پىنوشتها: –
1. شعرانى، نفس المهموم، مقدمه.
2. شعرانى، نفس المهموم، 2.
3. حسن زاده آملى، چهرههاى درخشان، ص 9 – 10.
4. مجله نور علم، شماره 50 و 51،ص 78.
5. مجله نور علم، شماره 50 و 51،ص 29.
6. همان،شماره 50 و 51،ص 31.
7. كيهان فرهنگى، شماره 5 ،6.
8. مجله نور علم، شماره 50 و 51،ص 31.
9. حسن زاده آملى، هزارو يك نكته، ج 1، ص 266.
10. مجله نور علم، شماره 50 و 51،ص 28.
11. همان، ص 80.
12. همان.
$$ پاورقي ها:حجةالاسلام محمد ابراهيم حسنى## مقدمه از صدر اسلام تاكنون و در ورطه علم، دانشمندان بسيارى پا به عرصه هستى گشودند و هر كدام به نوبه خويش به تحليل گوشهاى از مبانى دين پرداختند. در اين ميان، برخى از علما با تلألؤ خاصى در دامان تاريخ درخشيدند و با كمالات علمى خويش، در عرصه دين خدمات بىشائبهاى نمودند. از جمله اين دانشمندان، علامه ذوالفنون شيخ ابوالحسن شعرانى است كه قدر و حق او بدرستى ناشناخته ماند، همو كه با ابعاد گسترده علمى خود به ارائه خدمات علمى و تبليغى پنجاه ساله پرداخت، و در حدود 30 اثر گرانسنگ در رشتههاى مختلف و نوين علمى از خود برجاى گذاشت.كمالات علمى و روحى، و گستردگى معلومات استاد، زبانزد اهل معناست. و بحق، سخن از قدر كمال او ناتمام مانده است.مرحوم شعرانى در خانوادهاى با كمال به دنيا آمد و پرورش يافت. او در اين خاندان سرشار از استعداد، رشد و نموّ نمود. و سرانجام، با گسترش معلومات علمى خويش در رشتههاى مختلف، صاحب كمالات شد و راه و روش پدران خويش را به نيكى طى كرد. ولادت ميرزا ابوالحسن، فرزند شيخ محمد، فرزند آخوند ملاغلامحسين، فرزند مولى ابوالحسن مجتهد فرزند ملا ابوالقاسم، فرزند عبدالعزيز، فرزند محمد باقر، فرزند نعمت اللّه تهرانى و از نوادگان آخوند ملافتح اللّه كاشانى، صاحب تفسير منهج الصادقين، در سال 1320 ه.ق در تهران چشم به جهان گشود. اجداد ملافتح اللّه كاشانى سلسله انساب ميرزا ابوالحسن شعرانى، دانشمند و مفسر معروف عصر صفويه بود، كه تفسير مشهور منهج الصادقين از او است.همچنين، استاد از نوادگان ملاشكر اللّه، صاحب روضات الجنات است، كه سيد على طباطبائى در كتاب رياض العلماء دربارهاش چنين گفته است: «او از افاضل و علماى زمان صفوى، و از شاگردان على بن حسن زوارى مفسر خلاصةالمنهج فى شرح نهج البلاغة و مترجم كتاب احتجاج طبرسى و زبدة التفاسير بصيرى است، كه در سال 988 ه.ق رحلت يافت». ابوالحسن مجتهد تهرانى، جد اعلاى پدرى ميرزاى شعرانى (1200 – 1272 ه.ق) در تهران، اصفهان و نجف به تحصيل پرداخت. وى در نزد بزرگانى همچون سيد على طباطبائى، صاحب رياض العلماء كسب اجتهاد كرد.جد مادرى استاد، آقا ميرزا ابراهيم نواب بود، كه صاحب كتاب معروف و پربار فيض الدموع است. آخوند ملاغلامحسين، پدر بزرگ مرحوم شعرانى، از علماى متقى و فاضل تهران بود كه در سال 1313 ه.ق در نجف اشرف به خاك سپرده شد. پدر حاج شيح محمد تهرانى، پدر ميرزا ابوالحسن شعرانى، عالمى معروف و متقى بود، كه در سال 1346 ه.ق از دنيا رفت(1). تحصيلات استاد در ابتداى سنين نوجوانى، نزد پدر بزرگوارش به فراگيرى قرآن، الفيه ابن مالك و شاطبيه پرداخت. سپس، ادامه دروس حوزوى را در رشتههاى مختلف، نزد افاضل قم و نيز در مدرسه خان مروى تهران پىگرفت.استاد در قم نزد حكيم ميرزا محمود قمى، متخلص به «رضوان» و نيز شيخ آقا بزرگ ساوجى، علم فقه را فرا گرفت. و در محضر آيات عالى مقام، حاج شيخ عبدالكريم حائرى و حاج شيخ عبدالنبى نورى در قم، سالها شاگردى مىكرد.استاد در كنار تحصيل علوم حوزوى، به فراگيرى علوم روز از جمله رياضى، نجوم و اسطرلاب نزد مرحوم ميرزا حبيب اللّه ذوالفنون پرداخت.علامه شعرانى در مقدمه ترجمه نفس المهموم، به بيان چگونگى آغاز تحصيلات و تداوم آن مىپردازد. و مىگويد: «اما چنين گويد اين بنده فانى، ابوالحسن بن محمود بن غلامحسين بن ابى الحسن(المدعو بالشباب)، كه چون عهد شباب من به تحصيل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت، و اقتداء به اسلافى الصالحين، از هر علمى بهره گرفتم و از هر خرمنى خوشه برداشتم. گاهى به مطالعه كتب ادب از عجم و عرب، و زمانى به درايت اسفار، و زمانى به تتبع تفاسير و اخبار، و وقتى به تفسير و تحشيه كتب فقه و اصول و گاهى به تعمق در مسائل رياضى و معقول؛ تا آن عهد به سر آمد.لقد طفت فى تلك المعاهد كلهاو سرحت طرفى بين تلك المعالم ساليان دراز، شب بيدار و روز تكرار، و هميشه و مدام دفاتر و كراريس و پيوسته مرفق اقلام و قراطيس. ناگهان، سروش غيب در گوش اين ندا داد كه علم براى معرفت است، و معرفت بذر عمل و طاعت، و طاعت بى اخلاص نشود. و اينهمه ميسر نگردد، مگر به توفيق خدا و توسل به اولياء، مشغوليها تا چند.علم چندان كه بيشتر خوانىچون عمل در تو نيست نادانى شتاب بايد كرد و معاد را زادى فراهم ساخت. زود برخيز، كه آفتاب برآمد و كاروان رفت.(2) استادان استادان ايشان در تهران و قم عبارتند از آيات عظام:1. شيخ محمد تهرانى: پدر علامه شعرانى، وى اولين استاد ايشان بود كه از همان دوران نوجوانى، دروس ابتدايى حوزه، قرآن و ادبيات عرب را به او آموخت و او را براى كسب ديگر علوم حوزوى و استفاده از محضر بزرگان آن دوران آماده كرد.2. ميرزا محمود قمى مشهور به رضوان: وى از استادان بزرگوار علامه، در علوم نقلى بود.3. شيخ آقا بزرگ ساوجى: وى فاضل متبحر و عالى مقامى بود كه در علوم فقه و ديگر علوم حوزوى ايشان را تعليم داد.4. محدث فاضل سيد ابوتراب خوانسارى: وى سهم بسزايى در راه تعليم او داشت، به طورى كه حدود 30 سال علامه براى كسب علوم عاليه حوزوى در مدرسه مروى و حوزههاى علميه قم و نجف در نزد او تلمذ كرد و علاوه برفقه، معارف شيعى و فقه اهل سنت را نزد او فراگرفت.5. ميرزا حبيب اللّه ذوالفنون: وى علم هيأت، نجوم، اسطرلاب، زيج و رياضيات كاربردى را به علامه ياد داد.6. حاج ميرزا مهدى آشتيانى: ايشان از استادان معروف و به نام حوزه بودند كه دروس اصلى و عاليه حوزه را به مرحوم علامه آموخت.ديگر استادان مرحوم شعرانى در علوم عقلى و نقلى، عبارتند از: ميرزا طاهر تنكابنى، حاج شيخ عبدالنبى نورى، حكيم هيدجى، مسيح طالقانى، اديب لواسانى، شيخ محمد رضا قمشهاى و ميرزا على اكبر يزدى. ابعاد علمى آيت اللّه شعرانى، دانشمندى كم نظير، عميق و به حق جامع علوم عاليه بود. وى در فقه، اصول، تاريخ، نجوم، ادبيات، حكمت، رياضيات و محاسبات يد طولايى داشت. البته، او پرورده خاندانى به شمار مىرفت كه اشراف و ابعاد علمى خويش را تا حد زيادى از آنان به ارث برده بود. وى در جامعيت علمى، زبانزد عام و خاص بود. استاد جلال الدين همايى، از شاگردان ايشان، و نيز فاضل تونى در شعرى معروف جداگانه به معرفى ابعاد علمى و شخصيتى او پرداختند و او را به شيخ بهائى عصر معرفى كردند. بخشى از آن شعر، چنين است:به گيتى بهتر از دانشورى نيستبجز دانش به گيتى مهترى نيستسرى سخت و دلى ستوار بايدكه كار دين و دانش سرسرى نيستبجز يك پرتو از انوار رويشفروغ آفتاب خاورى نيست جامعيت علمى علامه شعرانى از جمله علماى نادرى بود، كه جامع علوم معقول و منقول شناخته شد.اين وسعت و گستردگى علمى، براى او امتياز مهمى محسوب مىشود، به طورى كه در علوم: نجوم، رياضى و طب صاحب نظر بود، و به زبانهاى زنده دنيا از جمله: عربى، عبرى و انگليسى تسلط و آشنايى كامل داشت. همچنين، زبان فرانسه را نزد يك عالم يهودى فرا گرفت.آيت اللّه حسن زاده آملى، از شاگردان برجسته ايشان، چنين مىگويد: «اين قهرمان علمى، در جميع علوم مختلف منحصر به فرد بود. هيچ كدام از علماى معاصر را مانند ايشان در ماهيت علوم و احاطه به آنها نديدم.(3)وى به همه علوم روز اشراف داشت، چنانچه يكى از علماى شيعى معاصرش كه خود در رشتههاى مختلف علمى يد طولانى داشت، علامه شعرانى را خواجه نصير عصر معرفى كرد و گفت كه او هئيت ملاريون را از فرانسه به فارسى ترجمه كرد.(4)2. قرآن و حديثاز ديگر اركان و ابعاد علمى ايشان بهرهگيرى عميق او از دو منبع: قرآن و حديث بود، كه با براهين فلسفى، اعتقادى و تاريخىاش آميخته شده بود. مرحوم شعرانى به شهادت آثارش، تعمق خاصى در مسائل علمى، قرآنى و حديث داشت، چنانچه اغلب مطالب و گفتههايش با براهين محكم عقلى و نقلى همراه بود، و حظّ بسيار از قرآن و حديث داشت.3. شعر و ادبياتعلاوه بر تسلط و جامعيت علمى، ايشان در وادى ادبيات و شعر نيز يد طولايى داشت. استاد حسن زاده آملى مىگويد: «ديوان شعرشان به چاپ رسيد. شعرشان مانند اشعار شيخ الرئيس و ميرداماد و مرحوم جلوه سنگين و با هيبت و ثقيل بود؛ مثل شعرهاى شيخ الرئيس، فارسىاش و عربيش، مثل آن قصيده خيلى غراء نونيه فخر رازى در مدح امام هشتم(ع). وقتى آن قصيده را ديدم، عقيدهام نسبت به فرموده شيخ بهائى درباره فخر رازى بيشتر شد.»(5)ويژگيهاى علمى1.مطالعات فراگير علمىعلامه شعرانى از حدود كتابهاى پيش پاافتاده پا فراتر نهاده، و به مطالعات فراگير و گسترده علمى روى آورده بود. و لذا، ايشان هم بر علوم مختلف تسلط كافى يافت، و هم قدرت تجزيه و تحليل علوم و كتابها را به دست آورد. استاد حسن زاده آملى در اينباره مىگويد: «از خصايص ديگر ايشان، اين بود كه دست به هر كتابى دراز نمىكرد. حتى المنجد در ميان كتابهايش نبود. و خودش صريحاً فرمود اين كتاب منجد را براى دانشجوهاى مدارس نوشتهاند، نه براى عالم روحانى، ملا دست مىبرد به كتابهاى علمى اساسى لغت، به جمهره ابن دريد، تاج العروس و صحاح به اين جور كتابها.»(6)2. دانشمندى ذوالفنونآيت اللّه حسن زاده آملى درباره تبحر و گستردگى معلومات استادش، علامه شعرانى مىگويد: «آقاى شعرانى ذوالفنون بودند. بنده هيچ يك از اساتيدم را به تبحر در منقول مثل ايشان نديدم. يكى از كتابهاى دوره شفا، علم موسيقى است. دانستن موسيقى كه گناه نيست. مرحوم آقاى شعرانى، موسيقى هم مىدانست. فرانسه را به اندازه عربى مىدانست و مسلط بود. آن لحن شيرينش هيچگاه از خاطرم نمىرود.جناب علامه شعرانى در ادبيات، قلم توانايى داشت. فارسى را خيلى سنگين و قوى و فصيح مىنوشت. در رياضيات عاليه. در نجوم من بارها اين مطلب را به عرض رساندهام در ميان علماى روحانى ما، در عصر خودم بنده كسى را به تبحر در رياضيات از ايشان بهتر و برتر نديدم.»(7)3. روشن بينى و بصيرتاستاد به شهادت شاگردان و استادان، همواره به تجزيه و تحليل نظريات مىپرداخت، پذيرفتنى را مىپذيرفت و ناقص و غير معقول را – از ناحيه هر كسى بود – رد مىكرد. وى به منقولات تكيه نمىكرد، و از جمود فكرى پرهيز مىكرد. كنجكاوى استاد در علوم و روشنبينى در درك معانى و كشف اسرار و علوم، زبانزد عام و خاص بود. علامه حسن زاده آملى در اينباره مىگويد: «يكى از محسنات ايشان، اين است كه به افكار و آراء قدما در مسائل فقهى خيلى عنايت داشت. بسيار اعتنا داشت به افكار قدما.»4. شرح صدر علمىشرح صدر استاد در راه فراگيرى و تعليم علوم، از اصول موفقيتآميز او به شمار مىرفت. همچنين، روحيه نقدپذيرى و دورى از تعصب او، در پرورش فكرى و گستردگى دامنه علمىاش بسيار مؤثر بود. استاد هم خود نقاد بود و هيچ نظريه و استدلالى را كوركورانه نمىپذيرفت، و هم در برابر ايرادها و نقدهاى ديگران در همه زمينهها اهل پذيرش و انقياد بود. حتى، ايشان در برابر علما و اهل نظر زانو مىزد و از نظرياتشان بهره مىبرد. وى معتقد بود كه تعصب در باوراندن نظريات، در راه رشد علمى مانع بزرگى محسوب مىشود. لذا ديدگاههايش را به اهل نظر ارائه مىداد، و از آنان نظر مىطلبيد.5. تعميق و ژرفنگرىبخشى از توفيقات علامه شعرانى، رهين ژرفنگرى او است. وى از كنار مطالب، به سادگى عبور نمىكرد. هر كتابى را كه به دست مىآورد و احساس مىكرد كه مايه علمى دارد، مطالعه مىنمود و به نويسنده و مذهبش كارى نداشت. او حتى زبانهاى عربى و فرانسه را براى فراگيرى علوم و مطالعات كتب علماى ديگر اديان آموخت. اين شيوه پسنديده و سماجت علمى، باعث شد تا علامه از لابلاى كتابهاى علمى و تاريخى، مطالب ارزنده و نويى را استخراج كند. اين دقت و ژرفنگرى، در تأليفات استاد بخوبى مشاهده مىشود. به عنوان مثال، وقتى در ترجمه كتاب نفس المهموم محدث قمى به اختلاف روايات درباره روز واقعه عاشورا برخورد، با كمك حساب زيج روز دوشنبه را برگزيد.6. نبوغ فكرى و اختراع علمىنبوغ و قدرت فكرى علامه، در ميان علما مشهور بود. از آثار به جاى مانده علامه بر مىآيد كه وى اهل فكر، تعمق، تدبر و حتى اختراع علمى بود. آيت اللّه حسن زاده آملى مىنويسد: يكى از آلات رياضى براى تعيين سمت قبله به طرزى بديع و مبتنى بر قواعد رياضى نجومى، صنعتى است كه مرحوم استادم، آيت اللّه علامه ذوالفنون حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى،- رفع اللّه تعالى درجاته – اختراع نموده است. از اين صحيفه قبلهيابى فقط خواص كه آشناى فن هستند، مىتوانند استفاده كنند. در اختراع آن، حدّت نظر و قوت فكر به كار برده است. آنچنانكه موجب شگفتى ارباب فن است. خود آن صحيفه منحصر به فرد و معمول و مصنوع دست مبارك آن جناب، در نزد راقم محفوظ است. و چنين در نظر دارم كه در شرح آلات مذكور، تصنيفى تدوين كنم. اگر توفيق اين امر خطير را يافتم،شرح اين صحيفه و بيان ترسيم و نحوه اختراع و دستور اعمال آن نيز به تفصيل بيان خواهد شد؛ هوالموفق المؤيد.»(8) تدريس وسعت علمى استاد اقتضا مىكرد كه با توجه به تسلط بر همه علوم و فنون، در كنار تحصيل، تأليف و تحقيق به تدريس نيز بپردازد. استاد هم در علوم نقلى و هم در علوم عقلى، به تربيت شاگردان برجستهاى پرداخت؛ به طورى كه در طول عمرش، به تدريس علوم حوزوى و دانشگاهى مشغول بود.با توجه به تسلط استاد برفقه و اصول، او رسائل و مكاسب شيخ انصارى، كفايه مرحوم آخوند و برخى ابواب جواهر الكلام را در كنار هم تدريس مىكرد.همچنين استاد در علوم نقلى كتابهاى: شرح اشارات خواجه نصير، اسفار ملاصدرا و كتابهاى: شفاء و نفس، نبات و حيوان ابن سينا را تدريس مىكرد.در علم تفسير نيز علامه به تدريس مجمع البيان مرحوم طبرسى، و در تجويد و علم قرائت به آموزش شرح شاطبيه و تذكار معزّى مىپرداخت.همچنين، علامه به تدريس كتب حديث، درايه و رجال، در طب به تدريس شرح الباب، و در رياضى به تدريس هيأت و زيج همت گماشت.استاد بعد از بازگشت از نجف اشرف به تهران، به درخواست شهيد مدرس، در مدرسه سپهسالار به تدريس رياضيات مشغول شد و نيز در مدرسه خان مروى به تدريس فلسفه پرداخت.شيوه تدريس علامه باعث شد كه اغلب شاگردان استاد ذوفنون يا مجتهد شوند. آيت اللّه حسن زاده آملى از چهرههاى شاخص علمى و از شاگردان علامه كه حدود 13 سال در محضر ايشان به فراگيرى علوم پرداخت، چنين مىنويسد:(9) «اما اينكه من چگونه به خدمت ايشان رسيدم، از طريق آقا شيخ محمد تقى آملى بود كه خيلى از ايشان تمجيد مىكرد. و تازه از آمل به تهران آمدم و رفتم به مسجد حوض. خيلى آدم زاهد و وارستهاى بود. با او گفتگو كردم. بالاخره، در جلسات رسائل و مكاسبش شركت جستم. مرحوم شعرانى از طرفى مجسطى مىگفت و طب و قانون و فقه و اصول و جواهر و قواعد را تحشيه مىكرد و رياضيات نيز مىگفت.گر بر تو نامش قدر معلم نيستپوشيده بر من متعلم نيستبشنو از من كه قائمه علمبى علم و بىمعلم قائم نيست؟استاد تا آخر عمر شريفش، به تدريس و ارائه خدمات علمى و تبليغى مشغول بود. حتى در اواخر عمرش به علت بيمارى، در منزل خود شبها اسفار ملاصدرارا تدريس مىكرد.دكتر قوامى واعظ، از شاگردان استاد، در بيان شيوه تدريسش در مقدمه كتاب كشف المراد فى شرح تجريد علامه شعرانى مىنويسد: «آيت اللّه شعرانى بقدرى مطالب عاليه علمى را تنزل مىدادند تا همگان بتوانند از مواهب دانش كه خدا نصيب ايشان كرده بهرهمند گردند. شاگردان آن عالم عالى قدر با مثالهايى كه به خود استاد اختصاص داشت، مطالب علمى را به خوبى درك مىكردند.»(10)همچنين، استاد در كنار تدريس، به پرورش روحى و فكرى شاگردان پرداخت، و با صفاى روحى، سادگى، خوش خلقى و بىپيرايگى خود، شاگردان زيادى را گرد خود جمع كرد. شاگردان برخى از شاگردان آن عالم بزرگ عبارتند از حضرات آيات عظام:1. آيت اللّه ميرزا هاشم آملى (1322 – 1413 ه.ق): او در شهر آمل به دنيا آمد و پس از طى دوران مقدماتى، عازم تهران شد.در تهران، وى تحصيلاتش را نزد شهيد مدرس، سيد محمد تنكابنى و علامه شعرانى ادامه داد. سپس، وى در سال 1345 ه.ق به قم رفت، دوره عالى حوزه را در محضرت آيت اللّه حائرى و آيت اللّه سيد محمد حجت كوه كمرهاى فرا گرفت و به درجه اجتهاد نائل شد. وى مدتى نيز، در نجف اشرف در محضر آيات: ميرزاى نائينى، آقا ضياء عراقى و سيد ابوالحسن اصفهانى به ادامه تحصيل پرداخت و سالها در حوزه علميه قم فقه و اصول را تدريس كرد.2. آيت اللّه جوادى آملى: ايشان از فقها و فلاسفه بزرگ معاصر، و از استادان حوزه علميه قم است، كه دهها اثر علمى و فقهى دارد.3. آيت اللّه حسن زاده آملى: از شاگردان مبرّز علامه به شمار مىروند، در اين مقاله مفصل از ايشان سخن به ميان آمد.4. استاد شيخ محمد حسن احمدى فقيه يزدى.5. استاد على اكبر غفارى: او از شاگردان فرزانه استاد است، كه در زمينه تصحيح و طبع آثار حديثى شيعه، خدمات بىشائبهاى را ارائه كرده است.6. استاد مير جلال محدث ارموى(1323 ه.ق – 1358 ه.ش): استاد در شهر اروميه به دنيا آمد. وى پس از عمرى تحصيل و تحقيق و تأليف، در تهران درگذشت و بيش از 70 اثر علمى از خود برجاى گذاشت.برخى ديگر از شاگردان علامه، عبارتند از سيد محمد باقر حجتى، محمد خوانسارى، احمد سياح، سيد حسن سادات ناصرى، سيد عباس شجاعى، سيد رضى شيرازى، قوامى واعظ، مهدى محقق و كمال مرتضوى. تبليغ دين علامه شعرانى در كنار تدريس، تأليف و ديگر خدمات علمى، به تبليغ سنتى دين نيز پرداخت. ايشان در سنگر مسجد، هيئت و…، به اقامه نماز جماعت، برپايى سخنرانى و احكام و… همت داشت. علامه مسجد حوض را در ملك شخصى خود برپا ساخت، اقامه جماعت را در آنجا بر عهده گرفت و به بيان اعتقادات، احكام و اخلاقيات پرداخت. وى با شيوههاى نوين و عالمانه تبليغى و اخلاق كريمه خويش، مردم زيادى را به دور خود جمع كرد و به خدمات بىشائبه تبليغى مناسب با زمان پرداخت.دكتر قوامى واعظ،از شاگردان برجسته استاد، در مقدمه نفس المهموم چنين مىنويسد:(11) «به ياد دارم كه او درس تفسير سيار خوبى را شروع كرده بودند، كه جنبه تبليغى نيز داشت. و پس از نماز جماعت، مىآمدند و ايشان را از مسجد مىبردند و در آن جلسه سيار كه اهل فضل نيز شركت داشتند، شبهات افراد را پاسخ قاطع داده، با مثالهاى متناسب بيان مىكردند. و راستى كه استاد گرانقدر از نظر شخصى يك نفر ولى از حيث شخصيت و ديدگاه خود هزاران بيش بود.از شمار دو چشم يك تن كمو زشمار خرد هزاران بيش تأليفات از استاد علامه 40 اثر ارزشمند علمى برجاى ماند، كه به فرموده آيت اللّه حسنزاده اگر همه اين آثار گردآورى شوند، يك دائرة المعارف جامع اسلامى فراهم خواهد شد. اين آثار در هفت رشته تدوين شده است. تفسير و علوم قرآنى 1. حاشيه بر تفسير مجمع البيان در 10 جلد، با تصحيح كامل، اعراب گذارى و توضيحات.2. تصحيح كامل تفسير صافى در دو جلد.3. تعليقات بر تفسير كبير جدش، تفسير منهج الصادقين، در يك جلد.4. مقدمه بر حواشى كامل تفسير ابوالفتوح رازى با توضيح اشعار و شواهد عربى و فارسى در 12 جلد.5. نثر طوبى و دائرة المعارف اصطلاحات قرآنى تا حرف صاد.6. طبع متجاوز از 60 سخن قرآنى كه با نظر ايشان تصحيح و اعرابگذارى شد. حديث و درايه 1. حواشى و تحقيق كتاب وافى مرحوم فيض كاشانى در سه جلد.2. تعليقات بر شرح اصول كافى ملاصالح، در 12 جلد.3. تعليقات بر وسائل الشيعه از جلد 16 تا جلد 20.4. تحقيق و تصحيح جامعة الرواة به دستور آيت اللّه بروجردى.5. رسالهاى در باب علم درايه. عرفانى 1. حاشيه بر ارشاد القلوب ديلمى.2. ترجمه و شرح دعاى «عرفه» ضميمه كتاب فيض الدموع.3. شرح و ترجمه مفصل صحيفه سجاديه. فقه و اصول 1. المدخل اولى عذب المنهل در اصول.2. شرح كفايه مرحوم آخوند به طريقه «قال و اقول» در اصول.3. حاشيه كبيره بر قواعد الاصول. احكام 1. رسالهاى در شرح شكوك الصلاة فى العروة الوثقى.2. رساله مختصر فقهى براى تدريس.3. مناسك حج با حواشى نه نفر از مراجع تقليد.4. شرح تبصره علامه حلى. فلسفه و كلام 1. شرح تجريد الكلام.2. مجموعه اصطلاحات فلسفى.3. حاشيه بر فصل الخطاب محدث نورى.4. كتاب راه سعادت در اثبات نبوت و رد شبهات يهودى و نصارى.5. مقدمه و حواشى محققانه بر اسرار الحكم سبزوارى. تاريخ اسلام 1. ترجمه كتاب الامام على(ع) صوت العدالة الانسانيه، با نقد لغزشهاى (جرج جرداق)، نويسنده آن.2. ترجمه كتاب نفس المهموم مرحوم شيخ عباس قمى.3. تعليقات بر كتاب محمد(ص) پيامبر و سياستمدار، نوشته مونتگمرى وات. وفات سرانجام، علامه شعرانى پس از سالها خدمات علمى و تبليغى در سن 73 سالگى بر اثر شدت ضعف دچار بيمارى قلبى و ريه گرديد و پس از چندى، براى درمان به آلمان عازم شد. و سرانجام علامه در نيمه شب يكشنبه 12 آبان 1352 / 7 شوال 1393 ه.ق، در يكى از بيمارستانهاى شهر هامبورگ آلمان چشم از جهان فرو بست. بدن مبارك ايشان پس از انتقال به ايران، در مقبره خانوادگى در جوار حضرت عبدالعظيم الحسنى، در شهر رى قرار گرفت. وصيتنامه وزين آن مرحوم، در پايان جلد سوم حاشيه وافى درج شده است.گر نگاهى هست مرگ عالم و عامى يكى چون به معنى بنگرى آن ديگر و اين ديگر استمرگ نادان چيست او مرده بود در زندگىوآن سزاى سوختن چون چوب بى برگ و بر استنيست كشور زنده جز با نام دانش زين سببمرگ دانا از شمار عقل مرگ كشور است منابع : – 1. حسن زاده آملى، حسن، چهرههاى درخشان.2. همو، هزار و يك نكته.3. كيهان فرهنگى شماره 5 مرداد 1363.4. مجله نور علم، شماره 50 و 51.5. محدث قمى، عباس، نفس المهموم، ترجمه ابوالحسن شعرانى.