سرآغاز سخن
آن هنگام كه بعثت رسول اكرم(ص) همچون آذرخشى كوير ظلمانى جامعه بشرى را پرتوافشانى نمود و سرزمين حجاز را مركز تابش انوار تابناك وحى قرار داد، زنجيرهاى اسارت كه افكار مردم را در انجماد و تحجّر قرار داده بود يكى پس از ديگرى از هم گسست و به بركت نور حق و چشمه هميشهجوشان توحيد، عداوت و دشمنى رنگ باخت، دلها به هم نزديك شد، رحمت و بركت بر انسانها باريد و بالأخره اين انقلاب معنوى و تحول ملكوتى با خود، آرامش، امنيّت، الفت و حسن تفاهم را به ارمغان آورد. اساساً تعاليم اسلام به گونهاى است كه اتحاد و همبستگى مسلمانان را صرفنظر از تنوع قومى، نژادى، زبانى و فرقهاى ترويج مىكند. خدايى كه مؤمنان مىپرستند يكى است، شعارشان لا اله الاّ اللّه است و همه به رسالت محمدى ايمان دارند، تمامى مسلمانان قرآن را كتاب مقدس آسمانى خويش مىدانند و آن را براى تقرب به حق و بهرهمند شدن از معنويت آياتش تلاوت مىكنند، قانون اساسى همه مسلمين در اين كتاب مندرج است، همه به سوى قبلهاى واحد نماز مىخوانند، بانگ اذان همه يكى است زمان معين آنان براى روزهدارى و عبادت، ماه رمضان است، آنان روز اول شوال و نيز روز اضحى را عيد خويش مىشمارند و در ماه ذيحجّه با هم در حرم امن الهى اجتماع مىكنند تا مراسم حج ابراهيمى را انجام دهند، به ساحت مقدس خاندان نبوى ابراز ارادت، مىنمايند و احترام ويژهاى براى اهلبيت پيامبر قائلاند. اين موارد به خوبى مىتواند دلها را به يكديگر پيوند دهد و روح همبستگى برادرى اسلامى را كه عظمت مسلمانان را به نمايش مىگذارد، احيا نمايد.(1)
وحدت و همبستگى يكى از مواردى است كه تداوم و پايدارى نظامها و ملتها به آن بستگى دارد، و به همين دليل، تمامى ملل براى وحدت و همبستگى اهميت خاصى قائل شدهاند و براى حفظ اين امر خطير برخى امور را، در فرهنگ خود مقدس و مهم شمرده و آنها را محور همبستگى خود قرار دادهاند به عنوان نمونه وقتى در تاريخ جنگهاى صليبى كه عليه مسلمانان بر پا شد دقت كنيم مىبينيم مسيحىها بهترين حربهاى كه براى اتحاد خود بكار بستند دين بوده است، يا در جنگ جهانى دوم آلمانها براى همبستگى خود از عنوان نژاد برتر استفاده كردند. در اين خصوص دين مبين اسلام نيز از ساير اديان مستثنى نبوده و اهميت خاصى براى اين موضوع قائل شده است و قرآن كريم بر اين نكته، نهاده است كه وحدت مايه استوارى و نيرومندى و اختلاف، موجب شكست و سستى و از كف دادن قوت و قدرت است.
در سوره مبارك انفال، در مقام بحث از جنگ بدر كه در جريان آن شماره مسلمانان كمتر از يك سوم مشركان بود و توشه و سلاح و آمادگى كمترى داشتند، اما سرانجام پيروزى از آن مسلمانان گشت، مىخوانيم: «و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نمائيد، و نزاع (و كشمكش) نكنيد، كه سست شويد و قدرت (و شوكت) شما از بين برود و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است.»(2) در اين نوشتار بر آنيم مواردى را كه از نظر قرآن كريم محور همبستگى ملى به حساب مىآيد بيان نمائيم. البته قبل از ذكر اين موارد براى روشن ساختن تمام جوانب موضوع از آغاز بايد بدانيم كه منظور از وحدت و همبستگى هرگز آن نيست كه همه ديدگاههاى اعتقادى، اجتهادهاى فقهى و نظريات سياسى مسلمانان را در قالب اجتهاد و رأيى واحد ارائه كنيم و [از بقيه دست برداريم ]بلكه مقصود اتخاذ موضعى هماهنگ در ميان مسلمانان [و ملت ]است كه بر بستر انگيزهها و ضرورتهاى پيشين، وحدت و همبستگى را در ميان آنان تجلى بخشد.
مهمترين محورهاى همبستگى از نظر قرآن از قرار زير است: 1- توحيد و يكتاپرستى
ايمان به خداى يگانه و غيب و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيامبران و روز واپسين، مهمترين پايگاهى است كه وحدت و همبستگى جوامع مسلمان بايد بر آن استوار گردد اصولاً نظريه «توحيد» ديدگاهى وحدتگراست و به مثابه مركزيت نظام تكوين و تشريع امت واحده اسلامى به شمار مىرود. يكايك آدميان و آفريدگان تسبيحگوى خداى يكتايند و در برابر عظمت او خاضع و خاشعند.
خدايى كه صاحب و مالك روز جزاست و داد مظلوم از ظالم مىستاند و از ستمگران انتقام مىگيرد و در روز رستاخيز در ميان مردم به عدالت رفتار خواهد كرد و در ميانشان قسط به پا خواهد داشت. قرآن كريم يكى از راههاى همبستگى را پيروى از راه توحيد دانسته و به آن سفارش فرموده است: «أَنَّ هَذَا صِرَ طِى مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ؛(3) اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد، و از راههاى پراكنده (انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حق، دور مىسازد.»
در اين آيه خداوند دستور به پيروى از صراط مستقيم را داده كه همان راه توحيد، راه حق، عدالت، پاكى و تقواست و پيروى از غير آن راه را باعث پراكندگى و اختلاف و نفاق مىداند. و بر همين اساس، قرآن از اهل كتاب مىطلبد كه به كلمه توحيد كه وجه جامع و مشترك ميان آنان و مسلمانان مىتواند باشد باز گردند و مىفرمايد: «قُلْ يَآأَهْلَ الْكِتَبِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلِمَةٍ سَوَآءِ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيًْا؛(4) بگو: اى اهل كتاب بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم.»
در اين دو آيه، قرآن كريم مفهوم وحدت و همبستگى مسلمانان و حتى مسلمانان با ساير اديان الهى را تنها در اين چارچوب و با اين تفسير و تبيين پذيرفته است، چرا كه از نظر اسلام صرفاً به اجتماع مسلمانان و اتفاق آنان بر هر مسألهاى نبايد دل خوش بود بلكه آنچه در اين عرصه اهميت فراوان دارد اتحاد و اتفاق آنان، «در خدا» و «براى خدا» و «در راه خدا» است.
رسول اكرم(ص) پس از مهاجرت به مدينه و پذيرش رهبرى مردم، منشور اساسى – كه به صحيفه يا قانون اساسى مدينه موسوم است – براساس تعاليم قرآن كريم تدوين فرمود و با پيمان و ميثاقى قبائل مختلف آن نواحى را به هم پيوند داد و امت واحدى تشكيل شد كه محور آن به جاى مليّت و نژاد، ايمان به خدا و آخرت و عمل صالح بود.(5)
مقام معظم رهبرى نيز علاج دردهاى كهنه دنيا و زخمهاى بشريت را بازگشت به خدا مىداند و مىفرمايد: «امروز علاج دردهاى كهنه دنيا و زخمهاى بشريت، بازگشت به خداست (فِرُّوا اِلىَ اللّهَ) بايد به خدا برگردند، بشريت بايد با خدا و ايمان و معنويت آشتى كند كسانى كه انسانها را عمداً از معنويت و ايمان و توجه به خدا دور كردند، اين نتيجه كار آنهاست. چيزهايى است كه براى بشريت پيش مىآيد، يك روز در اين گوشه دنيا، يك روز در آن گوشه دنيا، بايد به خدا و معنويت برگردند. علاج دردهاى بشريت، توجه به خدا و بازگشت به ايمان است. امروز اين خلأ را وجدانهاى پاك در همه جاى دنيا احساس مىكنند.»(6) مطلب ديگر در اهميت و محوريت توحيد اينكه خداوند خطاب به پيامبر خود چنين مىفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَكَانُواْ شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْءٍ؛(7) آنها كه آئين و مذهب خود را پراكنده كردند و به دستههاى مختلف تقسيم شدند در هيچ چيز با آنها ارتباطى ندارى و آنها نيز هيچ گونه ارتباط با مكتب تو ندارند.» زيرا مكتب تو، مكتب توحيد و صراط مستقيم است و صراط مستقيم و راه راست همواره بيش نمىباشد. در اين آيه خداوند متعال، اين حقيقت را كه توحيد محور و اساس اسلام و اسلام، آئين وحدت و يگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراكندگى بيزار است با تأكيد تمام بازگو مىكند و به پيامبر مىفرمايد برنامه و كار تو هيچ گونه شباهتى با افراد تفرقهانداز ندارد چون توحيد نه تنها يكى از اصول اسلام است بلكه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامههاى آن بر محور توحيد دور مىزند، توحيد روحى است در كالبد همه تعليمات اسلام، توحيد جانى است كه در پيكر اسلام دميده شده است. و امام امت(رضواناللّه تعالىعليه) در اينباره مىفرمايد: «اين اسلام بود كه همه را با هم مجتمع كرد و اين اسلام بود كه شما را پيروز كرد و اين اسلام است كه سعادت همه انسانها را تأمين مىكند.»(8) 2- قرآن
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ؛(9) و به ريسمان الهى چنگ زنيد و پراكنده و متفرق نشويد.» در اين آيه «حبلاللّه» به قرآن و اهلبيت تفسير شده و محور همبستگى قرار داده شده است و به مسلمانان دستور مىدهد كه با تمسك به اين دو به وحدت امت اسلامى تحقق بخشند.
امام خمينى پيامآور راستين مكتب قرآن در عصر كنونى نيز در اين باره فرمودهاند: «ملتها و دولتها اگر بخواهند به پيروزى و هدفهاى اسلامى به تمام ابعادش كه سعادت بشر است برسند، بايد اعتصام به حبل اللّه كنند، از اختلافات و تفرقه بپرهيزند و فرمان حقتعالى را اطاعت نمايند»(10) قرآن كريم قانونى است كه در آن اختلافى نمىباشد و خود بيان كننده و روشن كننده اختلافها مىباشد «وَ مَآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِى اخْتَلَفُواْ فِيهِ؛(11) ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها روشن كنى.»
در اين آيه يكى ديگر از فلسفههاى بعثت پيامبر(ص) بيان شده است تا روشن شود كه اگر اقوام و ملتها، هوى و هوسها، سليقههاى شخصى خود را كنار بگذارند و دست به دامن راهنمائى پيامبران بزنند، اثرى از اين گونه اختلافات، خرافهها چيزى باقى نخواهد ماند. و پيامبر نيز براى بيان و روشن ساختن اين اختلافات و راهنمائى مردم از كتاب خدا، قرآن كريم بهره مىجسته است. زيرا اين كتاب خداست كه وسوسههاى شيطان را از دل انسان مىزدايد، پردههاى فريبنده نفس اماره و شيطانصفتان را از چهره حقايق كنار مىزند، خرافات و جناياتى كه در زير ماسكهاى فريبنده پنهان شده آشكار مىسازد و اختلافاتى را كه در سايه هوى و هوس پديد آمده بر مىچيند و به قساوتها پايان مىدهد و نور هدايت و رحمت را در همه جا مىپاشد و وقتى كه چنين شد وحدت و همبستگى در جاى، جاى جامعه اسلامى ايجاد مىشود.
رهبر معظم انقلاب فاصله گرفتن از قرآن را باعث مواجه شدن با مشكلات متعددى دانسته و مىفرمايد: «امت اسلامى زمانى به بركت عمل به قرآن، سرآمد علم، عزت، اخلاق، معنويت بود، اما امروز به دليل فاصله گرفتن از قرآن با مشكلات متعددى از جمله نداشتن وحدت كلمه و استقلال، پيشرو نبودن در عرصههاى علمى و مدنى و اعمال سلطه از جانب قدرتهاى زورگو مواجه است.»(12) و در جاى ديگر پيروزى مردم ايران را از بركات قرآن دانسته و مىفرمايد: «ملت ايران به بركت قرآن توانست از سلطه قدرتهاى شيطانى رهايى يابد و جوانهاى خود را در مسير پيشرفت و ترقى قرار دهد.»(13)
از جمله شيوههايى كه قرآن كريم براى ايجاد وحدت و همبستگى بكار برده تأكيد آن بر اهميت حياتى وحدت و بر ثمرات و تأثير مثبت آن بر جامعه اسلامى است و اين بحدّى است كه همبستگى جامعه را براى مردم به صورت يك هدف در مىآورد. قرآن به برادرى، صميميّت و پرهيز از اختلافات تفرقه و عوامل ديگر همبستگى تأكيد فراوان كرده است و با پيروى از نظام قرآنى مىتوان به آسانى به هدف وحدت و همبستگى ملى، جامه عمل پوشاند و بنيانگذار نظام مقدس جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى (ره) يز با تأسى از قرآن بر ايجاد وحدت در جامعه تأكيد فراوان داشته و مىفرمايد: «لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است احتراز كنند و لازم است در اجتماعات اهل سنّت حاضر شوند.»(14) 3- اطاعت از پيامبر و اهلبيت(ع)
مسأله اطاعت از پيامبر و پايبندى به اوامر و تعاليم و احكام آن حضرت و پيروى از تصميمات و دستورهاى سياسى، اجتماعى و اقتصادى، ادارى و قضايى حضرت، موضوعى است كه در تحقق بخشيدن به وحدت جامعه و همبستگى مسلمانان نقش بسزائى دارد و آثار روحى و معنوى بسيارى بر آن مترتب است چرا كه خداوند متعال در مورد پيامبر فرموده است: «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى؛(15) و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد آنچه مىگويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست.» از اينرو، اطاعت از او در حكم پيروى از خداوند و ايمان به او ايمان به رسالت الهى است، چون جانشينى خداوند در زندگى مادى، در واقع از آن اوست «مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَآ أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا؛(16) كسى كه از پيامبر اطاعت كند خدا را اطاعت كرده، و كسى كه سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستاديم.»
و در جاى ديگر اطاعت از فرمان خداوند و اطاعت از پيامبر را مايه پيروزى و همبستگى دانسته است و مىفرمايد: «وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ؛(17) و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نمائيد، و نزاع (و كشمكش) نكنيد، كه سست شويد و قدرت و (شوكت) شما از ميان برود.»
رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله العظمى خامنهاى نيز معيار و محور وحدت را وجود مقدس پيامبر(ص) دانسته و مىفرمايد: «معيار و محور وحدت كه جمهورى اسلامى ايران، دنياى اسلام را به آن فرا مىخواند، وجود مقدس نبىاكرم(ص) و ياد و نام آن بزرگوار است.»(18)
و در جاى ديگر مىفرمايد: «برخى اختلافات قومى، مذهبى و سياسى به طور طبيعى در جهان اسلام وجود دارد كه مىتوان با تكيه بر تعاليم پيامبر خاتم بر آنها غلبه كرد.»(19) 4- حفظ روابط عاطفى ميان رهبرى و مردم
از مزاياى فوقالعاده اخلاقى پيامبر(ص) كه از صفات مهم در رهبرى و باعث همبستگى ملى است، مسأله گذشت و نرمش و انعطاف در برابر مردم است. خداوند متعال مىفرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ؛(20) و به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند» شخصى هم كه در مقام رهبرى يا مسئوليتى قرار گرفته اگر بخواهد در مسئوليتى كه به او سپردهاند، موفق شود بايد به پيامبر اكرم(ص) اقتدا كند و با مردم با محبت و مهربانى رفتار نمايد كه در غير اين صورت اگر خشن و تندخو و غيرقابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد در برنامههاى خود با شكست مواجه خواهد شد و مردم از دور او پراكنده مىشوند. و در جاى ديگر درباره مهربانى پيامبر با مردم چنين مىفرمايد: «لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ؛(21) به يقين رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» و مقام معظم رهبرى نيز همه مسئولان را به داشتن چنين صفتى سفارش مىكند و مىفرمايد: «فلسفه وجودى مسئولان نظام، خدمت به مردم است و همه مسئولان و مديران كشور در هر رده و مقامى بايد با مردم همچون پدرى مهربان برخورد كنند و در راه خدمت به آنان، آرام و قرار نداشته باشند تا ملت، لذت كارهاى بزرگ انجام شده در دوران انقلاب را احساس كند.»(22) اخلاق پسنديده، رفتار نيك، مهربانى، صبر و استقامت، تحمل و بخشش، همه جزء راههايى است كه مىشود با آنها وحدت و همبستگى ايجاد كرد كه خداوند متعال پيامبر اكرم(ص) را كه اسوه تمام رهبران و ملتهاست به انجام آنها دستور داده است.
ائمه معصومين(ع) به روشنى بر ضرورت انجام وظيفه احترام و اهتمام حاكم و امير نسبت به مردم و زيردستان تأكيد كردهاند و اين تأكيد را در درجه عالى مىتوان در سيره خلافت امام على(ع) ملاحظه نمود. همچنين اين تأكيد در قالب نصيحت و پند امامان به واليان و كارگزاران آنان ديدنى است. شايد يكى از جالبترين اين نمونهها، نامههاى امام على(ع) به مالك اشتر نخعى و ديگر نامههايى باشد كه به سوى واليان خويش فرستاده و بخشى از آنها در كتاب گرانقدر نهجالبلاغه گرد آمده است. در وصيّت امام على(ع) به فرزندش محمد بن حنفيه مىخوانيم: «به تمامى مردم نيكى كن همانطور كه دوست دارى به تو نيكى كنند، براى آنان آنچه را بپسند كه براى خود مىپسندى، نيز آنچه را براى خود زشت مىشمارى براى آنان زشت بدار، خوى خويش با مردم نيكو كن چندان كه هر گاه از نظر آنان غائب شوى دلشان برايت تنگ گردد و چون بميرى بر تو بگريند و بگويند «انّا للّه و انّا اليه راجعون» و از آنان مباش كه مردم هنگام مرگشان بگويند: «الحمدللّه ربّ العالمين» بدان كه پس از ايمان به خداوند اساس و رأس عقل مدارا با مردم است.»(23) 5- موازين اخلاقى
از ديدگاه اسلام، رعايت موازين اخلاقى، بطور كلى اصل اساسى و مهمى است كه در كنار مسائل گوناگون عقيدتى و روابط اجتماعى و سياسى و براى دستيابى انسان به تكامل جمعى و فردى در دنيا و آخرت بايد مدّنظر قرار گيرد. فراتر از اين مىگوئيم اصولاً محتواى كلى تعاليم اسلامى، محتوايى اخلاقى است. حضرت رسول اكرم(ص) در اين زمينه مىفرمايد: «انّما بعثت لأتمّم مكارم الاخلاق؛ من برانگيخته شدهام كه فضيلتهاى اخلاقى را به اوج برسانم» روى اين اصل، قرآن كريم هنگام بحث از مسائل اخلاقى نه تنها از روابط آدمى با همنوعان خود سخن گفته بلكه روابط او را در همه زمينهها، مورد توجه قرار داده است. از اينرو، دريافتنى است كه موازين اخلاقى، بسترى مهم جهت برپائى وحدت اسلامى است. علاوه بر اين، قرآن كريم بطور كلّى از نقش اخلاق در پديدار شدن وحدت و بطور خاص از شاخصههاى روابط حاكم بر جامعه سخن گفته است.
اينك آنچه مدنظر است شاخصههايى كلى از موازين اخلاقى است كه در ارتباط با موضوع وحدت و همبستگى ملى و اسلامى نقشآفرين است در زير از اين شاخصهها گفتگو مىكنيم. الف: پايبندى به عهد و پيمان
قرآن كريم به طور كلى بر ضرورت وفاى به عهد و پايبندى به ميثاق، در همه زمينهها تأكيد كرده است با اين همه پافشارى قرآن بر اين اصل، در روابط اجتماعى و سياسى حتى در مقابل دشمنان – مسلمانان و مؤمنان جاى خود دارد – به عنوان مسألهاى بنيادين، بيشتر است اين بدان معناست كه رعايت جنبههاى اخلاقى در حفظ و بقاى وحدت جامعه نقشى اساسى بازى مىكند. خداوند متعال در سوره توبه بعد از تعيين مدّت براى مشركان مىفرمايد: «إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيًْا وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ؛(24) مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد، و چيزى از آن را در حق شما فروگذار نكردند و احدى را بر ضدّ شما تقويت ننمودند پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد.»
در اين آيه خداوند پيمان مشركانى كه بر خلاف پيمان خود كارى انجام ندادهاند محترم شمرده است. و در جاى ديگر بعد از سفارش به وفا به عهد خدا، نقض عهد را به زن سبكمغز تشبيه كرده كه پشمهاى تابيده خود را وامىتابد آنجا كه مىفرمايد: «همانند آن زن (سبك مغز) نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را، پس از استحكام، وامىتابد در حالى كه سوگند (و پيمان) خود را وسيله خيانت و فساد قرار مىدهيد، به خاطر اينكه گروهى، جمعيتشان از گروه ديگر بيشتر است (و كثرت دشمن را بهانهاى براى شكستن بيعت با پيامبر مىشمريد). خدا فقط شما را با اين وسيله آزمايش مىكند و به يقين روز قيامت، آنچه در آن اختلاف داشتيد براى شما روشن مىسازد.»(25) ب – امر به معروف و نهى از منكر
پروردگار متعال در بسيارى از آيات به امر به معروف و نهى از منكر سفارش كرده است و امر به معروف و نهى از منكر در حقيقت به منزله يك پوشش اخلاقى – اجتماعى براى محافظت جمعيت است. زيرا اگر مسأله امر به معروف و نهى از منكر در ميان نباشد عوامل مختلفى كه دشمن بقاى «وحدت و همبستگى اجتماعى» هستند همچون موريانه از درون، ريشههاى اجتماع را مىخورند و آنرا از هم متلاشى مىسازند، بنابراين حفظ همبستگى ملى بدون نظارت عمومى صالحان ممكن نخواهد بود. و خداوند متعال عمل به آن دو را يكى از صفات مؤمنان دانسته و مىفرمايد: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ؛(26) مردان و زنان با ايمان، ولىّ (يار و ياور) يكديگرند امر به معروف و نهى از منكر مىكنند.»
و در آيه 108 سوره توبه خداوند يكى از صفات منافقان را تفرقهافكنى دانسته كه براى عملى ساختن اين عمل زشت خود (تفرقه افكنى) از عكس امر به معروف و نهى از منكر استفاده مىكنند و مىفرمايد: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ؛(27) مردان و زنان منافق، همه از يك گروهند، آنها امر به منكر و نهى از معروف مىكنند.»
همچنانكه در آيات به اين دو فريضه اهميت داده شده است در روايات زيادى هم اهميت اين دو بيان شده و در روايتى از امام باقر(ع) از آن به عنوان فريضه بزرگ ياد شده كه ديگر واجبات در سايه آن اقامه مىشود.
امام باقر(ع) چنين مىفرمايد: «امر به معروف و نهى از منكر دو فريضه بزرگ الهى است كه بقيه فرائض با آن دو بر پا مىشود و بوسيله اين دو، راهها امن مىگردد، و كسب و كار مردم حلال مىشود، حقوق افراد تأمين مىگردد، و در سايه آن زمينها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مىشود، و در پرتو آن همه كارها رو به راه مىگردد.»(28)
آنچه از آيات و روايات بدست مىآيد اين است كه امر به معروف و نهى از منكر يكى از محورهاى همبستگى است زيرا از دشمنان نمىشود انتقام گرفت مگر با اتحاد و همبستگى و دين سالم نمىماند مگر با اقامه فرائض و غير اين موارد كه جامه عمل پوشيدن همه آنها را امام(ع) فقط در سايه امر به معروف و نهى از منكر مىداند.
و خداوند متعال مىفرمايد: «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛(29) شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهايد (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد.»
در اين آيه خداوند متعال بهترين امت بودن را امر به معروف و نهى از منكر دانسته و جماعتى را امت گويند كه ما بين اعضا و افراد آن يك همبستگى و وحدتى داشته باشد كه در آيه مذكور سبب اين اتحاد را امر به معروف و نهى از منكر و ايمان به خدا دانسته كه اگر اين سببها از بين برود اولاً اين امت اتحاد خود را از دست داده و همبستگى آنها از بين مىرود. ثانياً فضيلت اين امت از بين خواهد رفت. همه اينها نشانگر اهميت و محوريت امر به معروف و نهى از منكر در همبستگى مىباشد. مركز فرهنگ و معارف قرآن پاورقي ها:پىنوشتها: – 1) يادداشتهاى شهيد مطهرى، ج 1، ص 202 – 217.2) انفال/ 46.3) انعام/ 153.4) آل عمران/ 64.5) سيره ابن هشام، ج اول، ص 501.6) جمهورى اسلامى، 28 / 6 / 1380.7) انعام/ 159.8) در جستجوى راه امام از كلام امام،دفتر 15، ص 129.9) آل عمران/ 103.10) در جستجوى راه امام از كلام امام، دفتر 15، ص 152.11) نحل/ 64.12) جمهورى اسلامى، 7 / 7 / 1382.13) همان.14) پيام امام خمينى، 29 / 5 / 58.15) نجم/ 3 و 4.16) نساء/ 80.17) انفال/ 46.18) جمهورى اسلامى، 7/2/1384.19) همان.20) آل عمران/ 159.21) توبه/ 128.22) انتخاب، 16 / 5 / 1382.23) وسايل الشيعه، ج 8، ص 541.24) توبه/ 4.25) نحل/ 92.26) توبه/ 71.27) توبه/ 67.28) وسائل الشيعه، ج 11، كتاب امر به معروف، باب 1، حديث 6، ص 395.29) آل عمران/ 110.