار گرداند. و:
چنين است رسم سراى درشت
گهى پشت بر زين، گهى زين به پشت
البته فردوسى سراى درشت گفته ولى اين اشتباه است كه اين رسم رحيمانه خداوند است كه روزگار را گهى از اين رو و گاهى از آن رو بگرداند. و اين را حكمت و مصلحتى است كه ما را از آن چندان علمى نيست.
به هر حال جالب است كه خداوند در ظرف چند ماه آنقدر بلاهاى متنوع و گوناگون بر اين مجرم بالفطره وارد كرده و باز هم اورا به انواع بلاها مبتلا خواهد ساخت تا مقدارى از آن همه ظلم و ستم را به او بچشاند و در آخرت نيز به دردناكترين عذاب معذب گرداند. آمين رب العالمين‏