نماز زيباترين حالتى است كه يك انسان مسلمان در مقابل پروردگار خود دارد. او در آن لحظه ارتباط عارفانه و صميمانهاى را با آفريدگار خويش برقرار ساخته و وجود خسته از مشكلات دنيوى و روان مضطرب خود را با راز و نيازهاى عاشقانهاش به آرامش و اطمينان تبديل مىسازد. اگر اين عبادت انسان ساز و آرام بخش مخلصانه و به دور از ريا انجام پذيرد، هرگونه زشتى و پليدى را از فرد دور كرده و خصلتهاى پسنديده و نيكوئى را در وجود او ايجاد خواهد نمود نماز اگر با شرايطش اقامه شود فرد نمازگزار بعد از انجام نماز به سوى كمالات قدم برداشته و از اعمال زشت و ننگين متنفر خواهد بود. يك شخص مسلمان با اقامه نماز، فطرت پاك خود را بازيافته و به صفاى باطن خواهد رسيد و در اين حالت باورهاى راستين او تقويت شده و روحيه نظم و انضباط در زندگىاش را مستحكمتر خواهد ساخت. نماز پيمودن راه عشق، شكوفائى انديشههاى ناب و حديث پاكان و آهنگ رستگارى در زندگى است. شخص مسلمان در اوقات نماز از تمام تعلقات و وابستگىهاى غير الهى دست شسته و به سوى قبله عشق و كعبه آمال رو كرده و با آفريدگار هستى هم سخن مىشود. و اگر چنين نباشد پس اين نماز با شرائطش انجام نشده است.
آرى:
مرا غرض ز نماز آن بود كه يك ساعت
حديث درد فراق تو با تو بگزارم
وگرنه اين چه نمازى بود كه من بى تو
نشسته روى به محراب و دل به بازارم
بنابراين نماز حقيقى دست آوردهاى ارزشمندى براى نمازگزار راستين به همراه دارد. نوشتهاى را كه در پيش رو داريد، مىكوشد بازتاب زيباى اين ارمغان ملكوتى را در سيره و سخن امام رضا(ع) به نظاره بنشيند و با كلمات و رهنمودهاى آن رهبر الهى جلوههاى زيباى نماز را درهم آميزد.
اين سخن را نيز ناگفته نگذاريم كه بر هر مسلمان وظيفهشناس و عاشق الهى شايسته است كه اين گفتار نبوى(ص) را نصب العين خود قرار دهد كه: آن حضرت حضور قلب در نماز و احساس لذت از آنرا اينگونه توصيف كرده است: «يا اباذر! جعل اللّه جلّ ثناؤه قرّة عينى فى الصّلاة و حبّب الىّ الصلاة كما حبّب الى الجائع الطّعام و الى الظمآن الماء و انّ الجائع اذا اكل شبع و انّ الظمآن اذا شرب روى و انا لااشبع من الصّلاة؛(1) اى اباذر! خداوند – جل ثناؤه – نور ديده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانيد، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب انسان تشنه قرار داده است (امّا با اين تفاوت) كه گرسنه هرگاه غذا بخورد سير مىشود و تشنه هرگاه آب بنوشد سيراب مىشود امّا من از نماز سير نمىشوم.» برترين عمل
از منظر امام رضا(ع) هيچ عملى برتر و ارزشمندتر از نماز نيست، چرا كه بهترين و ميانبرترين راه براى رسيدن به قرب الهى است. امام رضا(ع) همواره مىفرمود: «الصّلاة قربان كل تقىٍّ؛(2) نماز هر انسان پارسائى را به خداوند نزديك مىكند.» به همين جهت آن حضرت به ابراهيم بن موسى فرمود: «لاتؤخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الى آخر وقتها من غير علّةٍ عليك، ابدأ باوّل الوقت؛(3) انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخير نينداز، هميشه در اول وقت آن شروع كن!»
امام هشتم(ع) خود نيز چنين بود و به هيچ قيمتى فضيلت نماز اول وقت را از دست نمىداد حتى در مهمترين جلسات سياسى و علمى امام به نماز اول وقت اهميت مىداد. روايت زير نشانگر اين واقعيت است:
به دستور مأمون، علماى برجسته از فرقههاى گوناگون در مجالس مناظره حاضر مىشدند و امام رضا(ع) با آنها مناظره و بحث مىكرد. در يكى از مجالس «عمران صابى» كه از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحيد با امام رضا(ع) وارد گفتگو گرديد در آن جلسه امام سؤالهاى او را با حوصله، متانت، استدلالهاى قطعى و روشن پاسخ داده و او را به سوى توحيد متمايل كرده بود هنگامى كه بحث و مناظره به اوج خود رسيد و چيزى به تحول درونى آن دانشمند زبردست صابئين(4) نمانده بود حضرت رضا(ع) احساس كرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام(ع) به مأمون فرمود: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسيد.»
عمران صابى كه به حقايقى دست يافته و از درياى دانش سرشار امام هشتم(ع) بهرههائى برده بود با التماس گفت: «يا سيّدى! لاتقطع علىّ مسألتى فقد رقّ قلبى؛ آقاى من! گفتگو و پاسخهاى خويش را قطع نكن دل من آماده پذيرش سخنان شما است. امّا حضرت رضا(ع) تحت تأثير سخنان عاطفى و احساس برانگيز او قرار نگرفت و فرمود: عيبى ندارد نماز را مىخوانيم و دوباره به گفتگو ادامه خواهيم داد.
در اين حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخهاى روشنگرانه خويش را ارائه نمود.(5)
با توجه به اين روايت كه در كتابهاى معتبر روائى و تاريخى آمده است براى اقامه نماز در اول وقت هيچگونه عذرى را براى افراد عادى و مسئولين حكومت اسلامى باقى نمىگذارد و پيروان آن حضرت نبايد از اين حقيقت چشم پوشى كرده و به بهانههاى مختلف آنرا سهل بشمارند. رهرو راستين امام هشتم(ع)
حضرت امام خمينى(ره) در اين زمينه گوى سبقت را از تمام پيروان و شيعيان حضرت رضا(ع) ربوده بود. داستان زير شاهد خمينى مىگويد: روزى كه شاه فرار كرد ما در پاريس در نوفل لوشاتو بوديم، پليس فرانسه خيابان اصلى نوفل لوشاتو را بست، تمام خبرنگاران كشورهاى مختلف آنجا بودند.اين حقيقت راستين است. آقا سيد احمد خبرنگاران خارجى از آفريقا، آسيا، اروپا و آمريكا و شايد 150 دوربين فقط صحبت امام را مستقيم پخش مىكردند.
براى اينكه خبر بزرگترين حادثه سال را مخابره مىكنند، شاه رفته بود و مىخواستند ببينند كه امام چه تصميمى دارد، امام بر روى صندلى ايستاده و در كنار خيابان، تمام دوربينها بر روى امام متمركز شده بود. امام چند دقيقه صحبت كردند و سخنان خودشان را گفتند. من در كنار امام ايستاده بودم. يك مرتبه برگشتند و گفتند: احمد! ظهر شده؟ گفتم بله، الآن ظهر است. بىدرنگ امام گفتند: و السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته. شما ببينيد در چه لحظهاى امام صحبتهايشان را رها كردند. براى اينكه نمازشان را اول وقت بخوانند، يعنى جائىكه تلويزيونهاى سراسرى كه هر كدام ميلونها بيننده داردC.N.N بود، B.B.C بود، تمام تلويزيونها چه در آمريكا و چه در اروپا بودند. خبرگزاريها همه بودند.اسوشيتيدپرس، يونايتد پرس، رويتر و تمام خبرنگاران روزنامهها، مجلات، راديو، تلويزيون، در چنين موقعيت حساسى، امام حرفشان را قطع كردند و رفتند سراغ نماز.(6) ماجراى نماز عيد
از مهمترين حوادث سيره امام رضا(ع) حركت آن حضرت به مصلاى نماز عيد مىباشد كه آن بزرگوار اهميت نماز و تأثير آن در جامعه و آثار پربار نمازهاى دسته جمعى و قدرت تحول آفرينى آنرا به مسلمانان و زمامداران ثابت نمود. ماجرا از اين قرار بود كه روز عيدى مأمون از امام (ع) تقاضا كرد كه نماز عيد را با مردم بخواند، تا براى مردم اطمينان بيشترى در امر ولايتعهدى پيدا شود. امام پيغام داد كه: «قرار ما بر اين بوده كه در هيچ كار رسمى دخالت نكنم. بنابراين مرا از اقامه نماز عيد معذوربدار! مأمون اصرار كرد كه: مصلحت در اين است كه شما اين نماز با اهميت را اقامه كنيد تا هم موضع ولايتعهدى تثبيت شود و هم فضل و عظمت شما آشكارتر گردد، امّا امام نپذيرفت. مأمون كه دست بردار نبود پيكها و پيغامهاى متعددى براى متقاعد كردن امام براى حضرتش فرستاد، هنگامى كه امام رضا(ع) پافشارى خليفه را احساس كرد به او فرمود: اگر قرار است كه من حتماً به نماز بروم من اين فريضه الهى را طبق سيره پيامبر و روش اميرمؤمنان على(ع) اقامه خواهم كرد!
مأمون گفت: هر طور كه دوست دارى آن طور عمل كن اختيار با شماست!
آنگاه دستور داد: سرداران و تمام مردم صبح روز عيد در مقابل منزل مسكونى حضرت رضا(ع) اجتماع نمايند. با انتشار اين خبر مردم مرو مشتاقانه براى شركت در مراسم و بهرهگيرى از وجود حضرت رضا(ع) خود را آماده كردند. هنگامى كه خورشيد طلوع نمود حضرت غسل كرد و عمامه سفيدى را كه از پنبه تهيه شده بود بر سر مبارك گذاشت و يك سر آن را روى سينه و سر ديگر را ميان دو شانه انداخت. و مقدارى هم بوى خوش بكار برد. دامن را به كمر زد و به همه پيروان و دوستدارانش دستور داد چنان كنند. آن گاه عصاى پيكان دارى به دست گرفت و از منزل بيرون آمد. آن حضرت در حالى كه پابرهنه بود و پيراهن و ساير لباسهايش را به كمر زده بود، به همراه غلامان و ياران نزديكش – كه آنان نيز چنين كرده بودند – به همين شكل از منزل به سوى مصلا حركت كردند. موقع خروج از منزل، امام رضا(ع) سربه سوى آسمان بلند كرد و چهار تكبير گرفت، اين تكبيرها آن چنان با صلابت و روحانيت خاصى ادا مىشد كه گويى آسمان و در و ديوار با نواى امام(ع) هم نواهستند. سرداران، نظاميان و ساير مردم كه با آمادگى و آراستگى تمام در بيرون منزل صف كشيده بودند، هنگامى كه امام رضا(ع) و يارانش را به آن صورت مشاهده كردند به پيروى از امام رضا(ع) و هماهنگ با او فرياد تكبير سردادند.
شهر مرو يكپارچه فرياد تكبير سرداد و به دنبال آن از گريه و ناله هزاران زن و مرد مشتاق اهل بيت(ع) به لرزه درآمد. سرداران نظامى هنگامى كه حضرت را با آن حال ديدند از مركبهاى خود پياده شدند و كفشهايشان را درآورده و كنار گذاشتند و به دنبال امام ناله زنان و تكبير گويان به راه افتادند. حضرت رضا(ع) پياده راه مىپيمود و هر ده قدم يك بار ايستاده و با نواى ملكوتىاش تكبير مىگفت.
ياسر خادم مىگويد: در اين حال ما خيال مىكرديم كه آسمان و زمين و كوه با او همآوا گشته است، شهر مرو يكصدا گريه و شيون بود، هيجان احساسات و شور و نوا همه جا را فرا گرفته و شكوه ايمان و تكبير و نماز در پايتخت كشور اسلامى طنين انداز شده بود جلوههاى مادّى و ظاهرى از ذهنها و خاطرهها فراموش شده و آحاد جمعيت به آفريدگار هستى و پيروى از حجت الهى مىانديشيدند و در صفهاى به هم پيوسته به دنبال امام رضا(ع) به سوى مصلا مىشتافتند.
هنگامى كه اين خبر به مأمون رسيد، فضل بن سهل به مأمون گفت: اگر لحظاتى ديگر وضع همين طور ادامه يابد همه مردم مفتون و شيفته او خواهند شد و ممكن است با يك اشاره طومار حكومت را در هم بپيچند، مأمون احساس خطر كرده و از امام رضا(ع) عاجزانه درخواست نمود كه از ميانه راه به منزل برگردد و امام نيز كفشهاى خود را طلبيده و به منزل برگشت و فرمود: من كه گفتم مرا از اين كار معذور بداريد.(7) بلى نماز شكوهمند اولياء الهى آن چنان قدرتى دارد كه مىتواند كاخهاى ستم را به لرزه در آورده و بنيان طاغوتيان را از ريشه قطع كند و نماز عيد حضرت(ع) اينگونه بود. اقامه نماز باران
در ايامى كه امام رضا(ع) در خراسان به سر مىبرد مدتى قحط سالى شده و باران نيامد و خشك سالى پديدار گشت. عدهاى از منافقان و حاشيهنشينان مجلس مأمون از اين حادثه سوء استفاده كرده و شايع نمودند كه چونكه مأمون على بن موسى(ع) را وليعهد خود گردانيده است و اين امر را خداوند دوست ندارد به همين جهت باران قطع شده و بركات الهى نازل نمىشود.
مأمون در روز جمعهاى از امام تقاضا كرد كه براى نزول باران و رحمت الهى دعا كند امّا امام رضا(ع) فرمود: روز دوشنبه براى اقامه نماز استسقاء بيرون خواهم آمد زيرا جدم رسول اللّه(ص) را به همراه اميرمؤمنان على(ع) در عالم رؤيا زيارت كردم و پيامبر به من فرمود: پسرم! تا روز دوشنبه صبركن و سپس در آن روز به صحرا برو و از درگاه خداوند متعال طلب باران نما! خداوند باران رحمت خود را مىفرستد و مردم به عظمت و عزت تو در پيشگاه خداوند پى مىبرند و به بزرگى مقامت واقف مىگردند.
روز دوشنبه فرا رسيد مردم از خانهها بيرون آمدند، امام رضا(ع) به صحرا رفت و مردم نيز گرد آمدند و چشم به حركات و سكنات آن حضرت دوختند امام دو ركعت نماز استسقاء را اقامه كرده و آنگاه بالاى منبر رفت و در خطبه بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: الهم يا رب انت عظّمت حقّنا اهل البيت فتوسلوا بنا كما امرت و اهلوا فضلك و رحمتك و توقعوا احسانك و نعمتك فاسقهم سقياً نافعاً عاما غير رايث و لاضائر وليكن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهد هم هذا الى منازلهم و مقارهم؛ خدايا! اى پروردگار من! تو حق ما اهل بيت را بزرگ شمردهاى اين مردم به ما متوسل شدهاند همچنان كه خودت فرمودهاى و به فضل و رحمت تو اميدوارند و چشم انتظار احسان و لطف تواند اينها را از باران سودمند و فراوان و بىضرر و زيان خود سيراب گردان و اين باران را پس از بازگشت آنان به خانههايشان نازل فرما!
يكى از حاضرين در آن اجتماع مىگويد: به خدا سوگند همان لحظه حركت ابرها در هوا شروع شد و رعد و برق پديد آمد، مردم به جنب و جوش افتادند كه تا باران نيامده به خانههاى خود برگردند.
حضرت على بن موسى الرضا(ع) به آنان فرمود: آرام باشيد! اين ابر براى اين منطقه نخواهد باريد براى فلان ناحيه مىرود، آن ابر رفت و ابر ديگرى به همراه رعد و برق آمد، مردم دوباره خواستند حركت كنند، امام فرمود: اين ابر نيز به فلان قسمت خواهد رفت، در حدود ده ابر به همين ترتيب آمد و از فضاى منطقه عبور كرد و هر بار امام (ع) فرمود: اين ابر براى شما نيست. يازدهمين ابر از راه رسيد. امام رضا(ع) فرمود: اين ابر را خداوند متعال براى شما فرستاده است، در برابر فضل و كرم خداوند، شكر كرده و به سوى منازل خويش بازگرديد تا شما به خانه نرسيدهايد باران نخواهد باريد. آنگاه امام رضا(ع) از فراز منبر پائين آمده و مردم نيز به خانه هايشان رفتند، در همين هنگام بود كه باران شديدى نازل شده و تمام حوضها، گودالها و نهرها را پر كرد و مردم با خوشحالى تمام مىگفتند: كرامتها و الطاف الهى بر فرزند رسول گرامى اسلام(ص) مبارك باد.
بعد از نزول باران و سيراب شدن زمين از بركات الهى و خوشحالى مردم، حضرت رضا(ع) به ميان جمعيت آمده و آنان را موعظه كرده و به شكرگزارى از نعمتهاى الهى به درگاه پروردگار منان دعوت نمود.(8)
اينجاست كه از ته دل و عمق جان خطاب به اهل بيت (ع) عرضه مىداريم: ارادة الرّب فى مقادير اموره تهبط اليكم و تصدر من بيوتكم؛(9) اراده و مشيت پروردگار عالم در تدبير امور جهان به سوى شما مىآيد و از خانههاى شما به ديگر جاها مىرسد. فوائد و بركات نماز
نماز فوائد بسيارى به همراه دارد از جمله: روح انضباط را در انسان تقويت مىكند زيرا بايد در اوقات معينى انجام پذيرد و تأخير و تقديم آن موجب بطلان نماز مىگردد. همچنين آداب و احكام ديگر بايد با نظم و ترتيب رعايت شود و اگر با بىنظمى و ناهماهنگى صورت گيرد در حقيقت نماز خلل و اشكال به وجود مىآيد؟ اين چنين است كه انسان نمازگزار بايد با عادت به نظم و انضباط در نماز آنرا در ساير مراحل زندگى نيز به مرحله عمل درآورد. در زمينه اسرار و رهآوردهاى بىشمار نماز حضرت على بن موسى الرضا(ع) سخن جامعى فرموده است كه به بخشهائى از آن اشاره مىكنيم: آن حضرت در پاسخ نامهاى كه از فلسفه و علل تشريع نماز پرسيده بود چنين فرمود: علت تشريع نماز اين است كه بنده به ربوبيت پروردگار توجه و اقرار داشته باشد و مبارزه با شرك و بت پرستى و قيام در پيشگاه پروردگار، در نهايت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته و نهادن پيشانى بر زمين همه روزه انجام پذيرد. و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر گردد، گرد غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد طالب و علاقهمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد. همين توجه او به خداوند متعال و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مىدارد و از انواع فساد جلوگيرى مىكند.
امام رضا(ع) در مورد ساير دست آوردهاى نماز فرمود: نماز و مداومت ياد خدا در شب و روز سبب مىشود كه انسان مولا، و مدبّر و خالق خود را فراموش نكند و روح سركش و طغيانگرى در برابر خدا بر او غالب نيايد.(10) نماز نوجوانان
حسن بن قارن مىگويد: از امام رضا(ع) در مورد شخصى پرسيدند كه پسر نوجوانش را به انجام نماز وادار مىكند و اين فرزند گاهى نماز را ترك مىكند. امام فرمود: اين پسر چند سال دارد؟ گفتند: آقا، 8 ساله است. حضرت رضا(ع) با تعجب فرمود: سبحان اللّه! 8 ساله است و نمازش را ترك مىكند؟! گفته شد! بچه است گاهى خسته و ناراحت مىشود. امام فرمود: هر طورى كه راحت است نمازش را بخواند.(11) پيراهن متبرك
از منظر حضرت رضا(ع) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلكه لباسهائى هم كه با آن نماز خوانده مىشود امتياز ويژهاى دارد. اسماعيل بن على برادر دعبل خزاعى مىگويد: آن حضرت به برادر دعبل پيراهنى را هديه داده و فرمود: دعبل! اين پيراهن را قدر بدان و خوب محافظت كن! كه من در آن هزار شب و هر شبى هزار ركعت نماز خواندهام و در آن هزار ختم قرآن به جاى آوردهام. احتفظ بهذا القميص فقد صليت فيه الف ليلة كل ليلة الف ركعة و ختمت فيه القرآن الف ختمة.(12) فلسفه نماز جماعت
امام رضا(ع) در مورد علل نماز جماعت فرمود: خداوند متعال نماز جماعت را قرار داده است كه شعائر اسلامى و معارف الهى همانند اخلاص، توحيد، ارزشهاى اسلامى، عبادت و نيايش براى خدا آشكار و ظاهر و مشهور شود زيرا در اظهار اين اعمال و علنى بودن آن حجت خداوند بر مردم شرق و غرب عالم تمام مىشود.
همچنين مسلمانان دوچهره و منافق و كسانى كه نماز را سبك مىشمارند مشخص شوند و وادار به انجام دستورات الهى باشند. همچنين گواهى افراد نسبت به عدالت و صلاح همديگر جائز باشد. افزون بر اين نماز جماعت نيكوكارى و ترويج فضيلتها را به همراه دارد و خيلىها را از گناه و فساد باز مىدارد.(13) آداب نماز
امام رضا(ع) در مورد آداب نماز فرمود: اگر براى نماز ايستادى تلاش كن با حالت كسالت و خواب آلودگى و سستى و تنبلى نباشد. بلكه با آرامش و وقار نماز را بجاى آور و بر تو باد كه در نماز خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع كنى و خشوع و خوف را برخود هموار سازى در آن حال كه بين بيم و اميد ايستادهاى و پيوسته با طمأنينه و نگران باشى. همانند بنده گريخته و گنهكار كه در محضر مولايش ايستاده و در پيشگاه خداى عالميان بايست. پاهاى خود را كنار هم بگذار و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ توجه نكن! و چنان باش كه گوئى خدا را مىبينى، كه اگر تو او را نمىبينى او تو را مىبيند.(14) خاطرهاى از شيخ رجبعلى خياط
اين مقال را با نقل خاطرهاى پندآموز از مرحوم شيخ رجبعلى خياط در مورد اهميت نماز به پايان مىبريم: آقاى سيد قاسم شجاعى از مبلغين توانا و موفق مجالس مذهبى در خاطرات خود آوده است:
من از نوجوانى به سخنرانى و روضه خوانى در محافل دينى و مذهبى اشتغال داشتم و لحن و سخن گرم من موجب شده بود كه به مجالس زيادى دعوت شوم. از جمله روزهاى هفتم ماه به منزل جناب مرحوم آقاشيخ رجبعلى خياط نرسيده به بازارچه، بعد از كوچه سياهها مىرفتم. از پلهها بالا مىرفتيم و در منزل ايشان براى خانمها روضه مىخوانديم. اتاق جناب شيخ هم طبقه پائين آن قرار داشت. روزى بعد از اتمام منبر به طبقه پائين آمدم و براى اولين بار با جناب شيخ برخورد كردم، كلاههائى دستش بود و گويا عازم بازار بود، سلام كردم، يك نگاه به صورت من كرد و فرمود: پسر پيغمبر و نوكر امام حسين(ع) نمازش تا الآن نمىماند!!
(در آن هنگام من سيزده ساله بودم) گفتم: چشم، در حالتى كه دوساعت به غروب مانده بود و آن روز مهمان بودم و تا آن ساعت نمازم را نخوانده بودم. امّا آن مرد الهى به محض اينكه به صورتم نگاه كرد اين حالت را در من ديده و گوشزد فرمود.(15) و اين يادآور سخن امام صادق(ع) است كه فرمود: فضل الوقت الاوّل على الآخر كفضل الآخرة على الدّنيا؛(16) برترى نماز اول وقت بر آخر وقت، همانند برترى آخرت بر دنياست. پاورقي ها:پىنوشتها: – 1. مكارم الاخلاق، ص 461. 2. من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 210. 3. بحارالانوار، ج 49، ص 49. 4. صابئين گروهى هستند كه خود را پيرو حضرت يحيى مىدانند و به دو دسته موحد و مشرك تقسيم شدهاند گروهى از آنان ستاره پرست هستند. مركز آنان قبلا شهر حرّان عراق بود ولى امروزه در اهواز و بعضى مناطق ديگر به سر مىبرند. آنها طبق باورهاى خود در كنار نهرهاى بزرگ زندگى مىكنند. 5. توحيد صدوق، ص 434؛ حياة الامام رضا(ع)، ج 1، ص110. 6. نماز خوبان، ص 56، روزنامه كيهان، شماره 3659. 7. ارشاد مفيد، ج 2، ص 264 و اصول كافى، مولد ابى الحسن الرضا(ع)، حديث 7. 8. عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 165. 9. الكافى، ج 4، ص 577. 10. تفسير نمونه، ج 16، ص 294. 11. وسائل الشيعه، ج 4، ص 20. 12. بحارالانوار، ج 79، ص 309. 13. وسائل الشيعه (20 جلدى)، ج 5، ص 372. 14. فقه الرضا(ع)، ص 101. 15. كيمياى محبت، ص 225. 16. ثواب الاعمال، ص 36.