گزارش عمره مفرده حجةالاسلام و المسلمين محمد تقى رهبر فرصتها و چالش ها عمره مفرده كه در روايات، عنوان حج اصغر نيز دارد همه ساله صدها هزار زائر ايرانى را راهى عربستان مىكند. در سال جارى بيش از 600هزار ايرانى به زيارت مدينه و مكه شتافتهاند. عظمت اين فرصت معنوى و اهميت حجم زائران از كشورمان و گستره عمره دانشجوئى و دانش آموزى از يك سو و رفتار خصمانه مزدوران وهابى و سهل انگارى دولت سعودى در انجام وظائف خود از سوى ديگر و نقاط روشن و تاريك اين سفر روحانى بر اثر بى توجهى پارهاى از زائران كم معرفت از جمله بدحجابى و مسئوليت بعثه مقام معظم رهبرى سازمان حج و زيارت و دولت جمهورى اسلامى در اين رابطه نگارنده را بر آن داشت كه مقاله اين ماه را به اين موضوع بسيار مهم اختصاص دهد كه حتماً مورد توجه مسئولان ذى ربط قرار خواهد گرفت. اينك توجه خوانندگان گرامى را به نكاتى جلب مىنمايد: نكته اول: آثار و بركات اين سفر معنوى است كه در يك ارزيابى كلى بسيار زياد و قابل توجه است. به هيچ وجه نمىتوان حضور صدها هزار زائر عاشق را ناديده گرفت كه طى دو هفته در اين اردوگاه معنوى و هفتههاى قبل و بعد آن دل در گرو معبود دارند و مناسك دينى را انجام مىدهند.و هرچند ضعفهايى در پارهاى از اين افراد باشد ولى در هر حال اين فرصت خوبى است كه هم افراد دعوت حق را لبيك گفته و احرام كوى دوست بندند و نواى يكتاپرستى را بسرايند، با پيامبراكرم(ص) و ائمه و امّالائمه سخن بگويند و مواقف و مشاهد كريمه را سير كنند و تاريخ اسلام و بعثت پيامبر گرامى را باز خوانى نمايند وبه تماشاى قبور ائمه در بقيع زخم خورده بنشينند و شاهد اين مظلوميت تاريخى باشند و بالأخره رنگ وبوى خدائى بگيرند و هر يك بقدر دانش و ايمان و معرفت و صفا و خلوص خود بهره گيرند و ره توشه معنوى براى زندگى ذخيره كنند. اصولا فلسفه زيارت به نحو عام و زيارت بيت الله الحرام بطور خاص بركات و آثار غيرقابل انكارى دارد كه مىتوان آن را در تكميل معرفت و تقرب به خدا و انسان سازى كه فلسفه آفرينش است، خلاصه كرد، نگارنده كه حدود سى سفر زائران خانه خدا را در حج و عمره همراهى كرده شاهد اين تحولات معنوى بوده است. و چه بسيار كسانى را ديده كه اين سفر منشأ تحوّل روحى و معنوى آنان بوده است. در همين سفر اخير يكى از اعضاء گروه ما پزشكى بود كه با خانواده و فرزندان خود كه داراى تحصيلات عالى بودند مشرف شده بود. او مىگفت در سفر قبلى پسر و دخترم را كه دانشجو هستند آوردم در حالى كه مايل به اين سفر نبودند اما همين كه آمدند و روحانيت و جاذبه معنوى مكه و مدينه را ديدند عاشق شدند و هم اينك يكى از انگلستان و ديگرى از تهران با علاقه بسيار همسفر ماهستند. زائر ديگرى در يكى از سفرهاى حج تمتع مىگفت: من به بسيارى از كشورهاى جهان سفر كردهام اما جاذبه اين سفر مرا بر آن مىدارد كه همه ساله تشرف حاصل كنم. در اين روزها شاهد حضور دهها هزار جوان پسر و دختر هستيم كه در قالب عمره دانشجوئى و دانش آموزى در حرمين شريفين حضور دارند و با عشق و شور جوانى و فطرت پاك و دست نخورده به راز و نياز مىپردازند و در اين اردوگاه معنوى بنيه ايمانى خود را نيرومند مىسازند و توشه اندكى را مىاندوزند و در همين حال بايد از دولت جمهورى اسلامى و سازمان حج و زيارت قدردانى كرد كه تسهيلات اين سفر را براى همه بويژه جوانان فراهم ساختهاند كه اين در جهان اسلام بى نظير است و تنها ايران اسلامى است كه نسل جوان را براى اين سيرو سفر معنوى بسيج كرده است. نكته دوم: بهره بردارى حداكثرى از اين فرصت معنوى است كه در اين خصوص آموزش و توجه زائران بويژه دانشجويان و دانشآموزان بيش از آنچه وجود دارد، ضرورى بنظر مىرسد همچون بيان مسائل شرعى بويژه مناسك و مقدمات و اسرار آنها و وظائف زائر در حرمين در تماس با مذاهب ديگر و شرائط خاص عربستان و افكار سخيف وهابيگرى و پاسخگوئى به شبهاتى كه از طريق جزوه به ايرانيان داده مىشود و هرچند پايه و مايه اسلامى و قرآنى ندارد اما براى ساده دلان گمراه كننده است. پيشنهاد ما به مسئولان بعثه حرمين اين بود كه اين شبهات كه موارد آن محدود است قبلاً بازشناسى شده و پاسخهاى مستدل آن در جزوات كوچك در اختيار زائران بويژه دانشجويان قرار گيرد و آنها از قبل بيمه شوند تا فريب شيطنتهاى وهابىها را نخورند، بطور كلى دادن آگاهى و كار فرهنگى ميدانى و عملى بيشترى لازم است هر چند به انصاف بايد گفت واحد آموزش و پژوهش بعثه ما با تأليف و نشر انواع كتابها و جزوهها در تمام زمينههاى اعتقادى و فنى و اخلاقى سنگ تمام را نهاده و ناگفتهاى باقى نگذاشته است اما نهاد تبليغى حج و عمره بايد نحوه بهره بردارى از آنها را مديريت كند و روحانيان گروهها با آگاهى به همه جوانب حداكثر تلاش را در اين عرصه بنمايند و از تجارب استادانه افراد مجرّب بهره گيرند كه اين خود در حوزه تبليغات و مبلغان جايگاه ويژه دارد. نكته سوم: حركات جاهلانه وهابيها و بى تفاوتى دولت سعودى و حتى همكارى با انديشه اين فرقه ضاله است كه از بعد سياسى نيز خالى نيست. وهابيت كه تفكر فرقه قليلى از اهل سنت است و اكثريت سنى آنرا رد مىكند، با آموزههاى ارتجاعى و سلفى گرى و تكفيرى امروزه آميخته شده و بدون ترديد امروزه آلت دست دشمنان اسلام در جهت تخريب روابط امت اسلام است كه سنى را رودر روى شيعه و شيعه را در برابر سنى به مقابله وادارند و پروژه آمريكايى جنگ شيعه و سنى را تحقق بخشند، نمونه آن تخريب قبور ائمه در سامراو… و دولت سعودى كه مىبايست با اعمال جاهلانه اين فرقه برخورد كند متأسفانه فضا را براى عوامل وهابى در مدينه و مكه باز گذاشته و چراغ سبز به آنان داده است در حاليكه اين به مصلحت دولت سعودى نيست كه سرنوشت جامعه را به انديشههاى سخيف و ارتجاعى وهابيت بسپارد كه اقدامات تروريستى سلفى گرى و تكفيرى گوشهاى از آن تفكر است كه امروزه لكه ننگى بر دامن مسلمانان شده است. ميدان دادن به جريان وهابيگرى نه به صلاح كشور سعودى است نه جهان اسلام و انتظار است مسئولين سياست خارجى ما در اين عرصه بيكار نباشند و دولتمردان سعودى را توجه دهند و اگر واقعاً جريان به اين منوال است كه اهانت به شيعيان شود مراجع ما عمره را ممنوع كنند. واقعاً كجاى دنيا رسم است كه عدهاى زائر را به جرم خواندن زيارت و تجمع بر سر قبور بزرگانشان توهين كنند و به احساسات مردم دهن كجى نمايند، از يك طرف تعدادى افغانى بى سواد را كه در حاشيه اصفهان چاه كنى و خشت زنى مىكردهاند و به افغانستان عودت داده شده است آموزش دهند! و بر سر قبور مطهر بزرگان اسلام نصب كنند كه اينها درس دين و توحيد را به مردم بدهند! در حاليكه از الفباى اسلام و ايمان بى خبرند. يا يك فرد عرب مامور سعودى جاهل مانند شمر و حرمله بيايد و كتاب دعا را از دست زائر بگيرد و بى حرمتى كند، و از سوى ديگر سربازان سعودى باطوم به دست جلو بقيع قدم بزنند و مانع تجمع مردم براى زيارت شوند گوئى با لشگر سلم و طور رويا روئى مىكنند و اين حقارت براى آنها است اين حركات از آن افغانى جاهل يا عرب متحجر گمراه وهابى چندان بعيد نيست اما دولت عربستان چرا به اينها ميدان مىدهد و حمايت مىكند؟! چرا وزارت خارجه ما تكليف خود را با اين ماجرا روشن نمىكند؟ اما عامل اصلى اين حركات جلوه و ظهور فرهنگ متعالى و كفر ستيز شيعى و اسلامى است كه سلفىهاى تحجرگرا را منزوى كرده و به اين حركات وا مىدارد. هرچند حركات مظلوميت و حقانيت و صبورى توأم با فرهنگ شيعه را به نمايش مىگذارد و در دنياى كنونى كم نيستند مردمى كه با فرهنگ شرقى ما آشنا شده و افكار سخيف ارتجاعى برخى گروهها را به خوبى شناخته و عقب زدهاند. بطور خلاصه در برخورد با اين جريان سخيف و جاهلانه، هم كار فرهنگى بايد كرد و هم كار سياسى كه در آينده تكرار نشود، چه اگر ما يكسال عمره را متوقف كنيم هزاران ميليارد خسارت به اقتصاد بازار سعوديها وارد خواهد شد. علاوه بر آن لطمه آبروئى براى كشورى كه مىخواهد متولى امر حرمين شريفين براى امت اسلام باشد زيرا توليت حرمين تنها به ساختمان و تداركات نيست بلكه امنيت فرهنگى و اعتقادى مسلمانان را نيز در بر مىگيرد. نكته چهارم: خريدهاى بى حساب زائران ايرانى از بازارهاى مكه و مدينه است كه به گفته اهل اطلاع به حد افراط رسيده است و از همه كشورها جلو زده است. هزاراها ميليارد پول و ارز كشور به ناحق در بازار عربستان خرج كردن خسارت كمى نيست. موضوع سوقات سفر كه در آداب زيارت آمده به اين نيست كه زائر از روزى كه پابه عربستان مىگذارد يكسره در بازارها پرسه بزند و با كوله بار به هتل برگردد و ساكهاى حجيم و بارهاى سنگينى تحميل هواپيمائى كنند اين كار علاوه بر خسارت مادى و خريد بنجلهاى بازار ضرر معنوى نيز دارد. زائرى كه پس از يك عمر اميد به ديار وحى شتافته آيا بى انصافى نيست وقت خود را به جاى امور معنوى اينهمه خرج بازار و سوقات سفر نمايد؟! نگارنده در همين سفر اخير يك خانم مسنّ ايرانى را در فرودگاه مهرآباد مشاهده كرد كه نفس زنان و به تنهائى اثاث خود را حمل و نقل مىكرد اين خانم تقريباً سالخورده كه بقول خودش يك زن تنها بود! چهار عدد بسته و ساك بزرگ همراه داشت كه مايه شگفتى بود. اينگونه حرص زدن و خستگى به جان خريدن در يك سفر زيارتى چه ضرورتى دارد. اينها مسائلى است كه توجيه و ارشاد مىخواهد كه زائر اينقدر اسير بازار نشود و در همين حال سختگيرى در حجم و توزين بارها و گرفتن اضافه بار لازم است تا مسافران اينهمه افراط نكنند. ضمناً مىتوان در داخل بازارى مشابه آنچه در مكه و مدينه است بطور محدود براى زائران ترتيب داد كه اين اجناس را با همان قيمت در داخل تهيه كنند و خسارت مادى و معنوى را كاهش دهند. نكته پنجم: بدحجابى در حرمين است كه زشتى آن بيش از هر چيز جلب توجه مىكند بايد به صراحت بگويم كه در ميان زائران كشورهاى اسلامى از چهارگوشه جهان عدّهاى از زنان و دختران ايرانى بدترين لباس را مىپوشند بويژه در عمره كه براى اين عده جنبه سياحتى پيدا كرده است. با همه تلاشهائى كه در اين رابطه صورت گرفته هنوز از لباسهاى جلف و چسبان و زلفهاى پريشان و آستينهاى كوتاه در بازارهاى مكه و مدينه موارد زيادى مشاهده مىشود. كافى است خواننده اين مقاله سرى به فرودگاه مهرآباد آنگاه كه عدهاى از زنان عازم سفر هستند بزند و هنگام بازگشت نيز ديدارى داشته باشد آنگاه باور خواهد كرد كه اين ادعاى گزاف نيست. از زمانى كه در دولت اصلاحات اين لباسهاى مبتذل مد شد به حرمين نيز سرايت كرد و نگارنده همان روزها شرح اين ماجراى زشت را طى مقالهاى در ديد افكار عمومى نهادم و طى نامه جداگانه به مسئولان رده بالاى بعثه نوشتم و پيشنهاد فرم لباس و حجاب اسلامى بصورت اجبارى را همچون زنان تركيه و مالزى و اندونزى و مصر و لبنان عنوان كردم كه تا كنون پاسخ درستى نگرفتهام. در سال جارى الزام دانش جويان و دانشآموزان به پوشش چادر را شنيدم كه جاى قدردانى است. البته گستره حجاب براى صدها هزار زائر فراتر از اين است و اكثر زنان ما داراى حجاب كامل و بهترين نوع آن يعنى چادر مىباشند با اين اوصاف نبايد مجالى داد عدهاى خاص حيثيت ما را زير سؤال ببرند و با لباسهاى مبتذل زن ايرانى را بدنام كنند. حل اين مشكل به الزامى كردن حجاب اسلامى و دادن فرم مخصوص يك دست به زائران است كه مئونه چندانى هم ندارد و با پانزده هزار تومان از پول زائر مىتوان آن را تأمين كرد و همچنين اخذ تعهد هنگام عزيمت به رعايت شؤونات اسلامى از جمله حجاب كامل و برخورد با متخلفان و بازگرداندن آنان به كشور در صورت لزوم كه ضامن اجراى اين تعهد باشد. اين اقدام شجاعانه مىتواند سفر معنوى عمره و حج را تا حدودى از ناهنجاريها مصون دارد ولى معلوم نيست چرا اين شجاعت وجود ندارد و سالهاست اين معضل با گفتگوى بىفرجام ادامه داشته است براستى اگر دولت اسلامى براى عزيمت زائر اينهمه خرج مىكند، از هواپيما و هتل و خدمات كامل ديگر، آيا نمىتواند زائر را ملزم به رعايت شؤونات اسلامى كند و در صورت تخلف برخورد قانونى كند؟! تا بدانند ارزشهاى اسلامى را نبايد سرسرى گرفت و آبروى نظام در نگاه ديگران در جمع بين المللى حرمين فراتر از رنجش چند فرد متخلف است. انتظار است موارد فوق كه از سر مسئوليتشناسى عنوان گرديد مورد توجه مسئولان امور حج از وزارت ارشاد اسلامى و سازمان حج و زيارت گرفته تا بعثه رهبرى معظم و همه دست اندركاران اعزام قرار گرفته و از اين پس شاهد برگزارى هرچه بهتر و آبرومندانهتر اين شعار بزرگ اسلامى آنگونه كه شايسته ايران اسلامى است باشيم. انشاءاللّه.